۲- با بهره گرفتن از تجربیات و شبیه سازی به عنوان عاملی برای شروع یادگیری وانجام فرآیندها میتوان به دانش تصریحی شکل بخشید. در یادگیری به این طریق مفاهیم و روشهای جدید در موقعیتهای مجازی را میتوان یاد گرفت. در شرکت دانش آفرین، چهار مورد یاد شده با یکدیگر از تعاملی پویا برخوردارند که نوعی مارپیچ دانش است، البته نباید از نظر دور داشت که این مرحله نیز با دشواریهایی همراه است که بیشتر ناشی از درک صحیح و یا تصورات ذهنی کارکنان در حین تبدیل دانش تصریحی به دانش ضمنی است. این مشکل را شاید میتوان از طریق آموزشهای چند باره و یا گرفتن باز خورد از طریق آزمون مورد سنجش قرار داد.
۱- تاناکا ابتدا با مراجعه حضوری به محل پخت نان، رمز ضمنی سر نانوای هتل را فرا گرفت.
۲- پس از آنکه به دانش لازم جهت پخت نان دست پیدا کرد، این رمز را به دانش صریح تبدیل کرد تا بتواند آن را به اعضای تیم تحقیق و سایر کارکنان شرکت ماتسوشیتا منتقل کند.
۳- آنگاه تیم تحقیقاتی با بهره گرفتن از ابزارهای مدیریت دانش ، این دانش را استاندارد می کند. آن را در کتابهای راهنما به ثبت میرساند و به این ترتیب نتیجه آن را به محصولات خود منتقل می کند.
۴- سرانجام به واسطه تجارب کسب شده از تولید محصول جدید، تاناکا و اعضای تیم تحقیقاتی او پایه دانش ضمنی خود را تقویت کردند. آنها از طریق کشف و شهود دریافتند که محصولی همانند ماشین پخت نان می تواند تولیداتی با کیفیت اصیل داشته باشد، به عبارت دیگر ماشین باید نان را به همان کیفیتی تولید کند که نانوایان حرف ای می پزند
.
شکل (۲-۳) انواع دانش و مارپیچ آن
منبع : (افرازه ،۱۳۸۱)
۲-۱-۱۱- عناصر دانش
پیچیدگی و ظرافت خاص دانش میطلبدکه عناصر تشکیل دهنده آن (ورای داده واطلاعات ) مورد تعمق بیشتر قرار گیرد. دانش، موضوعی پیچیده و پویاست وبه دلیل ماهیت اجتماعی داشتن و آمیخته بودن آن با ارزشها، باورها وتجارب انسانی، بسیارپیچیده و پویاست ودرک ان مستلزم تعمق در مفهوم و عناصرتشکیل دهنده دانش است .
داونپورت وپروساک از جمله صاحبنظرانی هستندکه عناصردانش را مورد بررسی قرار داده اند:
۱-تجربه
دانش، باگذشت زمان از راه تجربیات کسب شده از دوره های آموزشی، مطالعه کتابها و آموزش غیر رسمی، گسترش مییابد. تجربیات به کار و رویدادهای گذشته بر میگردند. دانش ناشی از تجربیات ،نقش یا نقوشی آشنا در ذهن به وجود می آورد که با بهره گرفتن از آنها میتوان بین آنچه که اکنون در حال شکل گرفتن است و آنچه قبلاً اتفاق افتاده، ارتباط برقرارکرد (داونپورت وپروساک ،۱۳۷۹،ص ۳۱) .
۲- حقیقت زمینی
تجربه تصورات مربوط به “آنچه باید رخ دهد"را به دانش ” آنچه اتفاق میافتد” تغییر میدهد. بر اساس نتیجه گیری “مرکز نظامی آموزههای آمریکا “دانش دارای “حقیقتی زمینی “است. این مرکز با بهره گرفتن از این عبارت، به غنای موقعیتهای واقعی و عینی زمینی که بدون توسل به مفاهیم نظری ،خیالی و کلی گوییهای اثبات نشده به انبان ذخایر بشر افزوده می شود، اشاره کرده است. انتقال دانش موثر در ارتش به دلایلی کاملاً روشن امری حیاتی است. حقیقت زمینی به این معناست که بدانیم واقعاً چه بکنیم و چه نکنیم. افراد حرفهای و ماهر برای آمادگی جهت حضور در عملیات واقعی نظامی دوره آموزشی این مرکز را گذرانده و از طریق عکسها، نوارهای ویدئویی و شبیه سازها، بردانش خود میافزایند.
۳- پیچیدگی
دانش قدرت برخورد با پیچیدگیها را دارد. دانش بنایی سخت و غیر قابل نفوذ نیست که پدیده های جدید را به درون خود راه ندهد. دانش می تواند با بهره گرفتن از روشهای پیچیده با پیچیدگیها بر خورد کند. این یکی از امتیازهای اصلی آن است، هر چند که همواره در پی یافتن جوابهایی ساده برای مشکلات پیچیده هستیم و با نادیده گرفتن معضلات پیچیده آنها را حل شده میانگاریم. کارل ویکدر در کتاب “حسگری سازمانی “می گوید:"برای ثبت و تنظیم موضوعی پیچیده، استفاده از نظام حسگری پیچیده لازم است. “دانش می تواند که چه چیزی را نمیداند بسیاری ازمردم به این مساله اذعان دارند که انسان هر چه بیشتر بداند متواضعتر می شود و به آنچه که نمیداند بیشتر پی میبرد (همان منبع ص ۳۴).
۴- قضاوت و داوری
دانش برخلاف داده ها و اطلاعات، شامل قضاوت نیز می شود. دانش، تنها با اتکا به مطالبی که درحال حاضر میداند درباره اطلاعات و شرایط جدید داوری و تصمیم گیری می کند .همچنین در برخورد با اطلاعات و موقعیتهای جدید خود را پالایش و تصحیح نیز می کند.
۵- ارزشها وباورها
ارزشها وباورها از عناصر مهم پدید آورنده دانش به شمارمیروند. ارش هاوباورها زوایای نگرش ما را به وجود میآورند و در واقع حکم می کنند که چه چیزهایی را مشاهده و جذب کنیم و از این فرایند به چه چیزهایی برسیم. انسانها دانشهای خود را بر اساس باورهای خویش سازماندهی می کنند.(همان منبع ص ۳۷).
۲-۱-۱۲ - ویژگی های دانش
مک درموت[۱۲] (۲۰۰۱) معتقد است که کسب اطلاعات در خصوص ویژگیهای دانش به اداره موثر آن کمک می کند. وی معتقد است همان گونه که مدیران در صورت اشراف به ویژگیهای کارکنان تحت سرپرستی خود، احتمال بیشتری برای موفقیت در اداره آنان دارند، اشراف به ویژگیهای دانش نیز چنین خصلتی خواهد داشت .
مک درموت از ویژگیهای ذیل به عنوان ویژگیهای عمده دانش نام می برد:
۱- دانش، یک عمل انسانی و وابسته به انسان است. سیستمهای رایانهای تضمین کننده رشد دانش نیستند زیرا دانش در ذهن انسان ایجاد می شود و رشد مییابد و درحقیقت نتیجه تفکر انسان است .
۲- ارائه و توزیع دانش به رشد آن کمک می کند. دانش تنها دارایی شناخته شدهای است که وقتی دیگران در آن سهیم میشوند، افزایش مییابد.
۳- دانش، سریعاً ایجاد نمی شود. ازجمله ویژگیهای دانش این است که بصورت تدریجی ایجاد می شود و انباشتی است. دانش گذشته در شکل گیری دانش جدید موثر هستند.
۴- دانش به روشهای مختلف ارائه می شود. روش ارائه دانش، منحصر به فرد نیست. دانش در زمانهای مختلف، توسط افراد مختلف، در مکانهای گوناگون و روشهای متنوعی ارائه می شود. تسلط بر روشهای مختلف ایجاد و ارائه دانش، ظرفیت بیشتری در سازمان برای دستیابی به دانشهای جدید ایجاد می کند (مک درموت ،۱۳۸۰ ،ص ۴۳-۴۵).
۲-۱-۱۲-۱- ویژگی های دانش ازنظر آلی
۱- دانش نامرتب و به هم ریخته است. این ویژگی ازخصلت انتزاعی بودن دانش نشأت گرفته است .
۲- دانش خود سامانده است، دانش برخلاف داده ها و اطلاعات، قدرت سازندگی خود را نیز دارد. دانش شبیه سیستم زندهای است که در تعامل با محیط است .
۳- مهم ترین عامل انتقال دانش زبان است. برخلاف اطلاعات و داده ها که از طریق سیستمهای کامپیوتری و اسناد و مدارک و کتابها قابل انتقال هستند زبان، مهمترین عامل انتقال دانش است. این ویژگی اهمیت تعامل رو در رو، تیمها وگروههای کاری را درسازمان آشکار میسازد.
۴- دانش، مثل ماهی لغزنده است. ضرب المثل معروفی میگویدکه نگه داشتن ماهی آسانتر از گرفتن آن است. ساز و کارهای لازم برای حفظ و نگهداشت دانش باید در سازمان تعبیه شوند.
۵- دانش، چندبعدی است. چند بعدی بودن دانش باعث پیچیدگی این مفهوم شده است. برای درک دانش باید ابعاد مختلف آن از جمله فردی، گروهی، سازمانی، فنی و تکنولوژیکی، نهفته و عینی را مد نظر قرار داد.
۶- دانش یک پدیده اجتماعی است. دانش قبل از آنکه یک پدیده فنی و تکنولوژیکی باشد یک پدیده اجتماعی است، یعنی انسانها مهم ترین عامل شکل گیری و انتقال آن هستند.
۷- رشد دانش خود به خود اتفاق نمیافتد. رشد دانش در افراد، گروه ها و همچنین سازمانها مستلزم وجود بسترهای مناسب است. سازمانها باید فرایندهای لازم جهت رشد و پرورش دانش فراهم کنند.
۸- و نهایتاً اینکه احتمال از دست دادن دانش زیاد است. سازمانها باید به این نکته توجه کنند که اگر نتوانند دانشهای نهفته افراد را مورد شناسایی قرار داده و به دانش آشکار تبدیل کنند، در اثر فراموشی این دانشها از دست خواهند داد.(الی ،۱۹۹۷، ص ۱۱۳).
استیوهالس معتقد است که مهم ترین ویژگی دانش این است که به عنوان متدلوژی تغیر عمل می کند. کسب دانش یعنی ایجاد نگرشهای جدید و از این رو باید منتظر تغییر در رفتارها بود. این ویژگی دانش گویای این واقعیت است که باید با اداره مناسب این تغییرات و مقاومتهای احتمالی، زمینه های کار بر دانش را فراهم آورد. (استیوهالس ،۲۰۰۰،ص ۱۲).
۲-۱-۱۳- مدیریت دانش ومولفه های آن
بررسی ابعاد مدیریت دانش در دوره های مختلف نشان میدهد که درخصوص این موضوع، نگرش و دیدگاه واحدی به وجود نیامده است. بعضی از دیدگاه ها عوامل فنی و تکنولوزیکی، برخی دیگر نیز عوامل انسانی و فرهنگی و دسته سوم نیز ترکیبی از این عوامل را در موفقیت مدیریت دانش، حیاتی دانسته اند. آلازمی و زئیری از جمله پژوهشگرانی هستند که در این زمینه پژوهشهای زیادی را انجام دادهاند. آنها مجموعه متنوعی از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش را از نگاه صاحبنظران مختلف شناسایی کرده اند:
جدول (۲- ۲) مولفههای مدیریت دانش از نگاه صاحب نظران مختلف
نویسنده | مولفه های مدیریت دانش |