در این فصل نتیجه مطالب بیان شده در این پژوهش را ارائه خواهیم داد و سعی در بیان پیشنهاداتی در این خصوص خواهیم داشت.
فصل دوم: مفاهیم بنیادین
۲-۱-تعریف ادله اثبات دعوا
در عبارت ادله اثبات دعوی سه واژه ادله، اثبات و دعوی به کار رفته است، جهت مفهوم شناسی ادله اثبات دعوا لازم است مفهوم تک تک این واژگان را مشخص نماییم.
۲-۱-۱-مفهوم ادله
در بیشتر رشته های علمی این عادت از دیر باز وجود دارد که در تعریف هر مفهومی ابتدا آن را از لحاظ لغوی و سپس از نظر اصطلاحی تعریف می نمایند. که این عادت در بین علمای حقوق نیز وجود دارد که البته دارای فواید بسیاری نیز می باشد. از جمله این که تعریف لغوی در غالب موارد در تعریف اصطلاحی موثر می باشد، زیرا بر اساس اصل “عدم النقل” که از اصول لفظیه در اصول فقه به شمار می رود، به هنگام شک در معنای اصطلاحی، اصل بر عدم نقل و تغییر معنای لغوی است چرا که در مبحث الفاظ در اصول فقه این فرض وجود دارد که اگر شارع مقدس معنای دیگری غیر از معنای دیگری غیر از معنای لغوی را مدنظر می داشت، این قصد خویش را به صراحت بیان نمود یا دست کم قرینه ای برای آن وضع می کرد و فایدهی دیگر تعریف لغوی، آسان نمودن آموزش اصطلاحات از طریق بررسی معانی لغوی آنها در ابتدای امر می باشد.
ادله در لغت جمع مکسر دلیل است و دلیل در معانی مرشد و راهنما و نیز معنای حجت و برهان و آنچه برای ثابت کردن امری به کار رود آورده شده است(ابن منظور:۱۴۱۵، ج۴، ۳۹۴).
معنای اصطلاحی دلیل از معنای لغوی آن چندان دور نیفتاده است. جایگاه اصلی بحث دلیل علم منطق می باشد. طبق نظر علمای منطق، دلیل عبارت است از: شیئی که از وجود آن پی به وجود شیئی دیگر می بریم. در زبان رایج نیز این معنای منطقی کاربرد فراوانی دارد. هر چند عوام گاهی دلیل را به معنای مترادف با علت نیز استعمال میکنند، اما علت و دلیل همیشه کاملا منطبق بر یکدیگر نیستند، زیرا در علم منطق و نیز در بحث ادله اثبات دعوا هم علت و هم معلول میتوانند دلیل محسوب شوند. مانند موردی که ما از وجود معلول (دود) به وجود علت (آتش) آگاه می شویم و یا بر عکس، از وجود علت (خورشید) پی به وجود معلول (روشنایی) می بریم بنابراین دلیل اعم از علت می باشد و می تواند یا علت و یا معلول باشد. در تعریف فقهی بیشتر به معنای لغوی آن تاکید شده است(جعفری لنگرودی:۱۳۹۰، ۱۳۴).
در اصطلاح عرف دلیل، به چیزی اطلاق میشود که امری را ثابت کند. در اصطلاح حقوق قانون آیین دادرسی مدنی در ماده ۳۵۳ آن را چنین معنی کرده است:« دلیل عبارت است از امری که اصحاب دعوی برای اثبات دعوی یا دفاع از دعوی بدان استناد میکنند». در این قانون آن چه که اصحاب دعوی بدان استناد میکنند دلیل نامیده شده است و مستندات دیگر را از ذیل این تعریف خارج کرده است.
۲-۱-۲-مفهوم اثبات
اثبات در لغت یعنی ثابت گردانیدن، پا بر جای کردن، حکم کردن است به ثبوت چیزی، مقابل نفی مانند این مثال:«اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند» و اثبات کردن نیز به معنای ثابت کردن و تصدیق کردن آمده است به لحاظ فقهی مرحله علم به چیزی را مرحله اثبات آن می نامند و در آیین دادرسی اقامه دلیل بر مورد ادعا برای ترتب آثار قانونی آن بر آن تعریف شده است(علی خواجه:۱۳۸۹، ۶۴).
۲-۱-۳-مفهوم دعوا
در مفهوم اخصّ دعوا، توانایی قانونی مدّعی حقّ تضییع شده یا انکار شده در مراجعه به مراجع صالح در جهت به قضاوت گزاردن وارد بودن یا نبودن ادّعا و ترتب آثار قانونی مربوط است. برای طرف مقابل دعوا توانایی مقابله با آن است. این حق به صراحت در اصل ۳۴ قانون اساسی مورد شناسایی قرار گرفته است: «دادخواهی حقّ مسلّم هر فرد است و هر کس میتواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید … ».
بنابراین دعاوی خصوصی و رسیدگی به دعوا در اصل ۱۶۵ و ۱۶۷ قانون اساسی و نیز دعوا در مواد ۱۸و ۱۱۶۳ قانون مدنی در این معنا به کار گرفته است. بنابراین دعوا در این مفهوم در صورتی ایجاد میشود که دو شرط حاصل باشد: نخست اینکه حقی قانونی و مشروع در عمل یا بنابر ادعّا وجود داشته است،دوم اینکه حق مزبور در عمل یا بنابر ادعا مورد تجاوز یا انکار واقع شده باشد. در نتیجه، هر شخص حقیقی ولو تحت قیومیت و حتی جنین و اشخاص حقوقی میتوانند صاحب دعوا گردند. دعوا در این مفهوم با ماهیت حقّ مورد ادعا اشتباه نمیشود وتمایز آنها با توجه به تعریف ارائه شده کاملاً آشکار است. در حقیقت حق مادی مورد ادعا، از دعوا یعنی توانایی مراجعه به مراجع قضایی جهت احقاق آن در صورت تضییع، متمایز و قابل تفکیک است(شمس:۱۳۹۴،ج۲، ۴۲).
اما در عین حال، علی الاصول بین مفهوم دعوا وحقّ ماهوی نوعی ارتباط وجود دارد، به گونهای که خصوصیات این حق در دعوا منعکس میشود، با ارتباطی که مبنای دستهبندی سنّتی دعاوی به منقول وغیر منقول، عینی و شخصی، عمومی و خصوصی و …. را تشکیل میدهد. مفهوم اعم دعوا، در بعضی مقررات به مفهوم منازعه و اختلافاتی آمده است که در مرجع قضایی مطراح گردیده وتحت رسیدگی بوده یا میباشد. بنابراین دعوا بدین مفهوم، زمانی ایجاد میشود که دعوا در معنای الف یا دعوا در مفهوم اخص به وجود آمده است و دارنده آن را اعمال نموده و در معرض رسیدگی مرجع قضایی قرار داده است. دعوا از جمله در اصول ۱۵۶،۶۱،۳۵(بند ۱) و ۱۶۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در شمار زیادی از مواد ق. ج. از جمله موادّ ۱ و نیز مواد ۵۷،۵۲،۴۴ (بند ب) ماده ۱۰۷ و سایر موادی که در آن ترکیب« اصحاب دعوا» یا « طرفین دعوا» به کار رفته و هم چنین ماده، ۳۶۹ بدین مفهوم آمده است. دعوا، در بعضی موارد، به معنی ادعّا به کار میرود که البته منظور ادعایی است که در مرجع قضایی مطرح نشده و یا ادعایی است که در خلال رسیدگی به دـوا، به عنوان امری تبعی مطرح میگردد، دعاوی در این قسمت از ماده ۱۴۲ ق.ج. که مقرر میدارد:«…. دعاوی تهاتر، صلح، فسخ، ردّ خواسته و امثال آن که برای دفاع … اظهار میشود ….» در همین معنا به کار رفته است(شمس:۱۳۹۴،ج۲، ۴۵).
تعاریف ارائه شده و تمایز مفهوم آنها در مواد مختلف قانونی به ترتیبی که گفته شد در امور کیفری نیز، حدود زیادی میتواند مودر عنایت قرار گیرد. اما با این تفاوت که در امور کیفری حقّ اصلی مورد تجاوز و یا انکار ،حقّی عمومی ومتعلق به کل جامعه است و ضمانت اجرای کیفری نشانه و مبین آن است. در حقیقت با وقوع عملی که جرم شمرده میشود به سبب اخلالی که بر فرض، در نظم وامنیت عمومی به وجود میآید حق اجتماع یعنی حقّ عمومی، مورد تجاوز یا انکار قرار میگیرد. بنابراین توانایی مراجعه به مراجع صالح به منظور احقاق و مورد شناسایی قرار دادن آن برای اجتماع به وجود میآید، یعنی دعوا به مفهوم اخص، متحقّق میگردد. این دعوا با توجّه به خصوصیت حق اصلی مورد ادعّا «دعوی عمومی» است علیالاصول توسط دادستان به عنوان نماینده اجتماع اقامه میشود.ارتکاب جرم، علاوه، بر اینکه بر فرض، در هر حال موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی گردیده و تولید دعوای عمومی میکند، ممکن است موجب شود که حق شخص یا اشخاص معینی تضییع یا انکار یا مزاحمت با ممانعت شود. در این صورت چون این حق، حقّی خصوصی است، دعوای ایجاد شده نیز «دعوای خصوصی» شمرده میشود(شمس:۱۳۹۴، ج۱، ۲۴۸).
همچنان که در دعوای تصرف عدوانی، مزاحمت وممانعت از حقّ، حق خصوصی مورد تجاوز و مزاحمت قرار میگیرد و خواهان باید برای رفع تصرف یا مزاحمت یا ممانعت دعوای خصوصی در مراجع صالح قضایی اقامه نماید. پس با اعمال در مفهوم اخص یا اقامهی آن، دعوا به مفهوم اعم ایجاد میشود. دعاویی مذکور دارای هر دوجنبهی عمومی و خصوصی میباشند و خواهان میتواند از هریک از دو طریق برای احقاق حقوق خود به مراجع صالحه رجوع نماید(مدنی تهرانی:۱۳۹۱، ج۱، ۴۰۸).
۲-۲-تقسیم بندی ادله اثبات دعوا
ادله اثبات دعوا را می توان به اعتبارات مختلف مورد تقسیم بندی قرار داد. تقسیم بندی اقسام دلایل و شناخت آثار آن فوائد بسیاری دارد و در برخی موارد نیز ضروری است. ما در این قسمت را به اعتبار میزان دلالت آن، منشا آن، کارکرد آن، و نیز به اعتبار اختیارات دادرس و نقش آن مورد تقسیم بندی قرار خواهیم داد.
۲-۲-۱-اقسام دلیل به اعتبار میزان دلالت آن: دلیل قطعی و دلیل ظنی
دلیل به اعتبار میزان دلالت میتواند قطعی و یا ظنی باشد. اما مقصود از دلیل قطعی چیست و آیا دلیل قطعی وجود خارجی دارد یا خیر؟ در پاسخ می توان گفت که قطعیت دلیل از دو دیدگاه قابل بحث است: اول از دیدگاه فلسفی و منطقی صرف و دوم از دیدگاه حقوقی. از دیدگاه فلسفی، دلایل قطعی بسیار نادرند و حتی با فرض امکان شناخت عالم و قطعی بودن دلالت محسوسات و تجربیات ما بر واقع، باز به سختی میتوان گفت، چرا که به هیچ دلیل قطعی و یقینی به معنای فلسفی و منطقی آن سخن گفت، چرا که به هیچ دلیلی به طور قطع نمی توان اعتماد کرد. به عنوان مثال، اقرار که به عنوان یکی از دلایل بسیار مهم و قطع آور مطرح می باشد، از دیدگاه فلسفی و منطقی موجب قطع نیست، زیرا این احتمال وجود دارد که این اقرار برخلاف واقع باشد. اما از دیدگاه حقوقی مقصود از قطعیت دلیل، قطعیت عرفی آن می باشد. بنابراین هر دلیلی را که افراد متعارف جامعه قطعی قلمداد نمایند دلیل قطعی محسوب می شود. به عنوان مثال افراد متعارف جامعه شهادت دو فرد عادل را بر امری، دلیل صحت آن میدانند و یا اقرار فرد علیه خویش را معتبر و نافذ میدانند، زیرا که اعتقاد دارند که هیچ فرد عاقلی به دروغ علیه خویش اقرار نمی کند. از سوی دیگر برخی ادله وجود دارد که هر چند از لحاظ منطقی و در عالم واقع ممکن است قطعی باشد ولی از لحاظ حقوقی اعتباری ندارند. به عنوان مثال علم قاضی در امور مدنی اگر بر مبنای اسناد یا امارات حاصل نشده باشد، نمی تواند دلیل محسوب شود. بنابراین مسموعات و مشهودات شخص قاضی که به طور قطع حکایت از واقع دارد و تحت عنوان «علم حسی قاضی» از آن یاد می شود، در فقه و حقوق به سختی مورد پذیرش قرار می گیرند و حجیت آن به طور جدی مورد تردید است و از ماده ۱۳۳۵ قانون مدنی نیز می توان عدم پذیرش اعتبار علم حسی قاضی در حقوق موضوعه ایران در خصوص دعاوی مدنی استنباط کرد( کریمی:۱۳۹۰، ۱۰).
با توضیحات فوق مشخص می شود که اغلب ادله ما در بحث ادله اثبات دعوا با آن مواجه هستیم از دیدگاه عرفی–حقوقی ادله قطعی هستند و در موارد خاص نیز به ادله ظنی که ایجاد ظن وگمان می کنند برخورد مینماییم. مصداق بارز ادله ظنی امارات هستند که برحسب این که به حکم قانون دلیل ظنی باشند یا در نظر قاضی چنین دلیلی ظن آور جلوه کند به امارت قانونی و قضایی تقسیم می شوند(کاتوزیان:۱۳۹۰، ج۲، ش۳۴۸).
پس تقسیم ادله به قطعی و ظنی با توجه به ملاک فلسفی و منطقی درست نیست، زیرا در صورت اعمال چنین ملاکی تقریبا تمام ادله اثبات دعوا، ظنی قلمداد می شوند. با توجه به ملاک عرفی است که در علم حقوق امارات را ادله ظنی قلمداد می نمایند و اقرار، اسناد، شهادت و سوگند را در ردیف ادله قطعی ذکر می کنند، گرچه در قطعی بودن یا نبودن سوگند نیزبا قاطعیت نمی توان اظهار نظرکرد.
۲-۲-۲-اقسام دلیل به اعتبار منشا آن: دلیل شخصی (داخلی و خارجی)، دلیل قضایی و دلیل قانونی
دلیل را با توجه به منشا آن می توان به چهار دسته تقسیم نمود: منشا دلیل، یا اشخاص می باشند که در این صورت می توانیم این دلیل را شخصی بنامیم یا منشا آن قانون است بدین معنا که قانون بدون دخالت اشخاص و یا حتی قضات رسیدگی کننده، وجود امری را دال بر چیز دیگری قرار می دهد که این نوع دلیل را دلیل قانونی نامگذاری می کنیم و یا منشا آن قاضی رسیدگی کننده و اقدامات مستقیم وی است که دلالت را ایجاد می نماید که دلالت را در این صورت قضایی می نامیم. در مورد دلالت شخصی نیز گاهی خود طرفین دعوا منشا دلیل میباشند که چنین دلیلی، میتواند شخصی داخلی خوانده شود. در مقابل دلیل شخصی خارجی نیز وجود دارد که منشا آن شخص ثالث است. اکنون این چهار قسم دلیل را شرح می دهیم:
دسته اول دلایلی هستند که منشا آنها اصحاب دعوا می باشند. دلایلی مانند اقرار و سوگند همیشه از طرفین دعوا نشات می گیرند. به علاوه دلایلی مثل اسناد در بیشتر موارد چنین ویژگی دارند زیرا در اغلب موارد محتوا و مفاد اسناد متضمن اقرار یکی از طرفین دعوا یا هر دو آنهاست.
دسته دوم دلایلی هستند که منشا آنها اشخاص ثالث می باشند. دلایلی مثل شهادت که در آن شخص ثالثی به نفع یکی و به ضرر دیگری اخبار به حقی میکند و یا تحقیقات محلی که در آن اطلاعات اشخاص ثالث که از وقوع امری در محلی مطلع هستند ثبت میشود و نیز کارشناسی که در آننظر اهل فن در امری پیچیده خواسته می شود از جمله دلایلی هستند که منشا آن شخصی غیر از خواهان و خوانده می باشد.
دسته سوم دلایلی هستند که منشا آنها دادرس می باشد. مصداق این نوع دلایل، امارات قضایی میباشند که در آنها دادرس اوضاع و احوال خاصی را دلیل بر امری تشخیص میدهد و نیز در معاینه محل که در آن دادرس با مشاهده و ثبت وضعیت موجود اشیا، به جمع آوری دلیل اقدام می کند.
و سرانجام دسته چهارم دلایلی هستند که منشا آن قانون میباشد. امارات قانونی، اوضاع و احوالی هستند که قانون آنها را دلیل بر امری قرار میدهد. به عنوان مثال، قانون مدنی در ماده ۳۵خود مقرر میدارد: «تصرف به عنوان مالکیت دلیل بر مالکیت است». منشا دلیلی به نام تصرف که دلالت بر مالکیت می کند حکم صریح قانونگذار است(کریمی:۱۳۹۰، ۱۲).
۲-۲-۳-اقسام دلیل با توجه به کارکرد آن: دلیل موضوعی و دلیل حکمی
اثبات حق، وابسته به اثبات دو مقدمه است: ۱- چون خود حق وجود خارجی ندارد و امری اعتباری است، بنابراین همیشه باید سبب حق را اثبات نمود. این که شخصی مدعی حق مالکیت نسبت به مالی است، باید اثبات نماید به چه سببی این حق برای او ایجاد شده است، اعم از این که این سبب عمل مادی باشد، از قبیل حیازت مباحات یعنی ثابت نماید که مال مورد بحث مباح بوده و او از طریق حیازت آن را تملک نموده است و یا این که این سبب، عمل حقوقی باشد، مانند این که ثابت نماید عقد بیعی با مالک قبلی منعقد ساخته است. ۲- از طرفی باید رابطه بین سبب و حق مورد ادعا را ثابت نمود و در حقیقت نشان داد که چنین سببی (عمل مادی یا عمل حقوقی) در نظام حقوقی جهت ایجاد مسبب خود به رسمیت شناخته شده است. این که حیازت مباحات موجب تملک است یا بیع موجب انتقال مالکیت است، باید در نظام حقوقی مورد پذیرش قرار گرفته باشد. دلیل مقدمه اول که وجود موضوعی در خارج (عمل مادی یا حقوقی) را اثبات می کند، دلیل موضوعی، خوانده میشود و دلیل مقدمه دوم که رابطه حقوقی را اثبات می کند دلیل حکمی می نامند که مربوط به بحث ادله اثبات دعوا نیست. در حقیقت همان طور که قبلا نیز اشاره شد، در ادله اثبات دعوا تنها ادله مورد بحث و مطالعه قرار میگیرند که به اثبات موضوع حق مورد ادعا بپردازند و نه به حکم آن. دلیل حکمی چون دلیلی است که برای اثبات حکم قضیه به کار می رود، بنابراین تشخیص آن از تکالیف و وظایف دادگاه است. قضات دادگاه ها مکلف هستند که مطابق قوانین به دعاوی افراد رسیدگی نموده و حکم صادر نمایند و نمیتوانند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین ازصدور حکم امتناع ورزند والا مستنکف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محکوم خواهند شد (ماده ۳ ق.آ.د.م.و ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی).
همان طورکه گفته شد اثبات حکم قضیه از تکالیف اصحاب دعوا به شمار نمیآید، هر چند که آنان میتوانند قانون حاکم بردعوای خویش را به دادگاه پیشنهاد نمایند، ولی دادرس هیچ تکلفی در پذیرش پیشنهاد آنان ندارد و در نهایت، خود شخصا به احراز حکم مبادرت می ورزد. دلایل حکمی، موضوع بحث ادله اثبات دعوا قرار نمیگیرند، چرا که در بحث ادله اثبات دعوا تنها موضوع مورد ادعا در عالم خارج است که اهمیت دارد و حکم موضوع آن از بحث حاضرخارج است. اما چون دلیل موضوعی دلیلی است که برای اثبات موضوع و قضیه دعوا به کار می رود، بنابراین مدعی حق باید ثابت کند که واقعه و موضوع مورد ادعای وی در عالم خارج اتفاق افتاده است تا دادرس بتواند حکم آن موضوع را برآن بار نماید. اقامه دلایل موضوعی از تکالیف و وظایف اصحاب دعوا است و قاضی اصولا در آن نقش انفعالی دارد. تاکید میشود که بحث ادله اثبات دعوا تنها شامل ادله موضوعی می باشد و ادله ی دعوا را در بر نمی گیرد(دیانی:۱۳۸۹، ۳۵).
۲-۲-۴-اقسام دلیل به اعتبار اختیارات قاضی: دلیل احرازی و دلیل اخباری
از میان چند تقسیم بندی که ما بر ای نخستین بار از ادله اثبات دعوا به دست دادیم، شاید مهمترین آنها تقسیم ادله به احرازی و اخباری باشد. دلیل احرازی دلیلی است که در عالم خارج، موجود می باشد و دادرس به احراز آن به عنوان امر خارجی اقدام می کند و دلیل اخباری، دلیلی است که به صورت گزارش امر که در گذشته واقع شده در حضور دادرس اتفاق میافتد و قاضی این اخبار را از ناحیه اشخاص استماع می کند. از جمله دلایل تقسیم بندی فوق وجود ماده ۱۹۹ قانون آیین دادرسی مدنی و تاثیر آن بر نظام حقوقی ایران می باشد. ماده ۱۹۹ مقرر میدارد: «در کلیه امور حقوقی، دادگاه علاوه بر رسیدگی به دلایل مورد استناد طرفین دعوا، هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام خواهد داد». در نگاه نخست، چنین به نظرمی رسد که ماده فوق به دادرس اختیارات نامحدودی در کشف حقیقت اعطا می نماید. این استنباط با اصل بیطرفی دادرس در تضاد است و امنیت قضایی را نیز به خطر می اندازد. به همین دلیل ما به تقسیم بندی دلایل احرازی و اخباری دست زدیم تا محدوده ی اختیارات قاضی را در کشف حقیقت روشن کنیم. گاهی دلیل، اخباری است، بدین معنا که دادرس منتظر اخبار اشخاص دخیل در دعوا یا شخص ثالث است تا طبق آن حکم دعوا را مشخص نماید؛ مانند اقرار که عبارت است از اخبار به حق، به نفع غیر و به ضرر خود و یا شهادت عبارت است از اخبار به حق، به نفع یکی و به ضرر دیگری و یا سوگند که عبارت است از اخبار به حق، به نفع خود و به ضرر دیگری با شاهد گرفتن خداوند متعال؛ در واقع سوگند اخبار موکد است زیرا اخبار به حق در آن با لفظ جلاله الله موکد می شود. به این دلایل که همگی در برگیرنده نوعی اخبار است دلایل اخباری نامیده می شوند. به نظر ما قاضی در مورد دلایل اخباری نقش فعال ندارد. بنابراین وی نمیتواند به عنوان مثال اصحاب دعوا را در دعوای مدنی به طرف اقرار در قالب پرسش های هدایت شده (بر خلاف قاضی کیفری) سوق دهد و یا اینکه به دنبال شاهد بگردد تا وی را تشویق به ادای شهادت به ضرر یکی از طرفین دعوا نماید و یا اینکه یکی از اصحاب دعوا را تشویق به اداء سوگند نماید، چرا که در این صورت اصل بی طرفی دادرس نقض می گردد(دیانی:۱۳۸۹، ۳۶-۳۷).
علاوه برسه دلیل فوق (که همیشه و در همه حال اخباری هستند: اقرار، شهادت وسوگند)، برخی از ادله نیز گاهی اوقات متضمن اخبار هستند همانند اسناد. در حقیقت سند غالبا متضمن اقرار طرفین است و خود سند دلیلی است براقرار گذشته امضا کنندگان آن و به این بیان دلیل دلیل است. محتوای سند هرگاه اقرار باشد، دلیل اخباری است. در حالی که خود سند به عنوان یک واقعیت خارجی یک دلیل احرازی است و نقش قاضی را در احراز سند باید فعال دانست. اما گاهی اوقات نه تنها خود سند دلیل احرازی است بلکه حاوی دلیلی است که آن دلیل نیز احرازی می باشد. مانند نقشه هوایی که سندی است حاوی معاینه محل و یا صورت جلسه تامین امارات و می دانیم که دلایلی مثل امارات از جمله دلایل احرازی هستند، زیرا دادرس مستقیما با توجه به اوضاع و احوال به احراز امری می پردازد. معاینه محل نیز که از انواع امارات قضایی است به همین صورت است زیرا دادرس با توجه به مشاهده و ثبت وضعیت موجود اشیا به احراز امور می پردازد. در رابطه باسایر ادله احرازی، میتوان گفت که کارشناسی نیز از جمله ادله احرازی است. با این توضیح که در کارشناسی دادرس با واسطه شخصی به عنوان کارشناس واقعیت امر را احراز می نماید. تحقیق محلی از ادله ای است که ماهیت مختلط دارد. یعنی هم اخباری است و هم احرازی. در جایی که آگاهان محلی و اشخاص مطلع اطلاعات خویش را اظهار می دارند، اخبار است ولی در نهایت امر، این دادرس است که به دلالت عقل خویش به احراز واقعیت امر وکشف واقع دست می زند. خود سند نیز همیشه از ادله احرازی است.گرچه در رابطه با دلیل منعکس شده در آن هم می توان از دلیل احرازی صحبت نمود و هم دلیل اخباری. همان طور که گذشت محتوای اسناد در برخی مواقع از ادله احرازی به شمار می روند و آن جایی است که محتوا و مفاد اسناد متضمن اخبار نمی باشد، بلکه در واقع سند متضمن یکی از ادله احرازی مذکور در فوق میباشد، به عنوان مثال نقشه هوایی سندی است که در معاینه محل چند سال قبل در آن منعکس شده است و همان طور که گفته شد احراز واقعیت از معاینه محل بر عهده دادرس میباشد. بنابراین دلیل مندرج در سند میتواند حسب مورد از ادله احرازی یا اخباری باشد. در تمام ادله احرازی دادرس می تواند هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام دهد و این امر به صراحت ماده ۱۹۹ مورد بحث مجاز است، در حالی که در بحث ادله اخباری دادرس به واسطه اخبار دیگران حکم می کند و خود به احراز امری نمیپردازد. بنابراین در ادله اخباری هرگونه القاء، تلقین و تحصیل دلیل ممنوع است و نقش دادرس یک نقش انفعالی است( کریمی:۱۳۹۲، ۵۶).
۲-۲-۵-اقسام دلیل به اعتبارنقش آن در اثبات دعوا: دلیل اصلی، دلیل تامینی و دلیل تکمیلی
آخرین تقسیم بندی ما از دلیل، تقسیم دلیل به اعتبار نقش آن در اثبات دعوا میباشد. بر این اساس، ادله به سه قسم میشوند: قسم نخست ادلهای است که دلالت آنها ذاتی است و براساس قانون، ادله اولی محسوب می شوند. این ادله تحت عنوان ادله اصلی مورد بحث قرار می گیرند که عبارتند از اقرار، شهادت و سوگند. قسم دوم ادلهای می باشند که خود آنها ذاتا دلیل محسوب نمیشوند بلکه محتوای آنها دلیل است. به عبارت دیگر این نوع ادله، دلیل دلیل هستند و به انعکاس دلیل می پردازند. این نوع ادله با عنوان ادله تامینی مورد بحث قرار می گیرند. ادله تامینی منحصر به دو دلیل میباشند که عبارتند از: اسناد و صورتجلسه تامین دلیل. صورتجلسه تامین دلیل گرچه تحت عنوان اسناد قابل بررسی است، لیکن به جهت داشتن عنوان مستقلی در قانون آیین دادرسی مدنی به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرد. قسم سوم ادلهای هستند که استناد به آنها در صورت فقدان ادلهای اصلی و تامینی صورت میگیرد. بنابراین اگر ادله اصلی و یا تامینی وجود داشته باشد، باشند استناد به این ادله بی معناست. این ادله با عنوان ادله تکمیلی مورد بحث قرار میگیرند که در واقع تکمیل کننده سایر ادله میباشند. ادله تکمیلی عبارتنداز: امارات اعم از قانونی و قضایی، تحقیقات محلی، معاینه محلی و کارشناسی(کاتوزیان:۱۳۹۰، ج۲، ش۳۲۴).
۲-۳-بررسی انواع ادله اثبات دعوا
گذشته از تقسیم بندیهای مختلفی که برای ادله اثبات دعوی ذکر شده است میتوان ادله را به دو دسته مشترک و خاص تقسیم کرد که شهادت، اقرار، علم قاضی و سوگند جزو ادله مشترک هستند که هم در حقوق کیفری و هم در حقوق مدنی وجود دارند، ولی قسامه و لعن از ادله خاص دعاوی کیفری هستند(جعفری لنگرودی:۱۳۸۶، ج۲، ۲۸۶).
قانون مدنی هم به تبع نظر مشهور ادله اثبات دعوی را با قید حصر در ماده ۲۵۸ چنین بر میشمارد:«دلایل اثبات دعوی از قرار ذیل است:۱. اقرار، ۲. اسناد کتبی، ۳.شهادت، ۴. امارات، ۵.، قسم».
۲-۳-۱-اقرار
اقرار از حیث لغوی مصدر بوده و از واژه قرار گرفته شده است و درفرهنگ های مختلف معانی نزدیک به هم برای آن ذکر شده است. از جمله اینکه کسی را در مکانی ابقاء کردن، انحراف به حق، سخنی را به روشنی بر زبان آوردن، چیزی را در کاری استوار کردن….(دهخدا:۱۳۷۷، ج۵، ۶۵۸).
تعریف فقه اسلامی از اقرار همان طور در قانون مدنی ماده ۱۲۵۹ آمده است و اکثر فقهای اسلامی با الفاظی نزدیک به هم درصدد همین تعریف برآمده اند و آن عبارت است از: «اقرار عبارت است از اخبار به حقی است برای غیر به ضرر خود».
برای وضوح بیشتر این معنا که قانون مدنی تعریفی را که ارائه نموده است تعریفی است که از فقه اسلامی گرفته شده است تعاریف بیان شده از سوی چند تن از فقهای شیعه و سنی را به عنوان نمونه ذکر می کنیم: علامه حلی اقرار را این گونه تعریف کرده است:«الاقرار وهواخبار النسان بحق لازم له»(حلی:۱۴۱۳، ۲۳۳).
با دقت در تعاریف مختلف از اقرار روشن می شود که اقرار دارای ارکان زیر است:
بند اول: اخبار به حق بودن اقرار: علی الظاهر در میان فقهای امامیه در این خصوص اختلافی نیست که اقرار باید به نحو اخبار باشد ؟حضرت امام خمینی (ره) نیز خبر جزمی بودن اقرار که در آن حق لازمی را منجر بر ضرر خود بیان می دارد یک امر ضروری در اقرار ذکر می کند.ومی فرمایند: «خبری بودن اقرار که آن خبر حقی را بر علیه مقر بیان می دارد به عنوان رکن رکین بوده به نحوی که اگر احتمال خلاف این امر بروداز حالت اقرار خارج می شودو تشخیص این امر به عهده عرف و اهل محاوره آن زبان می باشد»(موسوی خمینی(ره):۱۳۶۸، ج۲، ۴۳).
در رکن اول اقرار که مساله حق مطرح می شود این سوال پیش می آید که اساس حق چیست؟ اجمالا باید دانست که از دیدگاه مشهور حق در اصطلاح حقوق اسلام عبارت است از سلطه انسان خواه آن انسان سلطه رسمی داشته باشد یا خیر(جعفری لنگرودی:۱۳۸۶، ج۳، ۱۳۷).
در میان حقوقدانان نیز تعاریف مختلفی از حق شده است که دکتر کاتوزیان آن را چنین بیان می کند:«گروهی در تعریف حق گفته اند«حق عبارت است از توانایی انسان است که به اراده اشخاص داده شده است که در این تعریف عنصر اساسی حق اراده ای است که به وسیله قوانین حاکمیت یافته است. گروه دیگر حق را چنین تعریف کرده اند. حق نفعی است که از نظر حقوقی حمایت شده است. بر طبق این نظر صاحب واقعی حق کسی است که از آن سود می برد ونه آنکه آن را اراده می کنند. برخی نیز حق را عبارت از اختیاری می دانند که قانون برای کسی شناخته است تا بتواند امری را انجام یاترک کند»(کاتوزیان:۱۳۹۳، ج۲، ۱۶۱).
بند دوم: به نفع دیگری بودن: همانگونه که در بند قبل مطرح شد در اقرار باید شخص مقر از حقی خبر دهد که به نفع دیگری است در غیر این صورت اقرار نخواهد بود. مثلا اگر در محکمه مقر از حقی خبر دهد که به نفع خودش است و این حق هم در دست دیگری است چنین اخباری اصطلاحا اقرار محسوب نمیشود. بلکه این اخبار اصطلاحا دعوی حق می نامند. اخبار به حقی که به نفع دیگری است هم میتواند به نحو مدلول مطابقی باشد، مثلا اینکه بگوید من به فلانی این مقدار بدهکارم و هم میتواند به نحو مدلول التزامی باشد مثل اینکه طرف مقابل بگوید تو به من فلان مقدار بدهکاری و مقر بگوید:به تو خواهم پرداخت و عرف از این گفتار به دلالت التزامی اقرار به حقی را برای مقرله می فهمد(بجنوردی:۱۴۱۲، ج۳، ۴۹).
با توجه به بیان رکن می فهمیم که اگر ضرر دیگری محتوای اقرار را تشیکل دهد خواه این ضرر غیر به نفع مقر باشد یا به نفع شخص ثالثی، اینها هیچ کدام اقرار نیست بلکه حالت او ل ادعای حق است و حالت دوم شهادت است چنانچه ارکان دیگر شهادت انجام باشد. نکته دیگر این است که اقرار امری است یک طرفه همین که مقر اقرار بر امری کند (در صورت تمام بودن شرایط آن)اقرار تحقق می یابد. بنابراین تحقق آن نیازی به تصدیق مقرله ندارد. چنانکه ماده ۱۲۷۲ میگوید:«در صحت اقرار تصدیق مقرله شرط نیست لیکن اگر مفاد اقرار را تکذیب کند، اقرار مزبور در حق او اثری نخواهد داشت».
بنابراین در مورد مالی که متعلق به غیر است و مقرله آن را تکذیب کند آن مال از مصادیق اموال مجهول المالک خواهد بود(دیانی:۱۳۸۹، ۱۲۰).
بند سوم: بر ضرر خود بودن: رکن سوم اقرار این است که اخبار به حق علاوه بر این که به نفع دیگری است به ضرر خود مقر هم باید باشد. زیرا اگر اخبار به حق تنها دلالت بر ضرر دیگری داشت دیگر چنین اخباری اقرار نبوده بلکه آن را شهادت می نامند. عده ای عقیده دارند که تعریف فوق برای اقرار در اخص آن است و در معنای اعم عبارت است از اخبار از یک واقعه خواه به سود اقرار کننده باشد و خواه به زیان آن کما اینکه در برخی از موارد اقرار به نست ممکن است سود مقر را متضمن باشد یا اقرار مرکب که در همین معنای اعم قرار میگیرد، زیرا شامل ادعا هم میشود(شهیدی:۱۳۷۰، ۴۰).
در خصوص این رکن قاضی باید مواظبت کند تا در اموری که به ظاهر افراد می باشد، لیکن چنانچه دقت شود فهمیده می شود که به واقع رکن سوم اقرار درآن وجود ندارد گول ظاهر را نخورد. مثلا اگر شخص در این عملیات اجرایی اموال زن را بازداشت کند و بعدا زن به طرفیت شوهر اقامه دعوی کند مبنی بر اینکه اموال بازداشتی از آن اوست در این فرض اگر شوهر دعوی زن خود را تصدیق کند چنین تصدیقی اقرار محسوب نمیشود، چرا که این تصدیق به ضرر او نمی باشد بلکه به ضرر غیر که شخص در این است می باشد و چنین اقراری نسبت به شخص طلب کار اثری ندارد(محمودی دشتی:۱۳۸۴، ۱۵۴).
و لذا قانون مدنی هم در ماده ۱۲۶۵ میگوید:« اقرار مدعی افلاس و ورشکستگی در امورراجع به خود به ملاحظه حفظ حقوق دیگران منشا اثر نمی شود تا افلاس یا عدم افلاس اومعین گردد».
۲-۲)مفاهیم و تعاریف ارتباطات سازمانی
کلمه «ارتباط» معادل لغت [۲۳]Communication به معنای پیوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر، به معنای پیوستگی و رابطه به کار برده شده است. ارتباط عبارت است از: فن انتقال اطلاعات و افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر است. کلمه ارتباط، معرف تمام جریانهایی است که به وسیله آنها یک اندیشه میتواند اندیشهی دیگری را تحت تأثیر قرار دهد(معتمد نژاد، ۲۵:۱۳۸۳). ارتباطات سازمانی، به عنوان یک طرح آکادمیک و دانشگاهی به مطالعهی نشانه ها، پیامها، رسانه ها، تعاملات و روابط بین افراد، شبکه های ارتباطی و برخوردهای اعتقادی در سازمان میپردازد(۲۰۰۴:۹۳، [۲۴]Cheney & et al).
ارتباط، مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس و به وسیلهی آن به وجود میآید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال آنها در مکان و زمان، فقط بر پایه آن توسعه پیدا میکند. ارتباط عبارت است از: تمام دوستهایی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تأثیر بگذارد. این عمل نه تنها با نوشته یا صحبت کردن؛ بلکه حتی با موسیقی، هنرهای تصویری، تئاتر، باله و عملا تمام رفتارهای انسانی عملی است(محسنیان راد، ۴۴:۱۳۸۴-۴۸). به طور سنتی، ارتباطات سازمانی به دو صورت داخلی/خارجی و رسمی/ غیر رسمی به کار برده میشوند(۲۰۰۵:۹۴، [۲۵]Heide&etal). ارتباطات سازمانی فرایندی است که مدیران را برای گرفتن اطلاعات و تبادل معنی با افراد داخل سازمان و افراد در ارگانهای مربوط به خارج از آن سیستم توانا میسازد. ارتباط، فرایندی است که دو یا چند بخش توسط آن، اطلاعات مورد نیاز خود را مبادله و با یکدیگر تبادل نظر میکنند(مورهد و گریفین[۲۶]، ۴۵۰:۱۳۷۹).
۲-۳) سیرتحول مطالعه ارتباطات سازمانی
از ترکیب دو واژه ارتباط و سازمان میتوان به مفهوم جدیدی دست یافت که ارتباط یا ارتباطات سازمانی نام دارد. در ارتباط سازمانی که یکی از انواع ارتباطات انسانی است، چهار ویژگی هدف مندی، ساختارمندی، وظیفه مداری و محاط بودن در یک سازمان، در مقایسه با انواع دیگر ارتباط بیشتر مورد توجه است. در رویکردهای گوناگون علم مدیریت در مفهوم ارتباطات سازمانی با توجه به تعریف هر یک از سازمان، تفاوتهای محسوسی دیده میشود. برای مثال در مکتب کلاسیک که سازمان به عنوان ماشین در نظر گرفته میشود. عناصر ارتباط به این صورت است: ارتباط یک وظیفه است، مسیر ارتباطی به صورت عمودی است، کانال ارتباطی همواره به صورت کتبی و سبک ارتباط به صورت رسمی است(رضاییان،۱۳۸۴،۶۹). در دو رویکرد دیگر؛ یعنی روابط انسانی و منابع انسانی که به نیازهای کارکنان و تاثیر رضایت مندی بر میزان بهره وری توجه میشود، ارتباط علاوه بر وظیفه، وضعیتی اجتماعی و ابتکاری دارد. مسیر ارتباط به صورت عمودی، افقی و یا گروهی میباشد. در این جا کانال ارتباط نیز اغلب حالت رودررو و بدون محدودیت را دارد و سبک ارتباط شکل غیررسمی را دارا میباشد. در مقابل این مکتب میتوان به رویکردهای سیستمی، فرهنگی و انتقادی اشاره کرد(رضاییان،۱۳۸۴،۶۹). برای مثال در رویکرد سیستمی، سازمان به عنوان یک موجود زنده دیده میشود که هم بر محیط اثر میگذارد و هم از آن تاثیر میپذیرد و این دیدگاه که متاثر از نظریه عمومی سیستمهاست، هر چه مجموعه را دارای اجزایی میداند که وجه اشتراک آنها نظم سلسله مراتبی، وابستگی به یکدیگر و مرزهای نفوذپذیری است. به علاوه، نظام دارای فرایند داده و ستاده و باز خورد است(رضاییان،۱۳۸۴،۷۰). ویژگیهای هر نظام را به چهار دسته کلی مجموعه، هم پایانی، آنتروپی منفی و تنوع الزامی، تقسیم بندی میکنند. در این رویکرد، سازمان عبارت است از یک کل با اجزای پیوسته و متشکل از افراد انسانی، سازمانهای رسمی و غیررسمی، روشهای رهبری و روابط انسانی حاکم بر محیط فیزیکی و افراد آن مجموعه(ایران نژاد پاریزی،ساسان گهر،۱۳۸۵،۵۷).
ارتباطات سازمانی را می توان با نگرش فرهنگی نیز مورد بررسی قرار داد. در این رویکرد محیط درونی و بیرونی سازمان دارای فرهنگی قوی یا ممتاز و متشکل از عناصری چون ارزشها، قهرمانان، آداب و رسوم و شبکه فرهنگی در نظر گرفته میشود. در نگرش فرهنگی به سازمان، توجه به روابط با مشتریان نسبت به ساختار دیوان سالار سازمانی دارای ارزش بیشتری است. در این رویکرد تصویر و هویت سازمانی اهمیت دارد(رضاییان،۱۳۸۴،۴۴). در برابر دیدگاههای پنج گانه که بر اهداف مشترک سازمانی تاکید دارند، تعارض مفهومی نامطلوب دارد و قدرت حق طبیعی مدیران محسوب میشود، دیدگاه رادیکالها قرار دارد که تعارض را پدیدهای مثبت و بخشی از امور سازمانی ذکر میکند. بر پایه این نگرش، سازمان میدان جنگی است که در آن نیروی حریف(مدیریت و اتحادیهها) در دستیابی به اهدافی بسیار ناسازگار با یکدیگر مبارزه میکنند. رویکرد رادیکالها به دو دسته انتقادی و پست مدرن تقسیم بندی میشود که در اولی سازمان عرصه سلطهگری است و دومی سازمان را به عنوان موجودیتی نظم یافته و معنادار زیر سوال میبرد. در این رویکرد تسلط بر دانش و اطلاعات، شبکههای غیررسمی، فن ارتباطی و نمادهای چهارگانه قدرت در سازمان ذکر میشوند(شاهرکنی،۱۳۸۰). میتوان یک سازمان را به بدن انسان تشبیه کرد که مدیریت، سرِ آن است؛ یعنی سازمان یک موجود زنده و نظم یافته است. همان طور که بدن انسان برای انتقال پیامهای مغز که کی بخورد، کی بخوابد، کی بایستد و… به سیستم عصبی تکیه دارد، یک سازمان هم به ارتباطات سازمانی برای رسیدن به اهداف خود نیازمند است. اگر در بدن انسان، اختلال فیزیکی یا عصبی به وجود بیاید؛ یعنی مانعی در راه جریان آزاد پیامها ایجاد شود، عواقب منفی به دنبال خواهد داشت. به همین صورت اگر مشکلی در ارتباطات سازمانی ایجاد شود باید به صورت سریع و کامل برطرف شود. درک مفهوم ارتباطات سازمانی، اثربخشی کارکنان را افزایش میدهد و کمبود اصول ارتباطات سازمانی باعث ایجاد مشکل در سازمان میشود(شاهرکنی،۱۳۸۰). اقدامات ارتباطی طیف کاملی از فعالیتهای ارتباطی رسمی و غیررسمی است و ممکن است توسط هر کسی در سازمان شروع شود، به هر حال مسئولیت این ارتباط که موثر و به موقع و مهم باشد بر عهده مدیریت است در حقیقت اقدامات ارتباطی تمام راههای ارتباطی است که تضمین میکند صدای افراد به یکدیگر میرسد(Carrier-bourque[27],2009). شبکههای ارتباطی سازمان از حیث شکل، ساختار و عملکرد بر دو نوعند: الف) شبکههای رسمی و سیستمهایی که بر اثر فراگردهای رسمی سازمان به وجود میآیند. ب) شبکههای غیررسمی و سیستمهایی که بر اثر تعامل افراد ایجاد میشوند(Elvins[28],2088).
الف) سیستمهای ارتباط رسمی
در سیستمهای رسمی سازمان، فراگردهایی به کار گرفته میشوند که نحوه ارتباطات بین افراد را معین میکنند. برای اثربخش شدن این گونه شبکههای ارتباطی، رعایت چهار مورد ذیل توصیه میشود(Elvins,2088).
استفاده از مجاری رسمی برای انتقال اطلاعات
کاراتر ساختن ارتباطات با بهره گرفتن از منابع قدرت در سازمان
تسهیل ارتباطات با بهره گرفتن از تخصصهای موجود در گروه کاری
. حفظ اطلاعات و دانشهای شغلی، با توجه به اهمیت احترام به حق مالکیت افراد بر اطلاعات و دانشهای تخصص خود
شبکههای رسمی انتقال اطلاعات به شش گونه کلی تقسیم شدهاند که عبارتند از شبکههای: متمرکز، ستارهای، سه شاخه، زنجیرهای، دایرهای و همه جانبه(Elvins[29],2088).
ب) سیستمهای ارتباطی غیررسمی
زمانی که افراد وارد سازمان شدند، بنا به علل مختلف مانند علایق و سلایق مشترک، هم فکریها و همدلیها، الفتها و نزدیکیها و… با یکدیگر ارتباطاتی برقرار میکنند که با ارتباطات رسمی و پیش بینی شده مطابقت ندارند. این شبکهی ارتباطی را شبکه ارتباطات غیررسمی مینامیم. ارتباطات غیررسمی گاهی آن قدر توسعه مییابند که ارتباطات رسمی را تحت الشعاع قرار میدهند و ارتباطات رسمی در خطوط غیررسمی ارتباطی محو میشوند. ارتباطات غیررسمی ارتباطات درخت انگوری نیز نامیده میشوند؛ زیرا درختهای مو به هر گوشه سر میکشند و به طور نامنظم در هر جای سازمان راه مییابند(الوانی،۱۱۲،۱۳۸۵).
۲-۴) اهمیت ارتباطات:
ارتباطات؛ همواره به عنوان رکن اساسی زندگی اجتماعی انسانها مطرح بوده و در طول تاریخ بشر، به شکلهای مختلف موجبات رفاه و پیشرفت آنان را فراهم کرده است. ارتباطات انسانی، به عنوان زیربنای علم ارتباطات از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است(فرهنگی، ۳۱:۱۳۸۳). ارتباطات غیر اخلاقی، کیفیت تمام ارتباطات را تهدید میکند و نتیجهی آن روی افراد و جامعهای که در آن زندگی میکنیم، اثر میگذارد(۲۰۰۵:۱۵، [۳۰]Melzler). بعضی از محققان در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که مدیران در مسایل ارتباطی خود به حمایت و دانش کافی نیاز دارند(۲۰۰۷:۳۳۸، [۳۱]Johansson). ارتباط سازمانی به عنوان یکی از حوزه های تخصصی ارتباطات کلامی یا گفتاری در طی دهه های گذشته رشد سریعی را تجربه کرده است. به طوری که اکثر کالجها و دانشگاههای آمریکا، یک درس را در این حوزه ارائه نمودهاند. دوره فوق لیسانس ارتباطات سازمانی در حدود ۷۵ دانشگاه و دوره دکترای آن نیز در ۳۵ دانشگاه، در آمریکا دایر شده است. امروزه ارتباطات سازمانی به عنوان عنصر الزام آور توفیق در تمام سیستمها و زیر سیستمهای اجتماعی تلقی میشود(فرهنگی، ۱:۱۳۸۳). «جیمز» عنوان کرد که ارتباط، وسیلهی یادگیری است و یادگیری، محصول ارتباط است(۲۰۰۵:۹۷، Jimes[32]). اکنون سالهاست که رشته های روابط عمومی، اطلاع رسانی و مدیریت ارتباطات در دانشگاههای اروپا بیشتر از هر زمان دیگر، دانشجویان را به خود جذب کرده است. در موارد زیادی تعداد این دانشجویان حتی از دانشجویان رشتههایی همچون اقتصاد، بازاریابی و حقوق هم بیشتر بوده است(۲۰۰۵:۳، Vun[33]). موفقیت و عدم موفقیت سازمانها در بسیاری از جهات به ارتباطات بستگی دارد. کسب منابع مادی و معنوی، توسعه و بالندگی سازمانی و نیروی انسانی، کاهش تعارض و تضاد سازمانی، مذاکرات بینالمللی، کارایی و اثربخشی سازمانی به ارتباطات موفق، مؤثر و اثربخشی مربوط میشود. نویسندگان صاحب نظر، در این زمینه دریافتهاند که مقالات معدودی در ژورنالهای ارتباطات منتشر شده است. بدین سبب، علم و اخلاق ارتباطات به طور مشخص و آشکار به توجه بیشتری نیاز دارد(۲۰۰۰:۱۰،[۳۴] Deetz). در خصوص شیوه های متداول ارتباط باید خاطرنشان کرد، سه شیوهی ارتباطات: مکاتبهای، کلامی(شفاهی) و غیرکلامی از شیوه های متداول در سازمانهاست. تقریبا در بیشتر موارد شیوه ها با یکدیگر ترکیب میشوند. شنوندگان(آیا حضور فیزیکی دارند؟)، ماهیت پیام(فوریت و محرمانه بودن)، و هزینه ارسال از جمله ملاحظاتی هستند که هنگام انتخاب شیوه ارتباط، مورد توجه قرار میگیرند(مورهد و گریفین[۳۵]، ۴۶۳:۱۳۷۴).
شکل۲-۱) نمایش جریان اطلاعات (منبع: محسنیان راد، ۳۶۹:۱۳۸۴)
سازمانها، ارتباطات مکاتبهای زیادی را ایجاد میکنند. نامه، به عنوان یک وسیلهی رسمی ارتباط با شخص دیگر و به طور معمول در خارج از سازمان است. شاید متداولترین شکل ارتباط در سازمانها، یادداشتهای اداری باشد. یادداشتها به طور معمول برای شخص و یا گروهی در داخل سازمان ارسال میشوند و به طور معمول دارای عنوان واحدی بوده و غیر شخصیتر هستند؛ زیرا معمولا برای بیش از یک نفر ارسال میشوند و رسمیت یادداشتها از نامه کمتر است.
گزارشها، دستورالعملها و فرمها از جمله دیگر شکلهای متداول ارتباط مکاتبهای است. به طور معمول، پیشرفت یا نتیجه یک پروژه که بیشتر اطلاعات لازم را برای تصمیم گیری فراهم میکند، به صورت گزارش تنظیم میشود. دستورالعملها، کاربردهای زیادی در سازمان دارند. دستورالعملهای آموزشی روش کار با ماشین را میآموزند، دستورالعملهای سیاست و روشها، کارکنان را با قوانین و مقررات سازمانی آشنا میسازند و دستورالعملهای عملیاتی چگونگی انجام وظایف و بروز واکنش در برابر مسایل مرتبط با کار را توضیح میدهند. فرمها، اسناد استاندارد شدهای هستند که اطلاعات بر روی آن ثبت و گزارش میشوند. به این ترتیب، فرمها معرف کوششهایی هستند که برای ارتباط مؤثر و قابل دسترستر کردن اطلاعات به عمل آمدهاند. فرم ارزیابی عملکرد نمونهای از هزاران فرمی است که مورد استفاده سازمانها قرار میگیرند(محسنیان راد، ۳۶۹:۱۳۸۴). ارتباط کلامی(شفاهی)، گسترده ترین نوع ارتباط سازمانی است. ارتباط کلامی در هر جا از جمله در گفتگوهای غیررسمی در جریان کار، در جلسهها، گروه ها و کمیتهها و در سخنرانیها و همایشهای رسمی تحقق مییابد. ارتباط شفاهی به دلیل آنکه علاوه بر کلمات، آهنگ، زیر و بم، سرعت و بلندی صدای گوینده را نیز در برمیگیرد، از قدرت خاصی برخوردار است. اشخاص به عنوان شنونده برای فهمیدن پیام از همهی این حالات استفاده میکنند. علاوه بر این، سخنرانی سازمانی یکی از جنبه های روش بیان و تفسیر، به طور ویژه گفتگوها، به عنوان روشی برای درک و فهم اشاره و «جنبههای قاطع زندگی سازمانی» مانند روشهای اخلاقی و ارزشی آن را حمایت میکند(۲۰۰۱:۱۵، Putnam[36]).
ارتباط غیرکلامی، شامل کلیهی ارتباطاتی است که موجب برقراری ارتباط انسانها با یکدیگر میشوند ولی جزو ارتباطات مکاتبهای کلامی نیستند. گاهی ارتباطات غیرکلامی بیش از کلمات، معانی را منتقل میکنند. عناصر تشکیل دهندهی بدن انسان شامل حرکات و حالات صورت و حرکات فیزیکی، اعم از آگاهانه و ناخودآگاه است. حالات صورت را میتوان به شکلهای ۱) علاقه ـ هیجان، ۲) لذت ـ شادی، ۳) تعجب ـ از جا پریدن، ۴) عصبی ـ دلتنگی، ۵) ترس ـ وحشت، ۶) شرم ـ خواری، ۷) اهانت ـ تنفر، و ۸) عصبانیت ـ خشم، طبقه بندی کرد. چشمها؛ گویاترین عضو صورت در این ارتباط هستند(محسنیان راد، ۳۶۹:۱۳۸۴). همچنین حرکات فیزیکی و «زبان حرکات بدن» از عناصر گویای انسان میباشند. «زبان حرکات بدن» شامل حرکات واقعی بدن و حالات بدن در حین ارتباط است. به عنوان مثال، بر هم گذاشتن پلکها، بیانکنندهی اشتیاق به برقراری ارتباط است. نشستن بر روی لبه صندلی، ممکن است نشانهی عصبی بودن یا اضطراب باشد و تکیه دادن بر روی صندلی و خم کردن بازوها میتوانند نشانهی بیمیلی به ادامه بحث باشد. عناصر محیطی مانند ساختمانها، فضای اداره و اثاثیه نیز میتواند حامل پیامی باشند. داشتن یک دفتر بزرگ با پردههای فاخر، به علاوهی قالی و مبلمان عالی میتواند به کارکنان یا ارباب رجوع بفهماند که در اطاق رییس یا مدیرعامل شرکت حضور دارند. از طرف دیگر، وجود یک میز فلزی در طبقه همکف، رتبه سازمانی سرپرست خط مقدم را القا میکند. بنابراین چگونگی آرایش دفتر، القاکنندهی منزلت، قدرت و شهرت بوده و فضایی را برای انجام کار ایجاد میکند. عرصهی فیزیکی نیز به دلیل آنکه با قرار گرفتن شخص در مرکز، جریان اطلاعات مرتبط با کار به راحتی کنترل میشود، عامل توسعه شبکه های ارتباطی است(مورهد و گریفین، ۴۶۴:۱۳۷۴-۴۶۳).
۲-۵ )مدل های ارتباطات سازمانی
به منظور مطالعه نظام مند ارتباطات سازمانی،لازم است کلیه ابعاد مربوط به ارتباطات سازمانی مورد توجه قرار می گیرد تا از پیوند میان آنها ، یک مدل مفهومی که نشانگر شمای کلی ارتباطات سازمانی است به دست آید به طور کلی ابعاد مربوط به ارتباطات سازمانی سه دسته اند:
بعد ارتباطی :که خود شامل ۴جزء می شود (میلر ، ۱۳۸۶: ۲۷) :
مجاری ارتباطی :انسان ها به واسطه مجاری ارتباطی ، می توانند میان خود ارتباط برقرار نمایند . مجاری ارتباطی بین افراد در سازمان به سه بخش عمده چهره به چهره ، کتبی و الکترونیکی طبقه بندی شده اند (قلیچ لی و ایمانی پور ، ۱۳۸۶: ۱۲۶ ).
سبک های ارتباطی : که ناظر بر نوع رفتار افراد با یکدیگر است و به دو دسته رسمی و غیر رسمی تقسیم می شود (میلر[۳۷] ، ۱۳۸۶ :۲۹ ) .
مسیرهای ارتباطی :که شامل ارتباطات عمودی ، افقی و مورب میان افراد سازمان بوده و ناظر بر مسیر های ارتباطی است (میلر ، ۱۳۸۶ : ۲۸ ).
محتوای ارتباطی : محتوای پیام ها و ارتباطات به سه دسته وظیفه ای، اجتماعی وابتکاری تقسیم می شود (میلر ، ۱۳۸۶ : ۲۷ ) .
۲ )بعد انسانی : جنبه های انسانی را در بر می گیرد و ارتباط میان افراد را تحت تاثیر قرار می دهداین عوامل شامل ۳ جزء است :
۲-۱ )ویژگی های فردی افراد : که خود به ویژگی های ذهنی – ادراکی (شرهرمن ، ۲۰۰۶ )،روحی –روانی و جسمانی (برکو ، ولوین و ولوین ، ۱۳۸۴ : ۱۹ ) تقسیم می شود .
۲-۲ ) ویژگی های اجتماعی افراد : که خود به ویژگی های فرهنگی افراد (شرهرمن ،۲۰۰۶ :۴۴۸ ) ، طبقه اجتماعی افراد (رضاییان ، ۱۳۷۹ : ۴۸۰ ) و اعتبار افراد ( فرهنگی ،۱۳۸۶ :۳۴۷ ؛ کینیکی و کریتنر ، ۱۳۸۴: ۴۵۱ ) تقسیم می شود .
۲-۳ ) مهارت های ارتباطی : مجموعه ای از رفتارهای هدفمند به هم مرتبط و متناسب با وضعیت هستند که آموختنی بوده و تحت کنترل فرد می باشند و شامل مهارت های ارتباط کلامی (گفتاری و نوشتاری ) ، ارتباطات غیر کلامی (رفتارهای صوتی وغیر صوتی ) ، گوش دادن موثر و ارائه باز خورد می شود (برکو وهمکاران ، ۱۳۸۴ ) .
۳ ) بعد سازمانی : ساختار و محتوای سازمان را در بر می گیرد و ارتباطات سازمانی را تحت تاثیر قرار می دهد . این عوامل به دو دسته طبقه بندی می شود :
۳-۱ ) ساختار سازمانی : ساختار سازمانی بر این تاکید دارد که وظایف چگونه تخصیص داده شوند ، چه شخصی به چه کسی گزارش دهد و ساز و کار های هماهنگی رسمی و همچنین الگو های تعاملی سازمانی که باید رعایت شود کدامند؟ ساختار به عنوان یکی از اجزای سازمانی از عناصر پیچیدگی ،رسمیت و تمرکز تشکیل شده است (رابینز[۳۸] ، ۱۳۷۶ : ۲۲ ) . عناصر پیچیدگی (تفکیک عمودی ، افقی و جغرافیایی ) ، رسمیت و تمرکز ارتباطات سازمانی را تحت تاثیر قرار می دهد (دسلر و فیلیپس[۳۹] ، ۲۰۰۸ ؛ شرهرمن[۴۰] ، ۲۰۰۶ :۹۶ ) . یکی از مسایل اساسی که پژوهشگران از جمله ها فستد به آن توجه نموده ، چگونگی اثر گذاری فرهنگ بر رفتار کارکنان است . یافته اصلی بررسی هافستد آن است که سازمان ها به شدت تحت تاثیر فرهنگ هستند هافستد ابعاد و مقیاس های فرهنگی را به ۴ دسته تقسیم نموده است :
فاصله قدرت : درجه ای از نابرابری در میان افراد که مردم یک کشور آن را عادی می دانند .
فرد گرایی : درجه ای که افراد در یک کشور ترجیح می دهند به جای عضویت در گروه ، به صورت فردی عمل نمایند .
مرد خویی : درجه ای که ارزش های مردانه همچون قاطعیت ، رقابت و موقعیت مورد تاکید هستند در مقابل آن ارزش های زنانه همچون کیفیت زندگی ، روابط شخصی گرم و دوستانه ، خدمت رسانی و غیره قرار دارد .
اجتناب از عدم اطمینان : درجه ای که افراد یک کشور موقعیت های ساختار یافته را به شرایط ساختار نایافته ترجیح می دهند (مقیمی ، سلیمی و نوری ،۱۳۸۵ :۷۲ )
ابعاد مذکور ، ارتباطات سازمانی را تحت تاثیر قرار می دهد (مقیمی و همکاران ،۱۳۸۵ ؛ شاین ، ۱۳۸۳ )
ارتباطات سازمانی |
مجاری ارتباطی سبکهای ارتباطی مسیرهای ارتباطی محتوای ارتباطی |
با این صناعت ادبی و بلاغی میتوان عمیقترین مفاهیم عقیدتی و معانی اخلاقی را به سادهترین بیان، تفهیم نمود و مانند شهدی گوارا به کام مخاطبان ریخت.[۵۱۳] (دونالد نورمن) معتقد است که بررسی شیوه یادگیری شاگردان نشان میدهد که آنان بر ساختارهای فکری پیشین خود تکیه میکنند و اساساً از راه تمثیل میآموزند.[۵۱۴]
با توجه به اینکه تمثیل و تشبیه، امور معقول، ذهنی و انتزاعی را به امور عینی نزدیک میکند، میتوان از این روش در آموزش، به ویژه آموزش مبتدیان و آموزش امور عقلی، ذهنی و انتزاعی، استفاده کرد.[۵۱۵]
قرآن کریم نیز که در مقام تربیت انسانهاست، از تمثیلهای روشن، بهره فراوانی برده است تا بدینوسیله زمینه را برای درک و فهم بهتر و در نتیجه تذکّر و به خود آمدن انسانها و قدم نهادن آنها در راه مستقیم فراهم سازد.[۵۱۶] قرآن خود، هدف از این مثالها را متذکر شدن انسانها بیان میکند: *(وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِى هَاذَا الْقُرْءَانِ مِن کُلِّّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون؛ ما براى مردم در این قرآن از هر نوع مثَلى زدیم، شاید متذکّر شوند.)* زمر/ ۲۷.
در این آیه، از تمثیل و بیان مثالهای مختلف از هر بابی، بهعنوان راه و شیوهای برای متنبّه ساختن افراد یاد شده است؛ چرا که تمثیل، زمینه را برای فهم بهتر مطالب فراهم میکند.[۵۱۷]
در قرآن کریم، تشبیهات و تمثیلات زیبا و آموزنده در کنار تصاویر هنری جلوهگر میباشد. برای نمونه قرآن کریم در تبیین عمل کافران و آنان که بر غیر خدا تکیه دارند مثلی بیان داشته که به گونهای دلپذیر و قابل فهم، تجسّم وضعیت و سرانجام کار آنان را به تصویر میکشد.[۵۱۸]* (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُون؛ مثَل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانهاى براى خود انتخاب کرده در حالى که سستترین خانههاى خانه عنکبوت است اگر مىدانستند.)* عنکبوت/ ۴۱.
علت تشبیه وضعیت بتپرستی آنها به خانه عنکبوت، این است که در بین موجودات زنده، هیچیک از این خانهها به سستى خانه عنکبوت نیست و اینگونه عبادت آنها که غیر از خدا را معبود خویش برگزینند، برایشان سودی ندارد و مانند تارهاى عنکبوت، بى دوام، سست، غیر قابل اعتماد و ناپایدار در برابر طوفان حوادث است.[۵۱۹]
همچنین بسیاری از حکمتها و نصیحتهای مؤثر لقمان به فرزندش نیز، حاوی نوعی تمثیل، تشبیه یا استعاره و روش های مشابه آنهاست. مانند:
«یَا بُنَیَّ إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ کَثِیرٌ فَلْتَکُنْ سَفِینَتُکَ فِیهَا تَقْوَى اللَّهِ وَ حَشْوُهَا الْإِیمَانَ وَ شِرَاعُهَا التَّوَکُّلَ وَ قَیِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَلِیلُهَا الْعِلْمَ وَ سُکَّانُهَا الصَّبْر؛ ای پسرم! دنیا، دریای عمیقی است که بسیاری در آن غرق شدهاند. پس ایمان را کشتی [ نجات]خود در این دنیا قرار بده و پل تو، ایمان به خدا و بادبان کشتیات، توکل و متولّی آن، خرد و راهنمای آن، دانش و مسافر آن، شکیبایی باشد».[۵۲۰]
و نمونهای از استعاره در کلام لقمان برای ارشاد و وعظ فرزندش عبارت است از:
«ای پسرم! نماز را به پادار که نماز در دین خدا به مثابه ستون خیمه است که اگر ستون خیمه استوار باشد، ریسمانها و میخها و سایبانها پابرجا میماند و اگر ستون، تزلزل یابد ریسمان و میخ و چادر سودی نخواهند بخشید».[۵۲۱]
۲-۶-۱-۲-۱-۳-۱- نحوه کارآمدی تمثیل و تشبیه در آموزش قرآن
اگرچه اعتقاد به خدا و دین در کودکان فطری است و نیازی به اثبات ندارد، اما حتی در کودکی، نباید از تقویت زیربنای اعتقادی غافل ماند و در سنین دبستان، میتوان آنها را به زبانی ساده مطرح کرد.
آموزش به شیوه تمثیل و تشبیه، هم کار آموزش آموزش مفاهیم دینی و اصول اعتقادی به کودکان (بخصوص آموزش آیات قرآن کریم) را آسان میکند و هم آن را گویا و رسا میسازد؛ زیرا گاه میتوان با ذکر یک مثال مناسب و هماهنگ با مقصود، مطلب و مفهوم عمیق دینی را آسان و برای کودکان قابل فهم و درک نمود.[۵۲۲]
از اینرو، مربیّان و معلّمان میتوانند با بهره گرفتن از این روش، مفاهیم اعتقادی اسلام را در پرتو مثالهایی ساده و محسوس و ملموس، در حدّ توان کودکان برای آنان آموزش دهند.
البته تنها ذکر مثال کافی نیست؛ زیرا ممکن است شاگرد را به اشتباه بیاندازد. برای جلوگیری از اشتباه، لازم است مربی، توضیحات لازم را نیز ارائه دهد و یا ابتدا قاعده و کلیت بحث را مطرح کند و سپس مثال بزند تا روشن شود منظور از مثال و تشبیه، چیست.[۵۲۳]
۲-۶-۱-۲-۱-۴- قصهگویی
قصه (داستان) از برجستهترین و پرجاذبهترین انواع هنر، برای کودکان محسوب میشود.[۵۲۴] از آنجا که در دوره کودکی، عواطف و احساسات بر وجود او غلبه دارد، به خوبی میتوان از قالبهای هنری به ویژه قصه، در جهت پرورش دینی و اخلاقی او بهره جست. زیرا شنیدن و خواندن قصههایی با محتوای آموزنده و به منظور تربیت اخلاقی و مذهبی، هم مایه سرگرمی و لذت کودک میشود، هم به شیوه غیر مستقیم و از طریق شناخت پدیده های هستی و زیباییهای طبیعت، او را با وجود خداوند و نیز با علم، قدرت و مهربانی او آشنا میکند.[۵۲۵]
در واقع، وجود قصه و حکایتهای فراوان در کتب آسمانی، بدان جهت است که این کتب، میخواهند مفاهیم دینی را به زبانی برای انسانها ابلاغ کنند که موافق طبع و مورد علاقه آنان باشد، تا از این راه، آنها را بهتر هدایت کنند.[۵۲۶]
روش قصهگویی چنان مؤثر است که قرآن کریم، نیز حاوی داستانهای واقعی فراوانی است و بخش قابل توجهی از آن، به نقل قصههای راستین انبیاء و بزرگان اختصاص یافته و این خود نشانه اهمیتی است که اسلام برای استفاده از این هنر ارزنده در ارتباط با مخاطبان و تفهیم تعالیم ارزشمند دینی قائل است.[۵۲۷] اصولاً قرآن، خودش را به عنوان یک منبع داستان معرفی مینماید و میفرماید: *(وَ کُلًّا نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَ جَاءَکَ فِى هَاذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَهٌ وَ ذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِین؛ ما از هر یک از سرگذشتهاى انبیا براى تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم و ارادهات قوىّ گردد و در این (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حقّ، و براى مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.)* هود/ ۱۲۰.
همچنین قرآن کریم، درباره اهمیت قصه از لحاظ تأثیریکه در ارشاد و اصلاح رفتار مردم دارد، میفرماید:*(لَقَدْ کَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لّأُولِى الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرََى وَ لَاکِن تَصْدِیقَ الَّذِى بَیْنََ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَىْْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَهً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُون؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود بلکه (وحى آسمانى است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روى او (از کتب آسمانى پیشین) قرار دارد و شرح هر چیزى (که پایه سعادت انسان است) و هدایت و رحمتى است براى گروهى که ایمان مىآورند.)* یوسف/۱۱۱.
شاید بتوان گفت «قصهگویی» به سبب نمود قابل ملاحظهای که در قرآن دارد[۵۲۸] به عنوان یکی از بهترین و مؤثرترین روش های آموزشی از سوی قرآن معرفی شده است. با توجه به اینکه قصههای قرآن از دیرباز مورد استقبال کودکان و بزرگسالان بوده است و نیز در نظر داشتن نقش ویژه قصه در آموزش معارف دینی و استفاده فراوان قرآن کریم از این روش، میتوان از قصه گویی به عنوان یکی از روش های جذاب ارائه مفاهیم قرآنی به کودکان استفاده نمود. اما از آنجا که برخی قصص قرآن، مشخّصاً در یک سوره ارائه نشده بلکه در آیات و سورههایی متعدد، به صورت پراکنده آمده، تنظیم و بازنویسی این قصهها، علاوه بر توان و تجربه قصهنویسی، نیاز به مطالعه و دقّتی بیشتر دارد. ولی تهیه و ارائه چنین مفاهیمی در قالب گیرای قصه، میتواند (مشروط به توجه هر چه بیشتر به جنبه های مختلف، از جمله تکنیکی و محتوایی) برای کودکان از تأثیرات آموزشی چشمگیری برخوردار باشد.
۲-۶-۱-۲-۱-۴-۱- طبقه بندی قصههای قرآن کریم برای کودکان
درست است که قرآن کریم، احادیث و کتابهای تاریخی مملو از داستانهای واقعی و در عین حال جالب و آموزندهاند، اما در انتخاب داستان و بیان آن برای کودکان باید به این نکته توجه داشت که این داستان، چه تأثیری در روحیات لطیف و شاد آنان و نیز تکوین تصوّرات دیگرشان از مفاهیم دینی خواهد داشت، لذا هر داستانی را نمیتوان برای کودکان بازگو کرد.[۵۲۹] مثلاً داستان ذبح اسماعیل۷توسط پدرش ابراهیم۷و یا داستان غرق شدن عالَم در آب و تنها نجات کسانیکه در کشتی بودند، به علاقه فطری کودک نسبت به خدا لطمه میزند.
ما نیاز به آن داریم که برای فراگیران، داستانهایی را نقل کنیم که تصوّرات آنان را غنی سازد. این داستانها باید متناسب با اهداف دینی مورد نظر گزینش شوند و از آنجا که هدف اساسی چنین پیامهایی، نخست، جذب کودکان برای پرورش و سپس سعی در پرورش آنان است، باید از داستانهایی استفاده کرد که چهرهای زیبا، دلنشین و مهربان را از خدا و پیامبران و امامان به نمایش بگذارد. به ویژه داستانهای مذهبی که بیشتر با جنبه های احساسی سر و کار دارند تا جنبه های شناختی.[۵۳۰]
میتوان گفت که کودکان با دو دسته از داستانها و ماجراهای تاریخی سروکار دارند:
دسته اول) داستانهایی که در آنها، چهرهای محبت آمیز و سرشار از عشق و علاقه خدا نسبت به انسانها به تصویر میآید.
دسته دوم) داستانهایی که بر خلاف دسته پیشین، چهرهای خشمگین همراه با عذابهای سخت را ترسیم میکند. از آنجا که کودکان قدرت انتقال از دانسته های خود را در زمینه دسته دوم ندارند و هر دسته را جدا از دسته دیگر، مورد قضاوت و بررسی قرار میدهند، این گروه از داستانها، ظرف ذهنی آنها را پر ساخته و آنان را در قضاوت، دچار توقف و شگفتی و سردرگمی میسازد. لذا پیشنهاد میشود که طرح داستانهای دسته دوم که قوّه قهریّه و غضبیّه را به نمایش میگذارند، به زمانی موکول شود که دانشآموزان، قدرت نگرش مقایسهای و تطبیقی را پیدا کرده باشند.(این زمان از حدود دوره راهنمایی به بعد خواهد بود) بنابراین یکی از اهداف عمده آموزش قصههای قرآنی، این است که دانشآموز را مجهز سازد تا به داستانهای دسته دوم از منظر داستانهای دسته اول بنگرد و با توجه به ارزشهای اسلامی، درباره آنها قضاوت کنند.
از داستانهای مناسب برای کودکان، در تاریخ پیامبران میتوان به شکستن بتها، در آتش افکندن حضرت ابراهیم۷و تبدیل شدن آتش به گلستان، داستان تجدید بنای کعبه، ماجرای حضرت موسی۷، حضرت عیسی۷و تاریخ زندگی پیامبر خدا۶و ائمه اطهار:اشاره کرد. از جمله داستانهای نامناسب در این سنین، میتوان به غرق شدن عالَم در زمان حضرت نوح۷، نزول عذابهای سخت الهی برای اقوام گوناگون گذشته، حبس شدن حضرت یونس۷در شکم ماهی و ذبح حضرت اسماعیل۷توسط حضرت ابراهیم۷اشاره کرد.
اصولاً قصههای قرآن کریم را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) قصههای واقعی که بالغ بر ۶۹ داستان از زندگی واقعی انبیای الهی است.
ب) قصههای تمثیلی که ۵۳ مورد است. این تمثیلها واقعیت تاریخی ندارند ولی برای بیان مقصود و ارائه مطالب، میتوان به شکل مناسب از آنها استفاده کرد.[۵۳۱] مانند آیه: *(إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَام…؛ مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین- که مردم و چهارپایان از آن مىخورند- مىروید…)* یونس/ ۲۴
۲-۶-۱-۲-۱-۴-۲- شیوه های بیان قصههای قرآنی برای کودکان
در بیان قصههای قرآنی برای مخاطبین کودک، باید به نکات ذیل، توجه کافی مبذول داشت:
الف) مقدمه داستان
پیش از بیان قصههای قرآنی، باید کودکان را با شرایط تاریخی، آداب و رسوم، نحوه جنگ، ابزار و وسایل جنگی، طرز لباس پوشیدن و سایر ویژگیهای قوم مورد نظر آشنا کرد. البته این توضیحات نباید در حین قصهگویی بیان شود؛ زیرا ارتباط کودک با قصه قطع میشود. بهتر است قبل از شروع قصه، برخی از این موارد را برای کودکان توضیح داد.[۵۳۲]
ب) بیان قصههای قرآنی:
در بیان قصههای قرآنی، توجه به نکات زیر ضروری است:
- تغییر نحوه چینش میز و صندلی دانش آموزان به منظور تقویت ارتباط چهره به چهره نسبت به هم و نیز ایجاد تنوع و تازگی.[۵۳۳]
- قصهگویی همراه با تقلید صدا و حرکات: بیان قصه، هر چه طبیعیتر و واقعیتر باشد بر جذّابیت آن میافزاید. قصهگو ضمن بیان قصه، صدا و حرکات شخصیتهای داستان را تقلید میکند.[۵۳۴]
- ایجاد مکثهای کوتاه: قصهگو میتواند گاهی مکثهای کوتاهی داشته باشد. نباید بی وقفه سخن بگوید. مکثهای کوتاه میان قصه، از خستگی کودکان جلوگیری کرده و او را به فکر کردن وا میدارد.
- از آنجا که تفکر کودکان، عینی- شهودی است، قصهگو باید از تصاویر و تابلوهای تصویری متناسب با قصه استفاده کند. تصاویر مورد استفاده او، باید واضح، ساده، برجسته، دارای رنگهای شاد بوده و برای کودکان قابل درک باشد.[۵۳۵]
- قصهگو باید بسیار ساده سخن بگوید و از واژگان ساده و آشنا و قابل فهم برای کودکان استفاده کند.[۵۳۶]
ج) نتیجهگیری و پایان قصههای قرآنی:
- نتیجه و پیام داستان باید به گونهای غیر مستقیم بیان شود.
- نتیجه داستان قرآنی باید با هدفی که برای آن در نظر گرفته شده، متناسب باشد.
- هنگامی که داستان پایان یافت، قصهگو میتواند از طریق پرسشهای غیر مستقیم، کودکان را از نتیجه داستان آگاه کند.
- مربّی میتواند در پایان قصه از کودکان بخواهد که هر چه از قصه فهمیدند، بازگو کنند و به شکل یک بحث گروهی، درباره شخصیتهای داستان صحبت کنند. مثلاً اگر داستان کودکی حضرت موسی۷را بیان کرده، درباره فرعون، آسیه، حضرت موسی۷و مادرش گفتوگو کند و اجازه دهد کودکان، احساسات خود را بیان کنند. آنگاه مربّی باید با مهارت خود، کودکان را به عمق داستان که همان قدرت خداوند و لطف او نسبت به بندگان است، رهنمون شود.
- جهت تفهیم بهتر قصههای قرآنی، پس از اینکه کودکان در اجرا و بیان قصه مهارت یافتند، میتوان از آنها خواست که صحنههای مختلف قصه را طی یک نمایش اجرا کنند.[۵۳۷]
باید توجه داشت قبل از اینکه کودکان، سورهای را آموزش ببینند و بخوانند، بهتر است مربّی به قرآن و منابع تفسیری مراجعه کند و شأن نزول آن سوره را بخواند و اگر آن سوره، داستانی دارد(مثل سوره فیل) داستان یا شأن نزول آن سوره (مثلاً شأن نزول سورههایی مثل قریش و نصر) را به گونهای داستانی برای کودکان تعریف کند. اگر احیاناً فهم شأن نزول سورهای برای کودک دشوار باشد، میتوان متناسب با معنا و محتوای آن، قصهای را با شخصیتهایی از کودکان انتخاب کرده و قصه را به گونهای طراحی کرد که فهم، معنا و ترجمه سوره برای فراگیری آسان شود. در زمینه قصههای قرآنی که از زبان حیوانات بیان میشود مثل داستان عنکبوت و غار ثور، داستان مورچه و حضرت سلیمان، داستان هد هد و سلیمان، پشه و نمرود و داستان سوره فیل، از آنجا که کودکان، به اینگونه قصه ها (از زبان حیوانات) علاقه زیادی دارند، میتوان آنها را به گونهای ساده از زبان حیوانات و حشرات بیان کرد تا بچه ها به گونهای غیر مستقیم با هدف و پیام قصه آشنا شوند.[۵۳۸]
۲-۶-۱-۲-۱-۴-۳- نقدی بر داستانهای دینی و قرآنی برای کودکان
یک اثر، زمانی میتواند لقب هنری را به خود نسبت دهد که از نگاه ابزاری فاصله گرفته و تنها دغدغهاش خلّاقیّت ادبی باشد.[۵۳۹] بر این اساس، ادبیات دینی، بیان هنرمندانه حقایق و معارف الهی است که عنصر ادبیات، با شکوه تمام در آن جلوه نماید.[۵۴۰]
دبیران و دستاندرکاران نظام تعلیم و تربیت کشور اعم از زن و مرد، نیازهای مذهبی و معنوی را جزء نخستین اولویتهای نیازهای اطلاعاتی دانش آموزان معرفی کردهاند.[۵۴۱] از آنجا که رشد ظرفیتهای معنوی و ارتقای روحی و اخلاقی، اساس ترقّی و تعالی است، بنابراین اگر عشق به مطالعه از همان اوان کودکی در نهاد کودک و نوجوان، بارور نشود و اگر مطالعه به عنوان یک نیاز معنوی زندگی در نیاید، روح آنان در سنین سادگی و نپختگی جوانی، راه را برای بدیها و زشتیها باز خواهد گذاشت.[۵۴۲]
مبحث دوم: زندان در جرائم مرتبط با اموال ۵۹
گفتار اول: حبس سارق ۵۹
بند اول: حبس جیب بر، رباینده، کیف زن ۶۲
بند دوم: حبس نباش ۶۳
گفتار سوم: حبس تارک نفقه ۶۵
گفتار چهارم: حبس مدیون ممتنع از ادای دین: ۶۶
فصل دوم: مصادیق زندان در جرایم مرتبط با دین و امنیت ۶۸
مبحث اول: زندان در جرائم مرتبط با دین ۶۸
گفتار اول: حبس مرتد ۶۸
گفتار دوم: حبس باغی، طاعی و یاغی (بغی) ۷۳
مبحث دوم: زندان در جرائم مرتبط با امنیت ۷۴
گفتار اول: حبس محارب ۷۴
گفتار دوم: حبس شرارت و فساد افکنی (زعاره) و (دعاره) ۷۵
نتیجه و پیشنهادها ۷۸
الف) نتایج ۷۸
ب: پیشنهادها ۷۹
فهرست منابع ۸۳
چکیده
اعمال زندان یکی از شیوه های پیشگیری از جرم و مجازات مجرمین و خطاکاران است با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی صدر اسلام زندان به معنای اصطلاحی فعلی وجود نداشته است بلکه مانع تصرفات مجرم می شدند و او را در حضور صاحب حق نگه می داشتند، نوشتار حاضر، به ادله مشروعیت زندان در لسان قرآن و سنت و دیگر منابع می پردازد و با کمک آیات و روایات معتبر و تفاسیر مرتبط، پاسخی روشن و مستدل به مشروعیت زندان داده است، در مشروع بودن زندان بین فقهاء و علمای شیعه و سنی اختلافی نیست و همگان بر مشروعیت زندان در موارد خاص، تاکید دارند ولی در به کار بردن مصادیق حبس اختلاف دارند، قرآن کریم در آیات مختلف به این موضوع اشاره کرده است و در روایات معصومین (ع) موارد گوناگونی بر مشروعیت زندان یافت می شود که به بعضی از آنها اشاره شده است و به دنبال آن به بررسی مشروعیت از منظر اجماع و عقل پرداخته شده است در ادامه به جرائمی اشاره شده که مشروعیت زندان از آنها به دست می آید و هر جرمی از منظر روایات و دیدگاه فقهای شیعه و سنی مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت اثبات شده که مجازات زندان در میان کیفرهای اسلامی هم به عنوان حد و هم به عنوان تعزیر به کار رفته است البته باید توجه داشت که بیشترین کاربرد حبس در بحث تعزیرات می باشد و بدنبال آن به بررسی انواع زندان در سیستم های کیفری دنیا، زیانهای ناشی از آن و حقوق زندانی در اسلام توجه شده است.
کلید واژه ها:
زندان- حقوق زندانی- مشروعیت زندان- انواع زندان- کیفرهای اسلامی
مقدمه
الف) بیان موضوع
موضوع تحقیق، بررسی مبانی و مصادیق زندان در حقوق اسلامی است. از قدیم الایام، زندان به عنوان یکی از راه های مجازات مجرمین و بزهکاران، معمول و مرسوم بوده است. در تمامی کشورهای جهان، صرف نظر از نژاد، عقاید، رسوم، آداب، فرهنگ و زمان، زندان بخشی از نظام قضایی می باشد. در نظام های حقوقی متعارف، زندان یکی از انواع مجازات می باشد و در بحث حقوق جزاء طبقه بندی می شود. در این تحقیق، بنا براین است که موضوع زندان از دیدگاه شرع مقدس اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و نظر فقه شیعه و سایر مذاهب فقهی اسلامی در خصوص زندان، جستجو و تبیین گردد.
ب) ضرورت تحقیق
مجازات زندان سابقه طولانی در تاریخ بشر دارد. در زمان های گذشته مجازات ها با قساوت و شقاوت تمام اجرا می شد. مجازات هایی از قبیل زنده به گور کردن، سوزاندن، طعمه حیوانات درنده ساختن، کور کردن و انواع شکنجه های بدنی رواج داشت. با آمدن دین اسلام، خیلی از مجازات های فوق منع گردید و نسبت به مجازات زندان، شرایطی را فراهم ساخت که در مواردی خاص می توان زندان را معمول نمود. به خاطر آسیب های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی که بر پیکر اجتماع و زندانی وارد می شود، ضرورت تجدید نظر در مجازات زندان روشن می گردد. به همین خاطر ریاست محترم قوه قضاییه سیاست زندان زدایی را در دستور کار خود قرار داده اند و چون در فقه امامیه و عامه موارد منجر به زندان محدود هستند و برای هر تخلفی مثل تخلفات رانندگی یا انتخاباتی و… زندان روا نمی دارند. این در حالی که در قوانین فعلی برای موارد فوق، مجازات زندان لحاظ شده است. به امید می رود که استفاده از زندان به کمترین حد (موارد مشروع) کاهش پیدا کند و این تحقیق می تواند در این زمینه راه گشا باشد.
پ) پیشینه تحقیق
مجازات زندان در طول تاریخ فراز و نشیب های زیادی داشته است. در فقه امامیه به موارد محدودی از مجازات زندان اشاره شده است. چون حاکمان حکومت اسلامی در طول تاریخ کسانی بوده اند که با فقه امامیه فاصله داشته اند، به همین جهت زندان در منابع فقهی به شکل پراکنده و در بخشهایی از ابواب حدود و تعزیرات آمده است. لذا فقهاء بحث های کامل و جامعی که در سایر موارد فقهی مطرح نموده اند در مورد حبس ارائه نکرده اند و فقط به صورت پراکنده و در بعضی از فروعات، حبس را مطرح کرده اند. در میان قدما مرحوم شیخ طوسی در کتاب های و در بعضی از فروعات، حبس را مطرح کرده اند. در میان قدما مرحوم شیخ طوسی در کتاب های مبسوط، خلاف و نهایه به ذکر بعضی از مصادیق زندان پرداخته اند و فقهای بعد از او به ذکر بعضی از موارد زندان اشاره داشته اند. در حالی که فقهای معاصر کتابهای متفاوتی در خصوص زندان نوشته اند. به طور مثال نجم الدین طبسی کتابی با عنوان موارد السجن فی النصوص و الفتاوی به رشته تحریر در آورده اند و قبل از او احمد وائلی کتابی با عنوان احکام سجون را نوشته اند و آیه الله محمدحسینی شیرازی در الموسوعه فقهی اش و آیه الله منتظری در کتاب مبانی حکومت اسلامی به موارد زندان و ادله مشروعیت آن، اشاره کرده اند. با این حال تحقیقی که در حد یک پایان نامه کارشناسی ارشد به بررسی فقهی مباحث مشروعیت و موارد زندان بپردازد، یافت نشد و جا دارد که فقهای عظام با توجه به استقرار حکومت اسلامی در این زمینه بحث های کافی و وافی بنمایند و موارد زیادی را که برای آنها مجازات زندان لحاظ شده است مرتفع سازند و درصدد تطبیق قوانین فعلی با آنچه در منابع فقهی و روایی است بر آیند، تا از میزان استفاده زندان به عنوان مجازات کاسته شود، زیرا آموزه های دین بر زندان زدایی تاکید دارند.
ت) سوالات تحقیق
۱-آیا در سیستم جزایی اسلام، زندان به عنوان یک مجازات مطرح است؟
۲- رویکرد اسلام به مجازات زندان چیست؟
۳- ادله حبس کدامند؟
ث)فرضیه های تحقیق
۱- در نظام جزایی اسلام، زندان نه تنها به عنوان یک مجازات بلکه به عنوان یک ضرورت مطرح است. ضرورت است که در مواردی خاص مشروعیت دارد. ضرورت نه از آن جهت که واجب است بلکه به این معنا که کسانی که امنیت افراد و جامعه را در معرض خطر و تهدید قرار میدهند در جایی نگهداری شوند تا جامعه در آرامش باشد.
۲- نگاه اسلام به مجازات، بیشتر بر اساس اسلاح و تربیت مجرم است.
۳- قرآن، سنت، اجماع و عقل ادله ای هستند که می توان به عنوان مبانی مشروعیت زندان به آنها استناد کرد.
ج)اهداف و کاربردهای تحقیق
۱- ارتقاء دانش حقوق کیفری در زمینه ی مجازات زندان
۲- تبیین سیاست کیفری اسلام در خصوص این مجازات
۳- ارائه رهنمودهای لازم به مراجع و مقامات قضایی و نحوه برخورد آنها با مجازات زندان.
۴- ایجاد منبع قابل بهره برداری برای دانشجویان و دانشگاهیان و استفاده مراجع و مقامات قضایی در رسیدگی به دعاوی مطروحه در محاکم.
د) روش تحقیق
روش تحقیق در این موضوع آمیزه ای از روش توصیفی و تحلیلی است و در این زمینه ضمن مطالعات نظری و کتابخانه ای به تحلیل موضوع پرداخته شده است. در این نوشتار ضمن بیان مهمترین دیدگاه های فقهی در خصوص مجازات زندان، موارد اختلاف میان فقها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در مراحل تحقیق سعی بر آن بوده که منابع معتبر و دست اول فقهی مورد استفاده و استناد قرار گیرد.
هـ) معرفی پلان ساختار تحقیق
رساله حاضر در دو بخش تدوین گردیده است بخش اول دارای دو فصل است: فصل اول متشکل از دو مبحث می باشد که مبحث اول آن اختصاص به تعریف و اقسام زندان دارد. مبحث دوم درباره سابقه زندان در اسلام می باشد، فصل دوم از بخش اول نیز شامل دو مبحث می باشد که عبارتند از: مبحث اول مبانی نقلی، مبحث دوم مبانی عقلی. بخش دوم اختصاص به مصادیق زندان در حقوق اسلامی دارد این بخش نیز همانند بخش اول دارای دو فصل است. فصل اول از بخش دوم شامل دو مبحث می باشد، مبحث اول : زندان در جرائم مرتبط با نفوس، مبحث دوم :زندان در جرائم مرتبط با اموال. فصل دوم از بخش دوم درباره مصادیق زندان در جرائم مرتبط با دین و امنیت است که در دو مبحث مورد بررسی قرار میگیرد . مبحث اول :زندان در جرائم مرتبط با دین، مبحث دوم : زندان در جرائم مرتبط با امنیت
بخش نخست:
ماهیت و مبانی زندان در حقوق اسلامی
فصل نخست: مفهوم و سابقه زندان در اسلام
شاید یکی از مهمترین بخشهای تحقیق، فصل نتایج و پیشنهادهای پژوهش باشد. بیشتر کوششهایی که در فرایند تحقیق صورت میگیرد در واقع برای دستیابی به نتایج و پیشنهادهای تحقیق میباشد چرا که هدف از انجام تحقیق، پیدا کردن راه هایی برای روشن ساختن معضلاتی است که مانع اهداف سازمانها است. به عبارت دیگر چون مشکلاتی وجود دارد که موجب کاهش توان سازمان می شود از طریق تحقیق میتوان مشکلات را شناسایی و در جهت رفع آن اقدام کرد.
در این فصل تلاش میشود روش تحقیقی که در فصول قبل مورد استفاده قرار گرفت و نتایج بدست آمده از تحلیل دادههای تحقیق مختصرا بیان گردد. همچنین محدودیتهایی که محقق در انجام تحقیق با آنها مواجه بود نیز بیان میشود. قسمتی از این فصل به پیشنهادها و توصیههای محقق اختصاص مییابد. مخاطب این پیشنهادها در واقع پژوهشگرانی هستند که ممکن است به قلمرو موضوعی پایاننامه علاقمند باشند. این پیشنهادات و توصیهها بیانگر دریافت و شناختی است که نگارنده پایاننامه در طی فرایند تحقیق بدست آورده و خود به نوعی دستاورد تحقیق محسوب میشود. توجه به این پیشنهادها میتواند مزایای زیر را در برداشته باشد:
-
- آشنایی با موضوعهایی برای تحقیق
-
- ایجاد زنجیره تکاملی بین تحقیقات دانشگاهی
-
- پرهیز از دوبارهکاری
-
- تحدید موضوع و مساله تحقیق
خلاصه تحقیق
در این تحقیق در مرحله اول با بهره گرفتن از تکنیک دلفی که با طراحی دو پرسشنامه مجزا (پیوست در ضمائم) و تکمیل آن توسط خبرگان شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران (ایفیک) و شرکت ایران خودرو در سه مرحله انجام شد، عوامل اصلی تصمیمگیری بهینه در انتخاب بازارهای هدف خودرو به منظور تامین مالی پروژه های صادراتی، شناسایی شد. در ادامه می بایست روابط میان این عوامل شناسایی شود. به این منظور از تکنیک DEMATEL استفاده شد. در واقع پرسشنامه این مرحله در قالب یک ماتریس، طراحی شده که عوامل اصلی شناسایی شده برای تصمیم گیری بهینه در انتخاب بازارهای هدف خودرو در آن قرار گرفته و در مورد میزان و شدت رابطه میان آنها مطابق طیف زیر از پاسخ دهندگان سؤال شد. تعداد ۲۰ نفر از کارشناسان در شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران و ۲۰ نفر در شرکت ایران خودرو در بخش های صادرات و فروش، پرسشنامه دیماتل راطبق جدول امتیازدهی زیر تکمیل نمودند. برای به دست آوردن پرسشنامه نهایی دیماتل از مجموع اعداد مربوط به هر یک از خانه ها، میانگین ساده گرفته شد.
گزینههای جواب | بدون تاثیر | تاثیر خیلی کم | تاثیر کم | تاثیر زیاد | تاثیر خیلی زیاد |
امتیاز | ۰ | ۱ | ۲ | ۳ | ۴ |
با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل علی و معلولی دیماتل، معیارهای توانایی بنگاه و محیط اقتصادی، مهمترین تاثیر را در تصمیم گیری برای تامین مالی پروژه های صادراتی دارند. این نتایج همچنین حاکی از آنست که علاوه بر معیارهای ذکرشده، معیار جایگاه وشرایط بین المللی بنگاه به عنوان سومین عامل موثر بر تصمیم گیری در این زمینه از نظر خبرگان می باشد. از این رو تمرکز بر این سه معیار، تاثیر مثبتی بر ذهن تامینکننده مالی(شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران) در رابطه با تامین مالی شرکت متقاضی دارد. پس از این سه معیار، معیارهای سیاسی – قانونی، فرهنگی - اجتماعی و رقابتی به ترتیب در اولویت های بعدی قرار میگیرند.
با توجه به نتایج به دست آمده از دیاگراف علی و معلولی، معیارهای محیط اقتصادی، محیط فرهنگی – اجتماعی و محیط سیاسی- قانونی به عنوان معیارهای علی و اثرگذار بر سه معیار توانایی بنگاه و شرایط و جایگاه بین المللی بنگاه و محیط رقابتی که معیارهای معلول و اثر پذیر هستند، شناخته میشوند. از نتایج استنباط می شود که شرکت ایران خودرو بایستی برای انتخاب بازار هدف خارجی خود به سه معیار فوق در آن بازار توجه نماید تا توانایی خود را افزایش داده و جایگاه و شرایط بین المللی و محیط رقابتی خود را بهبود بخشیده تا واجد شرایط تامین مالی از سوی شرکت تامین مالی کننده( شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران(ایفیک)) گردد.
به این ترتیب کلیه روابط میان عوامل تعیین گردید و مشخص شد که هر عامل بر چه عامل یا عواملی تأثیرگذار است و متقابلا از چه عامل یا عواملی تأثیر میپذیرد. با بهره گرفتن از این روابط، پرسشنامه مرحله سوم که پرسشنامه اصلی این پژوهش می باشد؛ در قالب پرسشنامه مقایسات زوجی طراحی شد. از آنجا که روش تحلیل سلسله مراتبی وابستگیهای متقابل و همبستگیهای موجود میان متغیرها را در نظر نمیگیرد فرایند تحلیل شبکه ای(ANP )با بهره گرفتن از نظر خبرگان در شرکت ایران خودرو استفاده شده تا بتوان معیارهای مورد نظر را با توجه به مقایسات زوجی انجام شده توسط این خبرگان اولویت بندی کرد.
برای تعیین اولویت نهائی معیارهای اصلی مدل با تکنیک ANP باید سوپرماتریس اولیه (ناموزون)، سوپرماتریس موزون و در نهایت سوپرماتریس حدی محاسبه شود. هریک از ارکان این نمودار در مراحل مختلف تکنیک مقایسه زوجی و DEMATEL محاسبه شده است. بنابراین ساختار سوپرماتریس ناموزون با وارد کردن این دادهها در ساختار نهائی مدل که با نرمافزار Super Decisions طراحی شده است، قابل مشاهده میباشد.
سوپرماتریس ناموزون مطالعه حاضر از نرم افزار Super Decisions استخراج شده است . با بهره گرفتن از مفهوم نرمال کردن، سوپر ماتریس ناموزون به سوپر ماتریس موزون (نرمال) تبدیل میشود. در سوپر ماتریس موزون جمع عناصر تمامی ستونها برابر با یک میشود. در نهایت سوپر ماتریس حد محاسبه میشود. سوپرماتریس حد با توان رساندن تمامی عناصر سوپرماتریس موزون بدست میآید. این عمل آنقدر تکرار میشود تا تمامی عناصر سوپر ماتریس شبیه هم شود. در این حالت تمامی درایههای سوپر ماتریس برابر صفر خواهد بود و تنها درایههای مربوط به زیر معیارها عددی میشود که در تمامی سطر مربوط به آن درایه تکرار میشود.
براساس محاسبات صورت گرفته و سوپرماتریس حد، برونداد نرمافزار Super Decisions تعیین اولویت نهائی معیارها و زیرمعیارها مقدور است.
نتایج به دست آمده از تحلیل شبکه ای به عنوان اهمیت هر کدام از دسته عوامل و نیز زیرمعیارهای درون این خوشه ها با توجه به همه متغیرهای نام برده شده در فصل ۳ در زیر آورده شده است:
جدول ۵‑۱: نتایج اولویت بندی عوامل با بهره گرفتن از تحلیل شبکه ای
Row | Name | Normalized B Cluster | Limiting |
۱ |