با این صناعت ادبی و بلاغی میتوان عمیقترین مفاهیم عقیدتی و معانی اخلاقی را به سادهترین بیان، تفهیم نمود و مانند شهدی گوارا به کام مخاطبان ریخت.[۵۱۳] (دونالد نورمن) معتقد است که بررسی شیوه یادگیری شاگردان نشان میدهد که آنان بر ساختارهای فکری پیشین خود تکیه میکنند و اساساً از راه تمثیل میآموزند.[۵۱۴]
با توجه به اینکه تمثیل و تشبیه، امور معقول، ذهنی و انتزاعی را به امور عینی نزدیک میکند، میتوان از این روش در آموزش، به ویژه آموزش مبتدیان و آموزش امور عقلی، ذهنی و انتزاعی، استفاده کرد.[۵۱۵]
قرآن کریم نیز که در مقام تربیت انسانهاست، از تمثیلهای روشن، بهره فراوانی برده است تا بدینوسیله زمینه را برای درک و فهم بهتر و در نتیجه تذکّر و به خود آمدن انسانها و قدم نهادن آنها در راه مستقیم فراهم سازد.[۵۱۶] قرآن خود، هدف از این مثالها را متذکر شدن انسانها بیان میکند: *(وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِى هَاذَا الْقُرْءَانِ مِن کُلِّّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون؛ ما براى مردم در این قرآن از هر نوع مثَلى زدیم، شاید متذکّر شوند.)* زمر/ ۲۷.
در این آیه، از تمثیل و بیان مثالهای مختلف از هر بابی، بهعنوان راه و شیوهای برای متنبّه ساختن افراد یاد شده است؛ چرا که تمثیل، زمینه را برای فهم بهتر مطالب فراهم میکند.[۵۱۷]
در قرآن کریم، تشبیهات و تمثیلات زیبا و آموزنده در کنار تصاویر هنری جلوهگر میباشد. برای نمونه قرآن کریم در تبیین عمل کافران و آنان که بر غیر خدا تکیه دارند مثلی بیان داشته که به گونهای دلپذیر و قابل فهم، تجسّم وضعیت و سرانجام کار آنان را به تصویر میکشد.[۵۱۸]* (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُون؛ مثَل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانهاى براى خود انتخاب کرده در حالى که سستترین خانههاى خانه عنکبوت است اگر مىدانستند.)* عنکبوت/ ۴۱.
علت تشبیه وضعیت بتپرستی آنها به خانه عنکبوت، این است که در بین موجودات زنده، هیچیک از این خانهها به سستى خانه عنکبوت نیست و اینگونه عبادت آنها که غیر از خدا را معبود خویش برگزینند، برایشان سودی ندارد و مانند تارهاى عنکبوت، بى دوام، سست، غیر قابل اعتماد و ناپایدار در برابر طوفان حوادث است.[۵۱۹]
همچنین بسیاری از حکمتها و نصیحتهای مؤثر لقمان به فرزندش نیز، حاوی نوعی تمثیل، تشبیه یا استعاره و روش های مشابه آنهاست. مانند:
«یَا بُنَیَّ إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ کَثِیرٌ فَلْتَکُنْ سَفِینَتُکَ فِیهَا تَقْوَى اللَّهِ وَ حَشْوُهَا الْإِیمَانَ وَ شِرَاعُهَا التَّوَکُّلَ وَ قَیِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَلِیلُهَا الْعِلْمَ وَ سُکَّانُهَا الصَّبْر؛ ای پسرم! دنیا، دریای عمیقی است که بسیاری در آن غرق شدهاند. پس ایمان را کشتی [ نجات]خود در این دنیا قرار بده و پل تو، ایمان به خدا و بادبان کشتیات، توکل و متولّی آن، خرد و راهنمای آن، دانش و مسافر آن، شکیبایی باشد».[۵۲۰]
و نمونهای از استعاره در کلام لقمان برای ارشاد و وعظ فرزندش عبارت است از:
«ای پسرم! نماز را به پادار که نماز در دین خدا به مثابه ستون خیمه است که اگر ستون خیمه استوار باشد، ریسمانها و میخها و سایبانها پابرجا میماند و اگر ستون، تزلزل یابد ریسمان و میخ و چادر سودی نخواهند بخشید».[۵۲۱]
۲-۶-۱-۲-۱-۳-۱- نحوه کارآمدی تمثیل و تشبیه در آموزش قرآن
اگرچه اعتقاد به خدا و دین در کودکان فطری است و نیازی به اثبات ندارد، اما حتی در کودکی، نباید از تقویت زیربنای اعتقادی غافل ماند و در سنین دبستان، میتوان آنها را به زبانی ساده مطرح کرد.
آموزش به شیوه تمثیل و تشبیه، هم کار آموزش آموزش مفاهیم دینی و اصول اعتقادی به کودکان (بخصوص آموزش آیات قرآن کریم) را آسان میکند و هم آن را گویا و رسا میسازد؛ زیرا گاه میتوان با ذکر یک مثال مناسب و هماهنگ با مقصود، مطلب و مفهوم عمیق دینی را آسان و برای کودکان قابل فهم و درک نمود.[۵۲۲]
از اینرو، مربیّان و معلّمان میتوانند با بهره گرفتن از این روش، مفاهیم اعتقادی اسلام را در پرتو مثالهایی ساده و محسوس و ملموس، در حدّ توان کودکان برای آنان آموزش دهند.
البته تنها ذکر مثال کافی نیست؛ زیرا ممکن است شاگرد را به اشتباه بیاندازد. برای جلوگیری از اشتباه، لازم است مربی، توضیحات لازم را نیز ارائه دهد و یا ابتدا قاعده و کلیت بحث را مطرح کند و سپس مثال بزند تا روشن شود منظور از مثال و تشبیه، چیست.[۵۲۳]
۲-۶-۱-۲-۱-۴- قصهگویی
قصه (داستان) از برجستهترین و پرجاذبهترین انواع هنر، برای کودکان محسوب میشود.[۵۲۴] از آنجا که در دوره کودکی، عواطف و احساسات بر وجود او غلبه دارد، به خوبی میتوان از قالبهای هنری به ویژه قصه، در جهت پرورش دینی و اخلاقی او بهره جست. زیرا شنیدن و خواندن قصههایی با محتوای آموزنده و به منظور تربیت اخلاقی و مذهبی، هم مایه سرگرمی و لذت کودک میشود، هم به شیوه غیر مستقیم و از طریق شناخت پدیده های هستی و زیباییهای طبیعت، او را با وجود خداوند و نیز با علم، قدرت و مهربانی او آشنا میکند.[۵۲۵]
در واقع، وجود قصه و حکایتهای فراوان در کتب آسمانی، بدان جهت است که این کتب، میخواهند مفاهیم دینی را به زبانی برای انسانها ابلاغ کنند که موافق طبع و مورد علاقه آنان باشد، تا از این راه، آنها را بهتر هدایت کنند.[۵۲۶]
روش قصهگویی چنان مؤثر است که قرآن کریم، نیز حاوی داستانهای واقعی فراوانی است و بخش قابل توجهی از آن، به نقل قصههای راستین انبیاء و بزرگان اختصاص یافته و این خود نشانه اهمیتی است که اسلام برای استفاده از این هنر ارزنده در ارتباط با مخاطبان و تفهیم تعالیم ارزشمند دینی قائل است.[۵۲۷] اصولاً قرآن، خودش را به عنوان یک منبع داستان معرفی مینماید و میفرماید: *(وَ کُلًّا نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَ جَاءَکَ فِى هَاذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَهٌ وَ ذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِین؛ ما از هر یک از سرگذشتهاى انبیا براى تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم و ارادهات قوىّ گردد و در این (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حقّ، و براى مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.)* هود/ ۱۲۰.
همچنین قرآن کریم، درباره اهمیت قصه از لحاظ تأثیریکه در ارشاد و اصلاح رفتار مردم دارد، میفرماید:*(لَقَدْ کَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لّأُولِى الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرََى وَ لَاکِن تَصْدِیقَ الَّذِى بَیْنََ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَىْْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَهً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُون؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود بلکه (وحى آسمانى است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روى او (از کتب آسمانى پیشین) قرار دارد و شرح هر چیزى (که پایه سعادت انسان است) و هدایت و رحمتى است براى گروهى که ایمان مىآورند.)* یوسف/۱۱۱.
شاید بتوان گفت «قصهگویی» به سبب نمود قابل ملاحظهای که در قرآن دارد[۵۲۸] به عنوان یکی از بهترین و مؤثرترین روش های آموزشی از سوی قرآن معرفی شده است. با توجه به اینکه قصههای قرآن از دیرباز مورد استقبال کودکان و بزرگسالان بوده است و نیز در نظر داشتن نقش ویژه قصه در آموزش معارف دینی و استفاده فراوان قرآن کریم از این روش، میتوان از قصه گویی به عنوان یکی از روش های جذاب ارائه مفاهیم قرآنی به کودکان استفاده نمود. اما از آنجا که برخی قصص قرآن، مشخّصاً در یک سوره ارائه نشده بلکه در آیات و سورههایی متعدد، به صورت پراکنده آمده، تنظیم و بازنویسی این قصهها، علاوه بر توان و تجربه قصهنویسی، نیاز به مطالعه و دقّتی بیشتر دارد. ولی تهیه و ارائه چنین مفاهیمی در قالب گیرای قصه، میتواند (مشروط به توجه هر چه بیشتر به جنبه های مختلف، از جمله تکنیکی و محتوایی) برای کودکان از تأثیرات آموزشی چشمگیری برخوردار باشد.
۲-۶-۱-۲-۱-۴-۱- طبقه بندی قصههای قرآن کریم برای کودکان
درست است که قرآن کریم، احادیث و کتابهای تاریخی مملو از داستانهای واقعی و در عین حال جالب و آموزندهاند، اما در انتخاب داستان و بیان آن برای کودکان باید به این نکته توجه داشت که این داستان، چه تأثیری در روحیات لطیف و شاد آنان و نیز تکوین تصوّرات دیگرشان از مفاهیم دینی خواهد داشت، لذا هر داستانی را نمیتوان برای کودکان بازگو کرد.[۵۲۹] مثلاً داستان ذبح اسماعیل۷توسط پدرش ابراهیم۷و یا داستان غرق شدن عالَم در آب و تنها نجات کسانیکه در کشتی بودند، به علاقه فطری کودک نسبت به خدا لطمه میزند.
ما نیاز به آن داریم که برای فراگیران، داستانهایی را نقل کنیم که تصوّرات آنان را غنی سازد. این داستانها باید متناسب با اهداف دینی مورد نظر گزینش شوند و از آنجا که هدف اساسی چنین پیامهایی، نخست، جذب کودکان برای پرورش و سپس سعی در پرورش آنان است، باید از داستانهایی استفاده کرد که چهرهای زیبا، دلنشین و مهربان را از خدا و پیامبران و امامان به نمایش بگذارد. به ویژه داستانهای مذهبی که بیشتر با جنبه های احساسی سر و کار دارند تا جنبه های شناختی.[۵۳۰]
میتوان گفت که کودکان با دو دسته از داستانها و ماجراهای تاریخی سروکار دارند:
دسته اول) داستانهایی که در آنها، چهرهای محبت آمیز و سرشار از عشق و علاقه خدا نسبت به انسانها به تصویر میآید.
دسته دوم) داستانهایی که بر خلاف دسته پیشین، چهرهای خشمگین همراه با عذابهای سخت را ترسیم میکند. از آنجا که کودکان قدرت انتقال از دانسته های خود را در زمینه دسته دوم ندارند و هر دسته را جدا از دسته دیگر، مورد قضاوت و بررسی قرار میدهند، این گروه از داستانها، ظرف ذهنی آنها را پر ساخته و آنان را در قضاوت، دچار توقف و شگفتی و سردرگمی میسازد. لذا پیشنهاد میشود که طرح داستانهای دسته دوم که قوّه قهریّه و غضبیّه را به نمایش میگذارند، به زمانی موکول شود که دانشآموزان، قدرت نگرش مقایسهای و تطبیقی را پیدا کرده باشند.(این زمان از حدود دوره راهنمایی به بعد خواهد بود) بنابراین یکی از اهداف عمده آموزش قصههای قرآنی، این است که دانشآموز را مجهز سازد تا به داستانهای دسته دوم از منظر داستانهای دسته اول بنگرد و با توجه به ارزشهای اسلامی، درباره آنها قضاوت کنند.
از داستانهای مناسب برای کودکان، در تاریخ پیامبران میتوان به شکستن بتها، در آتش افکندن حضرت ابراهیم۷و تبدیل شدن آتش به گلستان، داستان تجدید بنای کعبه، ماجرای حضرت موسی۷، حضرت عیسی۷و تاریخ زندگی پیامبر خدا۶و ائمه اطهار:اشاره کرد. از جمله داستانهای نامناسب در این سنین، میتوان به غرق شدن عالَم در زمان حضرت نوح۷، نزول عذابهای سخت الهی برای اقوام گوناگون گذشته، حبس شدن حضرت یونس۷در شکم ماهی و ذبح حضرت اسماعیل۷توسط حضرت ابراهیم۷اشاره کرد.
اصولاً قصههای قرآن کریم را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) قصههای واقعی که بالغ بر ۶۹ داستان از زندگی واقعی انبیای الهی است.
ب) قصههای تمثیلی که ۵۳ مورد است. این تمثیلها واقعیت تاریخی ندارند ولی برای بیان مقصود و ارائه مطالب، میتوان به شکل مناسب از آنها استفاده کرد.[۵۳۱] مانند آیه: *(إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَام…؛ مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین- که مردم و چهارپایان از آن مىخورند- مىروید…)* یونس/ ۲۴
۲-۶-۱-۲-۱-۴-۲- شیوه های بیان قصههای قرآنی برای کودکان
در بیان قصههای قرآنی برای مخاطبین کودک، باید به نکات ذیل، توجه کافی مبذول داشت:
الف) مقدمه داستان
پیش از بیان قصههای قرآنی، باید کودکان را با شرایط تاریخی، آداب و رسوم، نحوه جنگ، ابزار و وسایل جنگی، طرز لباس پوشیدن و سایر ویژگیهای قوم مورد نظر آشنا کرد. البته این توضیحات نباید در حین قصهگویی بیان شود؛ زیرا ارتباط کودک با قصه قطع میشود. بهتر است قبل از شروع قصه، برخی از این موارد را برای کودکان توضیح داد.[۵۳۲]
ب) بیان قصههای قرآنی:
در بیان قصههای قرآنی، توجه به نکات زیر ضروری است:
- تغییر نحوه چینش میز و صندلی دانش آموزان به منظور تقویت ارتباط چهره به چهره نسبت به هم و نیز ایجاد تنوع و تازگی.[۵۳۳]
- قصهگویی همراه با تقلید صدا و حرکات: بیان قصه، هر چه طبیعیتر و واقعیتر باشد بر جذّابیت آن میافزاید. قصهگو ضمن بیان قصه، صدا و حرکات شخصیتهای داستان را تقلید میکند.[۵۳۴]
- ایجاد مکثهای کوتاه: قصهگو میتواند گاهی مکثهای کوتاهی داشته باشد. نباید بی وقفه سخن بگوید. مکثهای کوتاه میان قصه، از خستگی کودکان جلوگیری کرده و او را به فکر کردن وا میدارد.
- از آنجا که تفکر کودکان، عینی- شهودی است، قصهگو باید از تصاویر و تابلوهای تصویری متناسب با قصه استفاده کند. تصاویر مورد استفاده او، باید واضح، ساده، برجسته، دارای رنگهای شاد بوده و برای کودکان قابل درک باشد.[۵۳۵]
- قصهگو باید بسیار ساده سخن بگوید و از واژگان ساده و آشنا و قابل فهم برای کودکان استفاده کند.[۵۳۶]
ج) نتیجهگیری و پایان قصههای قرآنی:
- نتیجه و پیام داستان باید به گونهای غیر مستقیم بیان شود.
- نتیجه داستان قرآنی باید با هدفی که برای آن در نظر گرفته شده، متناسب باشد.
- هنگامی که داستان پایان یافت، قصهگو میتواند از طریق پرسشهای غیر مستقیم، کودکان را از نتیجه داستان آگاه کند.
- مربّی میتواند در پایان قصه از کودکان بخواهد که هر چه از قصه فهمیدند، بازگو کنند و به شکل یک بحث گروهی، درباره شخصیتهای داستان صحبت کنند. مثلاً اگر داستان کودکی حضرت موسی۷را بیان کرده، درباره فرعون، آسیه، حضرت موسی۷و مادرش گفتوگو کند و اجازه دهد کودکان، احساسات خود را بیان کنند. آنگاه مربّی باید با مهارت خود، کودکان را به عمق داستان که همان قدرت خداوند و لطف او نسبت به بندگان است، رهنمون شود.
- جهت تفهیم بهتر قصههای قرآنی، پس از اینکه کودکان در اجرا و بیان قصه مهارت یافتند، میتوان از آنها خواست که صحنههای مختلف قصه را طی یک نمایش اجرا کنند.[۵۳۷]
باید توجه داشت قبل از اینکه کودکان، سورهای را آموزش ببینند و بخوانند، بهتر است مربّی به قرآن و منابع تفسیری مراجعه کند و شأن نزول آن سوره را بخواند و اگر آن سوره، داستانی دارد(مثل سوره فیل) داستان یا شأن نزول آن سوره (مثلاً شأن نزول سورههایی مثل قریش و نصر) را به گونهای داستانی برای کودکان تعریف کند. اگر احیاناً فهم شأن نزول سورهای برای کودک دشوار باشد، میتوان متناسب با معنا و محتوای آن، قصهای را با شخصیتهایی از کودکان انتخاب کرده و قصه را به گونهای طراحی کرد که فهم، معنا و ترجمه سوره برای فراگیری آسان شود. در زمینه قصههای قرآنی که از زبان حیوانات بیان میشود مثل داستان عنکبوت و غار ثور، داستان مورچه و حضرت سلیمان، داستان هد هد و سلیمان، پشه و نمرود و داستان سوره فیل، از آنجا که کودکان، به اینگونه قصه ها (از زبان حیوانات) علاقه زیادی دارند، میتوان آنها را به گونهای ساده از زبان حیوانات و حشرات بیان کرد تا بچه ها به گونهای غیر مستقیم با هدف و پیام قصه آشنا شوند.[۵۳۸]
۲-۶-۱-۲-۱-۴-۳- نقدی بر داستانهای دینی و قرآنی برای کودکان
یک اثر، زمانی میتواند لقب هنری را به خود نسبت دهد که از نگاه ابزاری فاصله گرفته و تنها دغدغهاش خلّاقیّت ادبی باشد.[۵۳۹] بر این اساس، ادبیات دینی، بیان هنرمندانه حقایق و معارف الهی است که عنصر ادبیات، با شکوه تمام در آن جلوه نماید.[۵۴۰]
دبیران و دستاندرکاران نظام تعلیم و تربیت کشور اعم از زن و مرد، نیازهای مذهبی و معنوی را جزء نخستین اولویتهای نیازهای اطلاعاتی دانش آموزان معرفی کردهاند.[۵۴۱] از آنجا که رشد ظرفیتهای معنوی و ارتقای روحی و اخلاقی، اساس ترقّی و تعالی است، بنابراین اگر عشق به مطالعه از همان اوان کودکی در نهاد کودک و نوجوان، بارور نشود و اگر مطالعه به عنوان یک نیاز معنوی زندگی در نیاید، روح آنان در سنین سادگی و نپختگی جوانی، راه را برای بدیها و زشتیها باز خواهد گذاشت.[۵۴۲]
راهکارهای کارآمدسازی آموزههای قرآن برای تعلیم و تربیت قرآنی کودکان (تحقق تربیت قرآنی)- ...