بین دلو، چنبر، رسن و خورشید و نیز بین آب و چشمه خضر تناسب وجود دارد.
معنی بیت: صورت فلکی دلو یا برج دلو خورشید گوهر برای اینکه به این پادشاه کامران از چشمهی زندگانی آب سعادت بنوشاند، همانند چنبر و حلقهای است که ریسمان زرین دارد.
۳۰)بوی اقبال بهر بقعه که هست از در اوست که به یثرب اثر آه اویس قرن است
بوی اقبال: اضافه استعاری
بوی اقبال: اضافه استعاری
بقعه: سرزمین.
یثرب؛ مدینه: یکی از شهرهای عمده کشور عربستان سعودی و دومین شهر اسلامی از جهت عظمت و تقدس، واقع در شمال شرقی مکه در ناحیه حجاز میباشد. نام اصلی این شهر (Yasreb) بوده ولی پس از هجرت رسول اکرم(ص) از مکه به این شهر به نام مدینه النبی و… خوانده شده است. (معین).
اویس قرن: ابن عامر بن جزء بن مالک از طایفهی بنی مراد یکی از پارسایان و از تابعیان است. اصل وی از یمن است. او زندگانی حضرت رسول را ادراک نکرد و به درک صحبت آن حضرت موفق نگردید. و به عمربن خطاب وارد شد و در جنگ صفین با حضرت علی بن ابیطالب بود و بیشتر برآنند که وی در همین واقعه کشته شد. (لغت نامه). نیز قصیدهی ۴، بیت ۵۱، همچنین تعلیقات، ص ۴۷، ذیل بوی آه اویس.
بیت اشارهای دارد به خبر ذیل: »اِنّی لأجد نفس الرحمن من جانب الیمن». (۱)
بین بوی و اویس قرن تناسب وجود دارد.
معنی بیت: در هر سرزمینی که بویی از خوشبختی و سعادت هست از جانب درگاه اوست، همچنان که به شهر یثرب آه اویس قرنی از یمن میرسد
۳۱)آن محمّد صفت و نام که عدلش عمری است وان علی مرتبت و علم که خلقش حسن است
بین محمد، عمر، علی و حسن مراعات النظیر یا تناسب وجود دارد.
معنی بیت: پادشاهی که خلق و خوی حضرت محمد(ص) را دارد و هم نام اوست و در عدالت همچون خلیفه دوم عمر است، و قدر و ارزش و دانش حضرت علی(ع) را دارد و در حسن خلقی و رفتار همچون امام دوم شیعیان و فرزند علی(ع) حسن است.
۳۲)جرعه جام جلالش مثلاً موج زنی است که فلک رخنه کن از قوت و قلزم شکن است
جام جلال: اضافه استعاری
فلک رخنه کن: رخنه ایجاد کننده در فلک
جام جلال: اضافه استعاری
فلک رخنه کن: فلک رخنه کننده، رخنه ایجاد کننده در فلک
قلزم: بحر احمر، بحر خزر (معین). دریا (بطور اعم)، رود بزرگ (همان، بخش ۱).
شاعر در توصیف ممدوح اغراق و غلو کرده است./ در مصرع اول واج آرایی با حرف «ج» وجود دارد.
معنی بیت: یک قطره از جام عظمت و بزرگی او همچون دریای در حال موج زدن میباشد، این قطره به ظاهر ناچیز به واسطه قوت و عظمتی که دارد در ارکان فلک رخنه ایجاد می کند و رودهای بزرگ در پیش او هیچاند و به حساب نمیآیند.
۳۳)بحر تر دامن و کان خشک لب است از چه؟ از آن که حدیثش حسد گوهر و در عدن است
تر دامن: کنایه از فاسق و فاجر و گناهکار و آلوده دامن (فرهنگنامه شعری).
خشک لب: کنایه از تشنه، گرسنه (همان). اینجا منظور خالی بودن معدن از گهر است.
عدن: خلیج عدن: خلیجی است منشعب از اقیانوس هند، واقع در ساحل جنوب غربی شبه جزیره عربستان، نزدیک مدخل بحر احمر (معین).
معدن مروارید دریای عمان یا عدن است.
عدنی بود در درخشانی یمنی بر سهیل نورانی
(هفت پیکر،ص ۶۳۰، به نقل از فرهنگ اشارات).
در این بیت نیز اغراق و غلو وجود دارد.
معنی بیت: با حضورش دریا آلوده و معدن خالی از گوهر است، به خاطر اینکه سخنانش قیمت و ارزش گوهر و مروارید عدن را میشکند و مورد حسادت گوهر و درّ قرار میگیرد.
۳۴)دشمن از گوهر تیغش که چو پرّ مگسی است عنکبوت آسا پیرامن خود پرده تن است
گوهر تیغ: آبداری و برندگی شمشیر و تیغ (فرهنگنامه شعری).
بین مگس، عنکبوت مراعات النظیر و بین عنکبوت و پرده تن تناسب وجود دارد.
شاعر در این بیت نیز مبالغه کرده است.
معنی بیت: شمشیر پادشاه مانند پر مگس نازک است و دشمن او مانند عنکبوت بر تن تار می تند تا از ضربات تیغ او در امان باشد.
۳۵)ور نشیند پس آن پرده نه پی خردگیست که زنست او و زنان را پس پرده وطن است
…..نه پی خردگی است: جای هیچ ایرادی نیست، نتوان خرده گرفت.
بین زن و زنان، جناس زاید وجود دارد.
معنی بیت: اگر او پشت پرده بنشیند و در آنجا مسکن گزیند جای هیچ گونه ایرادی نیست به خاطر اینکه او زن است و محل زنان همواره پشت پرده است.
۳۶)صدر او را به ضرورت کره خاکی جاست یوسفی را ز حسد هفده نبهره ثمن است
صدر: مجلسی، مسند
صدر: مجلس، مسند
یوسف: قصیده ۱۱، بیت ۴.
نبهره: به معنی قلب و ناسره باشد، عموماً، و سیم قلب را گویند خصوصاً، به معنی دون و فرومایه هم آمده است. (تعلیقات دیوان مجیر).
هفده نبهره: در عدد و مبلغ آن علما خلاف کردند، عبدالله عباس و عبدالله مسعود و قناده و سدّی گفتند بیست درم بود، مجاهد گفت بیست و دو درم بود، عکرمه گفت چهل درم بود، و بعضی دگر گفتند هجده درم بود، بعضی از اهل معانی گفتند زیر ده درم بود. (همان، ص ۵۱۳).
ثمن: بها و ارزش و قیمت
مصراع دوم بیت به آیه زیر اشارت دارد:
«و شروه بثمن بخس درهم معدوده . کانوا فیه من الزهدین» (آیه ۲۰ از سوره یوسف).
ترجمه: و او را به بهای اندکی فروختند، به چند درهم، در آن از بی رغبتان بودند. (همان، ص ۵۱۳).
مصرع دوم تمثیل است و نیز تلمیح دارد به داستان حضرت یوسف (ع).
معنی بیت: از روی ناچاری کره زمین جایگاه اوست و گرنه اعتبار و درجه او بسیار بیشتر از اینهاست، او همچون یوسف ارزش و مقام والایی دارد، اما به خاطر حسادت حاسدان ظاهراً ارزش و مقام او ناچیز به نظر میرسد.
واژه ها، ترکیبات، صنایع بدیع، نکته های بلاغی و بعضی نکات ...