برخاستن در سیاهی شب و به مجلس انس و خلوت با پروردگار محبوب رفتن، از بالاترین لذات برای عاشقان خداست که خلوت نیمه شب را برای راز و نیاز با خالق و محبوب خویش برمیگزینند.
از امام صادق۷ چنین نقل شده است:
کانَ فِیمَا نَاجَی اللَّهُ بِهِ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ ع أَنْ قَالَ لَهُ یا ابْنَ عِمْرَانَ کذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیلُ نَامَ عَنِّی أَ لَیسَ کلُّ مُحِبٍّ یحِبُّ خَلْوَهَ حَبِیبِهِها أَنَا یا ابْنَ عِمْرَانَ مُطَّلِعٌ عَلَی أَحِبَّائِی إِذَا جَنَّهُمُ اللَّیلُ حَوَّلْتُ أَبْصَارَهُمْ فِی قُلُوبِهِمْ وَ مَثَّلْتُ عُقُوبَتِی بَینَ أَعْینِهِمْ یخَاطِبُونِّی عَنِ الْمُشَاهَدَهِ وَ یکلِّمُونِّی عَنِ الْحُضُورِ یا ابْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِی مِنْ قَلْبِک الْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِک الْخُضُوعَ وَ مِنْ عَینَیک الدُّمُوعَ وَ ادْعُنِی فِی ظُلَمِ اللَّیلِ فَإِنَّک تَجِدُنِی قَرِیباً مُجِیباً[۹۲]
از جمله سخنانى که خداوند متعال به موسى بن عمران۷فرموده این است: اى پسر عمران هر کس بگوید مرا دوست مىدارد و چون شب فرا رسد چشمش را خواب در رباید، در دوستى و محبت من صادق نیست.
مگر چنین نیست که هر دوستى، خلوت کردن با دوست را دوست مىدارد؟ اى پسر عمران! من بر دوستان خود آگاهم. آنان چنانند که چون شب آنان را در برمىگیرد چشمها و دلهاى ایشان سرگردان است و عقوبت من مقابل چشمهاى آنان مجسم مىشود. آنان با من چنان گفتگو مىکنند که گویى مرا مىبینند و چنان با من سخن مىگویند که گویى در حضور من هستند. اى پسر عمران! با دل خود نسبت به من خاشع و با تن خود براى من فروتن باش و در تاریکىهاى شب از چشم خود اشک بیفشان و مرا فراخوان که تو مرا نزدیک و اجابتکننده خواهى یافت.
۱٫۳٫ ایمان به خداوند
در آموزههای دینی - آیات قرآن و کلمات اهلبیت۷- نصوصی یافت میشود که آشکارا دلالت دارد که ایمان به خداوند متعال - به ویژه در مراتب بالای ایمانی - دارای لذت و حلاوت خاصی است و در روایات مختلفی ( حدود پانزده حدیث ) تعبیر «حلاوه الایمان» آمده است.
۱٫۳٫۱٫ راههای چشیدن شیرینی ایمان
راههایی که در صورت طی کردن آنها میتوان لذت ایمان را درک کرد در آموزههای دینی بیان شدهاند. چرا که ایمان مفهومی عام است و میلیونها نفر مصداق ایمان آورندگان، یعنی مؤمنان هستند. اما به راستی شیرینی، حلاوت و لذت این نعمت بزرگ الهی، برای چه تعدادی از این گروه زیاد، قابل درک و لمس است؟ در آموزههای دینی راه هایی برای چشیدن طعم شیرین ایمان بیان شده است.
۱٫۳٫۱٫۱٫ نگاه به بالاتر از خویش نداشتن
از رسول خدا۹چنین نقل شده است که فرمودند:
لا لَا یجِدُ الرَّجُلُ حَلَاوَهَ الْإِیمَانِ فِی قَلْبِهِ حَتَّی لَا یبَالِی مَنْ أَکلَ الدُّنْیا[۹۳]
انسان شیرینی ایمان را در قلب خویش نمییابد تا اینکه برایش مهم نباشد دنیا به کام کیست.
نکتهای که به نظر میرسد آن است که اگر این حدیث را به این صورت بخوانیم: «مِن اکلِ الدنیا» مفهوم آن این است که خورد و خوراک دنیا برای او اهمیت ندارد، که به معنای زهد است. اما اگر به همان معنای اولی باشد که بیان شد، باید دانست که یکی از پیامدهای مقایسهی خویش با بالادستهای خود، در امور مادی، محرومیت از چشیدن شیرینی ایمان است. مقایسهی صعودی، رابطهی انسان با خدا را نیز بر هم میزند، انسان را ناراضی، شاکی و طلبکار میسازد و موجب سوء ظن به خداوند میگردد. این امور نمیگذارند شیرینی رابطه با خدا چشیده شود. ممکن است رابطه قطع نشود، ولی رابطهی حاصل، رابطهی شیرین و دلچسبی هم نخواهد بود.
در واقع مفهوم حدیث آن است که نگاه خود را از زندگی دیگران بردارید و اهمیت ندهید که دنیا دست کیست و دیگرانچه دارند، تا بتوانید از شیرینی ایمان بهرمند شوید. محرومیت از چشیدن حلاوت ایمان، پیامد نگاه کردن به زندگی انسانهایی است که در امور مادی از ما بالاترند.
۱٫۳٫۱٫۲٫ زهد در دنیا
امام صادق۷ میفرمایند:
حَرَامٌ عَلَی قُلُوبِکمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَهَ الْإِیمَانِ حَتَّی تَزْهَدَ فِی الدُّنْیا[۹۴]
بر دلهای شما حرام است که شیرینی ایمان را درک کنند، تا آن زمان که دل هایتان در دنیا زهد ورزند.
روشن است که دلی که در گرو وابستگی به دنیاست، نمیتواند شیرینی ایمان را بچشد. چرا که اساساً دلبستگی به دنیا ظلمتی است که دل را از نور ایمان تهی میسازد.
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫ راههای پیدایش زهد در انسان
با توجه به اهمیت زهد در درجهی ایمان و در نتیجه دریافتن حلاوت ایمان که از لذات معنوی است، شایسته است به برخی از توصیههای ائمه برای ایجاد زهد – که یک حالت روحی است – در انسان و یا تقویت این حالت روحی، اشاره کنیم:
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۱٫ تزهد
در بحث راههای کظم غیظ گفته شد که بنا به فرمایش امیرالمؤمنین۷ یکی از راههای حلیم شدن، تحلّم است. مشابه این راهکار برای بحث زهد نیز از امیرالمؤمنین۷ توصیه شده است:
أَوَّلُ الزُّهْدِ التَّزَهُّد[۹۵]
اولین قدم زهد، تزهد است.
و یا در روایت دیگری میفرمایند:
التَّزَهُّدُ یُؤَدِّی إِلَى الزُّهْد[۹۶]
تزهد، (شخص را) به سمت زهد میکشاند.
در اینجا باید توجه داشت که تزهد به معنای تظاهر زهد و ریاکارانه عمل کردن نسیت. با توجه به معنای زهد در قرآن کریم که در فصل قبل از لسان وجود مبارک امیرالمؤمنین۷ بیان شد، زهد (خوشحال نشدن به خاطر به دست آوردن متاع دنیا و ناراحت نشدن برای از بین رفتن آن) یک حالت قلبی است؛ نه یک امر خارجی. عموم انسانها بر قلب خود مسلط نیستند و مثلاً با از دست دادن اموال خود ناراحت میشوند و این ناراحتی امری غیر اختیاری است؛ اما باید توجه داشت که رفتاری که بعد از به وجود آمدن این حالت روحی از انسان سر میزند، کاملاً در اختیار اوست. بنا بر این، معنای صحیح روایت این چنین است که انسان باید در این مرحلهی دوم که اختیار دارد مانند افراد زاهد رفتار کند. کسی که به خاطر از دست دادن چیزی ناراحت نشده باشد، از ضرری که متوجه او شده یاد نمیکند، به آن فکر نمیکند و یا حادثه را برای دیگران باز گو نمیکند و…. . اگر کسی با وجود ناراحت شدن به خاطر از دست دادن متاعی دنیایی، مانند افراد زاهد– همان گونه که گفته شد - رفتار کند،پس از مدتی با پدید آمدن ضرر دنیایی حقیقتاً اندوهگین نمیشود. مشابه این امر در طرف دیگر زهد نیز برقرار است. یعنی اگر کسی با به دست آوردن مال دنیا خوشحال میشود، با اینکه خوشحال است، خود را کنترل کند و مسأله را کأن لم یکن تلقی کند و این خوشحالی را خارجاً بروز ندهد و مانند زاهدین عمل کند، چنین کسی پس از مدتی با اقبال دنیا خوشحال و با ادبار دنیا غمگین نمیگردد.
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۲٫ شناخت خداوند
یکی از عوامل به وجود آمدن حالت زهد در انسان، پیدا کردن شاخت صحیح از خداوند متعال است. کسی که خداوند را بشناسد و به او متوجه شود، خود به خود دل از دنیا برمیکند و زهد پیشه میکند. امام جعفر بن محمد۷ فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فِی مُنَاجَاتِهِ لِمُوسَى ع إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَهٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَهً مَلْعُونٌ مَا فِیهَا إِلَّا مَا کانَ فِیهَا لِی یَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِیهَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ بِی وَ سَائِرَهُمْ مِنْ خَلْقِی رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ بِی وَ مَا مِنْ خَلْقِی أَحَدٌ عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَیْنُهُ وَ مَا یُحَقِّرُهَا أَحَدٌ إِلَّا انْتَفَعَ بِهَا[۹۷]
خداوند عزّوجلّ با موسى۷ هنگام مناجات فرمود: اى موسى دنیا خود دار مکافات است. آدم ابوالبشر را براى یک ترک اولى گرفتار کردم و دنیا و آنچه در آن است را ملعون ساختم مگر آنچه در آن متعلّق به من و براى من است. اى موسى! به راستى که بندگان شایستهی من به همان اندازه که مرا شناختند از دنیا وارسته شدند و به آن بىرغبتى نشان دادند و دیگران به همان حدّ که با من ناآشنا بودند، به دنیا رغبت کردند و آن را منتهاى آرزوى خویش قرار دادند؛ از مخلوقات من کسى دنیا را بزرگ نشمرده که خوشى بیند و چشمش بدان روشن گردد و نیز کسى آن را پست و حقیر ندانسته جز اینکه از آن بهرمند گشته است.
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۳٫ شناخت صحیح دنیا و آخرت
یکی دیگر از راههای به وجود آمدن زهد در انسان، شناخت صحیح دنیا و آخرت و ارزش آنهاست. امیرالمؤمنین۷ میفرمایند:
أَحَقُ النَّاسِ بِالزَّهَادَهِ مَنْ عَرَفَ نَقْصَ الدُّنْیَا[۹۸]
سزاوارترین مردم به زهد کسی است که نقص دنیا را بشناسد.
خداوند متعال در کتاب خود درباهی نسبت بین دنیا و آخرت چنین میفرماید:
قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى[۹۹]
بگو: «برخوردارى (از این) دنیا اندک، و براى کسى که تقوا پیشه کرده، آخرت بهتر است.»
وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور[۱۰۰]
و زندگى این دنیا جز کالاى فریبنده نیست.
وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُون[۱۰۱]
و زندگى دنیا (بدون ایمان و عمل صالح) بازى و سرگرمى است، و یقیناً سراى آخرت براى آنان که همواره پرهیزگارى مىکنند، بهتر است.
فَما مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَهِ إِلاَّ قَلیل[۱۰۲]
کالاى زندگى دنیا در برابر آخرت جز کالایى اندک نیست.