لَنَــا مَعَ اللهِ حَــالاتَــهْ مَــا چِان | اَوْمِــن وَمِــن اَوْ، اَوْ وَ مِـن بِـزَان |
۱) ترجمه بیت: برای من با خداوند حالتی است که من با او و او با من است و از آن حالت هیچ فرشته مقرب درگاه خداوند و پیامبری خبر و اطلاع نداشت، یعنی دستورات من را از خداوند بدان و مرا فرستادی خداوند بدان.
۲) نکات بلاغی: اشاره دارد به حدیث معروف پیامبر: «لِی مَعَ اللهِ وَقْتٌ لَا یَسَعُنِی فِیهِ مَلِکٌ مُقَرِّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ»، مرا با خداوند ـ تعالی ـ وقتی است که درآن هیچ ملک مقربی نگنجد و نه پیغمبرمرسلی و اشاره به سوره القصص آیه(۸۸)که می فرماید: (وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). (ر. ک، همان، ۱۳۸۹: ۱۰۷و۱۱۸)، تلمیح به حدیث فوق داشت، چَان وبِزان قافیه، واج آرایی(ن، م و الف)، اَوْ مِنْ مِنْ اَوْ: صنعت قلب و تکرار.
لِـی مَـعَ اللـه وقت بـود آن دَم مــرا | لایَسَــعْ فِیـــه نَبــــیٌّ مُجتبـــی[۱۱] | |
(مثنوی۴/۲۹۸۱) | ||
گِشْتِ سَایِه یِ حَقِن سَایِه مَثْنَوِی | نَـه سَـایِه یِ بـَدَن غَلـَط نَشـْنَوِی |
۱) ترجمه بیت: تمام اشعار این سروده نشانه هایی ازحق است و زیر نظر خداوند است، آن را به اشتباه نشانه هایی از این جسم مادی ندانی بلکه آن سروده عقل و فطری است که مادی نیست.
۲) نکات بلاغی: مَثْنَوی با نَشْنَوی قافیه، مثنوی کنایه از دیوان خود شاعر ملاپریشان است، تصدیر و تکرار. تلمیح به آیات سوره یس آیه (۶۹)که می فرماید: (وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ) و سوره شعرا آیه(۲۲۴): (وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ) و«حضرت رسول می فرمایند: «أنَّ مِنْ ألْبَیَانِ لَسِحْراً، وَ إِنَّ الشِّعْرِ لَحِکَماً، وَ إِنَّ مِنَ الْقَوْلِ عَیاً، وَ إِنَّ مِنْ طّلَبِ الْعِلْمِ جَهْلاً»». (فتح الهی و سپه وندی، ۶۰:۱۳۸۹)
گفت پیغمبــرکـــه: اِنَّ فـیِ الْبَیــان | سِحْراً وحق گفت آن خوش پهلوان | |
(مثنوی ۳/ ۴۰۸۲) |
۳) شرح مفاهیم عرفانی: در آیات و احادیث وحی را از شعر مبرا میداند، امّا در فرموده های پیامبر از شعر حکیمانه و متعهدانه تجلیل شده است. و شاعران متعهد اشعار خود را با آیات و ادحادیث متبرک
کردهاند. و مولانا استفاده از آیات را آمیخته شدن به روان انبیاء میداند، و شاعران عارف مسلک ایرانی به خوبی از روایات و احادیث استفاده نموده اند و مایه فخر خود دانستهاند. (ر. ک، فتح الهی علی وسپه وندی، ۱۳۸۹: ۵۹-۶۲)
سایــه ی حــق بـر سـر بنـده بــود | عــاقبت جــوینـده یـابنـده بـود | |