آنالیزهای آماری نشان داد که سختی اگزیال در گروه ترمیم شده به روش لایه ای و نوردهی از سطح اکلوزال، تقریبا مستقل از رنگ کامپوزیت و اندازه ی فیلر بود. این در حالیست که همین فاکتورها بر سختی کامپوزیت در روش ترمیم شده به روش توده ای و نوردهی از بین دندان موثر بود. سختی ماده ی تک رنگ ترانسلوسنت در هر دو روش ترمیم تفاوتی نداشت. بنابر یافته های فوق، روش ترمیم توده ای و نوردهی از میان دندان، سختی اگزیال مشابهی با روش ترمیم لایه ای و نوردهی از سطح اکلوزال ایجاد نخواهد کرد.(۲۹)
Taha و همکاران در سال ۲۰۱۱ به بررسی مقاومت شکست پره مولرهای ماگزیلاری دارای حفرات MOD ترمیم شده با سیستم های کامپوزیتی نانوسرامیک، نانوفیلد، میکروهیبرید و Ormocer پرداختند.
تعداد ۸۴ عدد پره مولر سالم ماگزیلاری انتخاب و به ۶ گروه ۱۴ تایی تقسیم شدند. دندان های گروه اول دست نخورده باقی مانده و به عنوان گروه کنترل مثبت در نظر گرفته شدند. سایر دندان ها تهیه حفره شدند و ۱۴ عدد از آن ها بدون ترمیم و به عنوان گروه کنترل منفی در نظر گرفته شدند. ۴ گروه باقی مانده توسط Ormocer(Admira)، کامپوزیت نانوفیلد (Filtek Supreme)، کامپوزیت نانوسرامیک (CeramX mono) و یک کامپوزیت میکروهیبرید (Tetric Ceram) ترمیم شدند. همه ی نمونه ها به مدت ۲۴ ساعت در آب ۳۷ درجه سانتی گراد نگهداری شده و ۵۰۰ بار در دمای ۵۰-۵ درجه سانتی گراد ترموسایکل شدند. سپس نمونه ها در دستگاه یونیورسال و توسط یک کره فلزی که تنها با شیب های کاسپی دندان در تماس بود، تحت نیروی فشارنده ی اکلوزالی قرار گرفتند تا شکست اتفاق بیفتد.
پس از آنالیز داده ها مشخص شد که دندان های ترمیم شده با کامپوزیت های میکروهیبرید، Ormocer و نانوفیلد به طور معناداری مقاومت شکست کمتری را نسبت به ترمیم های کامپوزیت های نانوسرامیک نشان دادند. همچنین تفاوت آماری معناداری بین گروه کنترل مثبت (نمونه های دست نخورده) و گروه ترمیم شده با کامپوزیت نانوسرامیک مشاهده نشد.(۵۰)
سایلوران ها:
Ilie و همکاران در سال ۲۰۰۶ به مقایسه ی ویژگی های کامپوزیت های سایلوران با انواع متاکریلات پرداختند. موارد بررسی شده در این مطالعه عبارت بود از درجه ی تبدیل ماده ی ترمیمی در عمق های ۲ و ۶ میلی متری، سختی، ضریب الاستیسیته و مقاومت خزش (Creep Resistance) در ارتفاع ۶ میلی متری نمونه ها.
نتایج حاصل شده در این مطالعه نشان داد که ۲۰ دقیقه پس از نوردهی، مدت زمان نوردهی _ و نه تشعشع _ نقش تعیین کننده ای در درجه ی بالای کیور شدن نمونه ها داشت. همچنین تفاوتی در سختی کامپوزیت های ۲ گروه مشاهده نشد. این در حالی است که ضریب الاستیسیته و مقاومت خزش گروه سایلوران به ترتیب اندکی کمتر و بیشتر از گروه دای متاکریلات بود. در پایان چنین نتیجه گیری شد که سایلوران ها خصوصیات مکانیکی مطلوبی را نشان دادند که با انواع موفق ترمیم های دای متاکریلات قابل مقایسه بود.(۵۱)
Ilie و همکاران در سال ۲۰۰۷ به بررسی میزان انقباض کامپوزیت های سایلوران (Low shrinkage) پرداختند. برای این منظور میزان افزایش استرس ناشی از انقباض در حین نوردهی، نقطه ی ژل شدن و ضریب تطابق خطی ناشی از استرس انقباضی در عرض زمان، پس از پلیمریزاسیون ماده با ۱۰ نوع روش مختلف نوردهی محاسبه شد. استرس ناشی از انقباض بین MP 4/1 پس از یک دوره ی ۱۰ ثانیه ای نوردهی پالسی تا MP 4/4 پس از ۴۰ ثانیه نوردهی با واحد بالای انرژی (فاز آبی) متغییر بود. آنالیز همبستگی پیرسون نشان داد که با توجه به واحدهای نوردهی آزمایش شده، استرس ناشی از انقباض همبستگی معناداری با دانسیته ی انرژی، تشعشع (Irradiance)، مدت زمان نوردهی، ضریب تطابق خطی ناشی از استرس انقباضی در عرض زمان و نقطه ی ژل شدن داشت.
سایلوران، میزان استرس ناشی از انقباض کمتری را نسبت به کامپوزیت های متاکریلات معمول نشان داد. با این وجود، هر چند که استرس ناشی از انقباض حرارتی به هنگام اتمام نوردهی ناچیز نبود اما می توانست با به کار بردن روش صحیح نوردهی، کمتر شود.(۵۲)
Boaro و همکاران در سال ۲۰۱۰ برخی خصوصیات کامپوزیت هایLow shrinkage از جمله استرس پلیمریزاسیون، ریزنشت و ضریب الاستیک آن ها را مورد بررسی قرار دادند.
هفت نوع کامپوزیت با بیس Bis-GMA (Durafill/DU, Filtek Z250/FZ, Heliomolar/HM, Aelite LS Posterior/AP, Point 4/P4, Filtek Supreme/SU, ELS/EL )، یک نوع سایلوران (Filtek LS, LS )، یک نوع با بیس اورتان (Venus Diamond, VD ) و نوعی با بیس دای متاکریلات (N’Durance, ND ) مورد آزمایش قرار گرفتند.
نتایج نشان داد که از بین مواد Low shrinkage انواع LS,EL و VD انقباض پس از ژل شدن کمی نشان دادند در حالیکه AP و ND مقادیر بالای انقباض را نشان دادند. همبستگی استرس پلیمریزاسیونو انقباض پس از ژل شدن به جز برایLS در بقیه موارد قوی بود. ضریب الاستیک و ریزنشت ارتباط ضعیفی با استرس پلیمریزاسیونداشتند و همه ی انواع کامپوزیت های Low shrinkage کاهش ریزنشت انقباضی را نشان ندادند.(۳۲)
Lien و همکاران در سال ۲۰۱۰ خصوصیات مکانیکی ماده ی ترمیمی با بیس سایلوران را شامل استحکام فشاری، استحکام خمشی، چقرمگی، ریز سختی و انقباض پلیمریزیشن مورد ارزیابی قراردادند.
نتایج حاصل از مطالعه ی آنان چنین نشان داد که ماده ی ترمیمی سایلوران کمترین انقباض پلیمریزشن را نشان داد، در حالی که استحکام خمشی و چقرمگی بالاتر ولی استحکام فشاری و ریزسختی کمتری نسبت به کامپوزیت های دای متاکریلات داشت.(۵۳)
Van Ende و همکاران در سال ۲۰۱۰ به بررسی اثر C فاکتور و پروتکل های متفاوت استفاده از کامپوزیت بر اثر باندینگ کامپوزیت Low shrinkage به عاج دندانی پرداختند.
در این مطالعه یک نوع کامپوزیت سایلوران (FS) و نوعی کامپوزیت معمولی متاکریلات (Filtek Z100, 3M-ESPE) در حفرات استاندارد اکلوزالی کلاس یک و سطح صاف عاجی نیمه ی تاج مورد استفاده قرار گرفتند. سیستم ادهزیو به کار رفته، نوع سلف اچ دو مرحله ایSilorane System Adhesive (3M-ESPE) بود. سپس ۸ گروه آزمایشی به ترتیب زیر درست شدند : ۱.Z100 ‘flat’، ۲. Z100 ‘cavity’، FS ‘flat’3. ، ۴.FS ‘flat/bulk-filled’،۵.FS ‘cavity/bulk-filled’،۶. FS ‘cavity/layered-filled’،۷. FS ‘cavity/flowable cured’، ۸. FS ‘cavity/flowable uncured’ .
نتایج نشان داد که تفاوت آماری در استحکام باند کششی (Micro-tensile) بین دو گروه FS ‘flat و Z100 ‘flat’ وجود نداشت. اتصال به عاج حفرات کلاس یک منجر به کاهش استحکام باند کششی (TBS) در همه ی گروه ها شد که تنها در دو گروه FS ‘cavity/flowable uncured’ و FS ‘cavity/bulk filled’ معنادار بود.
بنابر مطالعه ی فوق، استفاده از سیستم ادهزیو سلف اچ دو مرحله ای سایلوران، کامپوزیت معمولیFiltek Z100 و کامپوزیت Filtek Silorane به صورت یکسان و به خوبی به سطح عاج باند شدند. روش جایگذاری توده ای با Filtek Silorane (FS ‘flat/bulk-filled’)، به طور معناداری منجر به کاهش TBS شد که نشان دهنده ی دخیل بودن سایر فاکتورها علاوه بر انقباض پلیمریزاسیون در TBS بود.(۵۴)
Al-Boni و همکاران در سال ۲۰۱۰ به مقایسه ی ریزنشت کامپوزیت های با بیس سایلوران و کامپوزیت های متاکریلات پرداختند.
ابتدا حفرات استاندارد کلاس یک بر روی پره مولرهای انسانی تهیه شد و سپس نمونه ها به صورت تصادفی به ۳ گروه ۱۵ تایی تقسیم شدند : گروه اول Filtek P90 (silorane) به همراه سیستم ادهزیو اختصاصی P90 ، گروه دوم Adper SE Plus به همراه Filtek Z250 و گروه سومPeak SE به همراهAmelogen Plus . نمونه ها ترموسایکل شده و نفوذ رنگ در برشهای دندانی پس از ۳۰ دقیقه غوطه وری در متیلن بلو ۲% ارزیابی شد.
پس از آنالیز آماری داده ها مشخص شد که ریزنشت سایلوران به طور قابل توجهی کمتر از سایر کامپوزیت های با بیس رزینی (RBC) بود. همچنین ریزنشت ترمیم های Amelogen Plus بیشتر از Filtek Z250 بود اما این رابطه از لحاظ آماری معنادار نبود.
در پایان چنین نتیجه گیری شد که علی رغم مشاهده ی ریزنشت در همه ی سیستم های ترمیمی، ریزنشت ترمیم های سایلوران در مقایسه با کامپوزیت های کلینیکی موفق متاکریلات، کمتر بود.(۵۵)
Marchesi و همکاران در سال ۲۰۱۰ به مقایسه ی استرس انقباضی کامپوززیت هایLow shrinkage نانوهیبرید و سایلورانبا انواع معمولی دای متاکریلات با استفاده ازروش های متفاوت اندازه گیری پرداختند.
مواد مورد آزمایش در مطالعه ی حاضر عبارت بود از
Filtek Silorane LS (3M ESPE), Venus Diamond (Heraeus Kulzer), Tetric EvoCeram (Ivoclar Vivadent), Quixfil (Dentsply DeTrey), Filtek Z250 (3M ESPE).
دو روش اندازه گیری به کار گرفته شده شامل روش آنالیزگر استرس- کرنش و روش دستگاه یونیورسال بود. نتایج نشان داد که Venus Diamond کمترین مقدار استرس در بین سایر مواد را داشت. همچنین مقدار استرس محاسبه شده در روش آنالیزگر استرس- کرنش به طور معناداری کمتر از مقادیر بست آمده در روش دستگاه یونیورسال بود. از آنجاییکه تنها گروه Venus Diamond کمترین مقدار استرس را نشان داد، می توان چنین نتیجه گرفت که کاستن از انقباض، کاهش استرس تولید شده در کامپوزیت را تضمین نمی کند.(۵۶)
Boushell و همکاران در سال ۲۰۱۱ استحکام باند برشی (Shear bond strength (SBS)) کامپوزیت سایلوران را به لایه های مختلف بررسی کردند. برای این منظور، از سیستم ادهزیو LS جهت باند Filtek LS به مینای مسطح گاوی (Ground bovine enamel)، عاج گاوی، لاینر گلاس یونومر رزین مدیفاید (Vitrebond Plus)، ماده ی ترمیمی گلاس یونومر معمولی (Fuji IX GP Extra) و عاج گاوی که قبلا در معرض زینک اکساید اوژنل قرار گرفته بود (IRM) استفاده شد. Adper Scotchbond SE/Filtek Z250 به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. نمونه نا پس از ۲۴ ساعت نگهداری در آب ۳۷ درجه ی سانتی گراد، مورد سنجش SBS در دستگاه اینسترون قرار گرفتند.
نتایج نشان داد که میانگین مقدار SBS در سیستم Filtek LS، به طور کلی کمتر از Adper Scotchbond SE/Filtek Z250 بود، هرچند که این رابطه معنی دار نبود. قراردهی عاج در معرض IRM منجر به کاهش معنادار SBS در هر دو گروه Filtek LS و Adper Scotchbond SE/Filtek Z250 شد.(۵۷)
Crifka و همکاران در سال ۲۰۱۱ ریزنشت کامپوزیت هایسایلوران و متاکریلات را در ترمیم های کلاس پنج بررسی کردند.
در این مطالعه از انواع مختلفی از ادهزیوها (OptiBond FL, KerrHawe; AdheSE One, Vivadent; Silorane System Adhesive, 3M ESPE) در ۱۶۸ حفره ی کلاس پنج استاندارد استفاده شد. سپس حفرات با انواعی از کامپوزیت رزین های ویسکوز (Filtek Silorane, 3M ESPE; els and els flow, Saremco; Tetric EvoCeram and Tetric EvoFlow, Vivadent; Grandio, Voco; Ultraseal XT Plus, Ultradent) ترمیم شدند.ریزنشت ترمیم ها با نفوذ رنگ (رنگ آمیزی نقره)، با و بدون ترموسایکلینگ و نیروی مکانیکی (TCML)، بررسی شدند.
کامپوزیت هایسایلوران کمترین میزان نفوذ رنگ پس از TCML را نشان دادند. ریزنشت ترمیم های متاکریلات، به طور معناداری تحت تاثیر سیستم ادهزیو قرار گرفت. همچنین نفوذ رنگ در مارجین های مینایی به طور معناداری کمتر از مارجین های عاجی بود.به نظر می رسید که بیس شیمیای رزین کامپوزیت ها و جسم دندان مجاور به صورت قابل توجهی سیل مارجینال ترمیم های کلاس پنج را برای انواع متاکریلات تحت تاثیر قرارداد. در مطالعه ی حاضر، کامپوزیت رزین های سایلوران، دارای بخترین سیل مارجینال بودند.ادهزیو سه مرحله ای سیل مارجینال بهتری نسبت به ادهزیو یک مرحله ای در ترمیم های کلاس پنج کامپوزیت متاکریلات نشان داد.(۵۸)
Almeida و همکاران در سال ۲۰۱۱ به بررسی تاثیر انواع روش های جایگذاری کامپوزیت در حفرات کلاس یک بر استحکام باند کششی (µTBS)انواع سایلوران (Filtek Silorane) و متاکریلات (Filtek Z250) پرداختند.
پس از آماده سازی دندان ها، نمونه ها بر اساس روش جایگذاری ماده ی ترمیمی، به ۴ گروه تقسیم شدند : ZI–Filtek Z250 به صورت لایه ای، ZB–Filtek Z250 به صورت توده ای، SI–Filtek Silorane به صورت لایه ای و SB–Filtek Silorane به صورت توده ای.هر نمونه پس از ۲۴ ساعت نگهداری در آب استریل ۳۷ درجه سانتی گراد، تحت آزمایش استحکام باند قرار گرفتند.
بیشترین استحکام باند کششی ( (µTBSمربوط به ZI و سپس ZB بود. SI و SB نیز به طور معناداریµTBS کمتری نشان دادند. نوع روش به کار رفته در جایگذاری ترمیم ها، تاثیری بر µTBS سایلوران ها در اتصال به عاج حفرات کلاس یک نداشت. کامپوزیت های متاکریلات، صرف نظر از روش جایگذاری ترمیم، عملکرد بهتری را نشان دادند.(۵۹)
Buchgraber و همکاران در سال ۲۰۱۱ خشونت سطحی انواع کامپوزیت های نانوفیل (Filtek Supreme XT 3M Espe, St. Paul, USA) و سایلوران (Filtek Silorane, 3M Espe, St. Paul, USA) را پس از پرداخت با یکدیگر مقایسه کردند.
نتایج آماری نشان داد که میانگین خشونت سطحی کامپوزیت سایلوران به طور معناداری بیشتر از انواع نانوفیل بود. کامپوزیت های نانوفیل صاف ترین سطوح را پس از اتمام و پرداخت نشان دادند.(۶۰)
Schmidt و همکاران در سال ۲۰۱۱ طی یک بررسی کلینیکی یک ساله به بررسی میزان تطابق مارجینال کامپوزیت های سایلوران (Low shrinkage) پرداختند. هدف اصلی آن ها آزمایش این فرضیه بود که انقباض کاهش یافته ناشی از پلیمریزاسیون، منجر به تقویت تطابق مارجینال ترمیم می شود.
در این مطالعه ی کلینیکی، مارجینال ریج کامپوزیت های سایلوران Filtek™ Silorane, 3M-Espe با انواع متاکریلات CeramX™, Dentsply DeTrey مقایسه شدند. ۸۰ پره مولر و ۷۸ مولر دارای ترمیم های کلاس دو در ابتدای کار و پس از یک سال مورد ارزیابی کلینیکی قرار گرفتند. مقایسه آماری تطابق مارجینال در جلسات فالوآپ بیانگر بهتر بودن عملکردCeramX™ در هر دو سطح اکلوزال و پروگزیمال بود.
بر اساس این مطالعه، کاهش انقباض پلیمریزاسیون مطرح شده در آزمایشات لابراتواری، از نظر کلینیکی معنی دار نبود.(۶۱)
Gao و همکاران در سال ۲۰۱۱ برخی ویژگی های کامپوزیت با بیس سایلوران را با انواع متاکریلات مقایسه کردند. خصوصیات بررسی شده عبارت بود از انقباض ناشی از پلیمریزاسیون، استرس ناشی از پلی مریزیشن، نقطه ی ژل شدن، ضریب الاستیسیته و ریزنشت کامپوزیت.
مواد ترمیمی مورد آزمایش در این مطالعه شامل P90 (3M ESPE), AP-X (Kuraray), Quixfil (Dentsply) بود. ابتدا حفرات کلاس ۵ روی سطح لبیال ۷۰ دندان تازه کشیده شده ی انسانی تهیه شده و سپس نمونه ها به صورت تصادفی به ۷ گروه ۱۰ تایی تقسیم شدند. نمونه ها در رنگ فوشین ۱% و به مدت ۲۴ ساعت در دمای اتاق غوطه ور شدند. سپس همه ی دندان ها در جهت لبیولینگوالی برش خورده و نفوذ رنگ در طول دیواره های حفرات در زیر میکروسکوپ نوری Stereoscopic مشاهده شد.
آنالیز داده ها نشان داد که P90 به طور معناداری دارای انقباض پلیمریزاسیون، استرس پلیمریزاسیون و ضریب الاستیسیته ی کمتر و زمان ژل شدن دیرتری در مقایسه با انواع معمولی متاکریلات بود. در تست ریزنشت، P90/PSA, AP-X/CBA, AP-X/PSAکمترین مقادیر ریزنشت را داشتند در حالیکه تفاوت معناداری بین آن ها وجود نداشت. همچنین بیشترین مقدار ریزنشت مربوط به Quixfil/XPA بود.(۶۲)
Van Ende و همکاران در سال ۲۰۱۲ به بررسی تاثیر مدت زمان نوردهی و روش پر کردن حفرات با C فاکتور بالا که با کامپوزیت هایLow shrinking ترمیم شده بودند پرداختند.
در این مطالعه ی آزمایشگاهی از ۳ نوع کامپوزیت Low shrinking (Filtek Silorane, 3M ESPE: FS ؛ N’Durance, Septodont: N’D؛ Kalore, GC: Ka) و ۱ نوع کامپوزیت معمولی (Z100, 3M ESPE) جهت ترمیم حفرات استاندارد کلاس یک اکلوزالی استفاده شد. برای این کار از انواع سیستم های ادهزیوی سلف اچ ۲ مرحله ای (Silorane System Adhesive, 3M ESPE: SSA) یا سلف اچ یک مرحله ای(G-Bond, GC: GB) استفاده شد. سپس نمونه ها بر اساس نوع ادهزیو/کامپوزیت به کار برده شده به ۵ گروه (SSA/FS, SSA/Z100, GB/N’D, GB/Ka, GB/Z100) تقسیم شدند. سپس هر گروه نیز بر اساس مدت زمان نوردهی و روش پر کردن به ۳ زیر گروه تقسیم شد.
یافته های به دست آمده نشان می داد که سیستم ادهزیو سلف اچ ۲ مرحله ای سایلوران (SSA)، صرف نظر از روش پر کردن، استحکام باند بیشتری نسبت به ادهزیو سلف اچ ۱ مرحله ای (GB) داشت. در مواردی که از GB استفاده شده بود، تکنیک پر کردن توده ای با کامپوزیت Low shrinking بیشترین استحکام باند را نشان داد. تکنیک پر کردن لایه ای برای همه ی انواع کامپوزیت های به کار رفته در این مطالعه، بالاترین استحکام باند را به همراه داشت.(۶۳)
Kikuti و همکاران در سال ۲۰۱۲ به بررسی مقاومت شکست دندان های ترمیم شده با انواع کامپوزیت رزین ها پرداختند.
در این مطالعه آزمایشگاهی، ۴۸ پره مولر سالم ماگزیلاری انتخاب و به ۶ گروه تقسیم شدند. گروه اول (G1) شامل دندان های سالم و به عنوان گروه کنترل، گروه دوم شامل حفرات MOD بدون ترمیم، گروه سوم شامل حفراتMOD+Adper Single Bond 2/P60، گروه چهارم شامل حفرات MOD+Adper Easy One/P60، گروه پنجم شامل حفرات MOD+ P90 restorative system و گروه ششم شامل حفرات MOD+Adper Easy One/P90 Bond/P90 بودند. پس از آماده سازی، نمونه ها تحت نیروی فشاری با سرعت mm/min 5/0 قرار گرفتند. استحکام خمشی و ضریب الاستیسیته نمونه ها نیز اندازه گیری شد. تنها گروه سوم با گروه دندان های سالم مشابهت آماری داشت. مقاومت به شکست دندان های پره مولری که دارای حفرات MOD بودند، به نوع سیستم ترمیمی بستگی داشت. همچنین سیستم ترمیمی سایلوران توانایی بازسازی مقاومت شکست را نداشت.(۶۴)
Gao و همکاران در سال ۲۰۱۲ به مقایسه ی برخی ویژگی های کامپوزیت سایلوران و متاکریلات شامل خصوصیات انقباضی، ویژگی های حرارتی، نقطه ی ژل شدن و نقطه ی کریستالیزه شدن (Vitrification point) پرداختند.
نتایج این مطالعه نشان داد سایلوران، کرنش انقباضی (Shrinkage Strain) کمتر و نقطه ی ژل شدن و کریستالیزه شدن طولانی تری نسبت به متاکریلات داشت. همچنین سایلوران کمترین مقدار استرس در حین نوردهی و بیشترین میزان استرس بعد از نوردهی را نشان داد.(۶۵)
بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق
کامپوزیت رزین هائی که به طور رایج در دندانپزشکی ترمیمی استفاده می شوند بر اساس دی متاکریلات می باشندکه پس از لایت کیورینگ پلیمریزه شده وخواص آنها بهبود مییابد. یکی ازاثرات منفی این پلیمریزاسیون انقباض می باشد. روش های مختلفی برای مقابله با این استرس پیشنهاد شده است که از جمله می توان به قرار دادن کامپوزیت به صورت لایه لایه، شروع کیورینگ با شدت های پائین، استفاده از لایه های حدواسط با ضریب کشسانی پائین و نیزجایگزین نمودن ماتریکس مونومری بوسیله مونومرهایی با وزن مولکولی بالا اشاره کرد. این مولکولها شامل مونومرهای دوگانه ای هستند که حاوی دو جزء سایلوکسان و اکسیران می باشند که کامپوزیتهای سایلوران نامیده می شوند.اکسیران مسئول واکنش باز شدن حلقه و سایلوکسان باعث ایجاد حالت آبگریزی در کامپوزیت می شود که درثبات استحکام ماده در محیط دهان حائز اهمیت می باشد. این کامپوزیتهای جدید انقباض و استرس کمتری داشته و از نظر خواص مکانیکی قابل مقایسه با انواع معمولی می باشند. استفاده از کامپوزیت در ترمیم دندان ها سبب افزایش مقاومت به شکست دندان می شود که این اثر کامپوزیت وابسته به نیروی ادهزیو ،استرس ناشی از انقباض و ضریب کشسانی کامپوزیت می باشد.
هدف این مطالعه بررسی تاثیر کاربرد کامپوزیت های جدید کم انقباض بر استحکام شکست دندان می باشد.
اهداف و فرضیات
بررسی مقایسه ای مقاومت به شکست دندان های ترمیم شده با ...