هدف های دراز مدت
انتخاب خط مشی زندگی
الگوهای دوستی
رفتار و هدایت جنسی
تعیین هویت مذهبی
ارزش های اخلاقی
وفاداری های گروهی می باشد. (به نقل از کراسکیان، ۱۳۸۱).
۲-۷- جنبه های ضمنی و آشکار خودآگاهی
در اصل، ما پذیرفتیم که یک حس توسعه یافته از شخصیت، تعلقات و هویت مکان نسبت به ویژگی های زنان و مردان جوان که در یک سن خاص به عنوان شهروندان مسؤول رفتار می کنند ترکیبی از کار پیشرفته است (هوگان و راجرز، ۲۰۰۰).
روی فهرستی از آنچه جوانان بالغ فکر، احساس و انجام می دادند توجه عمده داشتند، که به وسیله روش های تلویحی که آنان را به کار می برند فراخوانده شده بود که این روشها در طی جلسات نمایشی آموزشی و روش های آشکار از شاخص های خود پنداره که در علوم اجتماعی رایج هستند فرا خوانده شده بود.
بطور کلی پژوهش در شناخت اجتماع تغییر قابل توجه در منابعی از خودآگاهی، همخوانی واضح افکار و احساسات را در موقعیت های جدید و آشنا اظهار می کند (سی بورنلت، ۲۰۰۲؛ فورگاس، ۲۰۰۰).
ما موضوعهای اشتقاقی را از پاسخهایی که به شیوههای نمایشی ابتکاری و موضوعهایی مبنی بر تجزیه و تحلیل دستهای، کاوشی هستند را از فهرست های خود پنداره به کار بردیم به منظور پرسیدن اینکه چه چیزی سرشت پیچیده هویت را برای جوانان بالغ در یکپارچه کردن جنبه های معین روشن و ضمنی از خودآگاهی وسعت می دهد؟ هر دو روش تا اندازهای واکنشی هستند، اگرچه خود پنداره بصورت مستقیماً می پرسد که جوانان بالغ از خودشان و تجربه های تازه جلسه های باز نمایشی به منظور توصیف کردن خودآگاهی نهفته چه می دانند. فرضیه ما این بود که این روش های متمایز هر دو نیازمند رسم کردن شخصیت توانگر، تعلقات و هویت مکانی برای جوانان استرالیایی هستند. این به این معنی است که، اگرچه ممکن است برخی از نتایج همپوش باشند، ما لزوماً انتظار نداریم که موضوعات برای کاربرد روش های آشکار و ضمنی شاخص های هویت شبیه باشند.
روش های آشکار و ضمنی فهرستی از آنچه جوانان بالغ می نویسند و می گویند و انجام می دهند را به منظور نشان دادن جنبه هایی از خودآگاهی در اصطلاح ناحیه محلی، منطقه و ملت، درباره آنچه فردی، تعلق اجتماعی و هویت در مکان است را نشان می دهند. (لافلین[۵] و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۸- دیدگاه های مختلف در ارتباط با هویت:
۲-۸-۱- اریکسون:
اریکسون (۱۹۶۸ ، ۱۹۵۰) اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به سوی تبدیل شدن به فردی ثمربخش و خوشنود، تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از مشخص کردن چه کسی هستید؟ برای چه چیزی ارزش قائلید؟ و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید؟ هویت را به صورت نظریه روشن درباره خود به عنوان عاملی منطقی، عاملی که بر اساس عقل عمل می کند. مسئولیت این اعمال را می پذیرد، و می تواند آنها را توضیح دهد، تعریف کرد. (موشمن، ۱۹۹۸؛ نقل از برک، ۲۰۰۱، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).
اریکسون، تعارض روانی نوجوانی را هویت در برابر سردرگمی هویت[۶] نامید. او باور داشت که نتایج موفقیت آمیز مراحل پیشین، زمینه را برای حل مناسب این تعارض آماده می سازند. به عقیده اریکسون دانشجویان در جوامع پیچیده دچار بحران هویت می شوند. یک دوره موقتی سر در گمی و پریشانی که قبل از به توافق رسیدن در مورد ارزشها و اهداف، آن را تجربه می کنند. دانشجویانی که به فرایند تعمق و تأمل می پردازند، سرانجام به هویتی پخته دست می یابند. (نقل از همان منبع).
از نظر اریکسون، جوان برای ساختن هویت خود، در یک زمان با دو گروه از امور درگیر است: او می بایست هم با تغییرات درونی، شناختی و بدنی خود سازگار شود و هم، در همان زمان، ناگزیر از سازگاری با مجموعهای از نظام بخشها و نظام های بیرونی و خارجی است. او می بایست با تمام این مسائل درگیر شود، این دگرگونی ها را پشت سر گذارد، و از خلال آنها هویت خود را بسازد و از سلطه بزرگان خارج شود. به دلیل همین دگرگونی های فراوان و همه جانبه، ورود به مرحله نوجوانی برای وی مانند ورود به کشوری بیگانه است. که نه با زبان، نه با آداب و رسوم و نه به طور کلی با فرهنگ آن کشور آشناست (نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
اریکسون (۱۹۶۸) متذکر شد که هویت ممکن است از دو راه منحرف شود. ممکن است پیش از آنکه رشد کند تثبیت شود (یعنی پیش از موعد شکل گیرد) و یا اینکه بدون هیچ محدودیتی گسترش پیدا کند (ماسن و دیگران، نقل از همان منبع).
۲-۸-۱-۱- هویت یابی زودرس: وقفهای است در فرایند شکل گیری هویت – هویت یابی زودرس، تثبیت زودرس تصور فرد از خودش است که این تثبیت در سایه امکانات و تواناییهایی که فرد برای توصیف خود دارد تاثیر می گذارد. دانشجویانی که هویتشان پیش از موعد تثبیت می شود تایید دیگران برایشان اهمیتی اساسی دارد. عزت نفس آنان تا حدود زیادی بستگی به تایید دیگران دارد، معمولاً برای مراجع قدرت اهمیت زیادی قائلند و بیشتر با دانشجویان دیگر همنوایی می کنند و کمتر استقلال رأی دارند. در ضمن این دسته به ارزشهای سنتی مذهبی بیشتر علاقمندند و کمتر تاملی و با فکر عمل می کنند. مضطرب اند و افکارشان قالبی و سطحی است و با دیگران کمتر روابط نزدیک برقرار می کنند هر چیز که از لحاظ هوش کلی تفاوتی با همسالان خود ندارند، ولی به دشواری می توانند انعطاف از خود نشان دهند و به هنگام مواجهه با تکالیف شناختی و تنشزا نمی توانند واکنش مساعد از خود نشان دهند، معمولاً از نظم و ساخت در زندگی شان استقبال می کنند. با والدینشان روابط نزدیک دارند و ارزشهای والدین را می پذیرند (همان منبع).
۲-۸-۱-۲- سر در گمی در هویت یابی: بر خلاف این دسته، گروهی دیگر از دانشجویان یک دوره طولانی از سر در گمی هویت را می گذارنند. شاید هیچ گاه احساس هویتی قوی و روشن در آنان ایجاد نشود. اینها دانشجویانیاند که «نمی توانند خود را بیابند، دانشجویانیاند که خود را رها و فارغ از پیوند نگه می دارند و در حالت تجرد و در دوران پیش از شکل گیری هویت باقی می مانند» (نقل از همان منبع).
دانشجویانی که دچار سر در گمی هویت هستند عزت نفس کمی دارند و استدلال اخلاقیشان رشد نیافته است. به دشواری مسئولیت زندگی خود را به عهده می گیرد. تکانشی هستند و تفکری نامنظم دارند و آمادگی اعتیاد به مواد مخدر را دارند. روابط فردیشان غالباً سطحی و گاه بی گاه است. هر چند که به طور کلی با نحوه زندگی والدینشان مخالفند نمی توانند از خود شیوهای ابداع کنند (نقل از همان منابع).
۲-۸-۱-۳- هویت کسب شده: جستجو و سر در گمی شاید گاهی مفید باشد. افرادی که پس از یک دوره جستجوی فعالانه به احساس هویتی قوی دست یافته اند. در مقایسه با آنهایی که هویتشان شکل گرفته بی آنکه این دوره را بگذرانند استقلال رأی بیشتری دارند، خلاق ترند و تفکر پیچیده تری دارند. این گروه در ضمن توانایی بیشتری برای برقراری ارتباط نزدیک دارند، هویت جنسی با ثبات تری دارند، به خود با دیدی مثبت نگاه می کنند و استدلال اخلاقی رشد یافته تری دارند. در عین حال که به طور کلی روابط مطلوبی با والدین دارند از خانوادههای خود به نحو چشم گیری مستقل شدهاند (نقل از همان منبع).
اریکسون (۱۹۸۱) بیان می دارد که شکل گیری هویت شامل ایجاد احساس یکی بودن، وحدت شخصیتی است که به وسیله شخص احساس می شود و به وسیله دیگران به صورت یکسان بودن از زمانی به زمانی دیگر شناخته می شود.
در نوجوانی حل بحران بین هویت در مقابل گم گشتگی در هویت، به ظهور وفاداری[۷] می انجامد از دید اریکسون، وفاداری ظرفیت سطح بالای اعتماد به دیگران، اعتماد به خود و مهم تر از آن، خود را ملزم و متعهد کردن است (نقل از همان منبع).
اریکسون تاکید دارد که هم شکل گیری هویت و هم ظهور وفاداری برای آماده کردن جوان به عنوان فردی آماده انجام تکالیف روانی – اجتماعی در بزرگسالی لازم و کافی هستند. اریکسون متذکر شد که اگر احساس وفاداری بدست نیاید در اوایل بزرگسالی فرد با بی اعتنایی و عدم تعهد یا با پیروی از نوعی جهان بینی که غیر مردم سالارانه و نه مغایر با اخلاقیات جهانی است مشخص می شود (نقل از همان منبع).
مفهوم هویت که اریکسون در این دوره مطرح می کند دو چهره دارد: از یک سو به احساساتی رجوع می کند که یک فرد در مقابل خویشتن دارد یعنی خود سنجی. از سوی دیگر بر روابط بین هویت شخص و توصیفهایی که دیگران یعنی افرادی که برای فرد واجد ارزشاند، از او به عمل می آورند، تکیه می کند: این توصیفها مربوط به رفتارهایی هستند که جامعه آنها را برای یک رفتار مناسب و اساسی می داند و در پیرامون مجموعههایی که نقش های اجتماعی نامیده می شوند، سازمان یافتهاند. به عنوان مثال مرد یا زن بودن به معنای ایفا کردن یکی از این نقشهاست. نقشهایی بین «من» و اجتماع ارتباط برقرار می سازند و دارای دو کنشاند: یکی آنکه شخص را به قوانین اجتماعی مربوط می سازند و دیگری آنکه وی را به عنوان فرد مشخص می کنند. (نقل از همان منبع).
الف) تصور از خود: والدین، همسالان و معلمان در توصیف نقشها اهمیتی اساسی دارند. مفهوم خود در نوجوانی مستلزم رها کردن ادراک آیینهای خویشتن (یعنی خود را مانند انعکاسی از والدین، همسالان و یا معلمان دیدن) به سوی هویتی مستقلتر و فردی تر است. در رسیدن به این مفهوم جدید از خود، تفاوت های فردی زیادی موجود است.
یکی از خط مشی های متداول عبارت از تغییر دادن جامعه برای منطبق کردن آن با اصول و نیازهای جوان است.
راه حل دیگر تغییر خویشتن برای سازش با نظام و تعلیل دلهره و احساس ناراحتی است.
راه حل سوم عبارت از یافتن مکانی خاص در درون جامعه است که در آنجا نیروهای بالقوه شخصیتی بتوانند به فعل درآیند و تحول یابند.
ب) خود سنجی: اریکسون معتقد است که یک احراز هویت موفقیت آمیز به تجربه احساس راحت و سلامت باز می گردد. وقتی شخصی به یک هویت قابل اعتماد دست یافته باشد در تن خود، خود را در خانه خود احساس می کند، می داند در چه جهتی پیش می رود و از حق شناسی کسانی که برای او به حساب می آیند اطمینان دارد. به طور کلی افرادی که برای خود قدر و منزلت ناچیزی قایلند مفهوم نسبتاً پایداری از خود دارند زیرا فاقد چارچوب، مرجع پایاب و محکمی هستند که به آنها فرصت درونسازی تجارب خود و دیگران را بدهد. اینها بیشتر از دیگران ممکن است با انزوا، دمساز گردند، از عقیده دیگران نسبت به خود نگرانند، از عدم پیشرفت در وظایف خود دگرگون می شوند و وقتی نسبت به یک خطا یا یک نارسایی شخصی آگاه شوند دچار اغتشاش می گردند. (نقل از همان منبع).
۲-۸-۲- مارسیا
مارسیا (۱۹۹۳، ۱۹۸۰، ۱۹۶۶) با بسط و تحلیل نظریه اریکسون هویت را ساختار «من» و ساختار درونی و خود سازمان دهنده و پویایی آرزوها، اهداف، مهارتها، باورهاو تاریخچه فردی می داند (مس، ۱۹۹۳؛ نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
مارسیا (۱۹۶۶، ۱۹۹۳) بر اساس مطالعاتی که با دانشجویان دانشگاه انجام داد، به دلیل پیچیدگی مفهوم هویت آن را از چند بعد و زاویه مورد بررسی قرار داد. مارسیا بر اساس دو متغیر فرآیندی اکتشاف[۸] و تعهد[۹] چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد.
اکتشاف به معنی تحقیق بیشتر برای یافتن حس کامل خود است.
اکتشاف در اواخر نوجوانی شامل مؤلفههای زیر است (آرچرومارسیا، ۱۹۹۳؛ نقل از رجب پور، ۱۳۸۶).
قابلیت شناخت: فرد به ارزیابی دقیق و درست از توانایی های شخص و ایجاد تصویر واقع گرایانه از فرصت های اجتماعی قابل دسترس می پردازد.
قابلیت خود انگیخته و جهت دار در جمع آوری اطلاعات: فرد به طور فعال و خود انگیخته و عمیق به جستجوی و ارزیابی فعال اطلاعات مرتبط با نقش های اجتماعی می پردازد.
در نظر گرفتن مؤلفه های بالقوه هویت: ضمن آگاهی از ابعاد وجودی مختلف خود، جوان در می یابد که دنبال کردن مسیرهای مختلف رشد و بالندگی، او را به پی آمدهای متفاوتی می رساند.
بیشتر افراد به طور فعال به اکتشاف گزینهها و مسیرهای متفاوت متناسب با علایق و توانایی های خود می پردازند و جهت گیری اولیه آنها الزاماً تعیین کننده وضعیت هویتی آنها نخواهد بود.
میل به تصمیم گیری: هدف از اکتشاف در اواخر نوجوانی جهت گیری به سوی انتخاب است. تعهد، آمادگی برای انتخاب یا قصد پیوستن به هدفی است. به نظر مارسیا (۱۹۹۳) تعهد در برگیرنده چهار مؤلفه اصلی است:
نوجوانی که متعهد می شود، مسیری را با شناخت انتخاب می کند و رفتار وی با تعهدات او همسو و همگون است.
فعالیتها جهت دار بوده و رو به سوی تکمیل طرحها و برنامههای انتخاب شده دارد.
جوان طرح ریزی واقعی را بر آینده خویش بنیاد می نهد و جهت گیری واقعی او به آینده مستقیماً با تعهدات او مرتبط است.
جوان به امکان تغییر اذعان دارد و می تواند آن را به توانایی های فردی و فرصت های اجتماعی مربوط سازد به جز در شرایط کامل فشار آور، اشتیاق زیادی برای تغییر نشان نمی دهد. این وضع به معنای انعطاف پذیری وجود نیست، بلکه به معنی بی میلی نسبت به ترک آسان مسیری است که با شناخت و مطالعه انتخاب شده است (همان منبع).
از دید مارسیا دوره طولانی مدت نوجوانی در جوامع غربی شامل مراحل:
۲-۸-۲-۱- گم گشتگی[۱۰] هویت (هویت مغشوش): به حالت بلاتکلیفی در زندگی اطلاق می شود. در این وضعیت تعهدات نسبت به هر شخصی یا مجموعهای از باورها و اصول اگر وجود داشته باشد بسیار کم است. در عوض، تاکید عمده بر نسبیت و غنیمت شمردن لحظه است. فرد از هیچ حوزهای از لذت فردی چشم پوشی نمی کند: هسته اصلی در شخصیت فرد وجود ندارد، نقش های اجتماعی آزموده شده و سریعاً رها می شوند، شخص بدون خود سر گردان و بلاتکلیف به نظر می رسد. بر اساس مطالعات مارسیا (۱۹۸۰، ۱۹۹۳) این افراد معمولاً عزت نفس، سازگاری روانی، خود فرمانی و خود کنترلی پایین تری نسبت به سه وضعیت دیگر هویت نشان می دهند. احتمال دارد دیگران آنان را بی فکر و بی تعصب قلمداد کنند. این دانشجویان از اطلاعات به هر نوع اجتناب می کنند و تصمیم گیری را به تاخیر می اندازند (نقل از آقاجانی، ۱۳۸۱).
استفاده از این نوع هویت با واکنش های افسردگی و روان رنجوری بالا و هم چنین معرف بیش از موعد مشروبات الکلی و مواد مخدر در سنین پایین به طور مثبت و با درون گرایی، نیاز برای شناخت، گشودگی (یا باز بودن در برابر تجربهها به ویژه تجربه های جدید) و وظیفه شناسی به طور منفی، همبستگی دارد (برزونسکی وکنی، ۱۹۹۵؛ برزونسکی و فراری، ۱۹۹۶؛ دولیتگر و دولینگر، ۱۹۹۷؛ وایت و دیگران، ۱۹۹۸؛ به نقل از آقاجانی، ۱۳۸۱).
۳-۱-۱ مقدمه
با توجه به محدودیتها و مشکلات مربوط به انجام مطالعات آزمایشگاهی از جمله محدودیت مربوط به ابعاد نمونه ها، مشکلات نصب و اجرا، هزینه و زمان بالا و …، با انجام تحلیل های عددی صحیح می توان نتایج آزمایشگاهی را به محدوده صحیحی از سازه ها که امکان آزمایش عملی برای آنها وجود ندارد تعمیم داد. در این فصل ابتدا روشهای مدلسازی در این تحقیق، شامل مشخصات مصالح مورد استفاده(بتن و فولاد وFRP))) قابلیت نرمافزار آباکوس در مدلسازی مصالح و روابط و مقررات حاکم بر آن، مشخصات تحلیل اجزا محدود و روش حل مسائل شرح داده می شود. سپس برای اعتبار بخشی به مدلسازی اجزا محدود و اطمینان از فرضیات در نظر گرفته شده، چند نمونه آزمایشگاهی مدل و صحت مدلسازی تایید میگردد.
۳-۱-۲ معرفی نرم افزار ABAQUS
نرم افزاری که از آن جهت مدل سازی نمونه استفاده شده است نرم افزار تحلیل المان محدود ABAQUS است. نرم افزار ABAQUS قابلیت های فراوانی برای تحلیل اجزای محدود انواع سازه ها، از تحلیل ساده استاتیک خطی تا تحلیل پیچیده دینامیکی غیرخطی را دارا می باشد به طور کلی برای مدل سازی یک سیستم توسط نرم افزار ABAQUS مراحل عمومی زیر باید انجام گیرد [۲]. به عنوان یک گام اولیه در تحلیل اجزای محدود شبکه بندی مدل مورد نیاز می باشد، به عبارت دیگر مدل به تعدادی المان های کوچک تقسیم شده و پس از بارگذاری، تنش و کرنش نقاط گره ای این المان کوچک محاسبه می شوند. یک گام مهم در مدل سازی اجزای محدود انتخاب چگالی مش می باشد. همگرایی نتایج زمانی حاصل می شود که از تعداد مناسبی المان در مدل استفاده شود. این موضوع مخصوصا زمانی نمود پیدا می کند که یک افزایش در چگالی مش اثر قابل ملاحظه ای بر روی نتایج می گذارد. بنابراین در مدل سازی اجزای محدود به دست آورد چگالی مش مناسب به سعی و خطا نیاز دارد [۴]. مراحل عمومی به این شرح است:
۱ـ معرفی مناسب المان
۲ـ ترسیم مدل
۳ـ معرفی مصالح وثابت های حقیقی
۴ـ Assembly کردن یک مدل
۵ـ بارگذاری و شرایط مرزی
۶ـ شبکه بندی
۷ـ تحلیل مدل
۸ـ بررسی نتایج
جهت تحلیل باید شکل هندسی، خواص مصالح، بارگذاری و مش بندی مدل معرفی گردد. مهمترین نکته در این قسمت استفاده از المان مناسب برای بارگذاری است. نرم افزار ABAQUS شامل چندین نوع المان می باشد. برای هر مدل باید المان مناسب انتخاب گردد نا نتایج حاصل قابل اطمینان باشد[۲].
۳-۱-۳ مشخصات مصالح
۳-۱-۳-۱ رفتار بتن
برای پیش بینی دقیق و قابل اطمینان پاسخ دالهای بتنی به یک مدل ساختاری چرخهای مناسب برای بتن نیازمندیم. در این مدل باید به مباحث مهمی مثل رفتار چرخهای در کشش و فشار، کاهش زوال تدریجی سختی، منحنیهای بارگذاری و باربرداری مجدد و اثرات محصورشدگی، سخت شدگی کششی و بسته شدن ترک توجه شود.
اساسا بتن به عنوان یک ماده شبه ترد شناخته می شود. رفتار آن به مقدار زیادی هم در کشش و هم در فشار غیرخطی است. تفاوت مواد ترد با شبه ترد در این است که در مواد ترد تا تنش حداکثر، رفتار خطی و بعد از آن، ترکهای بزرگ رخ میدهد. اما در مواد شبه ترد، رفتار غیرخطی قبل از رسیدن به تنش حداکثر آغاز می شود و ترک در بار حداکثر رخ میدهد و سپس توانایی انتقال تنش کاهش مییابد. بتن یک ماده شبه ترد است نه ترد [۲۷].
۳-۱-۳-۱-۱ رفتار تکمحوری بتن در فشار
در فشار تک محوره سه گام تغییر شکلی مختلف می تواند مشاهده شود. برای تنش تا% ۳۰تنش فشاری ماکزیمم f’c، رفتار بتن می تواند خطی در نظر گرفته شود. مرحله دوم بین f’c0.3تا f’c0.75 است که در آن، ترکها به علت از بین رفتن چسبندگی بین اجزای سازنده بتن رشد می کنند که در نزدیکی سطح سنگ دانهها دیده می شود؛ تا زمانی که به تنش حدود f’c0.75 برسد، انتشار ترک پایدار است. یعنی تنها با افزایش بار، ترک منتشر می شود. بعد از این تراز تنش، گام سوم تغییر شکل شروع میگردد که در آن ترک در ملات با ترکهای چسبندگی در نزدیکی سطوح سنگدانهها می پیوندد و یک ناحیه شکست را شکل میدهد. با تغییرشکل بیشتر، ترکهای بزرگ موازی در جهت بار بکار رفته ایجاد شده و به شکست نمونه منتهی می شود(شکل ۳-۱) [۱۳].
شکل۳-۱ شکست بتن در فشار تک محوره [۱۳]
برای بیان رفتار تنش-کرنش بتن، روابط مختلفی پیشنهاد شده است که هر یک بسته به رفتار مورد نظر و بارگذاری وارده می تواند مناسب باشد. مثلاً در مورد رفتار فشاری، مدلهای Mander، Cook، Thorenfeldt و Popovics از مشهورترین روابط می باشند.
هر یک از این روابط در شرایط خاصی می تواند مناسب باشد. در مطالعه حاضر، مدل ساختاری ارائه شده توسط Thorenfeldt بعنوان رابطه تنش-کرنش مورد استفاده برای رفتار بتن در فشار انتخاب می شود [۱۹].(لازم به ذکر است که پس از صحت سنجی با مدلهای مختلف این مدل برگزیده شده است).
منحنی پوش فشاری Thorenfeldt با شیب اولیه Ec و بر اساس روابط زیر برای تنش فشاری بتن در حالت بارگذاری یکنواخت و نرخ کرنش پایین(شبه استاتیکی) ارائه شد:
(۳-۱) | |
(۳-۲) |
در روابط فوق کرنش فشاری طولی بتن و مقاومت فشاری بتن محصور نشده(نمونه استوانهای) و کرنش فشاری متناظر مقاومت فشاری بتن است [۱۹]. در شکل (۳-۲) مدل تنش-کرنش پیشنهادی دیده می شود.
شکل۳-۲ مدل ساختاری بتن در فشار
۳-۱-۳-۱-۲ رفتار تکمحوره بتن در کشش
در کشش تکمحوره پروسه تغییرشکل، متفاوت با فشار است. مقاومت کششی پایین بتن اساسا به علت مقاومت کششی پایین سطح مشترک ملات- سنگدانه است که مقاومت پایینتر قابل توجهی نسبت به ملات دارد. این سطح مشترک، ضعیفترین رابط در این ماده مرکب است و ترکها معمولا در این سطح مشترک رخ میدهد. منحنی تنش-تغییرشکل ماده در کشش تقریبا تا تنش حداکثر (مقاومت کششی نهایی بتن ) خطی است.
برخلاف آزمایش فشاری که ترکهای خردشوندگی موازی با تنش فشاری یا به شکل نوارهای زیگ زاگ، بسته به ارتفاع نمونه هستند جهت انتشار ترک در یک آزمایش کششی، عمود بر جهت تنش است. این به کاهش سطح باربری منجر می شود و به دنبال آن تمرکز تنش در نوک ترک بحرانی به وجود می آید. به علاوه، انتشار ناپایدار ترک در کشش خیلی زود شروع می شود که به طبیعت ترد بتن در کشش منجر میگردد [۳۲].
شکل گیری ناحیه غیرالاستیک نزدیک نوک ترک که به عنوان ناحیه فرایند گسیختگی[۱] ،FPZ ، شناخته می شود در شکل(۳-۳) نشان داده شده است.
شکل۳- ۳ شکل گیری ناحیه FPZ و نرم شوندگی در بتن، الف) ترک خوردگی در بتن، ب) نرم شوندگی در ناحیه FPZ، ج) رابطه نرم شوندگی بتن [۳۲]
بتن در معرض رفتار نرمشدگی کرنشی قابل توجهی قرار دارد. این پدیده برای بتن در کشش بعد از ترکخوردگی اتفاق میافتد. اثرات غیرخطی ناشی از کرنش یک اثر اندازه[۲] را نشان میدهد که به موجب آن المانهای بزرگتر در تنشهای پایینتر دچار شکست میشوند نسبت به المانهای کوچکتر [۱۲].
مقدار تغییر طول نمونه بعد از بار ماکزیمم برابر است با :
(۳-۳)
نیرومندی: باورهای خودکارآمدی ضعیف در اثر تجارب ناموفق به آسانی بیاعتبار میشوند. اما کسانی که اعتقاد محکمی به قابلیتهای خود دارند، در برابر موانع آن را حفظ مینمایند. باورهای خودکارآمدی هر چه قدر نیرومندتر باشد، دوام بیشتری مییابد و رابطه بیشتری با رفتار پیدا می کند.
بندورا (۱۹۹۴، ۱۹۹۷) معتقد است که باورهای افراد درباره کارآمدیشان تحت تأثیر چهار منبع عمده رشد و تحول مییابد. این چهار منبع عبارتند از: تجارب مسلط[۸۳]، تجارب جانشینی[۸۴]، قانع سازی کلامی (اجتماعی)[۸۵] و حالتهای فیزیولوژی و هیجانی[۸۶]. مادوکس (۲۰۰۲) منبع دیگری را به آن چهار منبع اضافه کرده است که تجارب تصویرسازی[۸۷] میباشد.
الف) تجارب مسلط: یکی از اثربخشترین طرق برای خلق احساس کارآمدی بالا، تجارب مسلط قبلی میباشد. موفقیت باورهای کارآمدی شخص را افزایش میدهد و شکست باعث کاهش آن میشود.
ب) تجارب جانشینی: دومین طریق برای خلق و نیرومندسازی باورهای خودکارآمدی تجربه جانشینی میباشد که بواسطه الگوهای اجتماعی فراهم میگردد. باورهای خودکارآمدی تحت تأثیر مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای رفتار دیگران قرار دارد، بخصوص افرادی که به عنوان یک الگو پذیرفته میشوند. افراد از این اطلاعات برای بنا و شکل دهی تجاربشان درباره رفتارشان و پیامدهای رفتارشان سود میجویند و این کاملاً به این وابسته است که افراد چقدر خودشان را شبیه فردی بدانند که آن را مشاهده میکنند.
ج) قانع سازی اجتماعی (کلامی): سومین طریق برای نیرومندسازی باورهای افراد است. بدین معنی که آنها توانایی دستیابی به موفقیت را دارند باورهای کارآمدی افراد تحت تأثیر گفتههای افراد دیگر درباره توانایی و قابلیتهای آنها قرار دارد. قانع سازی کلامی زمانی با نفوذتر و اثربخشتر خواهد بود که بوسیله افراد متخصص و متعهد و جذاب صورت گیرد. شایان ذکر است برای اینکه قانع سازی کلامی مؤثر واقع شود باید واقع بینانه باشد.
د) حالتهای فیزیولوژیکی و هیجانی: افراد یادگرفتهاند که عملکرد ضعیف یا ادراک شکست را با برپایی فیزیولوژیکی آزار دهنده و موفقیت را با حالتهای احساس لذت بخش و خوشایند تداعی و مرتبط کنند. بنابراین وقتی افراد از برپایی فیزیولوژیکی خوشایند آگاه میشوند، صلاحیت خودشان را زیر سئوال میبرند. البته باید توجه داشت نشانگرهای فیزیولوژیکی با برپایی خودکار متفاوت است. وقتی برپایی فیزیولوژیکی و هیجانی بالا باشد، سطح خودکارآمدی او پایین خواهد بود. در یک موقعیت معین هر چه بیشتر دچار ترس، اضطراب یا تنیدگی شویم، کمتر احساس میکنیم که میتوانیم به اندازه کافی با آن کنار بیاییم.
ه) تجارب تصویرسازی (ذهنی): افراد با تصویرسازی ذهنی یک موقعیت فرضی و رفتارهای اثربخش یا غیر اثربخش خودشان یا دیگران در آن موقعیت، میتوانند باورهای خودکارآمدی خود را تحت تأثیر قرار دهند. باید توجه داشت که تصویرسازی ذهنی افراد در انجام کارها و تکالیف به نحو بهینه و مطلوب، مسلماً آن تأثیر تجارب مسلط واقعی را ندارد (مادوکس، ۲۰۰۲). بنابراین افراد باورهای خودکارآمدی خود را بواسطه تفسیر اطلاعات اساسی بدست آمده از منابع پنجگانه بنا میکنند و شکل میدهند.
۲-۱۳-فرآیندهای فعال شونده مرتبط با کارآمدی
بنا به نظر بندورا (۱۹۹۷) باورهای خودکارآمدی کنشوریهای آدمی را بوسیله فرایندهای چهارگانه، شناختی، انگیزشی، عاطفی و گزینشی (تصمیمگیری) تنظیم میکنند. این فرآیندهای متفاوت در جریان روند تنظیم کنشوریهای آدمی بصورت وحدت یافته، یکپارچه و هماهنگ عمل میکنند.
فرایندهای شناختی: باورهای کارآمدی به شکلهای متفاوت بر فرآیندهای شناختی اثر میگذارند. اغلب رفتار آدمی، بخصوص آنهایی که هدفمند هستند، به واسطه قصدمندی برای دستیابی اهداف ارزشمند تنظیم میگردند، انتخاب اهداف شخصی تحت تأثیر خودارزیابی[۸۸] از قابلیتها قرار دارد و افرادی که خودکارآمدی نیرومندی دارند اهداف بالاتر و چالشانگیزتر را برایشان انتخاب میکنند و نسبت به آن متعهدترند. باورهای افراد درباره کارآمدیشان بواسطه انواع داستانهای پیشآیند (انتظاری) که افراد میسازند یا تمرین میکنند، شکل میگیرد. افرادی که احساس کارآمدی بالا دارند داستانهای موفقیتآمیز را تصویرسازی میکنند، شکل میگیرد تا راهنما و حامی عملکرد فرد گردد و افرادی که درباره کارآمدیشان خود تردیدی دارند داستانهای ناموفقی را تصویرسازی میکنند. وقتی افراد با ابعاد محیطی مشکل و پرتنش رو به رو میشوند که لازم است آن را اداره کنند، در صورتی از تفکر تحلیلی عالی استفاده خواهند کرد و عملکرد مناسبتر نشان خواهند داد که از احساس کارآمدی بالا و نیرومندی برخوردار باشند (رجبی، ۱۳۹۱).
فرآیندهای انگیزشی: باورهای کارآمدی نقش کلیدی در خود نظمجویی انگیزش بازی میکنند. این باورها از چندین طریق به انگیزش خدمت میکنند: این باورها در اینکه افراد چه اهدافی را میگزینند، چه میزان برای به ثمر رساندن این اهداف تلاش میکنند، چه مدت در رویارویی با مشکلات پشتکار و مقاومت نشان میدهند و انعطاف پذیریشان در مقابل شکست چگونه است، تأثیر غیر قابل انکاری دارند. در مواجهه با موانع و شکستها افرادی که به قابلیتهایشان اطمینان ندارند، دست از تلاش بر میدارند و یا به آرامی گام بر میدارند، اما افرادی که نسبت به قابلیتهایشان اطمینان دارند، در مواجهه با چالشهای زندگی تلاش فوقالعادهای از خود نشان میدهند.
فرآیندهای گزینشی: داوری درباره کارآمدی شخصی در گزینش محیط اثر قطعی دارد. باورهای کارآمدی شخصی افراد میتواند به واسطه گزینش محیطها و فعالیتها، دورههای زندگی آنها را ساختار دهد. افراد از فعالیتها و محیطهایی که فراتر از قابلیتهای کنار آمدنشان میبینند، اجتناب میکنند و فعالیتها و محیطهایی را بر میگزینند که باور دارند قادر به مدیریت آنها هستند. قدرت و نفوذ باورهای خودکارآمدی در تصمیمگیری برای گزینش شغل کاملاً برجسته شده است.
فرآیندهای عاطفی: باورهای افراد درباره قابلیتهای کنار آمدنشان در اینکه آنها در موقعیتهای مشکل و تهدید کننده چه مقدار تنیدگی و افسردگی را تجربه میکنند، تأثیر بسزایی دارد. کارآمدی ادراک شده در تمرین مهار تنیدگیزاها، و در برپایی اضطراب نقش محوری دارد، افرادی که باور دارند تهدیدهای بالقوه غیر قابل مهار و غیره قابل اداره هستند، اکثر جنبههای محیطشان خطرناک و مخاطرهآمیز تلقی میکنند و اثر بخشی و توانایی کنار آمدنشان را ناچیز میپندارند. به واسطه چنین تفکرات ناکارآمدی افراد، کسانی که باور دارند قادرند تهدیدهای بالقوه را تحت مهار خود در آورند، به خوبی با شرایط سازش یافتگی پیدا می کنند و کنار میآیند و اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه میکنند. پیشرفتها و سلامت روان مثبت آدمی نیازمند باورهای کارآمدی شخصی خوشبینانه میباشد (رجبی، ۱۳۹۱).
۲-۱۴-تحلیل تحولی باورهای خودکارآمدی در گستره زندگی
عوامل متعددی در تحول باورهای خودکارآمدی افراد در گستره زندگی مؤثرند که در ادامه به طور مختصر مورد تحلیل قرار میگیرند. به طور کلی میتوان گفت افت نقش چندین عامل، در تحول باورهای خودکارآمدی بسیار برجسته است که شامل خانواده، دوستان، مدرسه، نفوذ مرحله گذر نوجوانی، خودکارآمدی مرتبط با بزرگسالی میباشد.
تأثیر بافت خانواده و باورهای خودکارآمدی: از ابتدای نوباوگی، والدین و یا مراقبان نوباوگان تجاربی را فراهم میکنند که تأثیر مختلفی بر خودکارآمدی کودکان دارد، وقتی خانواده به کودک کمک میکند تا به طور اثربخش با محیط برخورد کند تأثیر مثبتی بر تحول باورهای خودکارآمدی آنها میگذارد (بندورا، ۱۹۹۷؛ اشنیوایند[۸۹]، ۱۹۹۵؛ به نقل از رجبی، ۱۳۹۱).
والدینی که تجارب در حد تسلط و فرصتهای مختلف را برای کودکانشان ترتیب میدهند، نوجوانان و جوانان کارآمدتری دارند در مقایسه با والدینی که فرصت محدودی را تدارک میبینند. در تبیین کنشوری های خانواده، نشان داده شده است که بین ابعاد ساختاری خانواده و تحول باورهای خودکارآمدی رابطه وجود دارد، جایگاه خواهر و برادر (ترتیب تولد)، کامل بودن خانواده (آیا کودک با پدر یا مادر زندگی میکند یا با هر دو؟) و تعداد افراد خانواده در چگونگی شکلگیری باورهای خودکارآمدی کودکان تأثیر میگذارد (فلامر[۹۰]، ۱۹۹۵).
تأثیر دوستان و همسالان: تأثیر دوستان در خودکارآمدی کودکان از چند طریق صورت میگیرد. یکی از راه ها سرمشقگیری از کودکانی است که شبیه او هستند. مشاهده موفقیت افرادی که کودک خود را شبیه آنها میداند، انگیزه و خودکارآمدی مشاهده کننده را بالا میبرد و آنها را به این باور میرساند که میتوانند عملکرد موفقیتآمیز داشته باشند، در عوض با مشاهده شکست افرادی که شبیه کودک هستند، این باور را در آنها بنا میکند که آنها فاقد قابلیت و توانایی برای انجام تکالیف هستند و از تلاش و کوشش دست بر میدارند، این موضوع به ویژه در دانشآموزانی که درباره قابلیتهای عملکردشان مطمئن نیستند بسیار تأثیر گذار است. تأثیر دوستان همچنین از طریق شبکه دوستان و همسالان یا گروههای بزرگ دوستان که دانشآموزان با آنها در ارتباطاند برجسته میگردد (شانگ[۹۱] و پاجارس، ۲۰۰۲).
نقش مدرسه: مدرسه محل تحول صلاحیتهای شناختی و کسب دانش و مهارتهای ضروری حل مسئله برای مواجهه اثربخش با اجتماع بزرگتر میباشد، محلی است که کودکان مهارتها و تفکر و دانش خود را به بوته آزمایش میگذارند، ارزیابی میکنند و با دیگر افراد جامعه مقایسه میکنند. وقتی کودکان بر مهارتهای شناخت مسلط میشوند احساس کارآمدی شناختیشان افزایش مییابد و این در نظام مدرسه که شامل ابزارهای آموزشی، عملکردهای معلمان و همکلاسیها، بافت اجتماعی مدرسه و ساختار کلاسها میباشد، بنا میشود. بنابراین نظام مدرسه و بافت تعاملی بین اعضاء مدرسه باید به شکلی باشد که احساس باورهای خودکارآمدی در دانشآموزان نیرومند گردد و به دانشآموزان این باور را تحمیل کند که میتوانند و قابلیت و توانایی انجام کارها را دارند (بندورا، ۱۹۹۴).
رشد خودکارآمدی بواسطه تجارب مرحله گذار نوجوانی: اگر چه هیچ دورهای از تحول خالی از مشکلات و بحران نیست، از نوجوانی به عنوان دوره سرشار از اضطراب و آشوب روانی ـ اجتماعی[۹۲] نام برده شده است. تجارب مرحلهگذار نوجوانی شامل کنار آمدن با خواستها، تنشها و تنیدگیها، چالشهای ناشی از بلوغ، سرمایهگذاری جنسی و هیجانی برای شریک زندگی، انتخاب دانشگاه و شغل است. در هر موقعیتی که مستلزم سازش یافتگی است، نوجوانان باید صلاحیتهای جدید و مهارتهای جدید را بیاموزند و ارزیابیهای جدید از قابلیتها و تواناییهایشان بپرورانند. موفقیت این مرحله گذار بین کودکی و بزرگسالی به سطح کارآمدی ایجاد شده در خلال سالهای کودکی بستگی دارد (بندورا، ۱۹۹۴).
خودکارآمدی مرتبط با بزرگسالی: بندورا بزرگسالی را به آوان بزرگسالی و سالهای میانی بزرگسالی تقسیم کرده است. آوان بزرگسالی مستلزم یادگیری سازش یافتگی و کنار آمدن با ابعاد جدیدی از زندگی مانند ازدواج، پدر و مادری کردن و ارتقاء شغلی میباشد. خودکارآمدی بالا برای عملکرد موفقیتآمیز در این تکالیف ضروری است. سالهای میانی نیز تنیدگیزا هستند، به طوری که افراد زندگی خود را مورد ارزیابی مجدد قرار میدهند و با محدودیتهایشان مواجه میشوند و باورهای خودکارآمدیشان را تصحیح مجدد مینمایند (رجبی، ۱۳۹۱).
۲-۱۵-پیشینه تحقیق
۲-۱۵-۱-پیشینه تحقیقات داخلی خودکارآمدی و کیفیت زندگی
یافته های پژوهشی نشان می دهد ارتباط مثبت و معنادار بین حس انسجام و کیفیت زندگی وجود دارد، افرادی که حس انسجام بالاتری دارند، قادرند که از راهبردهای سازگاری موفق جهت برخورد مثبت و سازگارانه با استرس های زندگی استفاده کنند. چنین افرادی نه تنها کمتر دچار بیماری ها و اختلالات روانشناختی می شوند؛ بلکه کیفیت زندگی بالاتری دارند و رضایت مندی بیشتری را احساس می کنند (لاهوتی، ۱۳۸۹).
نتایج پژوهش مصباح و عابدیان (۱۳۸۹) نشان داد که هبستگی منفی بین سلامت روان و کیفیت زندگی دانشجویان وجود دارد، که افزایش میزان اختلال روانشناختی بر کیفیت زندگی تأثیر منفی می گذارد و این اثر، خود را بیشتر در پژوهش محمدی و بوجاریان (۱۳۸۹) نشان داد که بین برخی از عوامل شخصیت و کیفیت زندگی رابطه معنادار وجود دارد، به عبارت دیگر، بین روان نژندی و کیفیت زندگی رابطه منفی معناداری وجود دارد، اما بین عصبیت، گشودگی، توافق پذیری، برون گرایی با کیفیت زندگی ارتباط معناداری مشاهده نشده است. یافته ها نشان می دهد که نمره ی کلی حس انسجام قادر به پیش بینی مثبت و معنادار کیفیت زندگی به صورت کلی می باشد (لاهوتی، ۱۳۸۹).
نتایج پژوهش معینی کیا و زاهد (۱۳۸۹) نشان داد دانشجویانی که کیفیت زندگی و تعالی معنوی بالاتری دارند از سلامت عمومی بهتری برخوردارند. در پژوهشی که با هدف بررسی رضایت مندی شخصی و ملی دانشجویان شهر تهران انجام شد، نتایج مربوط به میانگین نمرات بهزیستی شخصی (کیفیت زندگی شخصی) و ملی دانشجویان دلالت بر آن دارد که شاخص بهزیستی شخصی دانشجویان در مقایسه با نمره ی متوسط بهزیستی گزارش شده در داده های هنجاری (بین ۶۰% تا ۸۰%) پایین تر می باشد. همین طور شاخص بهزیستی ملی دانشجویان نیز در مقایسه با نمره ی متوسط بهزیستی ملی که در داده های هنجاری در دامنه ی ۵۵% تا ۶۰% گزارش شده پایین تر می باشد (نائینیان و همکاران، ۱۳۸۹).
ضرایب همبستگی پژوهشی، نشان داد که بین مقابله مسأله مدار، کیفیت زندگی و شادکامی رابطه معناداری وجود دارد و راهبردهای شناختی و انگیزشی مردم شاد و ناشاد با هم تفاوت دارد؛ و این فرایندها بر بهزیستی شان اثر می گذارد. همچنین این پژوهش نشان داد که مقابله اجتنابی با کیفیت زندگی و شادکامی رابطه مثبت معنادار دارد. بدین ترتیب افراد با انکار و فرار از موقعیت استرس آور، شادکام تر خواهند بود و کیفیت زندگی بالایی خواهند داشت (نوری و محمودی اقدم، ۱۳۸۹).
تحقیق بخشی پور، رودسری و همکاران (۱۳۸۵) نشان داد که رضایت از زندگی یک پیش بینی کننده ی سلامت روانی است. به بیان دیگر هرچه میزان رضایت فرد از زندگی بالاتر باشد، سلامت عمومی و روانی نیز بالاتر است.
بررسی تمدنی و بهمنی (۱۳۸۳) نشان داد که، کیفیت زندگی در دختران بالاتر از پسران و نیز در متأهل ها به گونه ی کلی بالاتر از مجردها است. تحقیق بهمنی (۱۳۷۹) بر روی جمعیت دانشجویان دانشکده های علوم پزشکی کشور انجام شد، مطالعه ی مذکور نشان داد که کیفیت زندگی ۲۵% از دانشجویان نیازمند تغییر جدی است. وی همچنین دریافت که عوامل جنسیت، سن، مذهب و وضعیت حیات والدین در کیفیت زندگی گروه نمونه بی تأثیر؛ و عوامل تأهل، اشتغال، برخی از سطوح تحصیلی و شغلی والدین و نیز موقعیت اجتماعی- اقتصادی بر کیفیت زندگی دانشجویان مورد نظر تأثیر داشته است.
۲-۱۵-۲-پیشینه تحقیقات خارجی خودکارآمدی و کیفیت زندگی
ارتباط سلامت با کیفیت زندگی (HRQOL) یک مفهوم جدید چند بعدی است که دامنه های سلامت عمومی، علائم جسمی، کارکرد فیزیکی، بهزیستی اجتماعی، کارکرد جنسی و روانی است. بیماران، بهترین قاضی برای HRQOL (ارتباط سلامتی- کیفیت زندگی) شان هستند؛ و متقابلاً HRQOL ابزاری است که به طور فزاینده ای اهمیت دید بیمار را تشخیص می دهد (هریسا[۹۳]، ۲۰۰۹).
لیزا[۹۴] و همکاران در سال ۲۰۰۸ پژوهشی تحت عنوان بررسی تأثیر استرس و عملکرد اجتماعی بر کیفیت زندگی دانشجویان داروسازی انجام دادند. در این پژوهش که بر روی ۱۰۹ نفر از دانشجویان سال سومی انجام گرفت، رابطه معنادار و منفی بین دو متغیر استرس و کیفیت زندگی به وجود آمد، یعنی با افزایش میزان استرس دانشجویان، کیفیت زندگی آنان کاهش پیدا می کند و همچنین با کاهش عملکرد اجتماعی نیز کیفیت زندگی کاهش می یابد (لیزا و همکاران، ۲۰۰۸).
کیفیت زندگی شاخص مهمی از سلامت عمومی است و شامل بهزیستی و عملکرد مطلوب در جنبه های جسمی و روانی است. بهزیستی شاخص جامعی از شرایط سلامت یک فرد است (گادران[۹۵]، ۲۰۰۸). مک کرا و کاستا[۹۶] (۱۹۸۶) دریافتند استراتژی های مقابله ای مؤثر با شادکامی و رضایت زندگی مرتبط می شود. از طرفی شادکامی یک شاخص با اهمیت در کیفیت زندگی افراد است ( سینگ[۹۷] و همکاران، ۲۰۰۴).
طبق مطالعات انجام شده، شیوه ی زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت به کیفیت مثبت زندگی کمک می کند. آمار ارائه شده در مورد دلایل اصلی مرگ و میر، بیانگر آن است که ۵۳% از علل مرگ و میرها به سبک زندگی و رفتارهای غیر بهداشتی مربوط می باشد (بیتی[۹۸] و همکاران،۲۰۰۳).
افراد متأهل تجربیات بالاتری از بهزیستی جسمانی و روانی و شادکامی بیشتری نسبت به افراد مجرد، مطلقه و بیوه داشتند (کمبل[۹۹]، ۱۹۸۱ ؛ کان ورس و راجرز[۱۰۰]، ۱۹۷۶ ؛ گلن[۱۰۱]، ۱۹۷۹ ؛ شین و جانسون[۱۰۲]،۱۹۷۹ ؛ به نقل از آدامز[۱۰۳] و همکاران، ۱۹۹۲).
کیفیت زندگی با بهزیستی ذهنی بدین معنا اشاره دارد که افراد بر اساس استانداردهای شخصی خود، راجع به زندگی شان به طور کلی و در حوزه های خاص چگونه فکر می کنند و چه احساسی دارند. کیفیت زندگی بالا، با رفاه عمومی و این احساس که زندگی ارزشمند است و کیفیت زندگی پایین با نارضایتی و حتی بی علاقگی به زندگی همراه است (گودینسون و سینگلتون، ۱۹۸۵).
چنانچه خواسته ها و نیازهای فرد با سطح توانایی هایش همخوانی داشته باشد، دستیابی به خواسته ها و تأمین نیازهای وی امکان پذیر شده، لذت بردن و رضایت مندی از زندگی را تجربه می کند (سیمونز، ۱۹۹۴). به همین ترتیب گزارش هایی نیز از رابطه مثبت بین کیفیت زندگی و عزت نفس، و رابطه معکوس آن با اضطراب و خستگی مداوم ارائه شده است (فیمیان و کروس[۱۰۴]، ۱۹۸۶ ؛ ویلسون[۱۰۵]، ۱۹۸۳ ؛ به نقل از اوانز و کاپ، ۱۹۸۹).
فصل سوم :
روش پژوهش
۳-۱-طرح پژوهش
این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه اجرا علی – مقایسه ای است.
۳-۲-متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل: دانشجویان است که دارای دو سطح دختر و پسر می باشد.
متغیر وابسته: خودکارآمدی هیجانی،تحصیلی و اجتماعی و کیفیت زندگی.
متغیر کنترل: رشته تحصیلی، سن و وضعیت تاهل می باشد.
۳-۳-جامعه آماری
در پژوهش حاضر جامعه آماری مورد مطالعه را تعداد دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور شهرستان نورآباد در سال تحصیلی ۹۴-۹۳ معادل ۳۲۵۶ دانشجو تشکیل می دهند .
- استفاده از منابع تولید پراکندهی دیگر نظیر باد و خورشید و در نظر گرفتن قیود مختلف این منابع.
پیوست۱: ضمائم
شاخص ها و عددها:
e: شاخص گروه مصرف کننده، از ۱ تا NE.
f: شاخص قرارداد آینده، از ۱ تا NF .
j: شاخص بلوک منحنی قرارداد آینده، از ۱ تا NJ .
i: شاخص بلوک منحنی سهمیهبندی قیمت از ۱ تا NI .
t: شاخص بازهی زمانی از ۱ تا NT .
w: شاخص سناریو از ۱ تا NΩ .
متغیرهای حقیقی:
: انرژی معامله شده در بازار اشتراکی در زمان t و سناریوی ω (MWh).
: انرژی تأمین شده توسط خردهفروش برای گروه مصرف کننده e در زمان t (MWh). مقدار آن را در سناریوی ω نشان میدهد.
: توان قرارداد شده از قرارداد آیندهی f (MW).
: توان قرارداد شده مربوط به بلوک j از منحنی قرارداد آیندهی f (MW).
: مقدار توان تولیدی واحد حرارتی در زمان t و سناریوی ω (MWh).
: قیمت فروش پیشنهادی توسط خردهفروش به مصرف کننده گروه e ($/MWh).
: قیمت فروش پیشنهادی مربوط به بلوک i از منحنی سهمیهبندی قیمت برای مصرف کننده گروه e (&/MWh). حد بالای قیمت است.
: متغیر کمکی برای محاسبهی CVaR (&).
: متغیر کمکی مربوط به سناریوی ω برای محاسبهی CVaR (&).
متغیرهای باینری:
: متغیر ۱/۰ ، اگر قیمت فروش پیشنهادی توسط خردهفروش به مصرف کننده گروه e متعلق به بلوک i از منحنی سهمیهبندی قیمت باشد برابر ۱ و در غیر اینصورت ۰ است.
متغیرهای تصادفی:
: متغیر تصادفی برای مدل کردن قیمت انرژی در بازار اشتراکی در زمان t (&/MWh). تحقق این متغیر تصادفی در سناریوی ω است.
ثابتها:
: مدت زمان بازهی t (h).
: انرژی قراردادشده قبل از شروع بازهی زمانی t (MWh).
: انرژی مربوط به بلوک i از منحنی سهمیهبندی قیمت مصرف کننده گروه e در زمان t و سناریوی ω (MWh).
: حد بالایی توان قرارداد شده مربوط به بلوک j از منحنی قرارداد آیندهی f (MW).
: حد بالایی توان تولیدی واحد حرارتی در زمان t و سناریوی ω (MW).
: قیمت بلوک j از منحنی قرارداد آیندهی f ($/MWh).
: متغیر تصادفی برای مدل کردن قیمت فروش واحد تولید حرارتی در زمان t و سناریوی ω ($/MWh).
: هزینه بهره برداری واحد تولید حرارتی($/MWh).
α: سطح اطمینان برای محاسبهی CVaR.
β: فاکتور وزنی برای تحقق مصالحهی بین سود مورد انتظار و CVaR.
: احتمال تحقق سناریوی ω.
مجموعهها:
: مجموعه قرارداد آینده در زمان t.
Ω: مجموعه سناریوها.
پیوست۲: کد GAMS مربوط به مطالعه موردی۱ (بدون واحد حرارتی)
SETS
W senarios /w1*w4/
T periods /t1*t2/
F forward contract /f1*f2/
E client groups /e1*e1/
J block in forward contracting curve /j1*j2/
I block in price-quota curve /i1*i3/
Ft(F,T) forward contract availibale in period t;
Ft(F,T)=yes;
SCALARS
با چه مدلی می توان میزان اعتیاد به اینترنت را از طریق هوش هیجانی پیش بینی کرد ؟
۱-۵-۳- به صورت فرضیه های ویژه :
وضعیت اعتیاد اینترنتی در دانش آموزان سال سوم وپیش دانشگاهی شهرستان ورامین در حدّ مطلوبی است.
وضعیت هوش هیجانی در دانش آموزان سال سوم وپیش دانشگاهی شهرستان ورامین در حدّ مطلوبی است.
بین خودانگیزی واعتیاد به اینترنت در دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد .
بین خودآگاهی واعتیاد به اینترنت در دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد .
بین خود کنترلی واعتیاد به اینترنت در دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد.
بین هوشیاری اجتماعی(همدلی) واعتیاد به اینترنت در دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد.
بین مهارت اجتماعی واعتیاد به اینترنت در دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد.
۱-۶- تعاریف نظری وعملیاتی متغییرها :
۱-۶-۱- تعاریف نظری :
اعتیاد به اینترنت : اختلال اعتیاد به اینترنت، یک اختلال کنترل تکانه ای است تا نوعی وابستگی ، ومعیار تشخیص آن شباهت بیشتری به قماربازی بیمارگونه دارد . پس می توان آن را بعنوان اختلال تکانه در نظر گرفت (یانگ، ۱۹۹۹) .
هوش هیجانی : شکلی از هوش که از هیجانات وتفکر منتج شده و بمعنی رسیدن به ساختار کلی و توانایی های هیجانی، شخصیتی و اجتماعی است و با توانایی مقابله با درخواست ها، سازگاری وانطباق با محیط پیرامون که برای موفق شدن در برآوردن خواست های اجتماعی لازم است، ارتباط دارد. ( بار-آن[۱۳]، ۱۹۹۹)
۱-۶-۲- تعریف عملیاتی:
داده های بدست آمده در خصوص هوش هیجانی ( EQ ) از طریق پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ می باشد.
پرسشنامه هوش هیجانی سیبر یا شیرینگ دارای ۳۳ سوال با مقیاس لیکرت درجه ای (۱-۵)می باشد و دارای پنج مولفه اصلی:
۱- خود انگیزی، ۲- خودکنترلی، ۳- خود آگاهی، ۴- همدلی (هوشیاری اجتماعی ) ۵- مهارت اجتماعی ، می باشد.
هر آزمودنی ۶ نمره جداگانه دریافت می کند که ۵ نمره آن مربوط به هر کدام از مولفه ها ( حیطه ها ) و ۱ نمره کلی می باشد .
دربرخی ازسوالات چنانچه آزمودنی گزینه الف (همیشه) را انتخاب کند، نمره ۱ وچنانچه گزینه ه (هیچوقت)را انتخاب کند نمره ۵ می گیرد . در برخی دیگر از سوالات نمره گذاری معکوس است .
- تست اعتیاد به اینترنت ” IAT ” یکی از معتبرترین تست های مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است که توسط دکتر کیمبرلی یانگ ابداع شده است. در تست IAT هرچه امتیاز شما بیشتر باشد، اعتیاد شما به اینترنت شدیدتر است. امتیازها به ترتیب از یک تا پنج هستند که در جلوی هر پاسخ مشخص شده است. در پایان، باید مجموع امتیازاتی را که به بیست پرسش زیر می دهید، جمع بزنید و میزان اعتیاد به اینترنت خود را مشخص کنید.درصورتیکه فرد نمره مساوی یا کمتر از ۴۹ را بدست آورد در گروه کاربران عادی اینترنت واگر نمره بالاتر از آن بدست آورد در گروه کاربران معتادبه اینترنت جای می گیرد . ( ناستی زایی، ۲۰۰۹ ).
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه:
این فصل شامل چارچوب پنداشتی ( نظری ) پژوهش و مروری بر مطالعات انجام شده می باشد که به ترتیب به شرح آن می پردازیم .
چارچوب پنداشتی این پژوهش را مفاهیم اعتیاد اینترنتی[۱۴] وهوش هیجانی[۱۵] تشکیل می دهد ، که به شرح هریک ازمفاهیم می پردازیم .
۲-۲- بخش اول : اعتیاد اینترنتی
استفاده از اینترنت، یکی از جلوههای آشکار دنیای مدرن و ابزاری مهم برای آموزش نسلنو بهشمار میآید. اینترنت در همه جا حضور دارد: در خانه، در مدرسه، و حتی در مراکز خرید. طبق برآورد صورت گرفته، در سال ۱۹۸۱، ۶۶ میلیون نفر از مردم آمریکا به اینترنت دسترسی داشتهاند که در سال ۱۹۹۹ شمار آنها به ۸۳ میلیون رسیده است و بیشترین کاربران اینترنت جوانان هستند. نتایج تحقیقات انجام شده در ایالات متحده نشانگر آن است که استفاده از اینترنت در میان جوانان، بیش از هر گروه سنی دیگری است. کودکان نیز به عنوان گروه سنی متفاوت، در شمار روبه فزونی کاربران اینترنت قرار میگیرند. در سال ۲۰۰۵، بیش از ۷۷ میلیون کودک وارد فضای سایبر شدهاند (غمامی، ۱۳۸۴)
همزمان با دسترسی گسترده افراد به اینترنت، شاهد نوع جدیدی از اعتیاد یعنی «اعتیاد اینترنتی» نیز هستیم که مسئله خاص عصر اطلاعات است. همانند تمامی انواع دیگر اعتیاد، اعتیاد به اینترنت نیز با علائمی همراه است همچون، اضطراب، افسردگی، کج خلقی، بیقراری، تفکرهای وسواسی و یا خیالبافی راجع به اینترنت. از طرفی، در عین حال که روابط این افراد (به ویژه کودکان و نوجوانان) در جهان مجازی افزایش مییابد، در مقابل از دامنه روابط آنان در جهان واقعی کاسته میشود. ضمن آنکه، احتمال لطمه دیدن عملکرد آموزش نیز وجود دارد. (سامسون و کین[۱۶]، ۲۰۰۵)
اعتیاد اینترنتى پدیده اى است که از دسترسى آسان به رایانه و اطلاعات آنلاین ناشى مى شود. پاى این نوع جدید از اعتیاد فزاینده به کشور ما نیز کشیده شده است. به گفته کارشناسان، خطرات و مشکلات اعتیاد اینترنتى بیش از خطرات ناشى از اعتیاد به مواد مخدر است، چرا که در اعتیاد به مواد مخدر این جسم آدمى است که بیش از بیش دچار آسیب مى شود ولى در اعتیاد اینترنتى روح و روان افراد دچار آسیب شده و شرایط طبیعى و سلامت روانى انسان ها را از آن ها مى گیرد. مراکز روانشناسی و سایبرولوژی غرب، وسواس و استفاده عقده وار از اینترنت را سبب دور شدن توده مردم از فضای اجتماعی و عمومی جامعه دانسته و نسبت به تاثیرات مخرب آن در دراز مدت روی جسم و روان مردم اجتماع بشری هشدار داده اند. ( رحمانی وهمکاران، ۱۳۹۱)
در برخی تحقیقات، افراد علل گرایش به اینترنت را، احساس راحتى با آن و برقرارى روابط آسان با دیگران ذکر کرده اند، ولى باید توجه داشت که صرف وقت زیاد و سرگرمى با فعالیت هاى بیهوده، داراى عواقب و پیامدهاى منفى بسیارى است. از جمله آن ها مى توان به چند مورد زیر اشاره کرد:
- انزواى اجتماعى : صرف وقت زیاد با این فعالیت ها انسان را از محیط اطراف خود غافل کرده و در بلند مدت به روابط صمیمى میان آن ها ضربه مى زند. در حالى که، ما به هیچ وجه مجاز نیستیم که نسبت به ارتباط با والدین و دیگر اعضاى خانواده بى اهمیت باشیم. (همان منبع)
- فروپاشى نظام خانواده: گذراندن بیشتر اوقات با دیگران اهمیت خانواده را در نظر انسان کاهش داده و موجب از هم پاشیده شدن خانواده ها مى شود، چیزى که امروزه در غرب شاهد هستیم. (همان منبع)
- تخریب شخصیت افراد: شخصیت هایى که در این دنیاى مجازى ظاهر مى شوند، اغلب تصنعى و کسانى هستند که خود را از دنیاى واقعى محروم کرده و به یک صفحه نمایش کوچک محدود شده اند. طبیعى است که چنین افرادى سعى مى کنند خود را به گونه اى عرضه کنند که در نظر دیگران بهتر جلوه کنند. بنابراین، افرادى که با چنین کسانى روابط دوستانه برقرار مى کنند، در حقیقت با افراد مجازى و غیرواقعى ارتباط دارند که در نهایت جز تخریب شخصیت خود فرد حاصلى نخواهد داشت. (همان منبع)
- به هم خوردن روابط کارى: افراد معتاد به اینترنت به دلیل بیخوابى و کم خوابى هاى فراوان نمى توانند به موقع سر کار حاضر شوند و در صورت تکرار چنین بى نظمى هایى، از کار اخراج شده و شرایط مطلوب زندگى را از دست خواهند داد. (همان منبع)
- تهاجم فرهنگی و وسوسه گناه : از آنجایى که یکى از وسایلى که دشمنان اسلام براى منحرف کردن جوانان در سراسر جهان به کار مى گیرند، همین وسایل ارتباطى و از جمله اینترنت مى باشد، از این رو، در مواقعى ممکن است افراد با وسوسه دیگران به گناه و کارهاى خلاف شرع کشیده شود. (همان منبع)
نکته نهایى اینکه خانواده ها بهتر است مواظب بوده و علاوه بر تربیت خوب فرزندان خویش و هدایت آن ها در نوع استفاده از وسایل ارتباطى نوین، محیط سالم و مطلوبى را براى جوانانشان فراهم کنند تا جوانان، کانون گرم و صمیمى خانواده را بر هر جایگزین دیگرى ترجیح دهند.
به نظر میرسد که استفاده اعتیادی از اینترنت، همانند دیگر انواع اعتیاد، دارای دوره تحمل و ترک مشابهی است. همچنین شواهد تحقیقاتی فزایندهای تأکید میکنند که بسیاری از کاربران اینترنت، تحت تأثیرات منفی استفاده از اینترنت قرار گرفتهاند. این گونه به نظر میرسد که وقتی شما نیازمند صرف وقت بیشتری در اینترنت هستید و یا میخواهید به محتویات تحریکبرانگیزتری دست پیدا کنید، میتوانید دایره صبر و تحمل خود را در قبال این وسوسه افزایش دهید. البته پایگاههای اینترنتی اعتیادآور و تحریکزا، لزوماً پایگاههایی سکسی و غیر اخلاقی نیستند؛ بلکه اغلب اوقات، در شمار پایگاه های بسیار معروف اینترنت هستند که فرد را به خود معتاد میسازند. براساس یک نظرسنجی، ۲۶ درصد کاربران اینترنت اظهار داشتهاند که به طور مرتب به پایگاه های پورنوگرافی سر میزنند و اضافه کردهاند که برخی اوقات دچار برانگیختگی جنسی نیز میگردند. طبق این تحقیق، این افراد به طور متوسط در طول یک هفته، چهار ساعت را به گشت و گذار در پایگاه های غیر اخلاقی بزرگسالان میگذارنند و ۵/۳۷ درصد از آنان نیز اعتراف کردهاند که در نتیجه تحریک برانگیزی این سایتها، دچار اعمال غیر اخلاقی شدهاند. برای چنین افرادی، اینترنت بیشترین تحریک برانگیزی و هیجان جنسی را فراهم میکند.(گرینفیلد[۱۷]، ۱۳۸۴: ۴۹)
هولمز در تعریف خود از اعتیاد اینترنتی، به تعریف استفاده طبیعی و معمولی اینترنت پرداخته و میگوید که هر گاه میزان استفاده از اینترنت به کمتر از ۱۹ ساعت در هفته برسد، در آن صورت میگوییم که فرد به شکل طبیعی از اینترنت استفاده میکند. بنابراین، از نظر هولمز، فردی که بیش از ۱۹ ساعت در هفته از اینترنت استفاده می کند، معتاد به اینترنت است. یانگ نیز اشاره میکند که فرد معتاد کسی است که حداقل ۳۸ ساعت در هفته و یا ۸ ساعت در روز، وقت خود را صرف استفاده از اینترنت میکند. متخصصان در زمینه آسیبشناسی، محدودترین تعریف را برای طبقهبندی استفاده از اینترنت ارائه میدهند. بهطوری که چنانچه فرد در هفته ۲ تا ۳ ساعت از اینترنت استفاده کند، یک کاربر معمولی، و چنانچه میزان استفاده وی از اینترنت به ۵/۸ ساعت و یا بیشتر برسد، کاربری است که باید مورد بررسیهای آسیبشناسانه قرار گیرد.گولدبرگ معتقد است که اعتیاد اینترنتی عبارت است از استفاده بیمارگونه و وسواسی از اینترنت، که معیارهایی همچون تحمل و علائم کنارهگیری، از شاخصههای آن هستند. ( لیم وهمکاران[۱۸] ، ۲۰۰۴ )
درکل باید خاطرنشان کرد که اعتیاد و وسواس به اینترنت شامل استفاده بیش از حد (بیش از۲ساعت درروز) و وسواس گونه از اینترنت جهت تجارت های آنلاین، بازی ها و حراجی های آنلاین و قمار بازی است که باعث دورشدن ازاجتماع حقیقی، افسردگی، بدخوابی، چاقی وتنبلی می شود. بنابر نظر کارشناسان، این پدیده با توجه به فضای تحریک کننده و جذاب اینترنت در حال گسترش است و درصورت عدم استفاده صحیح مشکلات اجتماعی بسیاری را برای جوامع مدرن و غیر مدرن ایجاد می کند. خبرزدگی و اعتیاد به اطلاعات، سبب دور شدن از خانواده و محیط اجتماعی و تحت تأثیر قرار گرفتن فرد توسط رسانه ها و اخبار منتشر شده در فضای سایبر می شود. بنابراین اعتیاد به رایانه بر اساس تعاریف جامعه شناختی و روانشناسی به استفاده مداوم از رایانه و بازی ها و برنامه های آفلاین رایانه اطلاق می شود.
انجمن روانپزشکی آمریکا برای شناخت اعتیاد اینترنتی و افرادی که به استفاده مفرط از اینترنت معتادند، معیارهایی را مشخص کرده است که طبق آن، چنانچه بخواهیم فردی را معتاد به اینترنت بنامیم، باید حداقل سه مورد از معیارهای هفتگانه زیر، در طول یک دوره ۱۲ماهه (یک ساله) در وی دیده شود. معیارهای پیشنهادی این انجمن شامل ۷ مورد به شرح زیراست:
-
- تحمل: این معیار به معنای صرف زمان بیشتری برای اینترنت به منظور رسیدن به رضایت است. در این شرایط، با وجود صرف همان میزان وقت، میزان رضایتمندی کاربر کمتر است و نیاز به زمان بیشتری دارد تا به همان درجه از رضایت قبلی برسد.
-
- وجود دو یا چند علامت کنارهگیری در طی دو روز در ماه که بعد از کاهش و یا ترک مداوم استفاده از اینترنت حاصل میشود. این مسئله باید موجب بروز دردها و رنجها و یا اختلالاتی در عملکرد اجتماعی، فردی و یا آموزش شود.
-
- از اینترنت به منظور تخفیف و یا اجتناب از علائم کنارهگیری استفاده میشود.
-
- از اینترنت، اغلب در دورههای زمانی پیش از آنچه که در ابتدا مدنظر بود، استفاده میشود.
-
- حجم قابل توجهی از وقت صرف فعالیتهای مربوط به کاربری اینترنتی (برای مثال، کتابهای اینترنتی، جستو جوی ابزارهای جدید جستجو در وب، جستوجوی فروشندگان اینترنتی و جز اینها) میشود.
-
- بهخاطر استفاده از اینترنت، از فعالیتهای مهم اجتماعی، شغلی و یا تفریحی دست کشیده و یا کاسته میشود.
-
- فرد بهدلیل استفاده مفرط از اینترنت، خطر فقدان روابط مهم، شغل، و فرصتهای آموزشی و شغلی را میپذیرد. (رحمانی و همکاران، ۱۳۹۱)
تحقیقاتی هم که اخیراً راجع به اعتیاد اینترنتی صورت گرفتهاند، چندین معیار را برای اعتیاد به اینترنت و بازشناسی آن برشمردهاند. سه مورد از این معیارهای مهم عبارتند از: