کلیه اعضاء در روابط بینالمللی خود از تهدید به زور و یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی و یا استقلال سیاسی هر کشوری و یا از هر روش دیگری که مغایر با اهداف سازمان ملل باشد خودداری خواهند نمود.
منظور از اهداف سازمان ملل مندرج در منشور، حفظ صلح و امنیت بینالمللی است. بنابراین، به کارگیری هر گونه زور و یا تهدید به استفاده از زور که ثبات بینالمللی را در معرض خطر قرار دهد، در محدوده حاکمیت این حکم واقع میگردد. در تفسیر بند ۴ ماده ۲، باید به این نکته توجه شود که این ماده، قاعدهای است منع کننده نه یک راه کار. به عبارت دیگر، این ماده در برابر استفاده از زور و یا تهدید به زور، حکمی برای عکسالعمل ندارد بلکه استفاده از زور و یا تهدید به زور را منع میکند.
مهمترین هدف ماده (۴)۲، ممنوعیت به کارگیری زور از هر روشی علیه تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشورها میباشد. در هنگام تدوین منشور، در خصوص جمله بندی و بیان دقیق این ماده، بحثهای زیادی مطرح شد، اما نظریه غالب در میان متخصصین حقوق بینالملل این است که عبارت “روش دیگر” قید شده در بند ۴ ماده ۲ منشور، شامل استعمال هر نوع زوری است که در منشور مجاز نمیباشد. به عبارت دیگر، تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در خصوص به کارگیری زور مجاز در منشور، بیانگر این نکته است که باید در مفادی از متن منشور، مجوز به کارگیری آن یافت شود.
بر اساس نظریات پروفسور میخاییل رایزمن[۱۱۹]، به کارگیری یک جانبه زور در مواردی چون، دفاع از خود، خود مختاری و مبارزه با استعمار، مداخله بشردوستانه، جمع آوری اسناد و مدارک مورد نیاز در دادرسیهای بینالمللی، اجرای احکام محاکم بینالمللی، و اقدامات متقابل، مجاز میباشد[۱۲۰] که این نظریه کم و بیش از حمایت جامعه جهانی نیز بر خوردار میباشد.[۱۲۱]
البته قابل ذکر است که توجیه اکثر اقدامات یکجانبه فوق بر اساس مفاد منشور و بدون ارائه تفسیری شفاف، امری بسیار مشکل خواهد بود. پروفسور رایزمن نیز با اشاره به این موضوع، معتقد است که این مقولهها به تنهایی نمیتوانند مشروعیت توسل به زور را تعیین نمایند بلکه هر گونه استفاده از زور و یا تهدید به زور در موارد فوق، میبایست بر اساس موقعیت و شرایط حاکم بر قضیه مورد تحلیل و ارزیابی واقع گردد.[۱۲۲]
اما مفهوم و یا مصداق اصطلاح زور چیست ؟ آیا این مفهوم فقط بهمعنای زور مسلحانه[۱۲۳] است که توسط واحدهای نظامی اعمال میشود، و یا شامل اشکال دیگر اعمال زور، از قبیل زور سیاسی و یا زور اقتصادی نیز میگردد؟ برای پاسخ به این سئوال، با بهره گرفتن از قواعد کلی تفسیر، زور مندرج در بند ۴ ماده ۲ منشور را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم. در خصوص قواعد کلی تفسیر، در ماده ۳۱ حقوق معاهدات وین آمده است که:
“هر معاهده باید با حسن نیت و بر اساس معنای عادی و متداولی که به اصطلاحات معاهده در سیاق آنها داده میشود و در پرتو موضوع و هدف معاهده تفسیر گردد".
با توجه به اینکه، هدف و موضوع هر معاهده، علت وجودی آن معاهده است.[۱۲۴] از طرفی سیاق، علاوه بر متن معاهده، شامل مقدمه، ضمائم و سایر اسناد توافقی بعدی نیز میباشد.[۱۲۵] لذا تفسیر و تحلیل بند ۴ ماده ۲ منشور میبایست در راستای هدف و موضوع معاهده و با توجه به سیاق کلمات صورت گیرد. در بخشی از مقدمه منشور، در خصوص اهداف این سند بینالمللی آمده است که :
زور مسلحانه، مورد استفاده واقع نخواهد شد مگر در جهت منافع بشریت[۱۲۶]…
حال اگر ممنوعیت مندرج در ماده (۴)۲، به ماورای زور مسلحانه تعمیم یابد. یعنی شامل اشکال دیگر زور نیز گردد، در آن صورت،
اولاً، این امر منجر به ایجاد نوعی ناسازگاری درونی بین مفاد منشور و مقدمه میگردد زیرا در مقدمه منشور، زور مسلحانه مد نظر میباشد.
ثانیاً، از آنجا که مواد منشور طوری طراحی شدهاند تا اهداف مقدمه را بر آورده نمایند لذا هرگونه تفسیر موسع از اصطلاحات متن نسبت به مفاد مقدمه، مغایر با اهداف معاهده بوده و منطبق با اصول کلی تفسیر نمیباشد. نظر طراحان منشور نیز برای تفسیر واژهها، استفاده از روش مضیق بوده است که این موضوع برای تفسیر اصطلاح زور و محدود نمودن آن به واژه نیروی مسلح، بهصورت صریح و به شکل زیر در ماده ۴۴ مورد اشاره واقع شده است :
هرگاه شورای امنیت تصمیم به استفاده از زور بگیرد قبل از آنکه از عضوی که در شورا نماینده ندارد، درخواست تدارک نیروهای مسلح برای انجام تعهدات متقابله به موجب ماده ۴۳ بنماید…
با توجه به بحث فوق نتیجه میگیریم که، زور مندرج در بند ۴ ماده ۲، بدون نیاز به وصف مسلحانه، همان زور مسلحانه میباشد. سایر مستندات بینالمللی نیز، از اصطلاح زور بدون به کارگیری صفت مسلح استفاده نمودهاند بهطوریکه در هیچکدام از آنها، فشار اقتصادی و یا سیاسی مورد حمایت و یا تأیید واقع نشده است. منشور سازمان کشورهای آمریکایی، به دو اصطلاح نیروی مسلح و ابزارهای اعمال زور با خصایص سیاسی و یا اقتصادی بهطور مجزا اشاره نموده و از به کارگیری صریح کلمه زور به جای این دو مفهوم خودداری نمود. به نظر میرسد که طراحان این منشور نسبت به این تمایز حساس بوده و تمایلی به تفسیر موسع از زور نداشتهاند.[۱۲۷]
ب : شیوههای کاربرد زور
در تجزیه و تحلیلهای قبلی دیدیم که ممنوعیت به کارگیری زور و یا تهدید به زور مندرج در ماده (۴) ۲، شامل اعمال زور مسلحانه میباشد نه اقسام دیگر زور. اما در خصوص محدوده زور فوق و اینکه آیا اعمال آن باید توأم با به کارگیری نیروی جنبشی نظامی از طریق تسلیحات متعارف باشد و یا بدون مشارکت نیروی جنبشی نظامی نیز امکان پذیر است، بحثی نشد.
در این قسمت بررسی خواهیم کرد که در دستهبندی ابزارهای اعمال زور، آیا میتوان نوعی از حملات را که فاقد به کارگیری نیروی جنبشی نظامی بوده، اما پیامدهای ناشی از آنها همگون با پیامدهای ناشی از حملات نظامی جنبشی میباشد، در زمره زور مندرج در منشور واقع نمود ؟. در صورت مثبت بودن پاسخ فوق، تحت چه شرایطی حملات سایبری به عنوان ابزار اعمال زور مسلحانه قابل طرح میباشد ؟
۱- طبقه بندی ابزارهای اعمال زور
دیوان بینالمللی دادگستری در قضیه نیکاراگوئه، در خصوص به کارگیری زور توسط ایالات متحده علیه نیکاراگوئه، نظریه وارد شدن عملی در به کارگیری زور را مطرح میکند. در بخشی از حکم دیوان آمده است :
درحالیکه تجهیز و آموزش مخالفین دولت نیکاراگوئه میتواند بهعنوان تهدید و یا استفاده از زور در برابر این دولت باشد، اما این موضوع لزوماً قابل توسعه به تمامی کمکهای اعطایی دولت ایالات متحده نیست. خصوصاً اینکه، دیوان ملاحظه میکند که کمک مالی به مخالفین، درحالیکه بدون شک مداخله در امور داخلی نیکاراگوئه میباشد اما نمیتواند خودش به تنهایی به منزله توسل به زور محسوب گردد.
با اندکی تامل در حکم دیوان میتوان چنین استنتاج نمود که، اولاً زور به مفهوم آماده سازی فعالانه و مستقیم شخص دیگری برای به کارگیری زور مسلحانه بوده و شامل سعی و تلاش برای امر فوق نمیباشد. ثانیاً، ابزارهای دیگر اعمال زور، یعنی زور سیاسی و اقتصادی، در حد مداخله در امور داخلی یک کشور قلمداد گردیده و شامل مفهوم واقعی استفاده از زور که از لحاظ قانونی بارزتر بوده و از مصادیق بند ۴ ماده ۲ میباشد نمیگردد. بنابراین، از دیدگاه دیوان، ابزارهای اعمال زور به دو دسته زور مسلحانه، و زور غیرمسلحانه قابل تقسیم است.
البته رأی دیوان از یک نظر قابل انتقاد بهنظر میرسد و آن این است که گاهی اوقات ابزارهای اقتصادی اعمال زور میتوانند با هدف قرار دادن ارزشهای مشترک جامعه جهانی، به مراتب تهدیدی قویتر و کارآمدتر نسبت به ابزارهـای نظامیباشند. برای نمونه، تهدیدات ناشی از تحریم صادرات نفت عرب علیه صلح و امنیت جهانی، که در سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ اتفاق افتاد، بهمراتب بیشتر از تهدیدات ناشی از تجاوز موقت و محدود المکان مرزی[۱۲۸]، بوده است.
آیا اعمال زور مسلحانه همواره باید توأم با به کارگیری نیروی جنبشی نظامیباشد ؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت که همواره چنین نیست. بلکه گاهی اوقات مسلحانه و یا غیرمسلحانه بودن زور اعمال شده از طریق نوع نتایج ناشی از اعمال زور قابل توصیف میباشد که استعمال مواد شیمیایی و بیولوژیکی و یا به کارگیری بمبهای نوترونی نمونهای از آنها میباشند. آنچه که واضح است این است که هر چند به کارگیری این ابزارها توأم با به کارگیری نیروهای جنبشی با مفهوم زور مسلحانه نیست اما پیامدهای ناشی از استعمال آنها، آنچنان موجب تخریب فیزیکی و یا صدمه به حیات انسانی میگردند که وجدان عمومی جامعه جهانی به صراحت، به کارگیری آنها را بهعنوان ابزاری جهت اعمال زور مسلحانه قلمداد می کند.
شاید بهترین شیوه برای طبقهبندی ابزارهای اعمال زور و متمایز نمودن آنها از همدیگر، مدنظر قرار دادن وجوه مشترک پیامدهای ناشی از اعمال زور مسلحانه باشد.
بند دوم: حملهسایبری به مثابه حملهمسلحانه در حقوق بینالملل قراردادی و عرفی
تعداد فزاینده دولتهایی که قابلیت خود را برای استفاده از شبکه رایانهای و حملات آن به عنوان روشی برای حمله بر ضد دولت دیگر افزایش میدهند سبب شده که نیاز گسترده به بحث پیرامون این مسئله احساس شود که چگونه میتوان اصول و قواعد حقوق بینالملل را بر حملات سایبری بین دولتها اعمال نمود. بنابراین، بحث پیرامون سئوالاتی مانند این مسئله است که “آیا حملات سایبری که به صورت مستقیم توسط یک دولت بر ضد دولت دیگر صورت میگیرد، قابل مقایسه با مفهوم حمله مسلحانه در منشور سازمان ملل و حقوق بینالملل عرفی میباشد؟". چرا احتساب حملات سایبری تحت مفهوم حملات مسلحانه تا این حد حائز اهمیت است؟ نتایج بالقوه این مورد چیست؟
همانگونه که قبلاً عنوان گردید، در منشور ملل متحد، مفاهیم کاربرد زور و حمله مسلحانه تدوین و مشخص شدهاند. با این وجود تحقیقات زیادی پیرامون تفسیر کاربرد زور و حمله مسلحانه انجام شده که میتوان آنها را به عنوان راهنمایی برای تفسیر به حساب آورده و نشان دهنده ایدهها و هنجارهای گوناگون مرتبط با زمان تدوین منشور میباشند. حقوق بینالملل عرفی نیز بر مبنای کاربردها و رویههای دولتی و دکترین مطرح شده است که در ادامه مورد بحث قرار خواهند گرفت و ارتباط این حقوق با حملات سایبری به طور ویژه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. همچنین یکی از منابع اصلی دیگر در این خصوص، آراء و نظرات محاکم قضایی بینالمللی میباشد، که این موارد نیز به طور خاص بررسی خواهد گردید.
الف: جایگاه حمله سایبری به عنوان حمله مسلحانه در اسناد بینالمللی
برای اینکه بتوانیم حملات سایبری را با یک حمله مسلحانه مقایسه نماییم، مباحثی را که پیرامون حمله مسلحانه در مبحث قبل بررسی گردید را جهت مفهوم کاربرد زور و حمله مسلحانه مبنا قرار میدهیم.
بسیاری از نویسندگان، در نحوه ارتباط حملات سایبری با حقوق بینالملل بحث کرده و اصول مندرج در منشور سازمان ملل و حقوق بینالملل عرفی را با بیان مباحث مرتبط با این قوانین و مفهوم حمله مسلحانه مورد توجه قرار دادهاند. “ملزر”[۱۲۹] معتقد است که دلیل اینکه، چرا بسیاری از نویسندگان به این منابع ارجاع میدهند، این است که منشور سازمان ملل، به عنوان یکی از مهمترین منابع حقوق بینالملل در حقوق مخاصمات مسلحانه مطرح میباشد. مطالعه در این زمینه نشان داده که محاکم قضایی بینالمللی نیز در تصمیماتشان از همین منابع استفاده زیادی داشتهاند.[۱۳۰] همانند نظر مشورتی دیوان در زمینه سلاحهای هستهای.
“در واقع دلیل اصلی استفاده اینگونه محاکم از اصول مندرج در منشور این است که، سنگ بنای اصلی اینگونه محاکم همچون دیوان بینالمللی دادگستری، منشور بوده است[۱۳۱]، هرچند که در کنار منشور، اصول و قواعد حقوق بینالملل عرفی و دیگر منابع حقوق بینالملل نیز کارایی خود را داشته و دارند.
به عنوان مثال در خصوص مسئلهی” حملات سایبری به عنوان یک جنگ افزار” در دو دهه اخیر مسائلی مطرح و مورد بحث قرار گرفته که هم اکنون نیز جامعه بینالمللی برای دستیابی به اصول و قواعدی که این حملات را ضابطهمند نمایند در حال مذاکره میباشند که میتواند از طریق رویههای دولتی و قضایی و همچنین حقوق بینالملل عرفی و یا از طریق یک معاهده بینالمللی حل و فصل گردد. در واقع به تجربه ثابت گردیده که همیشه توجه به اصول مندرج در منشور و دیگر منابع ذکر شده، بر توسعه حقوق بینالملل تأثیر داشته است.
“یکی از نظریاتی که در خصوص حملات سایبری امروزه قوت گرفته، قرار دادن حملات سایبری در چارچوب نقض اصل منع مداخله در امور داخلی و بینالمللی، طبق منشور ملل متحد میباشد".[۱۳۲]
اگرچه در مقابله با نقض این اصل، حق دفاع مشروع مسلحانه جایز دانسته نشده و فقط دولت قربانی میتواند به محاکم قضایی مراجعه نماید اما در هنگام نقض اصل منع توسل به زور، حق دفاع مشروع برای کشور قربانی در شرایطی قابل اعمال است که حمله مسلحانه انجام یافته باشد و بایستی بر مبنای شرایط مندرج در ماده ۵۱ منشور عمل گردد.[۱۳۳] این مورد یکی از دلایلی است که چرا برخی از نویسندگان و دولتها از این مسئله دفاع میکنند که حمله سایبری احتمالاً قابل مقایسه با حمله مسلحانه میباشد.
حملات سایبری، تعداد محدودی از شباهتها را با سلاحهای اتمی و هستهای دارد. سلاحهای هستهای، سلاحهایی هستند که برای ساختمانها و تکنولوژیهای جدید مورد استفاده قرار گرفته و قدرت آنها فراتر از سلاحهای شناخته شده میباشد و بدین ترتیب عبارت جنگ افزار برای آنها در نظر گرفته شده است. “شاید بتوان با توجه به دیدگاههای دیوان بینالمللی دادگستری در رابطه با نظریه مشورتی در قضیه سلاحهای هستهای، به منبع فوق ارجاع داد و عنوان نمود که منشور سازمان ملل، به عنوان مرتبط ترین قانون مورد استفاده در زمینه کاربرد سلاحهای هستهای مطرح است”[۱۳۴] و میتوان از آن رویکرد برای حملات سایبری نیز استفاده کرد. در صورتی که منشور قابل اعمال برای سلاحهای هستهای باشد، شاید بتوان آن را قابل اعمال بر حملات سایبری نیز دانست و دلیل آن شباهتهای ذکر شده میباشد و در صورتی که به صورت مستقیم قابل استفاده نباشد میتوان آن را به عنوان راهنما معرفی نمود.
در رأی مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری درخصوص تهدید به استفاده یا استفاده از سلاح هستهای، دیوان نتیجه میگیرد که هیچ قانونی منع و یا مدیریت تهدیدها و استفاده از سلاحهای هستهای در حوزه حقوق بینالملل عرفی و یا حقوق معاهدات را مطرح ننموده و مورد توجه قرار نداده است. در پاراگراف ۳۹ این نظریه مشورتی، دیوان نشان میدهد که قوانین در زمینه استفاده از زور و حمله مسلحانه منشور سازمان ملل، مشخص ننموده که کدام نوع از سلاح مورد استفاده بوده و قابل استفاده میباشد. بر مبنای دیدگاههای “روسینی”[۱۳۵]، هواپیماهای مورد استفاده در حمله بر ضد آمریکا در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را میتوان به عنوان سلاح در نظر گرفت زیرا شورای امنیت در دو قطعنامه خود پس از این حمله، این مسئله را مطرح کرده و حق ذاتی برای دفاع مشروع را بر مبنای دیدگاههای منشور به رسمیت شناخته است.[۱۳۶] بر این مبنا، حملات سایبری نیز در چارچوب منشور قابل پیگیری میباشد.
“روسینی عنوان می کند که سلاحهای سایبری نمیتوانند تأثیرات جنبشی و حرکتی داشته باشند اما مشخص است که سلاحهای بیولوژیکی طبق ماده (۴)۲ پوشش داده شدهاند" [۱۳۷]و برای مثال میتوان به قضیه نیکاراگوئه اشاره نمود و نتایج دادهها را در این زمینه مطرح کرد که “مسلح نمودن و آموزش میتواند هم معنای استفاده از زور میباشد" [۱۳۸]و بر مبنای دیدگاههای “وینگ فیلد” زور مسلحانه را به عنوان موردی مطرح کرده است که شامل زور فیزیکی غیرنظامی و همچنین زور غیرمستقیم میباشد.[۱۳۹] همچنین در راهنمای تالین عنوان گردیده است که “سلاح مورد استفاده نمیتواند به عنوان موضوع تصمیم گیری مطرح گردد و رویه دولتی این است که بتوان از سلاحهای بیولوژیکی استفاده نمود که در حمله مسلحانه مورد استفاده و مدنظر قرار میگیرد".[۱۴۰] بر مبنای دیدگاههای کارشناسی شده فوق، مباحث مشابه برای حملات سایبری نیز قابل اعمال میباشد.
در همین حال، حملات سایبری در فهرست گسترده ماده ۳ “اعلامیه تعریف تجاوز” ذکر نشده است اما بر مبنای ماده ۴، شورای امنیت میتواند احراز نماید که فعالیتهای دیگر نیز میتوانند تحت آنچه که در منشور مشخص شده است به عنوان تجاوز مطرح گردند یا خیر.[۱۴۱]
این احتمال وجود دارد که حملات سایبری بتواند در سطح تجاوز مطرح گردد و پس از آن صلاحیت شورای امنیت برای استفاده از معیارها بر مبنای عبارت ارائه شده در تعریف تجاوز ماده (ب)۳ به رسمیت شناخته شود.[۱۴۲] این ماده عنوان می کند که “تجاوز شامل استفاده از سلاحها بر ضد قلمروی کشور دیگر میباشد” (همانگونه که در نظریات مشورتی در زمینه سلاحهای هستهای نیز عنوان شده است). گروه کارشناسان راهنمای تالین با این نکته موافق هستند که این مورد، بیان حقوق بینالملل عرفی میباشد و حملات سایبری میتوانند شامل استفاده از زور باشند.
زمانی که یک حمله سایبری از قلمروی کشور “الف” علیه دولت “ب” انجام میشود، این حمله میتواند عمل تجاوز را شامل گردد. میتوان محدوده مشخصی را در این زمینه مطرح کرد و در صورتی که حمله از درون قلمروی یک دولت مشابه آغاز شده باشد، در قوانین ملی قابل پیگرد میباشد.
“به نظر میرسد که نوع سلاح مورد استفاده در یک حمله اهمیت زیادی هنگام تصمیم گیری پیرامون تشخیص حمله مسلحانه نداشته باشد و در صورتی که حمله از یک کشور به کشور دیگر انجام شده باشد، میتوان مشخص نمود که در چه زمانی و چگونه، فعالیت به سطح حمله مسلحانه میرسد”[۱۴۳]. همانگونه که در قسمت فوق عنوان شد، اکثر مباحث در زمینه توسل به زور و حمله مسلحانه اغلب با تأکید بر “رویکرد ابزار محور”[۱۴۴] مطرح شده و ابزار مورد استفاده را معرفی نموده است که میتواند شامل زور اقتصادی یا مسلحانه باشد که در مرکز بحث قرار دارد. اما به نظر میرسد نظر جدید اکثر حقوقدانان توجه به “رویکرد نتیجه محور”[۱۴۵] است که در آن آثار و نتیجه و نه ابزار، حائز اهمیت میباشد. همانگونه که مایکل اشمیت عنوان نموده، “حقوق بینالملل بر مبنای هنجارهای قوانین جوامع و همچنین جامعه جهانی شکل گرفته و تأثیر پذیرفته، منشور نیز با توجه به شرایط موجود در طول زمان تدوین گردیده و میتوان آن را در ارتباط با هنجارهای موجود امروزی تفسیر کرد”[۱۴۶].
رویکرد نتیجه محور میتواند از اصول و مفاهیم مطرح شده در دیوان بینالمللی دادگستری در رابطه با مقیاس و تأثیرات گوناگون در قضیه نیکاراگوئه تأثیر پذیرد که نشان دهنده این است که “یک حمله در صورتی به عنوان یک حمله مسلحانه قلمداد میگردد که توسط نیروهای منظم صورت پذیرفته باشد”[۱۴۷]. این شرایط با حملات سایبری محتمل ارتباط دارد زیرا حملات سایبری با فرستادن نیروهای منظم و در مقابل، همراه با دستورات سایبری صورت میگیرد که احتمالاً دور از موقعیتی است که حملات بروز یافته است.
این مورد را میتوان به عنوان بخشی از پاسخ به این سئوال مطرح کرد که چرا مقایسه تأثیرات حملات سایبری با تأثیر کُند یا غیر جنبشی با سلاحهای دیگر با آثار جنبشی ضرورت دارد. “ملزر” این مورد را به عنوان عاملی بدون تناقض مطرح کرده است که در آن حمله سایبری را میتوان با بهره گرفتن از “زور” هنگامی که تأثیرات در سطح مشابه با حملات جنبشی یا نیروهای مشابه اعمال میگردند در نظر گرفت.[۱۴۸] همانگونه که در قسمت فوق عنوان شد برخی از نویسندگان از تفسیر محدود کننده مفهوم استفاده از زور و حمله مسلحانه پشتیبانی نموده و آن را به عنوان قصد و منظور برای منشور سازمان ملل مطرح کرده و به این مسئله اشاره نموده که برای مثال، مسائل و مشکلات اقتصادی در مفهوم کاربرد زور لحاظ نشده است. اگرچه، “براون لی” با این نکته توافق دارد، این مسئله را محتمل میداند که این مورد حذف نمیگردد و زوری به جز زور مسلحانه در مفهوم کاربرد زور لحاظ شده و این احتمال دارد که آنچه که ضرورت دارد تصمیم گیری پیرامون این مسئله است که آیا کاربرد سلاح بدون تأثیر جنبشی یا مشابه را میتوان به عنوان استفاده از زور تعریف نمود که برای مثال میتوان به سلاحهای بیولوژیکی یا شیمیایی اشاره کرد.[۱۴۹]
“زمانک” عنوان نموده است که این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. برای مثال میتوان به مرگ و میر و یا تخریب وسیع اموال اشاره نمود که حمله مسلحانه را از حملات دیگر متمایز میسازد.[۱۵۰] همچنین “دینستین” رویکرد نتیجه محور را برای این سئوال مطرح کرده است که آیا حملات سایبری را میتوان یک حمله مسلحانه در نظر گرفت.[۱۵۱]
“استفاده از روش مقیاس و تأثیرات به عنوان معیار میتواند روشی برای نزدیک تر ساختن حملات سایبری به مفاهیم استفاده از زور و حمله مسلحانه به حساب آید و این تفسیر را نشان میدهد که مفاهیم تنها شامل نیروی نظامی مسلحانه میباشد و دلیل آن، تأثیرات فیزیکی مشابه است و تنها نمیتوان آن را با اجبار و مشکلات اقتصادی بدون تأثیرات فیزیکی آشکار مقایسه کرد. “اشمیت” آزمایشی را با ۷ معیار گوناگون برای تعیین تفاوت فعالیتهای کاربرد زور از نقطه نظر مسائل اقتصادی مطرح کرده است که میتواند مفید باشد. به ویژه از آنجا که کارشناسان راهنمای تالین، در رابطه با تهدید اقتصادی مطالبی را عنوان نمودهاند نمیتوان استفاده از زور را در این زمینه مطرح کرد. معیار تنظیم شده، امروزه در راهنمای تالین تلفیق شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
نکته حائز اهمیت ذکر این مورد است که کارشناسان راهنمای تالین مقیاس و تأثیرات را به عنوان معیارهایی طبقهبندی نمودهاند که برای تعیین این مسئله مطلوب است که آیا حملات سایبری میتواند در استفاده از زور تأثیرگذار باشد. همچنین این مورد در راهنمای تالین مطرح شده است که به حملات سایبری به عنوان موارد محتمل توجه شده است که در حملات مسلحانه مدنظر قرار میگیرد و استفاده از زور را بر مبنای مقیاس و تأثیرات نشان میدهد که در تطابق با حقوق بینالملل عرفی و منشور قرار دارد".[۱۵۲]
ب: رویه دولتها، رویه قضایی و عرف آنی
میان کارشناسان راهنمای تالین بر این نکته توافق وجود دارد که حملات سایبری میتوانند حملات مسلحانه را شامل گردند و معیارهای مرتبط برای تصمیم گیری در رابطه با این مسئله را ارائه میدهند که در چه زمانی این فعالیتها به عنوان حمله مسلحانه به حساب میآیند و به عنوان تأثیرات قابل پیشبینی و مقیاس شده مدنظر قرار میگیرند.[۱۵۳]
حال این سئوال پیش میآید:"در صورتی که تعدادی حملات سایبری انجام گردد که به صورت جداگانه به سطح حمله مسلحانه نرسد اما بر روی هم یک حمله مسلحانه را تشکیل دهد، آیا حمله مسلحانه محسوب میگردد؟". پاسخ کارشناسان راهنمای تالین به این پرسش، مثبت بوده و معتقدند که در این مورد دولت قربانی باید اثبات نماید مورد حمله مسلحانه قرار گرفته و دفاع مشروع او قانونی بوده است. این دیدگاه در قضیه نیکاراگوئه نیز عنوان شده و مقرر گردیده که دولت قربانی باید بتواند این مسئله را ثابت نماید که مورد حمله قرار گرفته است. به همین ترتیب، در قضیه استاکس نت کشوری مانند ایران میتوانسته دفاع مشروع انجام دهد اما بایستی در محضر محاکم قضایی ثابت نماید که مورد حمله مسلحانه قرار گرفته است.
یکی دیگر از مقایسات محتمل با نظرات مشابهی در زمینه سلاحهای هستهای را میتوان با بحث در پاراگراف ۴۸ و در شرایطی مطرح نمود که در آن، دیوان بینالمللی دادگستری عنوان نموده است، وقتی که کاربرد یک سلاح غیرقانونی باشد، تهدید استفاده از چنین سلاحی نیز غیرقانونی خواهد بود. این مورد در راهنمای تالین مورد توجه قرار گرفته و مطرح شده است. این مورد را میتوان در تقابل با این واقعیت مطرح نمود که در آمریکا این مبحث عنوان شد که در صورتی که مسئولان آمریکایی بتوانند اعلامیههای عمومی را در رابطه با توسعه و ایجاد سلاحهای سایبری دفاعی مطرح کنند چنین شرایطی مترادف با نظریه دیوان پیش خواهد آمد. در صورتی که آمریکا عنوان نماید که سلاحهای سایبری تهاجمی را در اختیار دارد، میتواند به رقابت تسلیحاتی برای سلاحهای سایبری بیانجامد. چنین رقابت سایبری به خودی خود در تضاد با اهداف بیان شده در قاعده منع توسل به زور قرار دارد.
مدل رهبری، یک مدل رهبری ساختاری است که شامل فرایند یا منطق و یا یک چارچوب می شود که می تواند مانند یک ابزار، در انجام، درک و آموزش رهبری مورد استفاده قرار گیرد و یا اعمال شود. مدل های رهبری در پنج گروه قابل بررسی است:
مدل صفات رهبری[۵] ( کارلایل و گالتن[۶] (۱۸۰۰)؛ استگدیل[۷] (۱۹۴۸)؛[۸] (۱۹۸۳-۸۷).
مدل رهبری ایدهای رفتاری[۹] (مدیریت گرید[۱۰] بلیک و موتون[۱۱] ۱۹۶۴).
مدل رهبری موقعیتی / اقتضایی (شامل: مدل سه سبک کرت لوبن[۱۲] ۱۹۳۹؛ زنجیره رفتار رهبری تاننباوم و اشمیت[۱۳]؛ مدل مشروط فیدلر[۱۴] ۱۹۶۷؛ نظریه مسیر – هدف هاوس[۱۵] ۱۹۷۱؛ مدل رهبری موقعیتی هرسی و بلانچارد[۱۶] ۱۹۸۲؛ و مدل چهار فیرم بولمن و دیل [۱۷] ۱۹۹۱).
مدل عملکرد رهبری (شامل: مدل رهبری اقدام محور جان ادیر[۱۸] ۱۹۸۳ و مدل پنج روش رهبری کوزز و پوسنر[۱۹] ۱۹۸۷).
رویکرد روان شناختی یکپارچه[۲۰](سه سطح رهبری جیمز[۲۱] ۲۰۱۱).
فلسفه رهبری
هر فلسفه ای، مثل فلسفه رهبری، راه تفکر و رفتار است. در واقع فلسفه، مجموعه ای از ارزش ها و اعتقادات است. به عبارت دیگر؛ فلسفه رهبری حاوی ایده های مبتنی بر ارزش که چگونه یک رهبر باید باشد و عمل کند و حاوی منابع قدرت یک رهبر است. فلسفه رهبری را هم می توان در پنج عنوان بررسی کرد.
رهبری خدمتگزار[۲۲] (روبرت گرینلیف[۲۳]، ۱۹۷۷)
رهبری قابل اعتماد[۲۴] (بیل جورج[۲۵]، ۲۰۰۳)
رهبری اخلاقی[۲۶] (آلن چپمن[۲۷]، ۲۰۰۶)
رهبری مبتنی بر ارزش[۲۸] (پیتر پروزان[۲۹]، ۱۹۹۸)
منابع قدرت یک رهبر[۳۰] ( فرانسوی و ریون[۳۱] ، ۱۹۵۹)
سبک رهبری
یک طبقه بندی و شرح از روشها و راه های عمده که در آن رهبران در زندگی واقعی رفتار می کنند. سبک رهبری یک رویکردی ظریف تر و خاص تر از یک مدل و یا یک فلسفه است. در واقع سبک رهبری بسیاری در داخل مدل های رهبری به عنوان اجزای مدل وجود دارند. سبک یک شیوهای متمایز از رفتار است. سبک رهبری بطور قوی تحت تاثیر اهداف رهبر قرار دارد. سبک رهبری نیز ممکن است به شدت تحت تاثیر شخصیت رهبری؛ و یا شخصیت یا توانایی پیروان یا گروه تحت رهبری و یا موقعیتی که در آن رهبر افراد را رهبری می کند. سبک رهبری مجموعه ای از نگرش ها، صفات و مهارت های مدیران است که بر پایه چهار عامل نظام ارزش ها، اعتماد به کارمندان، تمایلات رهبری و احساس امنیت در موقعیت های مبهم شکل می گیرد (مصدق راد، ۱۳۸۲). سبک رهبری ترکیبی است از خصایص مهارت ها و رفتارهای رهبران که بعنوان مداخله و پی گیری از آن استفاده می کنند (لوسیر وآچو، ۲۰۰۴).
سبک رهبری تحول گرا [۳۲] : رهبر تحول فرهنگ سازمانی را تغییر می دهد و ابعادی همچون؛ اعتماد، الهام، خلاقیت شخصی و رشد را شامل می شود. ریشه فلسفی رهبری تحول گرا را باید در رهبری خدمتگزار، رهبری قابل اعتماد و رهبری اخلاقی جستجو کرد (جیمز مک گریگور بورنز[۳۳] ، ۱۹۷۸؛ برنارد بس[۳۴]، ۱۹۸۵). تعیین هدف یا رسالت شرکت، بهره برداری و حفظ شایستگیهای اساسی، توسعه سرمایه انسانی، پشتیبانی و حفظ یک فرهنگ اثربخش سازمانی و ایجاد کنترلهای متوازن سازمانی، کارکردهای رهبری تحولگرا هستند (میلر، ۱۹۹۷: ۹۹).
سبک رهبری تبادلی[۳۵] رهبران تبادلی در فرهنگ سازمانی موجود کار می کنند (جیمز مک گریگور بورنز ، ۱۹۷۸؛ برنارد بس، ۱۹۸۵).
سبک رهبری کاریزماتیک[۳۶]: سبک رهبری کاریزماتیک در دامنه تئوری اسنادی که بیانگر روابط علت و معلولی است قرار میگیرد و بیانگر این مطلب است که اگر پیروان رفتارهای خاصی را از رهبر ببینند، توانایی های خارقالعاده یا قهرمانانهای را به وی نسبت میدهند (ماینر[۳۷]، ۲۰۰۵). رهبران کاریزماتیک باید دارای ویژگیهایی همچون اعتماد به نفس بسیار بالا، آرمانگرا نسبت به اهداف، قدرت بیان بسیار قوی، اعتقاد راسخ به اهداف، جذابیت بسیار بالایی برای پیروان، پیروانی پرتلاش و دارای شناخت واقع گرایانه از محیط خود باشند (تیتامور، ۲۰۰۳).
سبک رهبری خود شیفته[۳۸](میکایل مک کوبی، کتس دو وریس[۳۹]، ۲۰۰۰) رهبران در این سبک دارایخودخواهی افراطی و پرآب و تاب از استعدادهای خود و میل شدید به تحسین دارند (لغت نامه آکسفورد). در اصل، رهبری خودشیفتگی اشاره به رهبری توسط شیفتگی و ارتباط وابسته ای دارد بین رهبر و نزدیک ترین دایره خود از پیروان را شامل می شود (مک کوبی و وریس، ۲۰۰۰). روی لوبیت[۴۰] (۲۰۰۲) در تحقیق جنبه های مثبت و منفی سبک رهبر ی خود شیفته را نشان دارد که عبارتند از:
اعتماد به نفس[۴۱] - به طور بالقوه مفید یا غیر واقعی است
قدرت / ستایش طلبی[۴۲] - به طور بالقوه انرژی سالم و بی ملاحظه دارد.
روابط [۴۳]- به طور بالقوه مستلزم نگرانی برای دیگران، و یا استثمار ظالمانه دیگران است.
ثبات / جهت[۴۴] - به طور بالقوه دارای ارزش یا فاقد ارزش است (روی لوبیت، ۲۰۰۲).
غیر از سبک های فوق سبک هایی هم وجود دارند که در داخل مدلهای رهبری قرار گرفته اند و مستقل نمی باشند، مانند مدل رهبری موقعیتی هرسی و بلانچارد که چهار سبک رهبری دستوری، عرضه کننده، مشارکتی و تفویض کننده اختیار را شامل می شود و همچنین یکی از مشهورترین مطالعات سبک رهبری توسط لوین، لیپیت و وایت در سال ۱۹۳۹ انجام گرفت و سبک رهبری را در سه دسته دموکراتیک، آمرانه و بی بندوبار تقسیم نمودند (فیدلر و شمرز ، ۱۳۷۲).
ب) فرهنگ
فرهنگ بزرگترین نیاز جامعه بشری و عامل اصلی پویایی، نشاط و تداوم حیات و جوامع است. امروزه مباحث حوزه فرهنگ به عنوان مهمترین عامل در توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و انسانی و اخلاقی یک کشور در کانون توجه صاحبنظران، اندیشمندان و نخبگان قرار گرفته است و نقش مؤثر و بنیادی فرهنگ در کلیه عرصههای زیستی و فکری بشر چشمانداز جدیدی را در حوزههای عینی و ذهنی ایجاد کرده است. فرهنگ در جهان امروز، بستر تعریف، بازیابی و تکامل همه تواناییها، ارزشها، هویتها، باورها، هنجارها، سنتها، اسطورهها و نمادهای بشری است. با توجه به همین فرهنگ است که از دیرباز فرهنگ و موضوعات فرهنگی در کانون مطالعات اجتماعی و انسانی جای گرفتهاند و رشد علوم بینارشتهای نیز با توجه بیشتر و بررسی ابعاد فرهنگی، مفاهیم و تعاریف فرهنگی، پژوهشها، نظریهها و مسائل مرتبط با آن از سوی دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی در اکثر حوزهها منجر شده و بسیاری از دانشمندان علوم انسانی، مباحث فرهنگی را در کنار موضوعات مختلف سیاست، اقتصاد، روانشناسی، روانکاوی و … در کانون بررسیهای بسیاری از محافل آکادمیک قرار دادهاند. در چنین زمینهای است که توانایی ما برای درک فرهنگ اهمیت مییابد. با توجه به جریان داشتن فرهنگ در جرئیترین بخشهای زندگی روزمره، به گفته فیلیپ اسمیت[۴۵] (۱۹۶۴) این توانائی به یکی از مؤلفههای اصلی شهروندی فعال و شایسته تبدیل میشود. حال در این شرایط نظریه فرهنگی یکی از منابع مهم برای رسیدن به این توانایی به شمار میرود که به توضیح فرهنگ و تبعات آن برای زندگی اجتماعی میپردازد. نظریه فرهنگی سرمشقها (پارادیمها)، الگوها و مفاهیمی را به ما عرضه میکند که میتوانند در جنبههای متنوع شخصی، عمومی و فکری زندگی به کار گرفته شوند. نظریه فرهنگی صرفاً بخشی از ادبیات اسرارآمیز دانشگاهی نیست بلکه منبعی است که از طریق آن میتوانیم آگاهانه به جهان اطراف خود واکنش نشان داده و شاید گزینهای صحیح را انتخاب کنیم و به سطح متعالیتری از اشراف و تسلط دست یابیم. (اسمیت، ۱۳۸۷: ۱۹-۱۸).http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=47020
ادبیاتی که در عرصه فرهنگی وجود دارد گسترده و به طور حیرتآوری متنوع است اما میتوان با این وجود، سه موضوع اصلی را ذکر کرد که در مباحثات این عرصه کاملاً جنبه محوری دارند:
-
- محتوا؛ نظریهها، ابزارهایی را برای درک ساختمان فرهنگ فراهم میکنند. سنتهای متفاوت فرهنگ را بهعنوان ارزشها، قواعد، روایات، ایدئولوژیها، آسیبشناسیها، گفتمانها و همچنین به بسیاری شیوههای دیگر درک کردهاند.
-
- دلالتهای اجتماعی؛ نظریه در این بخش توجه خود را معطوف به ارائه الگوهای تأثیراتی که فرهنگ بر ساختار اجتماعی و زندگی اجتماعی اعمال میکند، می کند. نظریهپردازان میکوشند نقش فرهنگ را در تأمین ثبات، همبستگی و فرصت یا پابرجا نگهداشتن کشمکش، قدرت و بیعدالتی توضیح دهند. نظریه فرهنگی در ضمن ساز و کارهای ناهمگرایی را نیز ارائه میکند که این تأثیر از طریق آن کانالیزه میشود. طیف این ساز و کارها از سطح فردی جامعهپذیری تا نهادسازی کلان و نظامهای اجتماعی را دربر میگیرد.
-
- کنش، عاملیت، نفس (خویشتن)؛ مسئله اصلی در اینجا، رابطه فرد و فرهنگ است. خطیرترین مسئله، یافتن راههایی است که فرهنگ از طریق آنها، عمل انسانی را شکل میدهد (اسمیت، ۱۳۸۷: ۱۹).
دورکیم[۴۶] معتقد است که فرهنگ عامل وحدت اجتماعی یا همبستگی اجتماعی است، لذا بر مبنای او اختلاف و کشمکش یا تداوم محرومیتهای اجتماعی را نمیتوان به حساب نقش فرهنگ گذاشت. وی دونوع همبستگی را با توجه به ساده و صنعتی بودن جامعه از همدیگر متمایز میکند و قائل است که در جامعه ساده همبستگی مکانیکی (همبستگی ناشی از همانندی) رواج دارد و در جامعه صنعتی همبستگی ارگانیکی (همبستگی ناشی از تفاوتها). در جوامع ساده، مردم به هم شبیهترند و وظایف یکسانی را انجام داده و حداقل تفاوتهای فردی وجود دارد که نتیجه این وضع، هبستگی مکانیکی است که در چنین همبستگی شباهت در اندیشیدن دارند و به همین دلیل انعطاف کمتری دارند و گرایش به سختی و خشنوت در آنها بیشتر است و در این جامعه گذشت و اغماض چندانی برای انحراف وجود نداشته و هنجار حاکم همرنگی با جماعت است. اما در جوامع صنعتی برعکس بوده و همبستگی نه از همانندی افراد جامعه بلکه از تفاوتهایشان پرورش مییابد. اینگونه همبستگی فرآورده تقسیم کار و اختلاف دیده میشود و در کیفرها، هدف از کیفر جذب دوباره فرد به گروه است و نه اینکه مانند همبستگی مکانیکی، در کیفرها گرایش به خشنونت و سختی باشد. دورکیم معتقد است که گرچه عناصر فردی در یک چنین نظامی اشتراک کمتری دارند اما از آنجایی که با همبستگی شیوههای زندگی و فعالیتهای تخصصی متفاوتی را پذیرفتهاند در نتیجه وابستگی متقابلشان بیشتر است و امکان گسترش همبستگی در میان آنها افزایش یافته است (کوزر، ۱۳۸۷: ۱۹ و ۱۹۰).
وبر[۴۷] نیز همچون دورکیم بر نقش بااهمیت دین در فرهنگ تأکید داشته و دین را به عنوان بعد محوری فرهنگ قلمداد میکند. با این تفاوت که «وبر» بر محتوای ذهنی نظامهای تجریدی ایمانی و اعتقادی تأکید بیشتری دارد، درحالیکه دورکیم به عواطف غریزی و درونی انسان تقدم میدهد. تفاوت قابل ملاحظه دیگر میان ایندو در نگرش به نقش دین در جوامع معاصر است. دورکیم به وضوح عقیده دارد که پیوندهای معنوی و اهداف قدسی دارای اهمیت حیاتی در جهان امروزند اما وبر از این ایده دفاع میکند که با آغاز مدرنیته، جهان به سمت تهی شدن از معنا پیش میرود و توجه اصلی بشر بر کارایی و عقلانیت است و کنش مبتنی بر هدف (صنعتیشدن) که به عقیده او کلید اصلی مدرنیسم و صنعتی شدن است، کمکم جایگزین کنش مبتنی بر ارزش میشود (اسمیت، ۱۳۸۷: ۳۵). شایان ذکر است که عقلانیت مورد نظر وبر عقلانیت ویژهای است که او از آن به عقلانیت رسمی یاد میکند. این نوع عقلانیت بر تجربه استوار بوده و بر مبنای آن سادهترین و ارزانترین راه برای رسیدن به هدف انتخاب میشود و اهداف حسابگرانه جایگزین اهداف و ارزشهای حقیقی و جوهری مانند ایثار، زهد، پرهیزکاری و … میگردند (عضدانلو ، ۱۳۸۸: ۴۲۶).
از دیدگاه مارکس[۴۸]، فرهنگ ساخته و پرداخته کنشها و کردارهای طبقات بالای اجتماعی است. اساساً در جامعه صنعتی، فرهنگ همچون ایدئولوژی حاکم عمل کرده و کار ویژه اصلی آن، توجیه منافع آن طبقات و بازتاب دیدگاهها و مشرعیتبخشی به اقتدار آنها میباشد. از دیدگاه مارکسیستی فرهنگ خود محصول ایدئولوژی است و فهم مارکسیسم از فرهنگ مدرن و تودهای بر حسب و یا در در چارچوب مفهوم ایدئولوژی صورت میگیرد و به دیگر سخن، روشنفکران طبقه حاکم، طبق دیدگاه مارکسیسم، در هر عصری اندیشههای مسلط را تولید و عرضه میکنند و همین اندیشهها از ابزارهای عمده تسلط طبقه حاکم بر طبقات زیر سلطه به شمار میرود. ایدئولوژی و فرهنگ نیز در مقابل زیربنای اقتصادی، روبنا محسوب میشوند. پس لازمه فهم فرهنگ، فهم منافع طبقه حاکم و نهایتاً فهم روابط تولیدی و زیربنای اقتصادی است. این نوع نگاه مارکسیسم به فرهنگ، آن را به چشم پدیدهای روبنایی و ثانویه نسبت به اقتصاد نگریستن و فرهنگ را بیاهمیت و وابسته به اقتصاد دانستن، ریشه در آن ایده مارکسیستی دارد که کار و فعالیت تولیدی (کنش معطوف به هدف) را عامل عینیتبخش و متحققکننده ذات و انسانیت انسان میداند. البته مارکس همین کار را در جامعه سرمایهداری به خاطر نوع مناسبات اجتماعی جامعه موجب بیگانگی انسان قلمداد میکند. خاطرنشان میشود که علاوه بر تلقی تحققبخشی کار، در آثار مارکس تلقی دیگری نیز وجود دارد که بنابر آن انسان حقیقتاً آزاد نیست مگر در خارج حدود کار، و انسانیت انسان وقتی تحقق مییابد که مدت کار او به حد کافی کاهش یابد تا بتواند به امور دیگر نیز بپردازد (صالحی امیری، ۱۳۸۶، ۱۹۷).
فرهنگ از نظر زیمل[۴۹] به معنای پرورش و فرهیختن کل شخصیت است. زیمل فرهنگ را در دو بعد ذهنی و عینی بررسی میکند: فرهنگ ذهنی یا روح، باقی مانده سطح پرورش افراد و هدف تمام فرایندهای فرهنگی است و فرهنگ عینی که نشاندهنده قلمرو بیرونی و متشکل از چیزهای فرهیخته و پرورشیافته است. از نظر وی فرهنگ عینی اشیایی است که یک فرهنگ تولید کرده و فرد بر آن تأثیری ندارد. (صالحی امیری، ۱۳۸۶، ۱۰۱).
پارسونز[۵۰] در نظریه سیستمی خود، ساختار جامعه، نقش فرهنگ در حفظ این ساختار و روابط فیمابین مؤلفههای گوناگون نظام اجتماعی را در کانون توجه خود قرار میدهد. پارسونز با ارائه نظریه خود در باب سیستم، آشکارا بر نقش حیاتی فرهنگ در نظریه سیستم اجتماعی تاکید دارد. وی با تئوریزه کردن فرهنگ بهمنزله حوزه یا نظامی مستقل، نهادهای فرهنگی و اجتماعی را از همدیگر متمایز کرده و ضمن اعتقاد به استقلال فرهنگ از جامعه به لحاظ تجربی، معتقد است سیستم ارزشی مشترک، پیشفرضهای لازم برای انسجام اجتماعی را فراهم میآورد (صالحی امیری، ۱۳۸۶: ۱۰۶-۱۰۷). نظریه فرهنگ پارسونز مرتبط با نظریه کنش اوست. کنش واحد در نظر پارسونز، چند عنصر سازنده دارد:
-
- کنشگر
-
- هدف کنش
-
- چیزهایی که کنشگر نمیتواند تحت نظرشان داشته باشد (شرایط). شرایط، ناظر به قید و بندها و موقعیتهایی است که کنش در محدوده آنها انجام میشود.
-
- چیزهایی که کنشگر میتواند بر آنها نظارت کند (وسایل). وسایل، کنشگر را به تکمیل کنش قادر میکنند.
-
- هنجارها: درک این مسئله که غایات و وسایل قابل قبول کدامند. هنجارها در جهت تعیین گزینش وسایل دستیابی به اهداف نقش بازی میکنند.
-
- تلاش: کاری که عامل برای تکمیل عمل انجام میدهد (ریتزر، ۱۳۸۸: ۵۳۰-۵۲۹).
پارسونز معتقد است که نظام فرهنگی به مردم اجازه میدهد که با یکدیگر رابطه برقرار نمایند و کنشهای خود را هماهنگ کنند. بنا به تأکید او سه قلمرو عمده در نظام فرهنگی وجود دارد:
۱) قلمرو نهادهای شناختی؛ که با اندیشهها و باورهای مربوط به جهان خارجی در ارتباط است.
۲) نهادهای بیانی؛ از قبیل هنرها و مثلاً موسیقی که معمولاً در ارتباطات عاطفی به کار میروند.
۳) معیارها و هنجارهای اخلاقی؛ که با این مسئله که آیا فلان چیز درست است یا نادرست ارتباط پیدا میکند.
در این میان پارسونز در مواجهه با مسئله وحدت اجتماعی، قلمروی سوم را مورد تأکید قرار میدهد. طبق نظر پارسونز توافق بر سر ارزشهای مشترک در قلب نظام اجتماعی قرار دارد و موجب وحدت میشود. همچنانکه در اندیشه او، ارزشها و هنجارها بیش از احکام سرکوبگرانه برای حفظ نظم اجتماعی مفید است. این نگرش پارسونزی، مزیت ممتازی را برای فرهنگ قائل است (اسمیت، ۱۳۸۷: ۵۳-۵۲).
و – جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق:
این تحقیق از حیث اینکه برای اولین باردر سطح دنیا انجام شود نوآوری دارد.
ز- اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و کاربردی):
اهداف آرمانی
با تدوین سبک رهبری فرهنگ مدار می خواهیم سازمانهای کشور الگویی برای سازمانهای جهانی ایجاد نماید
اهداف کلی
تدوین سبک رهبری فرهنگ مدار و شناسایی اقتضاءهای آن
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور………………………………………………………………………..۱۱۴
فصل سوم – روش تحقیق
مقدمه …………………………………………………………………………………………………………………….۱۲۱
جامعه آماری …………………………………………………………………………………………………………..۱۲۱
روش نمونه گیری و نمونه آماری……………………………………………………………………………………..۱۲۱
ابزار گرد آوری اطلاعات………………………………………………………………………………………….۱۲۲
روش اجرای پرسشنامه…………………………………………………………………………………………….۱۲۷
روش آماری…………………………………………………………………………………………………………۱۲۸
فصل چهارم –تجزیه وتحلیل داده ها
مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………….۱۲۹
ویژگی های توصیفی نمونه آماری……………………………………………………………………………۱۲۹
آمار استنباطی…………………………………………………………………………………………………….۱۳۰
فصل پنجم –بحث ونتیجه گیری
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………..۱۳۷
بحث ونتیجه گیری………………………………………………………………………………………………..۱۳۸
پیشنهادات ………………………………………………………………………………………………………….۱۴۲
پیشنهادات پژوهشی……………………………………………………………………………………………….۱۴۳
محدودیت ها………………………………………………………………………………………………………..۱۴۴
منابع فارسی…………………………………………………………………………………………………………۱۴۵
منابع لاتین……………………………………………………………………………………………………………۱۵۰
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۲-۲:تیپ های روانشناختی یونگ ۳۲
جدول ۲-۳ مکانیسم های دفاعی فروید ۴۱
جدول ۲-۵ اثرات تعهد سازمانی ۶۱
جدول ۲-۶ طبقه بندی ایجاد تعهد ، عوامل همبسته و پیامدهای تعهد سازمانی ( اقتباس از ماتیو و زاجاک، ۱۹۹۰ ) ۶۳
جدول۳-۱شماره سوالات مربوط برون گرایان ودرون گرایان …………………………………………………..۱۲۲ جدول ۳-۲ شماره سوالات ابعاد رضایت شغلی…………………………………………………………………….. ۱۲۳
جدول ۳-۳ارزش نمرات پرسشنامه رضایت شغلی ……………………………………………………………………۱۲۴
جدول ۳-۴ارزش نمرات تعهد سازمانی …………………………………………………………………………………..۱۲۵
جدول ۳-۵پایایی پرسشنامه های شخصیت ،رضایت شغلی وتعهد سازمانی ………………………………….۱۲۶
جدول۴-۱: توزیع حجم نمونه اماری بر حسب سطح تحصیلات ……………………………………………..۱۲۹
جدول۴-۲توزیع حجم نمونه آماری برحسب جنسیت …
جدول۴-۳ماتریس همبستگی متغییرها…………………………………………………………………… ……..۱۳۰
جدول ۴-۴ : جدول تحلیل واریانس و مشخصه های آماری رگرسیون ….۱۳۱
جدول۶-۴: ضرایب بتا و سطح معناداری ان ها ۱۳۲
جدول ۷-۴: ماتریس همبستگی متغیر ها ۱۳۳
جدول(۸-۴) : جدول تحلیل واریانس و مشخصه های آماری رگرسیون ۱۳۳
جدول۹-۴: ضرایب بتا و سطح معناداری ان ها ۱۳۴
جدول ۱۰-۴: ماتریس همبستگی متغیر ها ۱۳۵
جدول(۱۱-۴) : جدول تحلیل واریانس و مشخصه های آماری رگرسیون ۱۳ ۵
جدول۱۲-۴: ضرایب بتا و سطح معناداری ان ها ۱۳۶
فهرست اشکال۱
عنوان صفحه
نمودار ۱-۲ میزان وفاداری کارکنان از سال ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۳ . ۲۴
مقدمه:
امروزه پیشرفت جامعه در گرو استفاده بهینه از نیروی انسانی آن جامعه است ،افراد از لحاظ استعدادها علایق و توانایی ها و دیگر خصوصیّات شخصیّتی با یکدیگر متفاوتند . بنابراین انتظارات متفاوتی دارند. حصول هدف های سازمانی درسازمان های مختلف به نحو مطلوب مستلزم تهیّه و اجرای برنامه ها و خط مشی های هدایت و کنترل منابع انسانی می باشد،که آموزش وپرورش نیز در راس همه ی سازما نها از این قاعده مستثنی نیست بلکه آموزش وپروش نه تنها به عنوان عنصری اساسی در توسعه همه جانبه ونضج وترقی آگاهی های سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی ،بلکه به عنوان وسیله ای به شمار می آید که نیروی انسانی متخصّص وکارآمد را برای بخش های مختلف جامعه تربیت وآماده می نماید وبا تربیت وآماده سازی نیروی انسانی ،توان بالقوّه جوامع را به فعلیّت میرساند .نقش واهمیّت نیروی انسانی دربین اجزاء وعوامل دیگر سازمان ها ی اجتماعی همانند مغز در بین سایر اعضاءبدن است.که بدون آن دیگر اعضاءفاقد ارزش واعتبار است.(صادقی فر ، جعفر -۱۳۸۲ )
یکی از مباحث اصلی وبنیادی علم روانشناسی ویژگی های شخصیتی افراد می با شد .از آنجایی که این ویژگی های شخصیّتی بر کار کرد شغلی افراد تاثیر گذار می باشد که پرداختن به این مقوله می تواند جنبه های خاصّی از عملکرد افراد را در زمینه های مختلف روشن سازد . (کریمی ،یوسف - ۱۳۷۵)
نمودار ۴-۷- وضعیت قرارگیری و پراکنش دادههای متغیر تمرکز نسبت به متغیر وابسته (رضایت شغلی) ۶۶
جدول ۴-۲۱- خلاصه و متغیرهای وارد شده به مدل در هر گام از رگرسیون ۶۶
جدول ۴-۲۲- نتایج آزمون همزمان ضرایب تحلیل رگرسیونی خطی ساده مؤلفه ساختار سازمانی بر رضایت شغلی ۶۷
جدول ۴-۲۳- نتایج آزمون ضرایب از تحلیل رگرسیون گام به گام ۶۷
فهرست مطالب
عنوان صفحه
نمودار ۱-۱- فرایند انجام تحقیق ۹
نمودار ۲-۱- مدل مفهومی تحقیق ۴۴
نمودار ۴-۱- توزیع فراوانی مربوط به سن پاسخ دهندگان ۵۳
نمودار ۴-۲- توزیع درصد فراوانی مربوط به جنسیت پاسخ دهندگان ۵۴
نمودار ۴-۳- توزیع درصد فراوانی مربوط به میزان تحصیلات پاسخ دهندگان ۵۴
نمودار ۴-۴- توزیع درصد فراوانی مربوط به سابقه خدمت پاسخ دهندگان ۵۵
نمودار ۴-۵- وضعیت قرارگیری و پراکنش دادههای متغیر پیچیدگی نسبت به متغیر وابسته (رضایت شغلی) ۶۰
نمودار ۴-۶- وضعیت قرارگیری و پراکنش دادههای متغیر رسمیت نسبت به متغیر وابسته (رضایت شغلی) ۶۳
چکیده
هدف اصلی در پژوهش حاضر بررسی تاثیر ساختار سازمانی بر رضایت شغلی میان کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام میباشد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام است که ۱۵۷ نفر میباشند. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان برابر ۱۱۳ نفر به صورت تصادفی ساده در نظر گرفته شده است. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ساختار سازمانی مشتمل بر ۱۵ سؤال و پرسشنامه رضایت شغلی مشتمل بر ۱۸ سؤال است که از روایی و پایایی مناسب برخوردار بودند. پایایی با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ساختار سازمانی ۸۶% و برای پرسشنامه رضایت شغلی ۸۹% محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون کولموگروفاسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی ساده و چندگانه از نوع گام به گام در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون خطی ساده نشان داد که ابعاد ساختار سازمانی شامل (پیچیدگی، رسمیت و تمرکز) بر رضایت شغلی تاثیر مثبت و معنیداری دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که ۷/۶۴ درصد اطلاعات رضایت شغلی کارکنان توسط مؤلفههای رسمیت و تمرکز بیان میشود.
واژههای کلیدی: ساختار سازمانی، رضایت شغلی، رسمیت، تمرکز
فصل اول:
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
این فصل از تحقیق به بیان کلیات و تصویری جامع از روش و ماهیت تخصیص اختصاص دارد. دراین فصل نخست مساله تحقیق شرح داده میشود و سپس اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف و فرضیات تحقیق، قلمرو تحقیق و تعاریف مفهومی و عملیاتی عنوان گردیده و در پایان ساختار کلی تحقیق معرفی شده است.
۱-۲- بیان مساله
سازمان سیستمی اجتماعیاست که حیات و پایداری آن وابسته به وجود پیوند قوی میان اجزا و عناصر تشکیلدهنده آن است. نیروی انسانی جزء جدایی ناپذیر و از مهمترین ابزارها برای پیشبرد اهداف در هر سازمانی است و مطالعه رضایت کارکنان در محیط کار به دلیل اهمیت زیاد نیروی انسانی درمقایسه با سایر منابع درون سازمانی حائز اهمیت است (هات[۱] ۲۰۰۶).
ساختار سازمانی یکی از اجزای مهم و تعیین کننده کارایی هر سازمان محسوب میشود. استفاده از ساختار سازمانی صحیح بهبودهای اساسی را در عملکرد سازمان موجب میشود. استقرار نظام اداری مناسب و دست یابی به ستانده مورد انتظار در شرایط وجود دادهها و منابع مطلوب، محتاج حضوراین عامل میباشد (فرنچ و اچ بل[۲] ۱۳۷۹).
رضایت شغلی یکی از سازههایی است که در ادبیات مدیریت و رفتار سازمانی بیشتر مورد بررسی و اندازهگیری قرار گرفته است. اهمیت رضایت شغلی به دلیل رابطه آن با دیگر پیامدهای سازمانی، شامل: غیبت، تعهد سازمانی، جابجایی شغلی و عملکرد است. با توجه به تأثیر سریع تغییرات محیطی بر روی سازمانها و شکلگیری تغییرات سازمانیاین الزامایجاد شده است که چگونگی حفظ کارکنان، تعهد و رضایت شغلی آنان را درک کنیم (اسمیت[۳] ۱۹۹۲). رضایت شغلی برای مدت طولانی یک موضوع مهم در تحقیقات سازمان بوده است (هووپک[۴] ۱۹۳۵) به طوری که بررسیها دراین زمینه نشان میدهد که از سال ۱۹۷۶ به بعد دراین مورد بیش از ۳۰۰۰ مطالعه انجام شده است (اصل سلیمانی و دیگران ۱۳۸۶). رضایت شغلی از یک بعد به باور کارکنان از جنبه های مختلف و از طرف دیگر به ابعاد شغل مانند رضایت از طریق ارتباطات، همکاران، قدرشناسی و… تأکید می کند (جکسون[۵] و کوور[۶] ۲۰۰۲؛ لئو [۷] و دیگران ۲۰۰۵). بطور کلی رضایت شغلی موضوعی است که تا حدود زیادی مربوط به برداشتهای شغلی افراد است و نمیتوان بطور مطلق و مستقل درباره آن اظهارنظر کرد. اصولاً عبارت رضایت شغلی مفهومی است که عوامل مختلفی در شرایط مختلف برآن تأثیر میگذارند مانند همکاران، شرایط اقتصادی، ساختارسازمانی، فقدان تلاش وتنوع در شغل، عدم توازن بین شرایط احراز شغل و خصوصیات تجربی و تحصیلی شاغل، فقدان نظام قدرشناسی و ارزشیابی (فقهی فرهمند ۱۳۸۱). بنابراین یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر رضایت شغلی ساختار سازمانی است. دراین مطالعه ما روی ابعاد سازمانی رضایت شغلی و رابطه آنبا ساختار سازمان (رسمیت، پیچیدگی و تمرکز) تمرکز داریم؛ که اغلب در مطالعات تاکنوناین متغیرهای اثرگذار روی رضایت شغلی مورد توجه قرار نگرفتهاند (آننیک ویلم[۸] و دیگران ۲۰۰۷).
دراین تحقیق مساله اصلیاین است تاثیر ساختار سازمانی بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام چگونه است؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
ساختار سازمانی چارچوب روابط حاکم بر مشاغل، سیستمها وفرایندهای عملیاتی وافراد و گروههایی است که برای نیل به هدف تلاش می کنند (جیمز[۹] ۱۹۹۸) ساختار یک سازمان را میتوان مجموعه راههایی دانست که طی آنها فعالیتهای سازمان به وظیفههای شناخته شده تقسیم و میان این وظیفهها هماهنگی تأمین میشود (مینتزبرگ[۱۰] ۱۳۸۸). بنابراین ساختار سازمانی روابط در سازمان و همچنین جایگاه افراد در سازمان و حدود و دامنه اختیارات آنها را مشخص می کند.
در تعیین ابعاد ساختاری سازمان، عوامل زیادی را بر شمردهاند از جملهاین عوامل میتوان به اجزای اداری، استقلال، تمرکز، پیچیدگی، تفویض اختیار، رسمیت، ترکیب، حرفهگرایی، حیطه کنترل، تخصصگرایی، استاندارد کردن و حیطه عمودی اشاره کرد (رابینز[۱۱] ۱۳۸۸). که اکثر نظریهپردازان سازمانی از میان آنها روی سه بعد تمرکز، رسمیت و پیچیدگی اتفاق نظر دارند (فری و اسلوکام[۱۲]، بیتا). کهاین ابعاد هنوز هم بطور متعدد در تحیقیقات سازمان استفاده میشوند. (آرجریس۱۹۹۵)دانشگاهها در هر یک ازاین ابعاد میتوانند متفاوت باشند.
مطالعات رفتار سازمانی غالباٌ بر نگرشهای مربوط به کار استوار است. دیدگاه جدید نسبت به طرز تلقیها و نگرشها به وسیله دو نفر از محققین به نام جرالد سالانسیک[۱۳] و جفری ففر [۱۴] مطرح شده است. به نظر آنها، نتایج تحقیقات نشان نداده است که طرز تلقیها، حالتهای پایدار متشکل از اجزایی باشند که بصورت پیوسته پاسخهای فرد را منعکس کنند. بلکه به عقیدهی آنها طرز تلقیها حاصل واقعیتهای ساخته و پرداخته جامعه هستند. (مورهد و گریفین[۱۵] ۱۳۷۳). طرز تلقی با رفتار افراد در سازمان در ارتباط است.این ارتباط منجر به شکل گیری مفاهیمی مانند درگیری شغلی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی می شود. که ما مفهوم رضایت شغلی را دراین مطالعه مورد توجه قرار میدهیم.
تعریف مفهومی رضایت شغلی در بر گیرنده عناصر انتظار و ارزشیابی است. بهعبارتی، رضایت شغلی به عنوان یک بیان عاطفی مطلوب حاصل از ارزشیابی شغل یا تجربیات شغلی اشاره شده است. رضایت شغلی در واقع یک پاسخ موثر حاصل از ارزیابی موقعیت کاری است واین امر که رضایت شغلی تابعی از ارزشها و پاداشهای مرتبط با کار است مورد پذیرش گستردهای قرار گرفته است. اغلب دیدگاهها نسبت به رضایت شغلی مبتنی بر تئوریهای انگیزشی و نگرشی نسبت به کار است که بوسیله هرزبرگ، مازلو و ورومایجاد شده اند.
میزان رضایت شغلی معرف نگرش مثبت یا منفی فرد از شغل خود است و متأثر از عوامل متعددی میباشد (سیدجوادین ۱۳۸۱). رضایت شغلی میتواند به عنوان یک رویکرد جهانی از احساسات و عواطف درک شده کارکنان مبتنی بر تجربه کار تعریف شود (لاک[۱۶] ۱۹۷۶). همچنین لاک معتقد است رضایت شغلی ناشی از ارزیابی شغل به عنوان امری است که رسیدن یا امکان رسیدن به ارزشهای مهم شغلی را فراهم میآورد. بنابراین فرد بطور موثر سازمان را در جهت رسیدن به اهداف آن یاری میرساند که ابتدا از شغل و حرفه خود راضی و خشنود باشد و نیز به کاری بپردازد که به آن علاقهمند است (فروغی ۱۳۸۶).
۱-۴- اهداف تحقیق
۱-۴-۱- هدف کلی
بررسی تاثیر ساختار سازمانی بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام
۱-۴-۲- اهداف فرعی
بررسی تاثیر پیچیدگی بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام
بررسی تاثیر رسمیت بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام
بررسی تاثیر تمرکز بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام
۱-۵- سؤالات تحقیق
۱-۵-۱- سؤال اصلی
آیا ساختار سازمانی بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام تاثیر دارد؟
۱-۵-۲- سوالات فرعی
آیا پیچیدگی بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام تاثیر دارد؟
آیا رسمیت بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام تاثیر دارد؟
آیا تمرکز بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحدایلام تاثیر دارد؟
۱-۶- فرضیههای تحقیق
۱-۶-۱- فرضیه اصلی
لاکتوباسیلوس پلانتاروم، باکتری بیهوازی اختیاری است و در محیط دارای قند گلوکونات رشد کرده و گاز دیاکسید کربن تولید میکند. رشد بهینه آن ۳۵-۳۰ درجه سانتیگراد است، در ۱۵ درجه سانتیگراد هم رشد میکند و در ۴۵ درجه سانتیگراد قادر به رشد نیست. کلنیهای آن صاف، سفید و یا زرد رنگ است. این گونه به صورت طبیعی فلور میکروبی بسیاری از فراوردههای تخمیری گیاهی، گوشتی و لبنی است. از نظر ظاهر، باکتریهای میلهای و به اشکال منفرد، دوتایی و یا زنجیرهای وجود دارند. ازمزایای لاکتوباسیلوس پلانتاروم میتوان به کاهش نفخ و درد روده، کاهش احتمال ابتلا به اسـهال در کودکان، کاهش التهاب روده در افراد مستعد، کاهش درد در روده افراد حساس، اثرات مثبت بر روی سیستم ایمنی کودکان مبتلا به HIV و کاهش عفونتهای دستگاه گوارش اشاره کرد (دی-وریسا و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۵-۲- لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7
در پژوهش حاضر از باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 با منشاء انسانی به عنوان سویهی پروبیوتیک استفاده شد. این سویه توسط میرلوحی (۱۳۸۸) از مدفوع نوزادی ایرانی جداسازی شد، این محقق خصوصیات پروبیوتیکی این سویه را بررسی کرد و به دلایل زیر آن را یک سویهی پروبیوتیک معرفی کرد:
۱- مقاومت به نمکهای صفراوی و pH های پایین و شرایط گوارش دستگاه انسان.
۲- این باکتری از نظر تولید اگزوپلیساکارید و آبگزیری سطحی شبیه پروبیوتیکهای تجاری عمل میکند.
۳- مقاومت سویه نسبت به آنتی بیوتیک.
۴- توانایی تولید لاکتیک اسید و ترکیبات ضد میکربی (اکبری و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۶- فرایند ریزپوشانی
اکثر پروبیوتیکها حتی در زمان نگهداری در دماهای پایین، عمر ماندگاری کمی داشته و باعث میشود تعداد آنها در زمان مصرف کمتر از حد لازم باشد (چمپاژن. س، ۲۰۰۷). روش های مختلفی برای افزایش مقاومت باکتریهای حساس پروبیوتیک پیشنهاد شده از جمله انتخاب سویههای مقاوم به اسید مناسب، افزایش تلقیح میکروبهای پروبیوتیک به مواد غذایی، افزایش پریبیوتیک به فراوردههای غذایی، استفاده از بستهبندی غیرقابل نفوذ به اکسیژن یا استفاده از موادی که اکسیژن را مصرف میکنند مثل آسکوربیک اسید، ایجاد سازش با استرس، دو مرحلهای کردن تخمیر(اگر محصول تخمیری است)، الحاق باکتری به ریزمغذیها مثل اسیدهای آمینه و پپتیدها و ریزپوشانی پروبیوتیک (چاواری و همکاران، ۲۰۱۰؛ آنال-وجتاس و همکاران، ۲۰۰۸). ریزپوشانی[۲۳] فرایندی شیمیایی-مکانیکی است که به معنای فن بستهبندی مواد جامد، مایع و گازی در ریزپوشینههای کوچکی است که محتویاتش با سرعت کنترل شده طی مدت زمانی مشخص آزاد میشود. این مفهوم توسط چانگ[۲۴] در اوایل دهه ۶۰ به منظور حفاظت از موادزیستی مانند سلولهای پیوندی، آنزیمها و برخی ترکیبات جاذب مطرح شد (پراکاش و همکاران، ۲۰۰۶). از این روش به خصوص در صنعت داروسازی استفاده میشود ولی در صنایع غذایی و بیوتکنولوژی هم قابل استفاده میباشد. در این روش با ایجاد یک حائل احتمال آسیبرسیدن به باکتری کم میشود (کایلاساژاتی. ک، ۲۰۰۲). برای مثال، از موارد مصرف این روش در بیوتکنولوژی برای افزایش ظرفیت سیستمهای تخمیر است (دوهرتی و همکاران، ۲۰۱۱).
میکروکپسول به این صورت تعریف میشود که یک غشایی نیمهتراوا، کروی، نازک ومحکم است که اطراف یک هسته را پوشانده و قطر آن از چند میکرون تا یک میلیمتر متغیر است. هدف اصلی ریزپوشانی افزایش زندهمانی کشتهای میکروبی مورد استفاده در تحقیقات آزمایشگاهی، فرایندهای تخمیری، تغذیهی دام و یا اضافه کردن آن به فراوردههای غذایی مانند انواع محصولات لبنی از جمله ماست و یا محصولاتی مانند دسرهای منجمد و غیره میباشد (مانسینی و همکاران، ۲۰۰۲). در تولید صنعتی غذا نیاز به اضافه کردن اجزایی است که برای تنظیم کردن طعم، رنگ، بافت بهکار میروند و یا خاصیت نگهدارندگی دارند و از این روش برای اضافه کردن به فراورده استفاده میشود (چمپاژن، ۲۰۰۷). معمولا ترکیبات ریز پوشانی شده را فعال مینامند و کلمهی فعال به ماده ترکیب شیمیایی یا ارگانیسمی برمیگردد که بعد از مصرف اثر سودمندی روی سلامتی داشته باشد (مولمان و همکاران، ۲۰۰۶).
گزارش شده که ریزپوشانی مقاومت گرمایی باکتری را افزایش میدهد. همچنین مقاومت باکتری را نسبت به خشک کردن انجمادی افزایش میدهد و احتمال زندهمانی آن را طی نگهداری بیشتر میکند. اخیرا تقاضا برای اضافه کردن مواد سودمند به غذا هم افزایش یافته است. ولی اضافه کردن این مواد با چالشهای زیادی روبروست مثلا پایدار ماندن ترکیبات زیستفعال طی فرایند کردن محصول و نگهداری آن نیازمند این است که با شبکهی غذای حامل واکنش نامطلوب نداشته باشد. که ریزپوشانی ترکیبات زیستفعال به رفع این مشکل کمک میکند (چمپاژن، ۲۰۰۷).
به طور کلی از ریزپوشانی در حوزه میکروبیولوژی در موارد زیر استفاده میشود:
تولید کشتهای آغازگر:
از ریزپوشانی برای افزایش طول عمر کشتهای آغازگر استفاده میشود. زمان ماندگاری لاکتوباسیلوس رامنوسوس VTT E-97800 ریزپوشانیشده در دمای اتاق ۶ ماه بود و زمانی که با نیتروژن مایع منجمد شدند این زمان به ۱۸ ماه رسید. ریزپوشینهها میتوانند مستقیما به محصول اضافه شده و مصرف شوند. برای تولید کشتهای آغازگر به فرم پودری با بهره گرفتن از خشک کن پاششی، ریزپوشینههای پروتئین آب پنیر استفاده شد و آسیب حرارتی به سلولها به حداقل رسید. همچنین ریزپوشانی زندهمانی کشتهای آغازگری که منجمد میشوند را بیشتر میکند (شو و همکاران، ۱۹۹۳).
افزایش زندهمانی پروبیوتیکها هنگام عبور آنها از محیط معده:
ریزپوشانی به طور موثری زندهمانی میکروارگانیسمها را در محیط اسیدی معده افزایش میدهد. اما باید توجه داشت که گذشته از نوع مواد مورد استفاده قطر کپسول و پوششدهندهها هم فاکتور موثری برای بهبود زندهمانی پروبیوتیکها هستند. کاهش زیادی قطر میتواند نقش محافظتی ریزپوشینه را ضعیف کند یا به طور کلی حذف کند (کپلا و همکاران، ۲۰۰۶).
استفاده در فرمانتورها:
ریزپوشانی پروبیوتیکها در حین تولید زیست توده میتواند مزایای زیر را داشته باشد: افزایش مقاومت میکروارگانیسم در مقابل فاکتورهایی مثل آلودگی با فاژ، عوامل مسمویتزای شیمیایی، رسیدن به مقدار تولید بالای متابولیت مخصوصا در سرعت همزدنهای بالا، تولیدزیست تودهی چگالتر و محافظت از میکروارگانیسم در مقابل تغییرات ناخواسته مانند جهشهای ژنتیکی (خلیل و همکاران، ۱۹۹۸).
تولید محصولات غذایی:
مزایای ریزپوشانی پروبیوتیکها در مواد غذایی از ۴ نقطه نظر قابل بررسی است.
۱- زندهمانی پروبیوتیکها: با محافظت از آنها در برابر عوامل نامساعد محیطی طول عمر آنها بیشتر شده و در نتیجه مدت ماندگاری محصول پروبیوتیک هم بیشتر میشود. چون ریزپوشانی آغازگرهای پروبیوتیک، فعالیت متابولیکی آنها را کاهش میدهد و بنابراین زندهمانی آنها به علت تولید آهستهتر اسید، بیشتر میشود. برای مثال گزارش شده زمان گرمخانهگذاری برای لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس ریزپوشانیشده به عنوان استارترهای ماست از ۶ ساعت به ۳۰ ساعت رسید. کاهش سرعت اسیدی شدن و به دنبال آن کاهش سرعت افت pH سبب افزایش قابل ملاحظه در عمر نگهداری محصول میشود (آودت و همکاران، ۱۹۹۸).
۲- دستیابی به روش های جدید تولید مواد غذایی.
بیحرکتسازی سلولهای پروبیوتیک: به وسیله ریزپوشانی، پروبیوتیکها در محصول به صورت یکنواخت پراکنده میشوند. این ویژگی مخصوصا در محصولات ویسکوز بسیار حائز اهمیت است.
ثابتسازی و بهبود خواص حسی محصولات پروبیوتیک: به طور کلی ترشی محصولات تخمیری تولید شده با آغازگرهای ریزپوشانی شده نسبت به محصولات پروبیوتیک ریزپوشانی نشده کمتر است زیرا مقدار کمتری اسید تولید میشود. همچنین سلولهای ریزپوشانی شده کاملا یا نسبتا غیرفعال هستند و روی پروفایل طعمی محصول اثری ندارند. به عنوان مثال محصول تخمیر بیفیدوباکترها، استیک اسید است که طعمی سرکه مانند به محصولاتی مثل ماست میدهد و این طعم نامطلوب مخصوصا طی نگهداری تشدید میشود، ریزپوشانی یکی از روش های حل این مساله است زیرا مقدار اسید تولیدی در ریزپوشینهها بسیار کمتر میباشد (آنال و همکاران، ۲۰۰۷).
۲-۶-۱- ریزپوشانی پروبیوتیکها
یکی از کاربردهای فرایند ریزپوشانی، ریزپوشانی کردن پروبیوتیکها به منظور مصرف خوراکی است. ایجاد یک محافظ فیزیکی برای باکتریهای پروبیوتیک زنده در برابر شرایط خارجی موجود مورد بررسی زیادی قرار گرفته است. ریزپوشانی تکنیک جدیدی است که طی دو دههی اخیر به منظور محافظت پروبیوتیکها از آسیبهای کشندهای که پیشتر ذکر شد مورد مطالعهی زیادی قرار گرفته است. با رشد باکتریها و تولید اگزوپلیساکارید توسط آنها نیز ریزپوشانی به طور طبیعی اتفاق میافتد. در گذشته میکروارگانیسمها برای استفاده در مصارف بیوتکنولوژیکی در پلیمر محصور میشدند یا از تکنیک بیحرکتسازی[۲۵] استفاده میشد. در حین اصلاح این تکنیکها، تکنیک ریزپوشانی ایجاد شد که سلولها را پایدار میکند و احتمال زندهمانی و پایداری سلولها را حین تولید و نگهداری بیشتر میکند. ریزپوشانی پروبیوتیکها در یک شبکهی پلیمری زیست تخریبپذیر مزایای زیادی دارد. تعداد سلولهای موجود در ریزپوشینه قابل شمارش است و در نتیجه مقدار استفاده شده به آسانی قابل کنترل است و همچنین مواد محافظ میتوانند به شبکهی ژل نیز وارد شوند (چن و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۶-۲- ساختمان ریزپوشینه
هر ریزپوشینه شامل یک لایه یا ساختار هیدروکلوئیدی (به نام کپسول) است که اطراف سلول(های) باکتری را فرا میگیرد. خصوصیات دیواره به نحوی طراحی شده است که از مواد درونی محافظت کرده و آنها را تحت شرایط خاص و به صورت کنترل شده آزاد میکند. اگر کپسول ساختمان ژل مانند داشته باشد ریزپوشینهها دانه های ژلی نامیده میشوند. چون شکل هندسی ریزپوشینهها کروی است آنها را میکروکره[۲۶] نیز مینامند. هر ریزپوشینه شامل یک یا چندین سلول است. سطح ریزپوشینه ممکن است است نرم و صاف یا زبر باشد همچنین ممکن است شکافهای سطحی یا عمیقی داشته باشد. گسترش این شکافها سبب ایجاد منفذهایی در ریزپوشینه میشود که بازده ریزپوشانی را کم میکند. ریزپوشینهها میتوانند با یک لایهی دوم پوشانده شوند تا بازدهی ریزپوشانی بیشتر شود. لایهی دوم را روکش[۲۷] مینامند. در شکل ۲-۱ جزئیات ساختاری ریزپوشینهها نشان داده شده است. بسته به خصوصیات فیزیکوشیمیایی مواد مرکزی، ترکیب دیواره و همچنین روش ریزپوشانی مورد استفاده، اشکال مختلف ریزپوشینه تولید میشود که مهمترین آنها ریزپوشینههای مخزنی[۲۸] و شبکهای[۲۹] هستند. در ریزپوشینههای مخزنی، دیواره اطراف عوامل فعال هسته را پوشانده و جهت رهاسازی این مواد از فشار استفاده میشود. در حالیکه در ریزپوشینه شبکهای عوامل فعال بیشتری درون پوشش قرار میگیرد و مواد هسته تا حدودی در سطح پوشش قرار دارند، مگر اینکه یک پوشش اضافه روی آن قرار داشته باشد (زویدام و همکاران، ۲۰۱۰).
ج | ب | الف |
شکل ۲-۱- جزیئات ساختاری ریزپوشینهها
الف) پوشش تک سلولی a) سلول باکتری b) سطح ناصاف c) سطح صاف d) سطح شکستنی
ب) ریزدانهی چند سلولی a) سلول باکتریایی b) مایع پرکنندهی فضای بین سلولی c) ریزپوشینه
ج) ریزپوشینههای پوشش داده شده a) سلول باکتریایی b) ریزپوشینه c) پوشش/پوسته
۲-۶-۳ انواع روش های ریزپوشانی
روش های مختلفی برای فرایند ریزپوشانی باکتری و اضافه کردن آن به محصول وجود دارد که به جدا ماندن آن از محصول کمک میکند (ویدلایاشمی و همکاران، ۲۰۰۹). فرایند ریزپوشانی با بهره گرفتن از روش های مختلفی وجود دارد از قبیل خشک کردن پاششی[۳۰]، خشک کردن انجمادی[۳۱]، خشک کردن بستر سیال[۳۲]. برای ریزپوشانی کشتهای میکربی و تبدیل آنها به فرم پودری غلیظ وجود دارد. باکتریهای ریزپوشانی شده با این روش کاملا در محصول آزاد میشوند. ریزپوشانی در دانه های هیدروکلوئیدی سلولها را در یک شبکه بیحرکت میکند یا گیر میاندازد که در این صورت از آنها در محیطهای مختلف محافظت میکند (خلیل و همکاران، ۱۹۹۸). هر روش دارای مزایا و معایبی است مثلا یکی از عیوب روش خشک کردن پاششی دمای بالای آن است که درصد زندهمانی باکتریها را کم میکند (دی وریس و همکاران، ۲۰۰۶).
در جدول ۲-۳ به انواع ریزپوشانی به طور مختصر شده است. در نوع دیگری از گروه بندی روش های ریزپوشانی این روشها به دو دستهی شیمیایی و مکانیکی تقسیم میشوند. روش های شیمیایی از جمله روش امولسیون یا سیستم دو فازی، انباشتگی، ژلهای شدن، پلیمریزاسیون دو وجهی، ناسازگاری پلیمر- پلیمر، محبوسسازی در لیپوزوم و نانوتکنولوژی میباشد. روش های مکانیکی نیز میتوان به خشک کردن پاششی، آگلومریزاسیون یا متراکمسازی، سرد کردن پاششی، پوششدهی با بسترشناور و شکلدهی فشاری و اشاره کرد (ویدلایاشمی، ۲۰۰۹).
جدول ۲-۳- انواع روش های ریزپوشانی
روش ریزپوشانی |