در راستای توجه به این امر قانونگذار ایرانی در اصل ۳۲ قانون اساسی به تسریع فرایند دادرسی کیفری اشاره میکند و در ماده ۲۰ قانون آیین دادسی کیفری ۱۳۷۸ مقرر میدارد: ضابطین دادگستری مکلفند در اسرع وقت و در مدتی که مقام قضایی تعیین می کند نسبت به انجام دستورات و تکمیل پرونده اقدام کنند. متخلف به این امر به مجازات مقرر در ماده ۱۶ این قانون محکوم خواهد شد. ماده ۶۱ و ۱۲۷ قانون مزبور رعایت اصل سرعت در فرایند کیفری را مورد توجه قرار داده است.[۲۳۱]
در ماده ۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری بیان شده است دادرسان و قضات تحقیق مکلفند اقدامات فوری برای جلوگیری از امحای آثار و علایم جرم به عمل آورده و در تسهیل و جمع آوری اسباب و دلایل جرم به هیچ وجه نباید تأخیر نمایند که ملاحظه میشود در ماده ۳۴ آیین دادرسی کیفری نیز مقرر شده است قاضی تحقیق میتواند در تمام مراحل تحقیق قرار بازداشت متهم و یا قرار اخذ تأمین و یا تبدیل تأمین را صادر نماید و در مورد بازداشت و یا قرار تأمینی که به بازداشت منتهی میشود مکلف است حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده را برای اظهار نظر نزد قاضی دادگاه ارسال کند اما قاضی رسیدگی کننده به پرونده هیچ تکلیفی به تسریع در رسیدگی بر اساس مقررات ندارد[۲۳۲].
طبق ماده ۱۸۵ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ نگهداری متهم قانونا نمی تواند بیش از بیست و چهار ساعت طول بکشد در صورت ادامه نگهداری وی، ضابطان مرتکب جرم توقیف غیر قانونی شده و طبق ماده ۵۸۳ قانون محازات اسلامی قابل مجازات خواهند بود.[۲۳۳]
طبق ماده ۱۸۹ بازپرس مکلف است بلافاصله پس از حضور یا جلب متهم تحقیقات را شروع کند و در صورت عدم امکان حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت از زمان تحت نظر فرار گرفتن توسط ضابطان دادگستری با رعایت ماده ۹۸ این قانون مبادرت به تحقیق نماید. در صورت غیبت یا عذر موجه بازپرس یا امتناع وی از شروع تحقیقات به دلایل قانونی، دادستان انجام تحقیقات را به بازپرس یا در صورت اقتضا به دادرس دادگاه محول می کند. طبق تبصره این ماده تحت نظر قرار دادن بیش از بیست و چهار ساعت بدون آن که تحقیق از او شروع یا تعیین تکلیف شود بازداشت غیر قانونی محسوب و مرتکب به مجازات قانونی محکوم می شود.
ماده فوق به لزوم شروع تحقیق فوری از متهم پس از حضور یا جلب وی نزد بازپرس اشاره دارد و تنها در صورت عدم امکان تحقیق فوری از متهم، بازپرس مجاز به تأخیر در این امر است که در این حال نیز وی نمی تواند بدون شروع به تحقیق، متهمی را که شخصا نزد او حاضر شده تحت نظر قرار دهد.[۲۳۴]
مبحث دوم: ضوابط ناظر بر حقوق اطفال محروم از آزادی در قوانین و مقررات موضوعه ایران
گفتار اول- حقوق اطفال زندانی شده در کانونهای اصلاح و تربیت
برای کودکان معارض با قانون باید شرایط خاصی رعایت شود به نحوی که تربیت و اصلاح کودک به نحو احسن امکان پذیر شود بالتبع این امر با تأسیس کانون اصلاح و تربیت میسر است. در این گفتار سعی شده است مختصری از حقوق اطفال در کانون های اصلاح و تربیت شرح داده شود.
کانون اصلاح و تربیت اطفال بزهکار به موجب قانون تشکیل دادگاه در سال۱۳۴۷ در تهران تأسیس شد. کانون مزبور به موجب قانون تشکیل شورای سرپرستی زندانها و اقدامات تأمین و تربیتی به سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب ۱۷/۱۱/۶۴ و آیین نامه اجرایی آن مصوب ۱۹/۱۱/۶۷ به سازمان مذکور وابسته گردیده و در حال حاضر تحت نظارت سازمان زندانها اداره میشود.
طبق آیین نامه اجرایی قانون تشکیل دادگاه اطفال، تشکیلات و سازمان کانون به شرح زیر میباشد.
بخش اول: تشکیلات
کانون اصلاح و تربیت در هر حوزه دارای یک مدیر مسئول و تعداد کافی کارمند دفتری، آموزگار، مربی، معلم حرفهای و مراقب انتظامی خواهد بود. مدیر کانون که به موجب قانون از میان مددکاران اجتماعی انتخاب میشود عهده دار کلیه امور مربوط به کانون بوده و موظف است هر سه ماه یک بار بر مبنای گزارشهای ماهانهای که از مراقبین انتظامی و مربیان در هر یک از قسمتهای هر کانون اصلاح و تربیت دریافت میکند گزارش کاملی از وضع اخلاق و رفتار هر طفل تهیه کرده و به رئیس دادگاهی که در مورد طفل مزبور حکم صادر کرده است تقدیم کند. در صورتی که قاضی اطفال در زمینه گزارش مدیر کانون دستورهایی صادر نماید مدیر کانون موظف است آن دستورها را اجرا کرده و نتیجه را مجددا گزارش دهد. قاضی اطفال نیز به موجب قانون موظف است هر سه ماه یک بار از کانون اصلاح و تربیت بازدید به عمل آورده و دستورهای مقتضی جهت نگهداری و تربیت اطفال صادر نماید.[۲۳۵] کانون اصلاح و تربیت مکلف است علاوه بر گزارش سه ماههای که به قاضی اطفال میدهد هر ساله یک گزارش جامع نیز از وضع مؤسسه تحت سرپرستی خود و اقداماتی که در طی سال در آن مؤسسه به عمل آمده است به مدیر کل قضایی وزارت دادگستری تسلیم نماید. مدیر کانون میتواند هرگونه نظرات اصلاحی که داشته باشد ضمن گزارش مذکور به مدیر کل قضایی ارائه دهد تا مورد بررسی قرار گرفته و در صورت موافقت دستور مقتضی صادر گردد.[۲۳۶]
بخش دوم: سازمان
به موجب آیین نامه اجرایی قانون سابق دادگاههای اطفال کانون اصلاح و تربیت دارای سه قسمت جداگانه زیر است.
قسمت نگهداری موقت
قسمت زندان
قسمت اصلاح و تربیت
به موجب مقررات آیین نامه مذکور از طرفی باید محل پسران از دختران جدا باشد و از طرف دیگر در میان هر یک از این دو دسته نیز باید اطفالی که سن آن ها کمتر از ۱۵ سال تمام است از نوجوانانی که پیش از ۱۵ سال تمام دارند جدا شده و به طور مجزا نگهداری شوند.[۲۳۷]
الف- قسمت نگهداری موقت: در این قسمت اطفالی نگهداری میشوند که هنوز تکلیف آنها از طرف دادگاه تعیین نشده است. با این حال در این قسمت نیز مقررات مربوط به آموزش عمومی و حرفهای جهت اصلاح و تربیت آنان، معمول میباشد. شایان ذکر است که این قسمت عمدا به نام واحد انتظامات نامیده شده و مسئولیت حفظ و نگهداری کودکان مستقر در کانون را بر عهده دارد.[۲۳۸]
ب- قسمت زندان: در قسمت زندان، کانون اصلاح و تربیت دو دسته از کودکان و نوجوانان نگهداری میشوند یکی کودکان بین ۱۵ تا ۱۸ سال که مرتکب جنایتی شده باشند و دیگر آن گروه از مجرمین صغیری که قبلا به مجازات دیگری محکوم شدهاند و قانونا باید در قسمتهای دیگر کانون اصلاح و تربیت نگهداری شوند ولی رفتارشان به نحوی است که موجب فساد اخلاقی اطفال دیگر را فراهم می کند. در این مورد حتی شرط سن نیز مطرح نشده و ماده ۲۶ قانون تشکیل دادگاههای اطفال چنین مقرر داشته است: «در مواردی که اخلاق و رفتار طفل موجب فساد اخلاق اطفال دیگر میشود طفل مزبور به دستور دادگاه اطفال به قسمت زندان انتقال خواهد یافت و پس از اصلاح رفتار و اخلاقش مجدد دستور انتقال او را به قسمت اصلاح و تربیت برای بقیه مدت خواهد داد».[۲۳۹]
در انتهای آیین نامه اجرایی ضمن ماده ۲۴ تحت عنوان مقررات مختلفه پیش بینی شده است که مدیر کانون به تناسب بیانضباطی اطفال میتواند تنبیههایی از قبیل سلب امتیاز به طور موقت، تذکر و سرزنش، نگهداری در محل مخصوص را انجام دهد اما تنبیه بدنی و هرگونه عمل دیگری که به سلامت جسمی و روانی طفل لطمه بزند مطلقا ممنوع است. چنین به نظر میرسد که در ماده فوق قسمت اخیر، با قسمت اول آن منافات دارد چون در صدر ماده به مدیر کانون اجازه داده شده است که اطفال بیانضباط را خواه به طور انفرادی یا دسته جمعی سرزنش کرده و یا در محل مخصوص نگهداری کند.(در عمل هرگاه طفلی مستوجب تنبیه انضباطی تشخیص داده شود ابتدا او را در سر صف صبحگاه یا شامگاه سرزنش نموده و سپس در محل زندان انفرادی برای مدت معینی حبس مینمایند.) ولی در ذیل ماده تحقیر و تخویف اطفال را در حضور سایرین مطلقا ممنوع کرده است.[۲۴۰]
باید توجه داشت که در اصلاحات سال ۱۳۵۲ شمسی یک واحد جدید در کانونهای اصلاح و تربیت تشکیل گردید که به قسمت پذیرش و راهنمایی معروف شد. متصدیان این قسمت موظفند که سوابق تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و اخلاقی کودکان پذیرفته شده در کانون اصلاح و تربیت را بررسی کرده و گزارش جامعی از نظر سلامت جسمی، روانی و استعدادهای شخصی و امکانات خانوادگی طفل بزهکار تهیه نموده و آن را در پرونده وی نگهداری نمایند. برحسب اطلاعات به دست آمده از این بررسی کودکان مزبور طبقه بندی شده و هر کدام به یکی از کارگاههای کانون اصلاح و تربیت معرفی و در خوابگاه خاصی نگهداری میشوند.[۲۴۱]
ج- قسمت اصلاح و تربیت
این قسمت عملا به دو بخش تقسیم میشود که به شرح زیر مورد اشاره قرار میگیرد.
بخش آموزش تحصیلی
این بخش دارای دو نوع کلاس های آموزشی است یکی منظم و دیگری مربوط به نهضت سواد آموزی. البته با توجه به این که نگهداری اطفال و نوجوانان در کانون اصلاح وتربیت معمولا بیش از دو یا سه سال مقدور نیست، لذا دانش آموزان کلاسهای منظم ابتدایی بسیار اندک بوده و بیشتر کودکان و نوجوانان کانون در کلاسهای نهضت سوادآموزی شرکت دارند. طبق آیین نامههای تنظیمی، سوادآموزی به اطفال در کانون اصلاح و تربیت اجباری است.[۲۴۲]
بخش آموزش حرفهای
این بخش توسط مربیان حرفه و فن اداره شده و آنان کودکان بزهکار را در کارگاههای وابسته به کانون با حرفههای گوناگون آشنا میسازند. بنابراین کودکان مزبور به دو شق همکاری تقسیم شده و آنهایی که صبحها به کلاس درس میروند عصرها به کارگاه رفته و کسانی که صبحها در کارگاهها مشغول آموزش فنی و حرفه ای هستند عصرها در کلاس درس حاضر میشوند.[۲۴۳]
قسمت پذیرش و راهنمای
واحد پذیرش و راهنمایی موظف است که با کمیتهای که از یک پزشک، یک روانکاو و یا یک روان پزشک و یک مددکار اجتماعی تشکیل میشود، گزارش جامع مربوط به پرونده شخصیتی بزهکار را تهیه کرده یک نسخه آن را برای دادگاه فرستاده و نسخه دیگرش را در پرونده طفل نگهداری نماید.[۲۴۴]
مهم ترین وظایف این قسمت به شرح زیر است:
- جمع آوری اطلاعات در مورد نحوه زندگی خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی کودک یا نوجوان بزهکار و نیز تحقیق درباره علل و عوامل ارتکاب جرم از ناحیه وی.
- ارائه خدمات و راهنماییهای لازم به آن دسته از کودکانی که برای تأدیب و نگهداری اولیه به والدین خود سپرده می شوند.
- راهنمایی و کمک به این گونه اطفال و خانوادههای آنان جهت پیشگیری از سقوط مجدد کودکان مزبور.
تماس دایم با نهادها و تشکیلات یا مراکزی که بتوانند در جهت اشتغال یا نگهداری کودکان و نوجوانان مرخص شده از کانون اصلاح و تربیت مؤثر باشند.[۲۴۵]
گفتار دوم: چگونگی رعایت الزام به نگهداری جداگانه و صراحت یا ابهام مقررات مربوطه
طبقه بندی زندانیان یکی از آثار پیشرفت های جدید علم زندانیان و ابزار مناسبی برای اعمال مطلوب کیفر حبس میباشد. در زمانهای قدیم زندانیان با هر جرم و محکومیتی یا با هر نوع خصوصیت جسمی و روحی در یک جا نگهداری میشدند. چگونگی رعایت این الزام بحث این گفتار می باشد.
در اجرای ماده ۹ قانون تبدیل شورای سرپرستی زندانها به سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور مصوب ۶/۱۱/۶۴ مجلس شورای اسلامی و به منظور اجرای هر چه بهتر روشهای درمانی، اصلاحی و تربیتی و نیل به اهداف عالیه سازمانی، حفظ حقوق و کرامت زندانیان و افزایش درجه امنیت زندانها آییننامه نحوه تفکیک و طبقه بندی زندانیان در سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور مورخ ۹/۹/ ۸۵ تصویب شد.[۲۴۶]
به موجب ماده یک آیین نامه طبقهبندی زندانیان، یعنی جداسازی آنان در زندان و سایر مؤسسات وابسته یا شبیه زندان از حیث جنس، سن، نوع جرم وضعیت قضایی(متهم یا محکوم) و وضعیت سلامتی.[۲۴۷] هر چند اجرای طرح طبقه بندی معمولا به دلیل کمبود جا در زندانها و نیز تحت تأثیر گرایشات کنترلی و تنبیهی در عمل اجرا نمیگردد یا به طور ناقص به اجرا درمیآید اما به هر حال در مواد ۸ و ۶۹ آیین زندانها ۱۳۸۴ آمده است:«کلیه محکومان با توجه به نوع و میزان محکومیت، پیشینه کیفری، شخصیت، اخلاق و رفتار بر اساس تصمیم شورای طبقه بندی حسب مورد در زندانهای بسته یا مراکز حرفه آموزی و اشتغال نگهداری میشوند مگر آن که مقام قضایی صادر کننده حکم در رأی صادره محل خاصی را برای نگهداری محکوم تعیین نموده باشد. طبق تبصره این ماده محکومانی که در مراکز حرفه آموزی و اشتغال مرتکب تخلف گردند با نظر شورای انضباطی به زندان بسته منتقل خواهند شد.[۲۴۸]
شورای طبقه بندی به استناد بند «الف» و «ب» ماده ۶۶ آیین نامه زندانها سال ۱۳۸۴ در مورد محل استقرار محکومان و متهمان و نیز اشتغال یا عدم اشتغال محکومان با معیارهای مذکور در موارد ۸ و ۶۹ همین آیین نامه و سایر مواد مربوط و نیز ماده یک، سه، چهار، پنج، هفت، هشت و ده آیین نامه طبقه بندی زندانیان مصوب ۸۵ اتخاذ تصمیم می کند. برابر ماده ۶۹ آیین نامه طبقه بندی زندانیان۱۳۸۴ که محکومان حسب پیشینه، سن، جنس، نوع جرم تحصیلات و تخصص به یکی از قسمتهای مراکز حرفه آموزی و اشتغال زندان یا مؤسسات تأمینی و تربیتی معرفی می گردند. این ملاکها در ماده یک آیین نامه جدید نیز تکرار شده و برابر ماده سه آیین نامه زندانیانی که مخل نظم و انضباط عمومی یا موجب آزار و اذیت دیگران هستند به دستور شورای انضباطی زندان تا ۶ ماه در محل جدا نگهداری میشوند هم چنین برابر ماده ۵ این آیین نامه گروه سنی ۱۸ تا ۳۰ سال از بزرگسالان بیش از ۳۰ سال جدا نگهداری میشوند.[۲۴۹]
طبقه بندی بر اساس جنس و سن
مطابق تبصره ۱ ماده ۷۷ آیین نامه زندانها سال ۱۳۷۲ بانوان به طور کلی و جوانان تا ۲۰ سال اعم از متهم یا محکوم به طور جداگانه نگهداری میشدند. در آیین نامه ۱۳۸۴ چنین تصریحی در مورد زنان وجود ندارد. هر چند با توجه به اعتقادات دینی و عرف جاری تفکیک آنها امری حتمی است.[۲۵۰] هم چنین در مورد جوانان نیز به موجب ماده ۱۷ آیین نامه زندانها ۱۳۸۴ اطفال و نوجوانان بزهکار کمتر از ۱۸ سال تمام در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشوند. بنابراین افراد ۱۸ سال و بالاتر بایستی در زندان بزرگسالان نگهداری شوند. کماکان در عمل در برخی زندانها سابقه داشته قسمتی مجزا برای جوانان ۱۸ تا سن ۲۰ و حتی ۲۵ سالگی پیش بینی شود تا از همنشینی آنان با بزرگسالان زندانی و آموزشهای منفی و احیانا سوء استفادههای دیگر در امان باشند. این امر در آییننامه طبقه بندی زندانیان ۱۳۸۵جامعه عمل پوشیده و برابر بند «ب» ماده ۵ این آیین نامه گروه سنی جوانان شامل زندانیان ۱۸ تا ۳۰ سال است که باید در محلی غیر از اقامتگاه بزرگسالان نگهداری شوند[۲۵۱].
در ایران از سال ۱۳۴۵ کانون اصلاح و تربیت تأسیس شده و ماده ۱۷ آییننامه زندانها، بند «ب» ماده ۵ آیین نامه طبقه بندی زندانیان مورخ ۹/۹/۸۵ و تبصره ۱ و ۲ ماده ۲۲۴ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری سال ۱۳۷۸ اطفال کمتر از ۱۸ سال اعم از متهم و محکوم در آنجا نگهداری میشوند. در مورد طبقه بندی سنی در ایران فقط ماده ۱۷ اشاره دارد که جوانان تا ۱۸ سال تمام اعم از متهم یا محکوم به طور جداگانه و در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشوند. لازم به ذکر است در مورد طبقه بندی سنی در ایران فقط ماده ۱۷ اشاره دارد که جوانان تا ۱۸ سال تمام اعم از متهم یا محکوم به طور جداگانه و در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشوند. اما با تصویب آیین نامه جدید طبقه بندی زندانیان به همه این مواد جامه عمل -دست کم در حد آییننامه نویسی- پوشیده شده و امید است در عمل نیز به خوبی پیاده شود. با تصویب این مقررات، زندانها و مدیران مربوط موظف به ایجاد بندها یا مکان های مخصوص طبقات مختلف زندانیان هستند و نمیتوانند به بهانه کمبود جا یا پایین بودن تعداد زندانیان در هر دسته آنان را با دیگران یک جا نگهداری کنند در غیر این صورت مرتکب تخلف شدهاند.[۲۵۲]
طبقه بندی بر اساس وضعیت قضایی(متهم یا محکوم)
زندان به معنی اخص کلمه محل نگهداری محکومان به حبس است یعنی کسانی که به موجب قانون و حکم
دادگاه صالح(اصل ۳۶ قانون اساسی) به مجازات حبس محکوم شده و محکومیت آنها قطعی گردیده و شروع به اجرای آن شده باشد.
افراد تحت تعقیب که هنوز مجرمیت آنها ثابت نشده و یا حکم آنها قطعیت نیافته معمولا از نظرروحی دارای وضع متعادلی نیستند خصوصا اگر بیگناه بوده یا احساس بیگناهی داشته باشند. بنابراین برخورد با متهمین و نگهداری از آنها از مشکلترین و حساسترین وظایف زندان بانی است خصوصا که غالبا طبق اخبار غیر رسمی بیش از نصف یا سه چهارم زندانیان را متهمین و یا افراد بلاتکلیف تشکیل میدهند. معهذا در این زمینه مقررات خاصی در آیین نامه زندانها به چشم نمیخورد. باید اضافه نمود که بازداشتیها(متهمین) دارای کلیه حقوق یک زندانی میباشند مگر این که استفاده از برخی از آنها به دستور مقام قضایی برای مدت معین و محدودی ممنوع یا محدود شده باشند.[۲۵۳]
برابر ماده ۶ آیین نامه طبقهبندی زندانیان مورخ ۹/۹/۸۵ در جاهایی که بازداشت گاه مستقل ایجاد شده باشد متهمین با رعایت ملاکهای طبقه بندی مذکور در آیین نامههای زندان در بازداشتگاه مستقر میشوند ولی در جاهایی که چنین بازداشتگاهایی ایجاد نشدهاند متهمین در محلی خارج از زندان و جدای از محکومین نگهداری میشوند و تأکید شده که حتی در چنین شرایطی متهمین جوان زیر ۱۸ سال بایستی از بزرگسالان جدا باشند.[۲۵۴] در خصوص محکومین، جز محکومان به جرایم مواد مخدر[۲۵۵] و اطفال و نوجونان کمتر از ۱۸ سال[۲۵۶] و نیز محکومان به حبس کوتاه مدت تا ۶ ماه[۲۵۷] مطابق مقررات و بر اساس تشخیص شورای طبقه بندی زندانها با توجه به نوع، میزان محکومیت، پیشینه کیفری(ماده ۸، ۱۳ و ۶۹ آیین نامه) در یکی از انواع زندانهای بسته یا مراکز حرفه آموزی و اشتغال که مؤسساتی بسته یا باز هستند(ماده ۷ آیین نامه) محکومیت خود را سپری میکنند.
طبقه بندی از لحاظ وضع جسمی و روحی
احکام کلی مربوط به زندانیان مبتلا به بیماریهای جسمی و روانی در آیین زندانها سال ۱۳۸۴ در دو ماده موجود در فصول جداگانه آمده است. در تبصره ۲ ماده تصریح شده محکومان معرفی شده به زندان یا مراکز حرفه آموزی و اشتغال که وضعیت ظاهری آنها حکایت از بیماریهای روانی و جسمانی دارد باید پیش از پذیرش توسط پزشک معتمد مورد معاینه قرار گرفته و در صورت نیاز به مراقبتهای پزشکی و بیمارستانی مرتب به قاضی مربوط اعلام گردد. این ماده و تبصره آن در فصل نخست(پذیرش، تشخیص و طبقه بندی)از بخش دوم (مقررات عمومی) آیین نامه ذکر شده است. در ماده ۱۱۶ نیز آمده محکومان مبتلا به بیماریهای روانی و واگیردار و پر خطر باید با لحاظ نظر پزشک متخصص و نیز سیاستهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به صورت مجزا نگهداری و معالجه شوند. در تبصره همین ماده اضافه شده افزون بر بیماریهای روانی در صورتی که بیماری شخص جزء بیماریهای خاص باشد رئیس زندان مکلف است پیشنهاد عفو او را با رعایت سایر قوانین به قاضی زندان یا کمیسیون عفو و بخشودگی تسلیم نماید.[۲۵۸] هم چنین زندانیان معتاد یا دارای سابقه اعتیاد نیز بایستی در همین دسته طبقه بندی شده و به عنوان مریض در مکانهای مخصوص نگهداری شوند که برابر آیین نامه زندانها چنین امری صورت گرفته است. برابر ماده ۱۲ آیین نامه زندانها سال ۱۳۸۴ و ماده ۱۱ آیین نامه طبقه بندی زندانیان مورخ ۹/۹/۸۵ زندانیان معتاد به مواد مخدر و مرتکبین جرایم مربوط به آن مطابق قانون مبارزه با مواد مخدر به مؤسسه حرفه آموزی و کاردرمانی (اردوگاه) اعزام میشوند و از هر نظر تابع مقررات خاص خود میباشند.[۲۵۹]
تقسیم محکومان بر اساس نوع جرم
شاید از مهمترین نوع طبقهبندی محکومین، جدا کردن آنها بر اساس جرایم ارتکابی باشد. در این مورد
نیز جز همان اشاره کلی در ماده ۶۹ مطلب خاصی در آیین نامه زندانها یافت نمی شد اما در برخی از زندانها برخی تقسیمات رسم شده بود مثل نگهداری محکومان مالی در یک بند و محکومان علیه تمامیت جسمانی در بند دیگر و امثال اینها. مسأله قابل اهمیت دیگر تفکیک محکومین به جرایم خاص مثل جرایم انتظامی و سیاسی از جرایم عمومی است که در این مورد نیز جز مقررات احتمالی حاکم در داخل زندانها مطلب خاصی در آیین نامه به چشم نمیخورد.[۲۶۰]
گفتار سوم- امکان آزادی پیش از موعد طفل زندانی و مقررات ناظر بر نگهداری اجباری
اعطای آزادی مشروط به عنوان یکی از نهادهای مهم در تشویق اطفال و جوانان به آموزش و کار، حفظ نظم و آرامش، حسن رفتار و همزیستی مسالمت آمیز با دیگران بوده و از اثرات سوء محیط بسته جلوگیری می کند و در اصلاح و تربیت اطفال و نوجوانان در بین مرحله اجرای مجازات و آزادی بسیار مفید و موثر است. اعطای آزادی مشروط در کاهش جمعیت کیفری، موثر و بهترین وسیله برای پیشگیری از تکرار جرم و سازگاری محکومان با محیط عادی اجتماعی است. مقررات بین المللی در این زمینه مقرر می دارند استفاده از آزادی مشروط نوجوانان از هر نهاد یا موسسه تا بیشترین حد ممکن باید از طرف مقام های صالح صورت پذیرد و در سریع ترین زمان ممکن باید حکم این آزادی صادر شود.[۲۶۱]
بر اساس ماده ۸۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ دادگاه می تواند با توجه به گزارش های رسیده از وضع طفل یا نوجوان و رفتار او در کانون اصلاح و تربیت یک بار در رأی خود تجدید نظر کرده و مدت نگهداری را تا یک سوم تقلیل دهد یا نگهداری را به تسلیم طفل یا نوجوان به ولی یا سرپرست قانونی او تبدیل نماید. تصمیم دادگاه مبنی بر تجدید نظر در صورتی اتخاذ می شود که طفل یا نوجوان حداقل یک پنجم از مدت نگهداری در کانون اصلاح و تربیت را گذرانده باشد. رأی دادگاه در این مورد قطعی است و این امر مانع استفاده از آزادی مشروط و سایر تخفیفات قانونی با تحقق شرایط آن ها نخواهد بود.
شبیه این ماده را می توان در ماده ۲۲۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ مشاهده کرد. در این ماده دادگاه حق داشت مدت نگهداری طفل را تا یک چهارم تخفیف دهد که در این ماده این مدت تا یک سوم پیش بینی شده است لذا می توان این ماده را ناسخ ضمنی ماده ۲۲۹ سابق دانست.[۲۶۲]
راجر بیکن (۱۲۹۴-۱۲۱۴) از فلاسفهای بودکه در امور پژوهشی ارزش قابل توجهی برای تجربه قائل بود و منطق را ابزار بیهودهای میدانست. به شیمی و ریاضی به شدت علاقهمند بود. او عقیده داشت که نادانی چهار علت دارد: یکی اطاعت از رهبری و مرجع ضعیف است؛ دوم، تأثیرپذیری از عادت؛ سوم، وجود عقاید مردمان جاهل و چهارم، پنهان کردن نادانی از راه تظاهر به خردمندی است. با وجودی که ادعای مسیحی بودن داشت، به جادوگری هم که از نظر مسیحیت ممنوع بود علاقه داشت و با آن کار میکرد.
علاوه بر بیکن ، تئورای قدیس [۳۲۱](۱۲۷۴-۱۲۲۱) . مانیوی اکواسپارتایی[۳۲۲] (۱۳۰۲-۱۲۳۵)، اسکوتوس[۳۲۳] (۱۳۰۸-۱۲۷۰) ، ویلیام اوکامی[۳۲۴] (۱۳۵۰-۱۲۹۰) نیز از فلاسفهی مدرسی قرون وسطا به شمار میروند. از میان اینها اسکوتوس پس از آکوینی نقش مرجعیت داشت. ویلیام اوکامی نیز اعتبار زیادی در میان مدرسیان دارد. بیان معروفی دارد که به «تیغ اوکامی» مشهور شده است، آن این است که میگوید: «کاری که با کمتر میشود کرد بیهوده است با بیشتر انجام شود»؛ مثلاً اگر در طراحی یک الگوی علمی میتوان با کمک فرض خاصی به نتیجه رسید، دیگر دلیلی بر کاربرد فرضهایی غیر از آن نیست. پیامی صرفهجویی گرایانه از این موضوع قابل استنباط است. پویایی فکر وی به گونهای است که در عین قرار گرفتن در مجموعهی اندیشمندان مدرسی، طرفداران اصالت تسمیهی قرن پانزدهم نیز وی را بنیانگذار تسمیه گرایی میدانند. بدیهی است بخشی از رشد فکری اوکامی پس از سال ۱۳۰۰ میلادی است که در واقع آغاز اندیشهی رنسانس نیز محسوب میشود. از این رو پویایی فکر اوکامی، میتواند به تحولات آن دوره، مربوط باشد. وی تلاش میکند که منطق را از ماوراء الطبیعه جداکند و عقیده دارد که منطق و معرفت بشری را میتوان بدون رجوع به ماوراء الطبیعه مطالعه کرد. در هر صورت شاید بتوان وی را آخرین فیلسوف مدرسی نامید که اندیشهی وی بستر مرحلهی گذر به فلاسفهی بزرگ رنسانس نیز محسوب میگردد.
وی کلیف[۳۲۵] (۱۳۸۴-۱۳۲۰) را نیز آخرین فیلسوف مدرسی معرفی میکنند. به عقیدهی وی آنچه حق حاکمیت و مالکیت ایجاد میکند، درستکاری است. روحانی غیردرستکار درهدایت امور مادی و معنوی جامعه حقی ندارد و تشخیص این موضوع با دولت است. از نظر وی اصولاً داشتن مال و ثروت در انسانیت نشانهی گناه است؛ زیرا مسیح و حواریون مالی نداشتند لذا روحانی واقعی هم نباید ثروتمند باشد این عقیده، گروهی از روحانیان را نگران و تعدادی از دولت مردان را خوشحال میکرد. [۳۲۶] او سرانجام در رسالهای ادعا کرد که پادشاه نمایندهی خدا است و روحانیان تابع وی هستند. این اندیشه و پس از آن افکار لوتر و بعد اندیشهی کالون و شورشهای مردمی متعاقب آنها و فشار بیشتر بر فقرا زمینهی سقوط اندیشهی کلیسا و حکومت دینی را فراهم کرد و دروازه های تفکر روشنگری و رنسانس گشوده شد. در ادامه به بررسی آثار اقتصادی عقاید یاد شده میپردازیم.[۳۲۷]
یکی از ویژگیهای اقتصاد مدرسیها، گرایش هنجاری(باید و نبایدی) آن در مقابل گرایش فرضیهای یا اثباتی(هست و نیستی) اقتصاد است. اما در قالب این فکر، ادعای قواعد جهان شمول اقتصادی مطرح نبود. اقتصاددانان حرفهای اقتصاد مدرسی را تدوین نکردهبودند، بلکه در نتیجهی دیدگاه های فقها و متکلمان و صاحب نظران الهیات و اخلاق تدوین شده بود. در عین حال، بین اندیشهی اقتصادی مدرسیها و قرون وسطی با اقتصاد جدید نقاط مشترکی نیز وجود دارد؛ یکی از این نقاط مشترک توجه به مسئله کمیابی در اقتصاد است. شاید به همین دلیل برخی عقیده دارند بعضی از نظریههای اقتصادی ریشه در عقاید قرون وسطی دارند. یک اصل کلی در قرون وسطی و بهویژه در اندیشهی مدرسی ها این بود که باید منابع اقتصادی کمیاب به گونهای به کار رود که گناه به حداقل برسد و خدمات صدقه رسانی و کارهای خیر حداکثر گردد.
تعیین قیمت عادلانه در مورد کالاها و خدمات از دیگر عقاید اقتصادی حاکم بود. قیمت عادلانه، قیمتی بود که در قالب بازار آزاد و به دور از انحصار، فشار، احتکار و با وجود رعایت انصاف از سوی خریدار و فروشنده تعیین میشد. در پشت قیمت عادلانه دو توجیه وجود داشت؛ یکی از این اصل معروف مسیحیت است که: «نسبت به دیگران چنان باش که تمایل داری آنها نسبت به تو چنان باشند». مدرسیها[۳۲۸] میدانستند کسانی که کالایی میفروشند؛ مستحق درآمد هستند؛ بنابراین، تاجر میتوانست کالا را با قیمتی بالاتر از قیمت خرید بفروشد و قیمت فروش ارائه شده، منعکس کننده ارزش کالا برای مصرف کننده نهایی بود. توماس آکوینی نگران چگونگی کارکرد بازارها و عدالت در مبادله بود. او تشخیص داد که مفهوم برابری (مبادله مثل به مثل ) شدیداً مانع از مبادلات میشود. [۳۲۹] مبادلات در جایی که یک طرف در شرایط نامناسب قرار داشت، صریحاً محکوم نمیشد؛ زیرا در هر بازاری افراد ثروتمند مطمئناً قدرت خرید بیشتری دارند. بعضی از انواع مبادلات با عنوان غیرعادلانه یا نامطلوب تلقی میشدند. آکوینی برای مورد اول مثالی را مطرح میکند که فروشنده مجبور شود کالایی را از روی اضطرار تسلیم خریدار کند زیرا به پول نیاز دارد تا زنده بماند. این مثال هنگامی به کار میرود که کسانی مجبور میشوند مایملکشان را به گروگان بگذارند تا مخارج ضروری خانواده را تأمین کنند. در چنین شرایطی خریدار خیرخواه ممکن است حاضر شود مبلغی بیش از آنچه کالا واقعاً ارزش دارد به فروشنده بپردازد و بنابراین، قیمت باید با توجه به ملاحظه موقعیت فروشنده و نه فقط ارزش کالا برای خریدار تعیین شود. توجیه دیگرقیمت عادلانه، اندیشهی ارسطو در مورد التزام به معاملهی عادلانه است؛ به گونهای که در بازار هیچ کس مغبون نشود. برخی از مدرسیها قیمت عادلانه را آن قیمتی میدانند که زحمت نیروی کار و دیگر هزینهها را بپوشاند. از نظر دانشمندان مدرسی هیچ مشکلی برای قیمتهای تعیین شده در بازار وجود ندارد؛ زیرا این قیمتها تخمینی عمومی از ارزش کالا را منعکس میکند. موضوع بسیار مهم دیگر این بود که مبادله باید اختیاری باشد. همچنین مدرسیها رقابت را تأیید و تبعیض قیمت، بهویژه شیوه های انحصاری را محکوم میکردند. [۳۳۰]
از نظر عدهای دیگر، قیمت عادلانه بیانگر مطلوبیت و مفید بودن کالا برای مصرف کننده است این امر باعث شده که گفته شود، مدرسیها اولین بحثهای تعیینی قیمت در اقتصاد را مطرح کردهاند. چون نظریات اقتصادی مدرن نیز قیمت را با مطلوبیت نهایی کالای استفاده شده مساوی میدانند. اما باید توجه داشت که معیار قیمت، در تفکر مدرسیها مسئله عدالت و حق است که با کار پیوند دارد و همراه با قانون طبیعی است به همین خاطر است. که بهره نیز در آن زمان، ربا تلقی میشد؛ زیرا در مقابل دریافت آن، کاری و زحمتی صورت نگرفته بود. اما جالب توجه است که در زمان مدرسیها و بهویژه در نظر آکوینی ، گرفتن بهرهی دیرکرد منع شرعی ندارد؛ زیرا خلاف عدالت تلقی نمیشود؛به بیان دیگر، بهرهی مذکور اصولاً ربا محسوب نمیشود. این نگرش آکوینی و دیگران در قرون وسطی، زمینهای شد تا بعدها در مواردی بهره دریافت شود و ربا محسوب نشود.
عدهای بنیانگذاری نظریهی ارزش کار را نیز به مدرسیها و سایر اندیشمندان قرون وسطی نسبت میدهند. در حالی که در متون اقتصادی؛ ریکاردو، آدام اسمیت و بعد مارکس را آغازگر و تکامل دهندگان نظریهی ارزش کار معرفی میکنند. عدهای منشأ نگرش مطلوبیت گرایانهی قرن ۱۹ میلادی را نیز با اندیشهی مدرسیها مرتبط میدانند. گروهی دیگر قیمت عادلانه را همان قیمت رقابتی حاصل از برخورد عرضه و تقاضا میدانند و از این رو اندیشه های قرون وسطی را مادر قیمت رقابتی قلمداد میکنند. البته رقابت از واژههایی است که در قرن ۱۷ وارد عقاید اقتصادی شد و ظاهراً مدرسیها با ان آشنا نبودهاند، اما آنها با انحصار و مشتقات آن آشنا بودند و آن را به کار میبردند و ممنوع میدانستند.همچنین در اندیشهی مدرسیها، انحصار چندگانه مطرح نبوده است. [۳۳۱]
تامس مور[۳۳۲] این واژه را در سال ۱۵۱۸ مطرح کرد، در حالی که کاربرد عمومی و رایج آن چهار قرن پس از آن مطرح بوده است. در ضمن در تفکر مدرسیها در مواردی، قیمت تعیین شدهی دولتی نیز عادلانه تلقی میشد. این قیمت گاهی به صورت سقف قیمت و زمانی به شکل کف قیمت تعیین میشد. همانطور که اشاره شد، یکی دیگر از عناصر کلیدی در عقاید اقتصادی مدرسیها و قرون وسطی نگرش آنها نسبت به ربا است. در آن زمان هر نوع مبلغ مازادی که علاوه بر اصل پول قرض داده شده دریافت میشد ربا شمرده میشد و ممنوع بود؛ از این رو، گرفتن هر نوع بهره ( بهجز بهرهی دیرکرد ) ربا محسوب میشد؛ بنابراین مقولهی قیمت، عرضه و تقاضا ، انحصار، بهره ، نظریهی ارزش کار، حتی برخی از ابعاد نظریهی مقداری پول، مطلوبیت و دخالتهای اقتصاد دولت، از جمله مواردی است که در اقتصاد پیشرفته مطرح است و در قرون وسطی و در قالب اندیشه مدرسیها موجود بوده و با بحثهای ابتدایی آن آغاز شده است.
عالمان الهیات مدرسی به ربا توجه زیادی میکردند و آن را گناه میدانستند. به همین جهت بحث زیادی درباره این موضوع وجود داشت؛ بهویژه این که در قرون وسطی مطالبهی نرخهای بالا برای قرض شایع بود. [۳۳۳] سه منبع مهم که دیدگاه دانشمندان قرون وسطی در مورد بهره از آن ناشی میشد عبارت بود از: [۳۳۴] اول، حکمت ارسطو که بهره را مذموم میشمرد زیرا معتقد بود که بر اثر آن پول بهطور غیرطبیعی مانند پول میشود؛ دوم، تقبیح بهره از جانب عیسی مسیح و سوم، واکنش آباء کلیسا علیه تفوق بازرگانان و رباخواری در روم.
در کتاب مقدس، اولین نمونه ممنوعیت صریح بهره در سفر تثنیه است: «از برادرت بهره مگیر، خواه پول باشد یا خوراک یا هر چیز دیگری. میتوانی بر بیگانه بهره ببندی اما نه بر برادر اسرائیلیات»[۳۳۵]
این ممنوعیت در جای دیگری در عهد عتیق با نهی از وام دادن با بهره به فقرا و نکوهش رباخوار بیانصاف تقویت شد. با این حال، هیچ توجیه آشکاری برای ممنوعیت ربا که در خود متون آمدهباشد، نمیتوان یافت. جوامع یهودی راغب بودند که ممنوعیت بهره را در میان خود مراعات کنند، اما از وامهایی که به غیریهودی داده میشد بهره دریافت میکردند. [۳۳۶]
عهد جدید، تنها اشارات گذرایی به بهره دارد؛ مطرح ترین اینها، تعلیمات مسیح به حواریون دربارهی وام دادن است:
«اگر به کسانی قرض میدهید که امید دارید آن را دریافت کنید پس آن برای شما چه افتخاری تواند بود حتی گناهکاران به گناهکاران قرض میدهند تا مبلغ معادل را دریافت دارند. به دشمنان خود عشق بورزید، نیکی پیشه کنید و قرض دهید مبادا کسی را نومید سازید.» [۳۳۷] . در حلقه های مسیحی از این متن برای توجیه ممنوعیت بهره استفاده میشد. در عهد جدید تنها اشاره آشکار به بهره در حکایت فرمانهای ده گانه آمده است. این اشارات به طور ضمنی بهره را برداشت بدون کاشت توصیف میکند. [۳۳۸]
محتویات کتاب مقدس، زمینهی کافی را برای ممنوعیت بهره در کلیسا به دست میدهد (که بار اول در شورای ال ویرا درسال ۳۰۶ پس از میلاد تصویب شد.) پدران روحانی در محکوم کردن ربا بر مبنای حرص و غیرخیریه بودند. آن هم صدا بودند تنها آگوستین جرئت کرد پا را فراتر از دیگران بگذارد و ربا را نوعی سرقت و عملی ذاتاً غیراخلاقی معرفی کند. [۳۳۹]
اندیشمندان زمان توماس آکوینی اولاً رباخواری را معمولاً معادل بهره گرفتن میپنداشند و در ثانی در چارچوب فکری قیمت عادلانه با رباخواری برخورد میکردند. توماس آکوینی کالاهای قابل مصرف[۳۴۰] را از کالاهای غیرقابل مصرف تفکیک میکرد. اگر وام دهنده کالایی را که قابل مصرف است و حین مصرف اصلش از بین برود، بیش از آنچه وام داده طلب کند؛ او پرداختی خواسته است برای چیزی که وجود ندارد. تقاضای بهره در این مورد در حقیقت توقع پاداش یا میوهایست از بهکار بردن یک کالای قابل مصرف که از آن هیچ چیزی اضافه بهدست نمیآید و بنابراین از عدالت به دور است. آکوینی پول را کالای مصرفی میدانست که بر اثر استعمال از بین میرود و بنابراین وام دهندهی پول نمیتواند بهرهای تقاضا کند که بیشتر از آنچه وام داده بود،باشد. [۳۴۱]
توماس آکوینی بحث کاربرد صحیح پول را در حمایت از استدلال بر ضد ربا بهکار برد؛ دیدگاهی وجود دارد که مبادله مولد و طبیعی است، در حالی که قرض پولی در برگیرندهی ربا این طور نیست. آکوینی سرمایهگذاری را پذیرفتنیتر از قرض دادن میدانست زیرا:
«برخلاف قرض دهندهی پول، سرمایهگذار، پول خود را به یک بازرگان یا یک صنعتگر واگذار میکند در حالی که مالکیت پول را به آنها منتقل نمیکند، در نتیجه پول برای او باقی میماند. بنابراین، بازرگان با ریسک او معامله میکند یا صنعتگر آن را برای حرفهاش به کار میبرد و در نتیجه ممکن است او به طور مشروع به عنوان چیزی که به او تعلق دارد، بخشی از سودی را که از پولش بهدست آمده، مطالبه کند.» [۳۴۲]
به عبارت دیگر برای سرمایهگذار، به دست آوردن پاداش در برابر ریسک پذیری قانونی است، اما قرض دهندهی پول صرفنظر از ریسک بازپرداخت بدهی از سوی وامگیرنده، با هیچ ریسکی در برابر بازدهیاش مواجه نیست. اگر قرض گیرندهای نتواند با توجه به شرایط سخت مالیاش[۳۴۳]وام را بازپرداخت کند، قرضدهنده باید مهربان باشد. اگر عدم پرداخت در نتیجه رفتارهای فریبکارانه[۳۴۴] است، این موضوعی مربوط به قضاوت خداوندی است. تمایز قدیس آکوینی میان بدهکاری که به موقع بدهی خود را میپردازد و کسی که به تعویق میاندازد، میتواند دلالتهایی برای بهره داشته باشد. در یک جا ادعا میکند که از کسانی که بدهی خود را به موقع میپردازند باید بهره مطالبه شود. اما کسانی که تعمداً نسبت به بازپرداخت بدهی خود کوتاهی میکنند، باید با بهره جریمه شوند. این کار میتواند مطالبه تلقی شود؛برای جبران هر سودی که آنها در نتیجه تأخیر در بازپرداخت بهدست آوردهاند. بنابراین، این کار بر طبق اصل برابری در معامله، عملی عادلانه است.[۳۴۵]
تغییر فرهنگ اقتصادی و پیشرفت اقتصاد پولی، توماس آکوینی را الزاماً بر آن میدارد که به ذکر بپردازد دلایلی که طبق آن گرفتن بهره توجیه و حتی تجویز میشود. بدین ترتیب او چهاردلیل قانونی و مشروع برای گرفتن بهره به رسمیت میشناسد: ۱-به قصد جبران ضررهای ممکن در وامها؛۲-سود بردن متقابل از وام؛۳- غفلت و تأخیردر بازپرداخت وامها البته دیرتر از موعد مقرر ؛۴- شرکت در یک عمل بازرگانی سودآور. مواردی را که در آنها آکوینی دریافت بهره را مجاز و مشروع میداند نهتنها روشی برای گذشتن از ممنوعیت و حرمت ربا است، بلکه زمینه و پایهای برای از میان برداشتن تحریم ربا محسوب میشود. [۳۴۶]
۲-۱)قرون ۱۶ و ۱۷ و۱۸
۱-۲-۱) اندیشه اجتماعی قرون وسطییی (علل ظهور پروتستانتیزم[۳۴۷])
دیدگاه های اخلاقی کلیسا در قرون وسطی، بر اصولی متکی بود که از گذشته وطی دورهی اولین مسیحیت گسترش یافته بود. کلیسای مسیحی، به عنوان متولی مذهب رسمی امپراطوری روم، بر مفهومی از نظم اجتماعی تأکید میورزید که بر تقید مردم و مهارسازی نیروهای ناراضی اجتماعی که همواره نیروی بالقوه بودند، مبتنی بود. بهمرور یک نظریهی اجتماعی بنیادین و کارکردی ظهور کرد که نظم اجتماعی موجود را تقدیر الهی دانست. این نظریه بیهودگی تلاشها را به منظور دگرگونی اجتماعی آشکار کرد. [۳۴۸]
دیدگاه های بسیار محافظهکارانه آکوینی و در واقع بیشتر پدران مقدس کلیسای قرون وسطی بهمنظور پافشاری بر این نکته بود که روابط اقتصادی و اجتماعی نظام فئودالی قرون وسطی، بازتابی از نظم طبیعی این روابط است و در واقع خداوند آن را مقدر ساخته است. آنان در مورد اهمیت تقسیم کار و کوشش، براساس وظایف گوناگونی که برای طبقات مختلف در نظر گرفته شده است، پافشاری میکردند و اصرار داشتند که تمایزات اجتماعی و اقتصادی بین طبقات، لازمهی اجرای چنین تقسیمکاری است. این وظیفه هر فرد بود که در انجام مسئولیتهایی که خداوند برای او مقرر کردهاست، بدون تأمل سخت کوشا باشد و مقامی را که در آن متولد شده است بپذیرد و حقوق دیگران را در داشتن مال و انجام کارهایی که لازمهی مقام آنان در زندگی است، پذیرا باشد. بدین ترتیب اخلاق مسیحی میتوانست برای دفاع از بیعدالتیهای بزرگی و بهره کشی شدیدی که ناشی از تمرکز ثروت و قدرت در دست کلیسا و نجبا بود به کار آید و چنین نیز بود. [۳۴۹]
بنابراین اندیشه اجتماعی مسیحی برای توجیه اقتصاد فئودالی و روابط اجتماعی و اقتصادی موجود در آن به کار گرفته شده بود. این اندیشه در خود عناصری داشت که با کارکرد نظام سرمایه داری مبتنی بر بازار در تضاد بود. [۳۵۰] بررسی افکار اجتماعی و اقتصادی قرون وسطی باید با توجه به نظر تحقیرآمیز شدید مردم آن به بازرگانی و روحیهی بازرگانی صورت گیرد. زندگی قرون وسطی بر پایهی رسم و سنت استوار بود و بقای آن مستلزم این بود که اعضای جامعه سنتها و مقام خود را در آن بپذیرند. در جایی که اخلاق بازرگانی سرمایه داری برقرار باشد بیشتر مردم حرص، خودخواهی، طمع کاری و میل به بهبود وضع مادی و اجتماعی را به عنوان خصوصیات ذاتی میپذیرند؛ بنابراین، جای تعجب نیست اگر قیود اخلاقی شدیدی برای سرکوبی چنین انگیزههایی، یا برای کاستن از اثرات آنها به چشم میخورد. [۳۵۱]
یکی از مهمترین این قیود، پافشاری بر این است که وظیفه اخلاقی بازرگانان و فروشندگان، تجارت و مبادله به قیمت عادلانه است. قیمت عادلانه، قیمتی بود که زحمات فروشنده در حمل کالا ویافتن خریدار را تنها در آن حد جبران کند که او را در مقام سنتی یا مرسوم زندگانی خود نگاه دارد آنچه از قیمت عادلانه بیشتر بود، مسلماً سودی به بار میآورد و به شکل ثروت مادی انباشته میگشت. بدین ترتیب دکترین قیمت عادلانه به عنوان وسیلهای برای مهار چنین کردار سودجویانه و مخل اجتماعی به کار برده میشد؛ زیرا انباشت ثروت مادی، جوازی برای کسب قدرت بیشتر و تحرک اجتماعی بود. [۳۵۲]
نمونهی دیگر از سرزنش کردار آزمندانه منع رباخواری، یعنی قرض دادن پول در مقابل بهره بود. این گناهان که در محدودهی اخلاق اجتماعی مسیحی به شدت مورد سرزنش واقع میشدند پس از رنسانس و اصلاح دینی در قالب اصول رفتاری پدیدارشدند که تمامی اقتصاد سرمایه داری بر آن استوار شد. [۳۵۳] در قسمت بعد به این تحول در جهان بینی و اصول اخلاقی مسیحیت اشاره خواهیم کرد.
۲-۲-۱)پروتستاتیزم و تأیید سرمایه داری
بسیاری از مورخان اقتصادی ظهور سرمایه داری، بهویژه گسترش تجارت در هلند و انقلاب صنعتی در انگلستان را با نهضت اصلاح دین پروتستان در قرن ۱۶ و ۱۷ مرتبط میدانند. در قسمتهای قبل ملاحظه کردیم که اخلاق اجتماعی مسیحی، رفتار مال اندوزی را که نیروی محرکه اصلی نظام سرمایه داری شمرده میشود، کاملاً مردود شناخته بود؛ به طوری که کلیسای کاتولیک با هر نوع «معامله» ناسازگاری داشت؛ بهره را حرام میدانست و تنگدستی را مقدس میشمرد و ثروت را تکفیر میکرد. [۳۵۴] بنابراین لازم میکرد تا دیدگاه فلسفی و ایدئولوژی جدیدی بهوجود آید که خردگرایی، حرص و سودجویی را از لحاظ اخلاقی توجیه کند. مذهب پروتستان پایه های ایدئولوژی جدید را تبدیل کرد. [۳۵۵] مذهب پروتستان انگیزههای خودپسندی، خودخواهی و مالاندوزی را که کلیسای قرون وسطی به شدت مردود میدانست، به تدریج به فضایل مبدل ساخت. [۳۵۶] در نتیجه، ثروت ارج و مقام یافت و مال اندوزی خصلتی پسندیده گردید و کار کردن از شرایط پرهیزکاری شناخته شد و بهره وام به عنوان پاداش قانونی در ازاء به خطر انداختن نقدینهی شخصی، حلال به شمار آمد. [۳۵۷]
از میان رهبران جنبش پروتستاتیزم به بررسی دیدگاه های مارتین لوتر[۳۵۸] و جان کالوین[۳۵۹] میپردازیم. نظرات مارتین لوتر، در هر دو گروه اندیشمندان اقتصاد مسیحی و سکولار در انگلستان و آلمان تعیین کننده بوده است لوتر منتقد دیدگاه کلیسای قرون وسطی بود که در آن دستورات راهبانه، مقدستر ازمشارکت در زندگی اقتصادی بود. او معتقد بود که از طریق مشاغل و نهادهای سکولار، مسیحیان میتوانند ایمان و عشق به همسایگانشان را اثبات کنند؛ بنابراین لوتر به مسیحیان سخت توصیه میکرد که به جای اینکه سعی کنند خودشان را از طریق تفکر مذهبی از جهان جدا کنند، کاملاً در فعالیتهای اقتصادی مشارکت کنند. نشانهی ایمان میتواند از طریق کار و نه صرفاً ازطریق عبادت باشد. مسیحیان باید از قانون سکولار[۳۶۰] (قانونی که بنابر آن زندگی میکنند) اطاعت کنند، اما اگر حکومت به گونهای عمل کند که آنها فکر کنند مغایر با آموزههای کتاب مقدس است، آنها نباید در اعتراض کردن تردید کنند؛ از این رو، مسیحیان تشویق شدند به این که منتقد و پرسشگر باشند به جای این که صرفاً نظم اجتماعی یا اقتصادی رایج را بپذیرند. [۳۶۱] جان کالوین نیز بر اهیمت وجدان فردی تأکید داشت، بهویژه به خاطر این که انسان به صورت خداوند خلق شده است؛ در نتیجه هر شخصی حق پرسش از حکومت دارد. همچنین مردم باید مطیع خداوند باشند و ده فرمان (مرجع آموزههای اخلاقی) عهد قدیم را رعایت کنند. [۳۶۲] به نظر کالوین دولت سکولار یا حتی کلیسا مردم را محدود نمیکند. آنچه که اهمیت دارد ایمان افراد به خدا و آزادی انجام دادن کارهای خوب به نام خداست.
تجمل کلیسای کاتولیک و پادشاهی فرانسه به عنوان عملکردی غیرمسیحی، مورد انتقاد قرار گرفت. تأکید کالوین بر خویشتنداری، صرفهجویی، جدیت، صبر و میانهروی بود. فضایل خویشتنداری در خوردن و نوشیدن به شدت مورد تأکید قرار گرفت؛ فضائلی که یقیناً در دربار پادشاهی فرانسه و حتی کلیسای سلسله مراتبی کاتولیک غایب بود. [۳۶۳] کالوین در کار نه به عنوان ابزاری برای انباشت ثروت، بلکه به عنوان ابزاری برای خوشایند خداوند فضیلت زیادی میدید: «ما میدانیم که مردم خلق شدهاند برای هدف صریح اشتغال در انواع کارهای مختلف و اینکه هیچ فداکاری مطلوبتر نزد خدا نیست از هنگامی که شخصی در حرفه خودش جدیت به خرج میدهد و تلاش میکند تا به نحوی زندگی کند که به نفع عمومی کمک کند.» [۳۶۴]
به نظر کالوین افراد باید از تواناییهایشان بهترین بهره را ببرند و پذیرای دانش باشند. معاملات تجاری باید بر طبق ده فرمان با صداقت کامل در همه معاملات انجام میشود. معاملاتی که فقرا را استثمار میکرد محکوم شدند و نیز اقدامات قانونی که فقرا و افراد کم اطلاع را از داراییشان محروم میکرد، محکوم شد. [۳۶۵]
یکی از افراطیترین تفاسیر جان کالوین از عهد قدیم، مرتبط با ربا بود او معتقد بود؛ که عبارات کتاب تثنیه (۲۰-۱۹: ۲۳) ربا را در میان برادران دینی یهودی تحریم میکند نه مسیحیان را که با آموزهی عهد جدید دربارهی صدقه و عدالت محدود شدهاند. این اعتقاد در تعارض روشن با آموزهی کاتولیکی سنتی بود و از دیدگاه مارتین لوتر که تنها بهرهی بالا را ربا میدانست، کمتر ابهام داشت. در عین حال نباید دست و پای فقرا زیر بارسنگین بهره بسته شود، بلکه مطلوب است که هم وام گیرنده و قرض دهنده از قرض منتفع شوند. همچنین دولت میتوانست نرخ بهره را تثبیت کند. کالوین دیدگاه مثبتی دربارهی نقش پول داشت و همین دیدگاه تعالیم او را درباره بهره تحتتأثیر گذاشت. به نظر او پول، مانند زمین یا ماشینآلات میتوانست استفاده شود تا به نفع جامعهی مسیحی ثروت ایجاد کند. [۳۶۶]
۳-۱) قرون ۱۹و۲۰
ملاحظه کردیم که تصورات قرون وسطی از زندگی مسیحی با انکار «این دنیا» به نفع یک زندگی که کاملاً وقف رابطه انسان با خدا بود به کمال رسید. یکی از بینشهای مصلحان در دوره رنسانس این بود که انسان در هر جایی که باشد میتواند زندگی خود را وقف خدا کند، یعنی لازم نیست که وارد صومعه شود یا کشیش باشد تا فرد مسیحی کاملی باشد برعکس، مسیحیان دعوت شدهاند که در همین دنیایی که کار میکنند، در خدمت خدا باشند. نظریه «برگزیدگی» کالوین که معتقد بود خدا انسانهایی را حتی قبل از تولد انتخاب میکند که آنان را به نجات برساند، اقتضای این را داشت که مسیحیان در زندگی روزانهی خود، خدا را با صداقت، کار سخت ، متانت و امساک تجلیل کنند. این ویژگی خاص آیین پروتستان، این امور را آشکار ساخت که انسان اگر از ثروت، عاقلانه استفاده کند و در اعانه و کمک به بیچارگان مشارکت داشته باشد، میتواند تاجر مسیحی خوبی باشد. [۳۶۷]
در قرن نوزدهم چالشی جدید دربارهی مسئولیت اجتماعی مسیحی به وجود آمد و به روشهای مختلفی به آن پاسخ داده شد. انقلاب صنعتی بیشتر از کارگران به نفع صاحبان صنعت بود و تهیدستی گسترده در قرن نوزدهم، منتقدان اجتماعی نظیر کارل مارکس را به این نظریه سوق داد که تاریخ را صحنهی مبارزهی مستمر کارگران با نخبگان اجتماعی تفسیر کنند. مسیحیان کاتولیک و پروتستان مجبور بودند که در واکنش به مسائل فقر و رفاه اجتماعی جد و جهد کنند. [۳۶۸]
از نیمهی قرن نوزدهم، اندیشه ها و مکتبهایی به ظهور رسیدند که با برنامهی مشخص، خود را «اجتماعی مسیحی» توصیف میکنند؛ برنامهای که راه حل مسائل اقتصادی و نقشهی نوسازی جامعه را در تعالیم مذهبی میجوید. از جمله عللی که باعث پیدایش این اندیشهها شد، اول، واکنشی علیه سوسیالیسم بود؛ یعنی همانطور که سوسیالیسم روز به روز بیشتر مادیگرا و ضد مسیحی میشد، این واکنش نیز شدیدتر میگردید و این وظیفهای بود برای کلیسا که نفوس مردم را در برابر آیین نو ظهور حراست کند. دومین دلیل را باید بیداری وجدان مسیحی دانست از غفلتی که کلیسا از رسالت زمینی خود کرده بود؛کلیسایی که به ظاهر مستغرق در خدمات الهی بود. [۳۶۹] بنابراین هنگامی که مفاسد اجتماعی در قرن نوزدهم شیوع فراوان یافت، مسیحیان پیوند انجیل با این جهان را مجدداً بررسی کردند. بعضی به دنبال راههایی بودند که امور را تغییر دهند و از انجیل چون برنامهای برای جامعهی پیشرفتهتری استفاده کنند، در حالی که بعضی دیگر به دنبال راههایی بودند که وضع موجود را حفظ کنند. [۳۷۰] اندیشه ها و مکتبهایی که مطرح شد از قدرت طلبترین محافظهگرایی تا انقلابیترین را شامل میشد. این مکتبها حتی به هنگامی که با شدت لعن و تکفیرهای خود علیه سرمایه داری و نظام اقتصادی موجود، از سوسیالیسم پشی میگیرند، اما همچنین را از این مکتب جدا میکنند؛ بدین لحاظ که آنان مانند سوسیالیستها اعتقاد ندارند که برای ایجاد جامعه نوین دگرگونی شرایط اقتصادی و محیط کافی است، بلکه معتقدند که در همان حال باید مردمان را نیز تغییر داد. مسیح به کسانی که از او میپرسیدند ملکوت الهی کی فرا میرسد جواب میداد: «ملکوت الهی با جلال و طنطنه ظاهر نمیشود، او در درون شما است.»، یعنی میخواست بگوید که عدالت اجتماعی مستقر نمیشود، مگر آنکه قبلاً در دلها استقرار یابد. [۳۷۱]
مسیحیان پروتستان انجیلی معتقد بودند که مسیحی شدن مستلزم نوعی ارتباط شخصی با عیسی است که در تعلقات و آگاهی اجتماعی بروز پیدا کند. فردریک دماریس[۳۷۲] از آیین پروتستان لیبرال انگلستان که طرفدار نقد کتب مقدس بود و از پیشگامان نهضتی بود که «سوسیالیسم مسیحی» نامیده میشد، در حدود نیمه قرن نوزدهم به این نتیجه رسید که کلیساها پاسخگوی واقعیات اجتماعی همه زمانها نیستند. اندیشههای کهن کالوینی دربارهی فقر و تهیدسی به مثابهی حکم یا بلای خدا، با مفاهیم تکاملی دربارهی بقای اصلح همراه شد و بعضی از واعظان را به این نتیجه رساند که مسیحیان نباید به فقرا کمک کنند (فقرا اخلاقاً ناصالح تلقی میشدند) و یقیناً باید در پی ثروت باشند؛ چرا که ثروت نشانه لطف و عنایت خداست. ماریس همراه با مصلحان دینی، نظیر ویلیام بوت (۱۹۱۲-۱۸۲۹) مؤسس ارتش آزادی بخش، درد و رنج انسان را ناشی از انقلاب صنعتی میدانستند و کلیساها را متهم میکردند که در مقابل کسانی که پیشرفت صنعتی، زندگی آنها را تباه کرده است، احساس مسئولیت نمیکنند. از نظر آنان فقر و تهیدسی نه وبال و مصیبت، بلکه نتیجهی استثمار بود و نقش واقعی کلیسا در جامعه باید این باشد که امکان این بهرهکشی را از بین ببرد. ماریس آرزو داشت که انجیل را به شرایط اجتماعی ارتباط دهد، در حالی که بوت به راهحلهای عملی که برای نابودی فقرا ارائه میشد حمله میکرد و میکوشید تا وجدان مسیحیان را بیدار کند تا از درد و رنج پنهانی انسان، احساس ناراحتی کنند. [۳۷۳]
مکتب کاتولیک اجتماعی با پیدایش جنبش نیرومند فکری در قلب کلیسای کاتولیک در پایان قرن نوزدهم گسترش مییابد. یک بخشنامهی مهم پاپ که به مسئله اجتماعی اختصاص دارد به این حرکت دامن میزند. پاپ لئوسیزدهم[۳۷۴] بخشنامه مذهبی « نوواروم»[۳۷۵] را در روم درباره شرایط کارگران در سال۱۸۹۱ اعلام میکند که مبنی بر نقطه نظرهای صریح و اساسی آیین اجتماعی کلیسا در مورد مالکیت خصوصی، نقش دولت، مزد ، اتحادیهها و … است.
پس از آن بخشنامههای پاپی[۳۷۶] در سالهای ۱۹۳۱ (بازسازی نظم اجتماعی[۳۷۷]) ۱۹۶۱ (مسیحیت و بهبود اجتماعی[۳۷۸]) ۱۹۶۳ (صلح بر روی زمین[۳۷۹]) ۱۹۶۵ (کلیسا در دنیای نوین[۳۸۰]) ۱۹۶۷ (توسعه انسانها[۳۸۱]) ۱۹۷۱ (عدالت در جهان[۳۸۲]) ۱۹۸۱ (درباره کار انسانی[۳۸۳]) ۱۹۸۶ (عدالت اقتصادی برای همه[۳۸۴]) ۱۹۸۷ (دربارهی دغدغه های اجتماعی[۳۸۵]) و ۱۹۹۱ (صدمین سالگرد[۳۸۶]) به ثبت و گسترش تعالیم اجتماعی کاتولیکپرداختند که در واقع با صورتهای مختلفی از مشکلات اجتماعی مبارزه کردند. تلاش کلیسای کاتولیک برای خروج تدریجی از انزوا و حضور در صحنهی سیاست و فرهنگ جامعه در دهه هفتاد موجب تشکیل شورای دوم واتیکان در سال ۱۹۶۸ میلادی گردید. همچنین ظهور اندیشهی الهیات رهایی بخش در آمریکای لاتین که الهام گرفته از تعالیم اجتماعی کلیسای کاتولیک رومی بود، تلاشی برای رفع فقر و ظلم با اتکاء به کتاب مقدس بود. [۳۸۷]
مکتب کاتولیک اجتماعی، گاهی گرایشهای بسیار حاد از خود ظاهر کرده و به سوسیالیسم به معنی اخص نزدیکتر بوده است، ولی این گرایشها بیشتر به صورت تظاهرات فردی باقی مانده و به علاوه از جانب رم نیز صریحاً محکوم شده است. [۳۸۸] جناح راست مکتب کاتولیک اجتماعی معتقد است که بنیادهای موجود جامعه برای حل مشکلی که مسئله اجتماعی [۳۸۹]نامیده میشود، کاملاً کافی هستند؛ تنها به این شرط که با روحیهی مسیحایی تجدید نیرو کنند و طبقات حاکمه راه پیش رفتن به سوی ملت را بیاموزند.[۳۹۰]
با اینکه در میان فرقههای مختلف مسیحی، اختلافات زیادی در مورد مرجعیت و نیز تفسیر تعالیم کتاب مقدس وجود دارد، مرجع و مأخذ اخلاق اجتماعی در میان مذاهب کاتولیک رمی، پروتستان لیبرال و پروتستان انجیلی به ترتیب سنت کلیسایی، تقدم عقل و مرجعیت کتاب مقدس است.[۳۹۱] البته از هر سه منبع در هر سه مذهب استفاده میشود، با این تفاوت که تأکید آنها بر منابع، متفاوت است. در کلیسای کاتولیک سخن پاپ مرجعیت دارد. اما در کلیساهای پروتستان مؤمنان آزاد هستند تا تعالیم کتاب مقدس را مطابق با آنچه که فکر میکنند شایسته است، تفسیر کنند. با وجود این مرجع اصلی و نهایی، کتاب مقدس است؛ البته کتاب مقدس نیازمند تفسیر است. بعضی از مکاتب فکری در مورد به کارگیری مستقیم ایدههای عهد قدیم، مانند جشن سالگرد [۳۹۲] (بخشش بدهی) در سفر لاویان: ۲۵، یا تحریم ربا استدلال میکنند دیگران اظهار میکنند که این روش دیگر عملی نیست یا این که باید اصول اجتماعی ماورای این قوانین را استخراج کنیم.
اقتصاددانان مسیحی زیادی از ایدهی «اصول موضوعهی واسطهای»[۳۹۳] حمایت میکنند؛ یعنی استفاده از کتاب مقدس برای ارائه اصول کلی که باید سیاست را هدایت کند.[۳۹۴] برای اینکه بینش دقیقتری از روشهایی که مسیحیان برای استخراج دیدگاه های اقتصادی بهکار میبرند، بهدست آوریم، روشی را که سه مذهب مذکور در سه بیانیه مهم مربوط به مسائل اقتصادی ارائه کردهاند با یکدیگر مقایسه میکنیم.
اولین بیانیه که در اوایل سال ۱۹۹۰ ارائه شد، «بیانیهی آکسفورد درباره ایمان مسیحی و اقتصاد» است که مبنای الهیاتی امضاکنندگان آن، پروتستان انجیلی مدافع مواضع عقیدتی پیمان لوزان[۳۹۵] است. [۳۹۶]
دومین بیانیه مربوط به شورای جهانی کلیساها[۳۹۷] (wcc) با عنوان «اقتصاد به عنوان موضوعی مرتبط با ایمان»[۳۹۸] منتشر شد که منعکس کننده اخلاق الهیاتی پروتستانهای لیبرال است.
سومین بیانیه از سوی پاپ جان پل دوم در سال ۱۹۹۱ با عنوان «بخشنامهی پاپ: صدمین سالگرد» منتشر شد که بیانگر تعالیم رسمی کلیسای کاتولیک رم است. تفاوتهای روش اخلاقی، منعکس کنندهی دیدگاههای الهیاتی متفاوت، درخصوص مبنای اعتبار بیانیههای اخلاقی مسیحی است. معضل اساسی برای اخلاق اقتصادی مسیحی این است که چگونه از عقاید اساسی یا بینش اخلاقی به جهان پیچیدهی پدیده های اقتصادی گذر کنند. راه حلهای متفاوت برای این معضل، به یقین اختلافات دربارهی مرجعیت را در کلیسا منعکس میکند. بیانیهی آکسفورد در ارتباط با این پرسش روشن است: «کتاب مقدس، سخن خدای زنده و حقیقی، مرجع عالی ما در همهی موضوعات مرتبط با ایمان و رفتار است؛ از این رو، ما به کتاب مقدس به عنوان راهنمایی قابل اطمینان مراجعه میکنیم» در این بیانیه تعالیم مربوط به کتاب مقدس مرتبط با زندگی اقتصادی در قالب سرفصلهایی، مانند «خلقت و سرپرستی» و «کار و استراحت» خلاصه شده است. هیچ بحثی دربارهی مشکلات هرمنوتیکی که استفاده از مطالب کتاب مقدس متضمن آنهاست، در این بیانیه وجود ندارد و هیچ توجیهی دربارهی روش ارائه نشده است. هر کدام از خلاصه ها بیانی مستدل و منطقی از اصول اخلاقی است که ادعا شده متن بر مبنای آنها تدوین شده است. کاربرد این اصول در خلال هر بخش از بیانیه دنبال شده است. الگوی کاربرد، نقد جنبهای خاص از زندگی اقتصادی است که با پیشنهاد سیاسی همراه است. [۳۹۹]
بیانیه شورای جهانی کلیساها، ساختاری نسبتاً متفاوت دارد. با بیان گرفتاریها و شرایط اقتصادی روز آغاز میکند. بعد ازتوصیف شرایط، بخشی را با عنوان«برخی از اعتقادات بنیادین دربارهی زندگی اقتصادی» مطرح میکند. این اعتقادات از تصریحهای الهیاتی دربارهی زندگی انسان و اهمیت آن استخراج شده است. بحثی دربارهی مرجعیت این اعتقادات به عنوان ابزاری برای اندیشهی اخلاقی ارائه نشده و هیچ تلاشی برای منظم کردن آنها در مجموعهای از اصول اخلاقی انجام نشده است. در بخش بعدی بیانیه، این اعتقادات با شرایط معاصر ارتباط داده شدهاند تا مجموعهای از اهداف و بینشها برای زندگی اقتصادی ایجاد کنند. با توجه به این اهداف و بینشها، بخشی با عنوان« ضرورت سیاستهای اقتصادی» مطرح میکند که به طرح کلی موضوعات سیاسی میپردازد بدون اینکه پاسخهای سیاستی مناسبی را برای مسایل اقتصادی معاصرشرح دهد[۴۰۰].
بیانیه صدمین سالگرد دربارهی منبع اعتبارش شکی ندارد. به عنوان نامهی پاپ، اعتبار کامل کلیسای کاتولیک رم را بههمراه با خود دارد؛ زیرا معتقد است که مرجعیت آن به پطرس قدیس و از طریق او به جانشینانش درقلمرو اسقف رم واگذار شده است. صدمین سالگرد، اشاره به نامهی پاپی با عنوان« شرایط کارگران: دارد که در سال ۱۸۹۱ پاپ لویی سیزدهم منتشر کرد. صدمین سالگرد، «شرایط کارگران» را در گسترش تعالیم اجتماعی کلیسا سرنوشت ساز میداند. نقطهی شروع آموزهی مسیحی، شأن انسان است، گرچه در نقاط مناسب به آموزه خلقت اشاره شده است. از آموزه انسانیت، اصول اخلاقی گوناگونی مانند حقوق کارگران، حق مالکیت خصوصی، اصل همبستگی، اصل آزادی انسان (و به این دلیل، حکومت محدود) استخراج میشود. سپس این اصول برای ارزیابی زندگی اقتصادی وپیشنهاد سیاستهای اقتصادی کلی استفاده شدهاند تا اشتباهاتی را که شناسایی کردهاند اصلاح کنند. اما این کاربرد تجریدی و کلی نیست، بلکه در زمینهی گزارشی درباره وقایع سیاسی و اقتصادی جاری قرار دارد. در مقایسه با دو بیانیه دیگر، بیانیهی صدمین سالگرد در ارائه تحلیلی از اتفاقات و مسایل معاصر و نیز اخلاق الهیاتی برای زندگی اقتصادی موفق است. مبنای مقتدرانه بیانیه، در مقایسه با بیان تردید آمیز،[۴۰۱] بسیار مشخص است.دونالدهی[۴۰۲] با مقایسه محتوای سه بیانیه مهم مسیحیان کاتولیک و پروتستان که به آنها اشاره شد، دیدگاه های مشترک آنها را در مورد اصول مسیحی مربوط به زندگی اقتصادی به صورت زیر جمعبندی کرده است: [۴۰۳]
اول: موضوعات الهایتی خلقت و سرپرستی در هر بیانیه مطرح شده است؛ به عنوان پایهای برای زندگی اقتصادی، بخشی از دعوت انسان و هشدار دربارهی این که نظام خلقت متعلق به ماست و ما به عنوان ، نمایندگان{خدا} مسئول هستیم تا آن را خراب نکنیم.
دوم: هر سه بیانیه تأکید زیادی بر الهیات مربوط به ماهیت انسان میکنند. کار، بخشی از وظایف هر انسانی است و هدف از کار، ابتدائاً ولی نه منحصراً برای تأمین نیازهای انسانی است. همچنین یک حق اساسی برای کار کردن وجود دارد و مشتمل بر این است که شرایط کار باید شأن انسان را محترم بشمارد و پاداش کار باید برای حمایت از کارگر و بستگانش کافی باشد. سازماندهی کار باید نشاندهنده اجتماع میان کسانی باشد که در یک مکان خاص کار میکنند. در نامهی مربوط به پاپ آمده است که کسب و کار باید اجتماعی از اشخاص به جای اجتماعی از کالاهای سرمایهای باشد. به علاوه حق کار کردن توسط حق استراحت و تفریح کردن متعادل میشود. بهویژه در نامه پاپی (بخشنامه پاپ) به اختصاص دادن یکشنبه برای عبادت مسیحی اشاره شده است.
سوم: هر سه بیانیه به «گزینش ترجیحی فقرا»[۴۰۴] که به عنوان موضوعی مهم مربوط به کتاب مقدس توصیف میشود، اهمیت میدهند. یک جنبه از مسئله، اقتصادی محض است. کسانی که نمیتوانند از طریق کار مولد نیاز زندگی خود را تأمین کنند، اجتماعی که در آن زندگی میکنند، باید معاش آنها را تأمین و از آنها حمایت کند. جنبهی دیگر، آن است که ضعیف و فقیر نیاز به حمایت ویژه دارند تا این که حس کنند مورد ظلم واقع نشدهاند، حقوقشان حفظ میشود و از آنها حمایت میشود، تا بتوانند در زندگی اجتماعی مشارکت کنند. به علاوه پیامدهای ماهیت انسان گناهکار برای زندگی اقتصادی یک موضوع مشترک است: گناه قلمرو زندگی اقتصادی، سرپرستی ما دربارهی خلقت، ماهیت کار ما، وضعیت فقرا و ستمدیدگان را تحریف کرده و نابودی محیط زیست، از خود بیگانگی در کار و مظلومیت فقرا از نتایج آن هستند.
۳-۲۶-۲- ۳-روش دلفی (Delphi Technique): جهت بررسی دیدگاه های یک جمع صاحب نظر در مورد یک موضوع ویژه می توان از این تکنیک استفاده کرد. مانند «بررسی دیدگاه اساتید دانشگاه در باره یک طرح جدید آموزشی»
۳-۲۷- تحقیق همبستگی (Correlational Research)
در این نوع تحقیقات رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش تحلیل می گردد. در تحقیقات همبستگی اگر هدف پیش بینی متغیرهای وابسته بر اساس متغیرهای مستقل باشد به متغیر وابسته متغیر ملاک و به متغیر مستقل متغیر پیش بین گویند. همچنین وجه تمایز تحقیق همبستگی با تحقیق آزمایشی در این است که در اینجا متغیرهای مستقل دستکاری نمی شوند. براساس هدف به سه دسته تقسیم می شود:
۳-۲۷-۱- همبستگی دو متغیری: هدف بررسی رابطه همزمانی متغیرها است به عبارت دیگر میزان هماهنگی تغییرات دو متغیر است. در بیشتر تحقیقات همبستگی دو متغیری از مقیاس فاصله ای با پیش فرض توزیع نرمال و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون استفاده می شود. مثال: رابطه اسناد ثبات و مرکز علیت با موفقیت در عملکرد.
۳-۲۷-۲-تحلیل رگرسیون: در تحلیل رگرسیون هدف پیش بینی یک یا چند متغیر ملاک براساس یک یا چند متغیر پیش بین است. اگر هدف بررسی یک متغیر ملاک از یک متغیر پیش بین باشد از رگرسیون ساده استفاده می شود. اگر بررسی یک متغیر ملاک براساس چند متغیر پیش بین باشد از رگرسیون چندگانه (Multiple) استفاده می شود. اگر همزمان چند متغیر ملاک براساس چند متغیر پیش بین بررسی شود از رگرسیون چند متغیری (Multivariate) استفاده می شود.
۳-۲۷-۳- تحلیل کوواریانس: در برخی بررسی ها هدف بررسی مجموعه ای از همبستگی های دو متغیر متغیرها در جدولی به نام ماتریس همبستگی یا کوواریانس است که با پیشرفت در زمینه نرم افزارهای آماری میسر شده است. تحلیل عاملی و حل معادلات ساختاری از این دسته هستند.
۳-۲۸- تحقیق پس رویدادی (Ex-Post Facto)
به تحقیق پسرویدادی تحقیق علی-مقایسهای نیز گویند. تحقیق پسرویدادی به تحقیقی گفته می شود که پژوهشگر علت احتمالی متغیر وابسته را مورد بررسی قرار می دهد. چون متغیر مستقل و و ابسته در گذشته رخ داده اند لذا این نوع تحقیق غیر آزمایشی را تحقیق پس رویدادی می گویند.
۳-۲۹- تحقیق آزمایشی
تحقیق آزمایشی به دو دسته تقسیم می شود: تحقیق تمام آزمایشی و تحقیق نیمه آزمایشی .(حافظ نیا،۱۳۸۲)
۳-۳۰- روش تحقیق
در تحقیق فوق نظر به اینکه هدف از انجام پژوهش بررسی یک موضوع و مطالعه ابعاد مختلف،و در نتیجه تحلیل توانمندی جمهوری اسلامی ایران با توجه به اطلاعات موجود می باشد می توان گفت پژوهش مذکور از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی می باشد. از سوی دیگر با توجه به اینکه در این پژوهش از روش های مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است، می توان بیان کرد که پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش گردآوری داده ها، یک پژوهش توصیفی –تحلیلی می باشد.
۳-۳۱- متغیرهای تحقیق:
این پایان نامه شامل متغیرهای مستقل و متغیر وابسته به صورت زیر است:
۳-۳۱-۱- متغیر مستقل:
در این پایان نامه متغیر مستقل این تحقیق مؤلفه های ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران می باشد از جمله :جغرافیای طبیعی ،ژئوکالچر ایران ،ژئواکونومی ایران ،جایگاه هیرو پولیتیک،منابع انرژی ،عوامل اجتماعی،ساختار قومی و توزیع فضایی جمعیت در ایران،تنوع قومی عامل توزیع فضایی جمعیت،قومیتهای فرامرزی و قابلیت تعاملات اقتصادی، تنوع قومی و توسعه حوزه تأثیر ملی همه این عوامل تاثیرگذار در منطقه گرایی جمهوری اسلامی می باشد
۳-۳۱-۲- متغیر وابسته:
منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران متغیر وابسته تحقیق فوق می باشد امروزه منطقهگرایی جایگاه مهمی در سیاست کشورها و در سیاست بینالملل دارد، در همین راستا ضروری است این نکته را در نظر بگیریم که جهان شاهد توازن یا انتقال قدرت در نظام جهانی از غرب به سمت شرق هستیم. بازی بزرگ قرن بیست و یکم، لزوم جدیت در پیگیری سیاست نگاه به شرق را در سیاست خارجی کشور گوشزد می کند. تنهای یک ایران قدرتمند منطقهای می تواند کشوری موثر و با نفوذ در عرصه بینالملل باشد، یک ایران منفعل و ایستا فرصتهای بین المللی و منطقهای را از کشور میگیرد.
ایده پل منطقهای به دنبال گره زدن امنیت ملی ایران به امنیت کشورهای منطقه در مناطق چندگانه پیرامونی ایران است، این مساله می تواند گامی مهم در راستای ایجاد مجموعههای امنیتی منطقهای باشد. پدیده های شومی همچون بنیادگرایی، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، مهاجرتهای غیرقانونی و … در منطقه به گونه ای است که میتوان تهدیدات مشترک را پایهای برای حرکت در جهت ایجاد فهم مشترک و به دنبال آن منافع مشترک در میان کشورهای منطقه برشمرد.
تحقیق حاضر از نوع کاربردی است و روش تحقیق در آن توصیفی _ تحلیلی بااستفاده از علوم جغرافیا(ژئوپلتیک)، علوم سیاسی و روابط بین الملل است.
در این تحقیق روش گردآوری اطلاعات به شیوه مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و تهیه گزارشات از طریق مراجعه به کتب و مجلات مرتبط می باشد و ابزار گردآوری با استفاده ازفیش برداری، سایت های اینترنتی و بانک های اطلاعاتی و همچنین استفاده از نقشه ها، نمودارها و جداول می باشد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها و یافتههای تحقیق
۴-۱- مقدمه
منطقه غرب آسیا از ابتدای دهه اول قرن بیست و یکم به ویژه پس از رخدادهای ۱۱ سپتامبر و تحولات پس از بحران سال ۲۰۰۳ عراق، در حال انتقال به نظم جدید سیاسی - امنیتی است که در آن، بازیگران مهم منطقه ای، در حال رقابت برای ایجاد نقش جدید خود در منطقه هستند. ایران نیز به عنوان یک قدرت نوظهور منطقه ای برای تغییر رده قدرتی خود به تقویت همکاری و گسترش تبادلات در سطح منطقه، تعامل با ملت ها و ایجاد ائتلاف های جدید در سطح دولت ها نیاز دارد. جمهوری اسلامی ایران برای دسترسی به اهدافی همچون : ۱- افزایش قدرت چانه زنی در مجامع بین المللی ۲- تقویت امنیت خود با گره زدن آن به سایر اعضاء ۳- تضمین اخذ حمایت سیاسی اعضاء ۴- تامین امنیت انرژی ۵- تقویت مواضع خود در خصوص فعالیت های صلح آمیز هسته ای ۶- افزایش سطح تعامل و همفکری اقتصادی در منطقه ۷- کاهش هزینه های نظامی خود با ایجاد یک نظام امنیتی مشترک ۸-گسترش توریسم ۹- فعال کردن نقش خود به عنوان حلقه اتصال آسیای میانه و قفقاز به حاشیه خلیج فارس و …. می بایست با حضور فعال در مسائل منطقهای، ضمن تلاش در جهت تحقق اهداف مذکور، وزن استراتژیک خوددر صحنه نظام بین الملل را نیز افزایشدهد ، البته در حال حاضر زمینه های واگرائی در منطقه بیش از همگرائی است لذا جمهوری اسلامی ایران باید با اتخاذ سیاست درست در جهت کاهش واگرائی ها بکوشد ، برخی از زمینه های واگرائی موجود که تحقق منطقه گرائی را دچار چالش نموده عبارتند از : ۱- تفاوت ماهیت ایدلوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران با ساختار قدرت و سیاست در منطقه و جهان عرب ۲- تفاوت سیستم اقتصادی و فرهنگی ایران با همسایگان به نحوی که این کشورها به جای اینکه مکمل هم باشند با هم رقابت دارند ۳- وجود زمینه های واگرائی تاریخی در مناسبات ایران با همسایگان عرب ۴- بحران مشروعیت در جهان عرب و نگاه آنها به ایران به عنوان همسایه ای نامطمئن ۵- وجود دیدگاه های متفاوت در تعاملات منطقه ای و بین المللی میان ایران و کشورهای منطقه ۶- نفوذ و مداخله قدرت های فرا منطقه ای . از بین مؤلفه های تشدید کننده واگرائی ، نفوذ ،تاثیر گذاری و مداخله قدرت های فرامنطقه ای به ویژه امریکا از یک طرف به عنوان قدرت هژمون ، اصلی ترین مولفه بیرونی چالش زا در سیاست منطقه گرائی ایران است . اگرچه امریکا تلاش دارد سیاست همگرائی ایران را به چالش بکشاند و تا حد زیادی نیز موفق بوده ولی برخورداری کشور ازمولفه هایی مانند: موقعیت ژئوپلیتیک ، ژئوکالچر ، ژئو اکونومیک و ژئو استراتژیک ، وسعت سرزمین، عمق استراتژیک و جمعیت که نمایانگر ظرفیت سیاسی کشور است و گره خوردن آن با رویکردهای سیاسی سنجیده و تعاملی می تواند ما را در همگرائی منطقه ای موفق نماید . در این فصل محقق با توجه به فرضیه تحقیق به دنبال این مطلب است که ضمن بررسی زمینه های واگرائی و همگرائی موجود در منطقه به تحلیل مهمترین عوامل تاثیر گذار در سیاست منطقه گرائی ایران و اهمیت منابع انرژِی و تاثیر گذاری جغرافیای طبیعی ایران وژئوکالچر در منطقه به عنوان قدرت برتر منطقه می پردازیم.
منطقه گرایی یکی از شکل های اولیه همگرایی محسوب می شود . یک منطقه تابعی از نظام بین المللی است . در تحدید حدود یک منطقه غالباً با مشکل مواجه می شویم؛ چرا که ملاک های متعددی ممکن است به کار گرفته شود که هرکدام نتیجه متفاوتی در پی خواهند داشت و نمی توان هیچ کدام از این معیار ها را کامل تر و درست تر از سایر معیار ها دانست.
بدیهی ترین معیار برای منطقه گرایی، همان نزد یکی جغرافیایی است، زیرا یک منطقه معمولاً مشتمل بر کشورهای هم جوار است . عامل دیگر در تحدید حدود، فاصله جغرافیایی از مرکز است. بنابراین یک منطقه به عنوان مجموعه ای از دوایر متحدالمرکز در نظر گرفته می شود . اما این امر متضمن آن است که این مرکز برای هر کس کاملا روشن و واضح باشد و این شاید از نظر سیاسی مجادله آمیز باشد، زیرا ممکن است که نه یک مرکز بلکه چندین مرکز فرهنگی، سیاسی و اقتصادی وجود اشته باشد و دلیلی هم ندارد که این مراکز با هم منطبق باشند(گورتز ،۸۱:۱۹۹۱)
معیار مهمتر در تعیین حدود یک منطقه، وابستگی و نز دیکی فرهنگی می باشد . این معیار در حقیقت دارای ویژگی متمایزکننده است که مورد استفاده ساموئل هانتینگون نیز قرار گرفته است. تشابهات و برابری فرهنگ معمولاً از بیرون بهتر مشاهده می شود تا درون . در ارتباط با مفهوم منطقه فرهنگی، این منطقه متشکل از جوامعی می شود که خود را متعلق به یکدیگر می دانند و سایر ملل جهان نیز تصدیق می کنند که وابستگی های فرهنگی این ناحیه به قدری است که می تواند به عنوان یک منطقه مورد شناسایی قرار بگیرد . از نظر جان کالینز منطقه یک عرصه پهناور جغرافیایی است که بخش های آن از دید فرهنگی یا طبیعی همسان و یک دست باشد (کالینز، ۵:۱۹۸۸)
اما در یک تعریف جامع منطقه به عنوان محدوده ای جغرافیایی که دارای پیوندهای فرهنگی، تاریخی و همبستگی های سیاسی - اقتصادی است تعریف می شود.این وضعیت ممکن است به صورت طبیعی وجود داشته باشد . هم چنین ممکن است اجزا و عنا صر آن به طور بالقوه وجود داشته باشد، اما لازم باشد اقداماتی در جهت تحقق و تشکیل آن صورت گیرد.(رضایی،۳۲:۱۳۸۴)
منطقه گرایی به عنوان راهبردی میانه که حد فاصل ناسیونالیسم و جهانی شدن محسوب می شود، ضمن پیوند دولت - ملت ها با نهادهای فرامنطقه ای، آن ها را به پذیرش هنجارهای مشترک از قبیل تساهل و تسامح ایدئولوژیک، پرهیز از اختلافات قومی، نژادی و فرهنگی، دوری جستن از تفکرات ناسیونالیستی افراطی، مشارکت در تصمی مگیری های منطقه ای، پذیرش تنوع و تکثر منطقه ای، اهتمام به کثرت ارتباطات و مبادلات، تحرک و مشارکت در همکاری های فرهنگی و استفاده از فناوری های جدید و مدرن ارتباطی در دهکده جهانی فرامی خواند(دهشیری،۸۴:۱۳۸۳)
در یک تعریف عمده، منطقه گرایی عبارت است از توجه ویژه به یک منطقه جغرافیایی مشخص که کمترین مکان برای تحقق منافع و آرمان ها به نظر می رسد . در این باره اشخاص حقیقی و حقوقی و دولت ها بازیگر هستند . این منطقۀ مشخص ممکن است در فراسوی مرز دولت ها، در همسایگی آن ها یا بخشی از قلمروشان باشد . اما آن چه در تعاریف مربوط به منطقه گرایی مشترک است، این که آن محدودۀ خاص برای تحقق اهداف مورد نظر بهترین کارایی را دارد(سیمبر،۱۳۴:۱۳۸۳)
آن چه که در تحقق و تشکیل یک منطقه لازم و ضروری است، فرهنگ مشترک است که معمولاً فرامرزی است . چرا که مرزهای ملی در بسیاری از موارد خطوطی ساختگی هستند که در درون یک منطقه فرهنگی گسترده ایجاد گردیده اند. میزان منطقه ای شدن یک محدوده مشخص با توجه ب ه پویایی منطقه ای آن می تواند کاهش یا افزایش یابد و در این راستا عوامل قومی، منطقه ای و همچنین جهانی مؤثر هستند . منطقه ای شدن از سطوح مختلف نظام جهانی اثر می پذیرد و نیز بر آن ها اثر می گذارد . در این سطوح، کل نظام جهانی، روابط بین منطقه ای و ساختار درونی منطقۀ مشخص به یکدیگر وابستگی دارند.
انتخاب همگرایی در منطقه آسیای غربی به نوعی گزینش اندیشمندانه در مقابل طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا است . در پی بروز تحولات گسترده در ساختار قدرت نظام بین الملل و شکلگیری قطب بندی های جدید، طرح این همگرایی منطقه ای کاملاً معنی دار است . زیرا شرایط جهانی در حال تغییر بوده و به دنبال به هم خوردن موازنه قوای قبلی، قطب بندی جدیدی در حال شکل گیری است . معمولاً در دوره های گذار قدرت در نظام بین الملل، کشور ها و بازیگران منطقه ای می توانند نقش های جدیدی را بر عهده بگیرند.
در محیط جدید بین المللی، ایالات متحده به بهانه جنگ با تروریسم وارد منطقه آسیای جنوب غربی شده و بر هنجارهای خاص خود در مقابل ارزش های فرهنگی دیگران تکیه می کند . هرچند تروریسم، امنیت و حتی نفت و سایر مسایل اقتصادی، بهانه حضور آمریکا و متحدین غربی آن در عراق و افغانستان شمرده می شود، اما به روشنی مشخص است که دلایل اصلی ورود آمریکا به منطقه آسیای جنوب غربی، این موارد نیستد بلکه موقعیت فرهنگی و جایگاه ژئوکالچر منطقه آسیای غربی ایجاب می کند که غرب برای نفوذ و افزایش سلطه خود با تصرف مناطق کلیدی به تغییر هویت این مناطق بپردازد و به مرورِ زمان بتواند هویت فرهنگی مناطق هم جوار دیگر را نیز تحت تأثیر قرار دهد. (کولایی،۱۱:۱۳۷۹)
در همین راستا متحد بزرگ سیاست های آمریکا در جنگ عراق و افغانستان یعنی تونی بلر نیز اینطور می گفت: جنگ ما به خاطر امنیت نیست، بلکه جنگ بر سر ارزش های فرهنگی است . ارزشهایمان ما را در نبرد علیه دیگران راهنمایی می کنند و بر دیگران مسلط نخواهیم شد مگر این که ابتدا در جنگ فرهنگی بر علیه دیگران پیروز باشیم.(بلر،۷۰:۲۰۰۷).
در اظهار نظری که کاملا مشابه و یکسان،کاندولیزا رای وزیر خارجه سابق آمریکا می گوید: یک نظم بین المللی که برگرفته از ارزش های فرهنگی ما باشد، تضمین کنندۀ منافع ملی ما خواهد بود . آمریکا از فرصت بی نظیری که در اختیارش قرار گرفته در جهت تغییر شکل دادن محیط فرهنگی منطقه استفاده خواهد نمود.(رایس،۲۶:۲۰۰۸)
امروزه غرب به رهبری ایالات متحده به دنبال ایجاد سلطه فرهنگی بر تمام جهان و به خصوص بر منطقه غرب آسیا است . رهبری ایدئولوژیک آمریکا در بستر فرایند جهانی شدن به وضوح از طریق بی تاریخ سازی و تهاجم فرهنگی به مردم غیر غربی در حال انجام شدن است . رهبری سلطه گرایانه ایالات متحده در بعد فرهنگ به این معنا است که مردم غیر غربی توانایی تشخیص درست از نادرست و توانایی حکومت بر خود و در دست گرفتن سرنوشت خود را ندارند. در این رهگذر کشورهای آسیای جنوب غربی می توانند در قالب منطقه گرایی و اتحادیه های منطقه ای از حقوق خویش محافظت کرده و امنیت فرهنگی، اج تماعی، سیاسی و اقتصادی خویش را تضمین کنند و با حمایت از هویت فرهنگی منطقه خود، گفتمان یکسان سازی و یکپارچه سازی فرهنگی قدرت هژمون را به چالش بکشند. ضرورت توجه به عنصر اندیشه و قدرت مفهوم سازی و نظریه پردازی و ساده سازی مفاهیم و تبدیل منطقه به قطب فرهنگی و تولید علم برای نخبگان فکری و فرهنگی، توجه به داشتن اطلاعات و ارتباطات، ارائه دیدگاه های بومی با اندیشه ای جذاب، کارآمد و علمی با ابزارهای متنوع، انسجام منطقه ای در حوزه های فرهنگی و افزایش خودآگاهی جمعی منطقه ای ایجاب می کند که همگرایی بر اساس مبنای انسجام بخشی هویت فرهنگی و اندیشه ای شکل بگیرد و در
این فرایند، فرهنگ ها و ارزش های اصیل و پایدار که بر مدار فطرت و سرشت پاک انسانی باشند، باقی خواهند ماند.(رهبر،۱۴۶:۱۳۸۷)
۴-۲- تجارب همگرایی
۴-۲-۱- همگرایی در اروپای غربی
یکی از تجارب موفقیت آمیز همگرایی اقتصادی همگرایی در اروپی غربی است. روند همگرایی، که با کشتیرانی روی رودخانه «دانوب» و اتحادیه عمومی «پست» در سالهای ۱۸۵۶ و ۱۸۷۴ آغاز شد، تا آغاز جنگ جهانی دوم از رشد مستمر برخوردار بود(کولایی،۱۰:۱۳۷۹)
در طول جنگ جهانی دوم، این روند سرعت بیشتری یافت و در ۱۹۴۷ با اجری طرح «مارشال»، سازمان همکاری اقتصادی اروپا شکل گرفت. دو سال بعد، با تشکیل سازمان «پیمان آتلانتیک شمالی» بر صحّت نظریه «کارکردگرایی» در همگرایی مُهر تأیید گذاشته شد که میگفت: همگرایی در یک جهت به تدریج، به جهات دیگر نیز منجر خواهد شد. تشکیل «جامعه زغال و فولاد» در سال ۱۹۵۰ و تشکیل «جامعه اقتصادی اروپا» (EEC) در ۱۹۵۷ گام مهمی در پیشرفت روند همگرایی اروپا محسوب میشد که تشکیلات اخیر به دستاوردهای عمده ای در همگرایی دست یافت که از آن جمله، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- ایجاد اتحادیه گمرکی؛
۲-ایجاد بازار مشترک کشاورزی؛
۳- توافق بری اتخاذ نظام واحد مالیات بر ارزش افزوده؛
۴-اتحاد پولی اروپا که ابتدا «اکو» و سپس «یورو» جی آن را گرفت.
۵- وحدت سیاسی اروپا (پیمان اتحاد اروپا) در دسامبر ۱۹۹۱ که به ایده «اروپی واحد» در پایان سال ۱۹۹۲ منجر گردید.
با نگاهی مختصر به این تجربه همگرایی، می توان دریافت که همگرایی اقتصادی در صورت عزم جدّی، میتواند به همگرایی سیاسی و امنیتی منجر شود و دستکم به صورت نسبی، با رونق تجارت درون منطقهای، توسعه کشورهای عضو و قطع وابستگی از قدرتهای فرامنطقهای، میزان مطلوبی از امنیت و صلح ایجاد شود و همین میزان از همگرایی برای منطقه مورد بحث (غرب آسیا) بسیار ارزنده و مهم خواهد بود. البته لازم به ذکر است که ویژگیهای منطقهای اروپا و غرب آسیا را نباید یکسان فرض کرد.
در عین حال، فارغ از ویژگی های مزبور، سرگذشت اتحادیه اروپا به لحاظ روند همگرایی، درخور مطالعه دقیق و بررسی موشکافانه بری ایجاد همگرایی در غرب آسیا است و به نظر میرسد زمینههای بیشتری در اختیار کشورهای منطقه غرب آسیا برای همگرایی است.
۴-۲-۲- همگرایی در آسیای جنوب شرقی: یکی دیگر از تجارب قابل بررسی در روند همگرایی اقتصادی، اتحادیه ملتهای آسیای جنوب شرقی (آسه آن) است. این سازمان، در ۱۹۶۷ و با هدف تسریع رشد و توسعه منطقه، از طریق مشارکت همگانی کشورهای عضو، تضمین صلح و ثبات منطقه، و همکاریهای گسترده، در تایلند پیریزی گردید و به تدریج، بر دامنه همکاریها و روابط با کشورهای دیگر غیر از اعضا افزوده شد. توافق سران کشورهای عضو در ۱۹۹۲ مبنی بر ایجاد منطقه آزاد تجاری و دارا بودن منابع طبیعی و نیروی کار قابل ملاحظه، از این سازمان منطقهای، سازمان مهم منطقهای ساخته که با موفقیتهایی نیز همراه بوده است(دولتشاهی،۱۷۲:۱۳۷۵)
Q tobin : توسط جیمز توبین[۳۴] برنده نوبل اقتصاد ارائه شده است. به منظور اندازه گیری ارزش شرکتها مطرح گردید در حال حاضر در مباحث مدیریت مالی و سرمایه گذاری این شاخص به صورت گسترده برای اندازه گیری ارزش شرکت ها استفاده می شود. شاخص فوق درواقع بیانگر نسبت ارزش بازاری داراییها به بهای جایگزین بر ارزش دفتری داراییهای شرکت بوده که از رابطه زیر محاسبه میشود:(صامتی و تهرانی ۱۳۸۶ ص ۴۷ )
Q tobin = (۲-۴)
ارزش بازار سهام = Comval
ارزش سهام ممتاز =PREFVAL
ارزش دفتری بدهی بلند مدت = SBOND
ارزش دفتری بدهی کوتاه مدت = STDEBT
ارزش دفتری کل دارییهای شرکت = SRC
باتوجه به نبود سهام ممتاز در ایران و جهت ساده نمودن معادله فوق از رابطه زیر جهت محاسبه نسبت توبین استفاده شده است :
(۲-۵)
ارزش بازار سهام عادی[۳۵]M.V.S
ارزش دفتری بدهیها[۳۶]B.V.D
ارزش دفتری داراییها[۳۷]B.V.A
بازده مجموع داراییها :اندازه گیری میکند که به ازای یک واحد از منابع شرکت چه مقدار سود در طی یکسال حاصل شده است
P/E : یک نسبت و رابطه قیمت به بازده را نشان میدهد و به شرح زیر محاسبه میشود :
(۲-۶) عایدی هر سهم / قیمت بازار سهام P / E =
ROA : برای نشان دادن قدرت سود آوری شرکت نسبت به جمع ارزش دفتری داراییها تهیه میشود که خیلی
از اوقات زمانی که بین دو یا چند شرکت در یک صنعت در اندازه های مختلف مقایسه میشو به طریق زیر محاسبه میگردد :
ROA = OP / TAS
سود عملیاتی =OP
= جمع داراییهاTAS
ATO: جمع درآمد سال به جمع داراییها را اندازه گیری میکند که به ازای یک واحد از منابع شرکت در طی یکسال چه مقدار قدرت کسب درآمد (یا فروش) وجود دارد در واقع یک نسبت فعالیت از عملکرد شرکت را بیان میکند و طریقه محاسبه آن بشرح زیر می باشد :
ATO = TR / TAS (2-8)
جمع درآمد =TR
جمع داراییها =TAS
ASR: اندازه گیری تغییرات سهام شامل سودهای سهام و تعدیلات برای هر نوع تجزیه سهام می باشد. سود حاصله از مالکیت سهام از دو منبع بدست می آید.
۱-سود سهام و توزیع وجوه نقد
۲- افزایش ارزش سهام
بازده حقوق صاحبان سهام عبارت است از :
ASR = ( ) (۲-۹)
ASR = ( + ) (۲-۱۰)
ASR = g + (۲-۱۱)
= قیمت سهام عادی در سالX0
= قیمت سهام عادی در سالX0
سود تقسیمی= D
نرخ رشد سالانه قیمت سهام= g
: ROEسود حاصله سال به حقوق صاحبان سهام را اندازه گیری میکند که به ازای یک واحد از حقوق صاحبان سهام چه مقدار سود در طی یک سال حاصل شده است .در واقع ROE یک نسبت سودآوری رابرای سهامداران بیان می کند .
این نسبت برای نشان دادن قدرت سود آوری شرکت ، نسبت به سرمایه دفتری سهامداران تهیه می گردد که خیلی از اوقات زمانی که بین دو یا چند شرکت در یک صنعت در اندازه های مختلف مقایسه می شود .
(۲-۱۲) (جمع حقوق صاحبان سهام)/(سود عملیاتی) = ROE = OP / TE
EVA: سالهای پیش اقتصاد دانان معروفی از جمله هامیلتون [۳۸]در سال ۱۹۷۷ و آلفرد مارشال[۳۹] در سال ۱۸۹۰ عقیده ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎﺯﺩﻫﻲ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ (ﺑﺪﻫﻲ ﻭ ﺳﻬﺎﻡ ) ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪ. ﭘﻴﺘﺮ ﺩﺭﺍﻛﺮ[۴۰] ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ : “ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺳﻮﺩ ﻣﻲ ﻧﺎمیم ، ﭘﻮﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ ،ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺳﻮﺩ ﻧﻴﺴﺖ .ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﺎﺯﺩﻫﻲ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻧﻜﻨﺪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺯﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﺑﻴﺴﺘﻢ ﺍﻳﻦ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺑﺎ ﻋﻨﺎﻭﻳﻨﻲ ﻣﺜﻞ ﺳﻮﺩ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧده[۴۱]ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺭﻓﺖ. ﺳﻮﺩ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﺩ ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﭘﺲ ﺍﺯﻛﺴﺮ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
سایر عناوین شامل سود مازاد [۴۲]توسط کنینگ [۴۳]در سال ۱۹۹۲ و پرینریچ[۴۴] در سال ۱۹۳۶ . سود برتر یا سود محض[۴۵] توسط ادی[۴۶] درسال ۱۹۵۷ ، سودمازاد قابل تحقق[۴۷] توسط ادوارد و بل[۴۸] در سال ۱۹۶۱ ، درآمد مازاد توسط کی در سال ۱۹۷۶ و پنسل در سال ۱۹۸۱ و سود غیر عادی توسط فلتمن و او هلسن در سال ۱۹۹۵ مطرح شده (خوش طینت و فلاحتی ، ۱۳۸۶ ،ص ۱۵)
در دهه ۱۹۹۰ با تغییراتی که استوارت در مفهوم سود باقیمانده ایجاد کرد ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک ابزار نوین اندازه گیری عملکرد مالی بوجود آمد. بنابراین ارزش افزوده اقتصادی مفهوم جدیدی نیست و از مدت ها قبل با نام سود باقی مانده وجود داشته است. ارزش افزوده اقتصادی از حاصل ضرب تفاوت بین نرخ بازده ®و نرخ هزینه سرمایه ©در مبلغ سرمایه بدست می آید (همان منبع )
برای محاسبه EVA دو رویکرد برای بدست آوردن NOPAC و سرمایه وجود دارد :
۱ - رویکرد مالی
۲ - رویکرد عملیاتی
در دیدگاه و رویکرد محاسبه NOPAC و سرمایه در سه مرحله انجام میشود :
گام اول : از بین بردن اثر اهرمی در نرخ بازده :
اولین تعدیل ،حذف اثرات بدهی (هزینه های مالی) از سود می باشد که برای این منظور کلیه بدهی های بهره دار (و ارزش فعلی اجاره های سرمایه ای نشده) را به حقوق صاحبان سهام و هزینه بهره این بدهی ها به سود حسابداری اضافه می شود.صرفه جویی مالیاتی هزینه بهره نیز باید کسر گردد. به بیان دیگر کل سود خالص عملیاتی واحد تجاری اندازه گیری می شود،که برای پرداخت مخارج تامین سال اعم از بهره بدهی ها و سود سهامداران شرکت موجود است. البته حذف اثر اهرمی به این معنی نیست که اهرم ها در ارزیابی عملکرد فاقد اهمیت هستند. بدهی های بهره دار ،سود عملیاتی را در مقابل مالیات حمایت می کند. این صرفه جویی مالیاتی ، در محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه لحاظ می شود. بنابراین در محاسبه EVA ، اثر صرفه جویی مالیاتی ناشی از بهره در سرمایه به حساب آورده می شود .
گام دوم : حذف اثرات سایر انحرافات مالی
این مرحله به اضافه کردن حقوق صاحبان سهام ممتاز و سهامداران اقلیت به سرمایه و برگرداندن درآمد توزیع شده بین صاحبان سهام به NOPAC صورت میگیرد .NOPAC نشان دهنده جمع بازده های قابل تخصیص به تمامی تامین کنندگان وجوه برای شرکت می باشد با این روش تاثیر تامین مالی بر بازده سرمایه بطور کامل از بین می رود. آخرین مرحله ، حذف انحرافات حسابداری از نرخ بازده از طریق اضافه کردن معادله حقوق صاحبان سهام به سرمایه و تغییرات دوره ای این ذخایر به NOPAC می باشد(خوش طینت ۱۳۸۶ ص ۱۷ )
روشهای پیش تصفیه، شامل تنظیم دما، کنترل PH ، اضافه نمودن ترکیبات اضافه کلرین، کربن فعال، زلال سازهای شیمیایی و ..
تغییر خواص غشا :برای مثال اندازه باریک منفذ می تواند گرفتگی را کاهش دهد.
کاهش غلظت دو قطبیها با افزایش سرعت جریان و استفاده از غشاهای با فلاکس پایینتر
توسعه آشفتگی بر روی سطح غشا (هوادهی روی سطح غشا با حبابهای درشت)
بکواش غشا به طور متناوب
نمونه ای از تحقیقات انجام گرفته در دنیا (MBR)
Rosenberger و همکاران در سال ۲۰۰۲ کاربرد بیوراکتور ها را با غشاء های مستغرق در تصفیه هوازی فاضلاب شهری مورد ارزیابی قرار دادند. این تحقیق در ۵۳۵ روز انجام شد و در بخشی از نمونه گیری ، لجن به طور کامل به وسیله غشاء های توخالی مستغرق با اندازه ۲/۰ میکرومتر نگهداری شد. در این آزمایش به وسیله یک قسمت آنوکسیک در پایلوت دی نیتریفیکاسیون انجام میشد و زمان ماند هیدرولیکی بین ۴/۱۰ ساعت تا ۶/۱۵ ساعت متغییر بود. پس از اتمام آزمایش توسط آنان دریافتند که عملکرد تصفیه در این روش پایدار و بسیار بالاست همچنین با توجه به داده های آنان COD به میزان ۹۵% کاهش یافته و نیتریفیکاسیون به طور کامل انجام شده و ۸۲% نیتروژن کل تجزیه شد. آنها بیان داشتند که اگر چه غلظت جرم سلولی به g MLSS/L 20-18 کاهش یافت اما به طور کلی کاهش خاصی در عملکرد غشاء ها مشاهده نشد. آنها همچنین پیشنهاد کردند که مطالعات بعدی بر روی حذف فسفر، کنتیک واکنشها و انتقال جرم در غلظتهای لجن بالا صورت گیرد.]۲۹[
Rahman و همکاران در سال۲۰۰۶ میلادی عملکرد بیوراکتورهای غشایی با جریان عرضی را در تصفیه فاضلابهای نفتی مورد ارزیابی قرار دادند. آنها ارزیابیهایشان را در غلظت MLSS mg/l 3000 و mg/l 5000 انجام دادند. مبنای انجام کار توسط آنان بر اساس کارایی هیدرولیکی و کارایی در حذف COD بود. در هر دو غلظت MLSS مقدار ۹۳% حذف COD بدست آمده بود. آنها همچنین بیان داشتند که به منظور تمیز کردن غشاء ، شوینده های اسیدی با PH در حدود ۵/۱ بهترین نتایج را میدهد.]۳۰[
Sartor و همکاران در سال ۲۰۰۸ یک مطالعه با بهره گرفتن از بیوراکتورهای غشایی در تصفیه فاضلاب شهری در کشور ویتنام انجام دادند. هدف اصلی در انجام این تحقیق تصفیه فاضلاب به منظور استفاده مجدد از آب حاصل از تصفیه به دلیل کمبود آب در منطقه بود. پایلوت آزمایشات با غشاء های میکروفیلراسیون با بافت توخالی مجهز شد و از دو نوع غشاء از جنس پلیپروپیلن با بافتهایی با قطر ۳۵/۰ و ۶۵/۰ میلی متر استفاده گردید. مطالعات پایلوت انجام شده نشان داد که در این منطقه در طول سه ماه حدود ۹۵% از COD و بالغ بر ۸۰% از مقدار کل نیتروژن حذف گردید. همچنین کدورت جریان خروجی به کمتر از NTU 5 کاهش یافت. آنها بیان داشتند که در طول زمان کار MBR آلاینده ها به طور مناسبی حذف گردیدند که نشان میدهد این تکنولوژی میتواند به خوبی در شرایط گرمسیری بکار برده شود.]۳۱[
Xu و همکاران در سال ۲۰۱۱ از بیوراکتورهای غشایی در حالت بی هوازی و به طور هیبریدی با تجهیزات آلتراسانیک برای تجزیه لجن فعال استفاده کردند. آنها برای ارتقاء فیلتراسیون غشاء برای تجزیه طولانی مدت لجن فعال این سیستم هیبریدی را طراحی کردند. بعد از یک مطالعات جامع مقدار بارگذاری(LR) نهایی را معادل gVS/L.d 7/2 با معادل۳/۵۱% زوال جامدات فرار تعیین گردید. عملکرد کلی فیلتراسیون غشایی در دو سیستم در این تحقیق توسط مقاومت کلی فیلتراسیون غشایی مقایسه گردید که نتایج در شکل زیر مشخص میباشد و مشخص گردیده است.]۳۲[
Scholz و همکاران در سال ۲۰۰۰ میلادی کاربرد MBR ها را در تصفیه فاضلاب آغشته شده به مواد نفتی و روغنی را مورد ارزیابی قرار دادند. آنها گفتند که فرایند لجن فعال در تصفیه فاضلابهای صنعتی به کرات مورد استفاده قرار گرفته است و با توجه به اینکه MBR گونه تغییر یافته ای از این فرایند متعارف میباشد، که لجن فعال دریک بیوراکتور متصل شده با غشاء اولترافیلتراسیون جریان عرضی متمرکز است. بر اساس نتایج حاصله از آزمایشات میانگین درصد حذف COD و TOC به طور نسبی در حدود ۹۶-۹۴% برای fuel oil و در حدود ۹۸% برای lubricating oil حاصل شد. ماکزیمم تجزیه زیستی سوخت روغنی به مقدار ۸۲/۰ گرم هیدروکربن در روز و گرم MLVSS ، (یعنی g hydrocarbons g-1MLVSSd-1 ۸۲/۰) و مقدار میانگین آن برابر g hydrocarbons g-1MLVSSd-1 ۵۴/۰-۲۶/۰ بدست آمد.]۳۳[
Yang و همکاران در سال ۲۰۱۲ با بیوراکتورهای غشایی مستغرق اقدام به تصفیه فاضلاب شبیه سازی شده رستوران کردند. فرایند MBRS به دنبال لخته سازی به وسیله الکتریسیته و معلق سازی به وسیله الکتریسیته برای فاضلاب رستوران، که دارای ویژگیهایی چون حجم بالای چربی، روغن، جامدات معلق و انواع شویندههاست. در این تحقیق استفاده از دو MBRS به طور موازی و استفاده از روغن و شوینده ها در دو حالت با غلظت کم و زیاد برای فاضلاب شبیه سازی شده رستوران مورد بررسی قرار گرفت. هدف در این تحقیق بررسی درصد حذف مواد آلی، تولید، خواص لجن و بررسی عملکرد فیلتراسیون غشایی بود. کارایی حذف COD در کل حدود ۳/۹۸% بود. تصفیه بیولوژیکی در حذف COD یک شرکت کننده مهم در این سیستم یافت شد. MBRS در تصفیه این نوع از فاضلابها، تولید کمتر لجن و توانایی خود تطابقی بهتر در مقایسه با فرآیندها و روشهای لجن فعال متعارف را دارد.]۳۴[
Ferrai و همکاران در سال ۲۰۰۶ محققین ایتالیایی اثر غلظت اکسیژن بر نیتریفیکاسیون بیولوژیکی و واکنشهای میکروبی در بیوراکتورهای غشایی با جریان عرضی(MBR) و رآکتورهایی با بستر بیوفیلمی متحرک (MBBR )برای تصفیه شیرابه محلهای دفن قدیمی را مورد بررسی قرار دادند. طبق تحقیق انجام شده و استفاده از منابع دیگر آنها بیان داشتند که تصفیه شیرابه مراکز دفن با بهره گرفتن از فرآیندهای شیمیایی - فیزیکی همانند اولترافیلتراسیون، اسمز معکوس، تبخیر یا اکسیداسیون شیمیایی و فتوشیمیایی صورت میگیرد. روش تصفیه ترکیبی علاوه بر این نیز مورد استفاده قرار گرفته است به گونه ای که اکسیداسیون شیمیایی با روش تصفیه فیزیکی دنبال میشود، همانند جداسازی غشایی، تبخیر یا روشهای بیولوژیکی. با این حال غلظت زیاد آمونیوم در شیرابه مراکز دفن، میتواند کارایی تصفیه در هر دو فرایند جداسازی غشایی و تبخیر کاهش دهد. به عنوان یک حقیقت ، حتی روش اسمز معکوس چند مرحله ای نیز نمیتواند آمونیوم را به مقداری که مدنظر استاندارد ها برای تخلیه در آبهای طبیعی یا فاضلاب روها موقعی که غلظت آمونیوم از mg/l 1 بیشتر باشد، حذف کند. روشهای تصفیه بیولوژیکی هوازی و با اکسیژن محدود از روشهای متوالی و ترکیبی شیمیایی و فیزیکی خیلی ساده تر و ارزانتر هستند. اما با این حال آنها نمیتوانند به کارایی بالا در حذف آمونیوم و COD دست پیدا کنند. بیوراکتورهای غشایی میتوانند در سن لجن خیلی بالا عمل کنند به طور وسیعی دامنه کاربرد فرآیندهای بیولوژیکی را برای جریانهای غلیظ همانند شیرابه گسترش دهند. آنها گفتند که غلظت نیتروژن آمونیاکی در مراکز دفن قدیمی ایتالیا از ۵/۰ تا mg/l 3 متغییر است. در این مقاله حذف بیولوژیکی نیتروژن از شیرابه به وسیله نیتریفیکاسیون جزئی به نیتریت در یک بیوراکتور غشایی با اکسیژن خالص(PO-MBR ) و به دنبال آن دی نیتریفیکاسیون در راکتور MBBR بدست آمده است. هنگامی که آمونیوم به طور بیولوژیکی به نیتریت تبدیل میشود، فقط ۷۵% اکسیژن برای نیتریفیکاسیون کامل مورد نیاز است. به علاوه، دی نیتریفیکاسیون میتواند با ذخیره ۳۰ تا ۴۰% کربن مورد نیاز اجرا میشود. فرایند به وسیله یک تانک ۵۰۰ لیتری اکسیداسیون MBR که با یک غشاء سرامیکی UF تجهیز شده است و با یک تانک پس دی نیتریفیکاسیون ۵۴۰ لیتری که با مدیای پلاستیکی متحرک همراه شده، انجام شده است. بهترین شرایط عملکردی برای حصول نیتریفیکاسیون جزئی محاسبه شد. بارگذاری TKN از ۵۰تا gTKN/(kg TSS day) 120 با یک جریانی با غلظت آمونیاکی با بین ۱۰۰۰ تا mg/l 1500 متغییر بود. هنگامی که غلظت DO در MBR بین ۲/۰ تا mg/l 5/0 نگه داشته شد، ۹۰% اکسیداسیون آمونیاک به نیتریت، با ممانعت پایدار از باکتریهای اکسید کننده نیتریت حتی در سن لجن ۴۵ روز، حاصل شد. نتایج بدست آمده توسط آنان بدین صورت بود که اعلام داشتند در مقایسه با نیتریفیکاسیون متعارف، فرایند تست شده در طول آزمایشات بالغ بر ۲۵% در اکسیژن مورد نیاز و ۴۰% در COD مورد نیاز برای نیتریفیکاسیون صرفه جویی شد. همچنین نتیجه گرفتند که غلظت اکسیژن محلول برای دستیابی به ممانعت پایدار از ارگانیسمهای اکسید کننده نیتریت باید کمتر از mg/l 5/0 باشد. این منجر به جمیع زیاد نیتریت حتی در سن لجن بالا میشود. دمای بیشتر از ۳۰ درجه سانتیگراد و غلظت آمونیاک آزاد بیشتر از mg/l 5/2 این اثر را ارتقاء میدهد، اما اکسیژن محلول به عنوان فاکتور کنترل کننده باقی میماند. تحت این شرایط امکان اکسیده کردن ۹۵% TKN به نیتریت در جریانی با غلظت نیتروژن آمونیاکی معمولاً کمتر از mg/l 50 وجود داشت.]۳۵[
Hee و همکاران در سال ۲۰۱۰ کاهش جرم گرفتگی غشا را به وسیله پخش هوای همزمان به سمت بالا و پایین ، را در یک بیوراکتور غشایی غوطهور که فاضلاب شهری را تصفیه میکرد مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق یک غشا hollow fiber به صورت عمودی در حالت مستغرق مورد استفاده قرار گرفت. عملکرد سیستم در سه فاز هوادهی همزمان به سمت بالا و پایین در فاز اول، هوادهی به سمت بالا در فاز دوم و هوادهی همزمان به سمت بالا و پایین در فاز سوم بررسی شد. اگر چه کارایی سیستم در حذف ذرات، مواد آلی و مواد مغذی پایدار بود، ولی خصوصیات جرم گرفتگی غشا به طور قابل ملاحظه ای در حالات پخش هوای متفاوت تغییر کرد.با تغییر حالت پخش هوا از فاز اول به فاز دوم، پارامترهایی مانند فشار غشایی نرخ افزایشی، نفوذ پذیری نرخ کاهشی، نرخ جرم گیری غشایی غیر قابل بازگشت و مقاومت جرم گیری افزایش یافت. در حالی که این پارامترها در حالت پخش هوا از فاز دوم به فاز سوم کاهش یافتند. این تحقیق در دو حالت پخش هوا در غشا که رفتار جرم گرفتگی غشا را تحت تأثیر قرار میداد، با پارامترهایی مانند فشار غشایی افزایشی، نرخ کاهشی نفوذ پذیری غشایی، ضرایب جرم گرفتگی بازگشت ناپذیر و مقادیر مقاومت جرم گرفتگی تعیین شدند. عملکرد هوادهی همزمان بالا و پایین از حالت هوادهی از پایین به بالا در به تا خیر انداختن جرم گرفتگی غشایی بازگشت ناپذیر و بهبود نفوذ پذیری غشایی مؤثرتر بود. آنها گفتند که استفاده از سیستم هوادهی از بالا و پایین بدون افزایش نرخ جریان هوا باعث کاهش جرم گیری غشایی میشود. به علاوه کاهش گرفتگی غشایی با کاهش هزینه های کاربری و کاهش نیاز به تعویض غشا میشود.]۳۶[
Lin و همکاران در سال ۲۰۱۱ ارزیابی امکان پذیری بیوراکتورهای غشایی مستغرق بی هوازی را برای تصفیه ثانویه فاضلابهای شهری مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق یک بیوراکتور غشایی مستغرق بی هوازی در مقیاس آزمایشگاه در مدت ۱۶۰ روز برای تصفیه ثانویه فاضلاب شهری استفاده شد. تقریباً درصد حذف COD 90% با نرخ تسلیم متان معادل LCH4/gCOD 26/0 حاصل شد. نتایج حاصل از تستهای آزمایشگاهی برای بیوراکتورهای مستغرق بی هوازی با مقیاس کامل بکار رفت. تحلیل هزینه ای بیوراکتورهای غشایی مستغرق بی هوازی با مقیاس کامل نشان داد که هزینه های غشا و انرژی تطهیر گاز بالاترین جزء هزینه ای در هزینه های مربوط به راهبری و چرخه عمر میباشد. هزینه های راهبری به طور کلی با فواید حاصل از حصول گاز جبران میشود. آنالیز حساسیت نشان داد که پارامترهای غشایی مانند فلاکس، قیمت و طول عمر نقش اساسی را تعیین هزینه های چرخه عمر بیوراکتورهای غشایی مستغرق بی هوازی ایفا میکند. مطالعه انجام شده امکان پذیری فنی علاوه بر امکان پذیری اقتصادی این سیستم برای تصفیه فاضلاب شهری را نشان داد، با توجه به اینکه عملکرد غشا به طور چشمگیری افزایش مییابد یا هزینه های غشایی کاهش مییابد. به عنوان نتیجه تحقیق آنها بیان داشتند که بیوراکتورهای غشایی مستغرق بی هوازی در تصفیه ثانویه فاضلابهای شهری از لحاظ فنی با توجه به حذف COD، تولید لجن و حصول گاز امکان پذیر است. ]۳۷[
Fu و همکاران در سال ۲۰۱۲، اثر پارامترهای هوادهی را بر کیفیت پساب خروجی و جرم گرفتگی غشا را در یک بیوراکتور غشایی مستغرق با بهره گرفتن از روش پاسخ سطحی Box–Behnken مورد بررسی قرار دادند. آنها بیان داشتند که بیوراکتورهای غشایی، که به طور گسترده در تصفیه فاضلاب مورد استفاده قرار میگیرد به وسیله جرم گرفتگی غشا و مصرف زیاد انرژی برای هوادهی محدود میگردد. مطالعات بر روی اثرات هوادهی در کیفیت پساب خروجی و جرم گرفتگی غشا علاوه بر روشهای تمیز کردن غشا جرم دار از اهمیت خاصی برخوردار است. با بهره گرفتن از روش پاسخ سطحی Box–Behnken ، تأثیر اهمیت و اندر کنش سه پارامتر (نرخ هوادهی، زمان و مکان هواده ها) مطالعه شده، و مدلهای رگرسیون ایجاد گردید. نتایج نشان داد که در مقایسه با مکان هوادهی، زمان هوادهی و نرخ جریان هوا کیفیت جریان خروجی را بیشتر تحت تأثیر قرار دادند و این دو عامل نیز با هم اندر کش داشتند. اثرات سه عامل در جرم گرفتگی غشایی به صورت زیر طبقه بندی شدند:
نرخ جریان هوادهی > مکان هوادهی > زمان هوادهی
علاوه بر این، نرخ جریان هوادهی و زمان هوادهی با هم اندر کنش داشتند. هنگامی که به ترتیب نرخ جریان هوادهی، زمان هوادهی و مکان هوادهی m3/h 9/4، min 1/86 و cm 6 رسیدند، کیفیت پساب خروجی میتوانست استاندارد تخلیه آلاینده های تصفیه خانه های فاضلاب شهری را تأمین کند. در این حالت جرم گرفتگی غشا با دامنه کوچکتری کنترل میشد و مصرف انرژی برای واحد جریان خروجی مینیمم میشد.]۳۸[
Wen در سال ۲۰۰۴ کارایی غشای مستغرق را جهت تصفیه فاضلاب بیمارستان مورد بررسی قرار داد. بیوراکتور در شرایط زمان ماند ۲/۷ ساعت، با میزان متوسط mg/l 7/17 از NH4+_N و دامنه COD از ۴۹ تا mg/l 278 مورد بهره برداری قرار داد و دریافت که کارایی حذف COD و آمونیاک و کدورت به ترتیب ۸۰، ۹۳، ۸۳ درصد میباشد حذف باکتری بیشتر از ۹۸ درصد و پساب خروجی بدون رنگ و بو بود. ]۳۹[
Chaize و Huyardدر سال ۱۹۹۱ بر روی تولید لجن در تصفیه فاضلاب شهری با روشMBR و یافتههای مدل سازی مطالعه نمودند اثر زمان ماند سلولی در ۵۰ و ۱۰۰ روز و زمان ماند هیدرولیکی در ۲و ۴و ۸ روز بر تولید لجن و کارایی حذف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیوراکتورهای غشایی راندمان خوبی داشتهاند. زمان ماند سلولی بالا، تولید لجن اضافی بسیار پایین به علت کارایی غشا بدست آمد. ]۴۰[
Shimizu در سال ۱۹۹۶ اثر پیکربندی غشایی بر فلاکس فیلتراسیون را در فاضلاب شهری با BOD 2/0 ازت کل ۰۵/۰ کیلوگرم در مترمکعب مورد بررسی قرار داد. ۴ نوع از غشاهای توخالی HF مدل شده و یک مدل غشای سرامیکی برای آزمایش فیلتراسیون بکار برد. انعطاف اجزای غشای توخالی موجب جمع شدن سریع اجزا و در نتیجه کاهش مساحت سطحی غشا در نرخ بالای کارکرد فیلتراسیون یا تحت شرایط سیال گردید. بهبود فلاکس به علت حرکت دادن یا لرزاندن غشای توخالی خیلی کم بود.]۴۱[
Trouve در سال ۱۹۹۴ تصفیه فاضلاب شهری را بر روی یک مدل آزمایشگاهی بیوراکتور غشایی هوازی با زمان ماند هیدرولیکی ۲۴ ساعت و زمان ماند سلولی ۲۵ روز تعریف نمود. در پروژه او نیتریفیکاسیون کامل بدست آمد و کارایی فرایند ۹۳ تا ۹۹ درصد حذف COD و آمونیاک و ذرات معلق بود تولید لجن در بیوراکتور غشایی کمتر از فرایند لجن فعال بود. بعلاوه، بهبود کارکرد بیوراکتور غشایی با بهینه کردن فرایند فیلتراسیون بدست آمد.]۴۲[
گلبابایی کوتنایی و همکاران در سال ۲۰۱۲ بر روی بررسی تصفیه پذیری فاضلاب بیمارستانی توسط بیوراکتور غشایی مستغرق با تاکید بر حذف نیتریت، نیترات و فسفات مطالعاتی را انجام دادند. آنها بیان داشتند که فاضلابهای بیمارستانی از نقطه نظر دارا بودن میکروارگانیسم های بیماریزا، مواد رادیو اکتیو و مواد زائد داروئی از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و دفع آنها بدون تصفیه به محیط میتواند خطرات جدی برای بهداشت همگانی در بر داشته باشد. از مهمترین آلاینده های محیط زیست میتوان از نیتریت ، نیترات و فسفات نام برد. این ترکیبات در فاضلاب بیمارستانی به وفور یافت میشوند، لذا حذف این مواد و جلوگیری از تخلیه آنها به محیط زیست ضروری است. از جدیدترین تکنولوژیهای تصفیه فاضلاب ترکیب سیستمهای غشایی و بیولوژیکی است که از آن جمله میتوان به بیوراکتورهای غشایی اشاره کرد. بیوراکتور غشایی MBR ترکیبی از فرایند لجن فعال و جداسازی غشایی را بیان میکند. این تحقیقات بر روی فاضلاب بیمارستانی و با بهره گرفتن از پایلوت MBR جهت بررسی میزان کارایی پایلوت آزمایشگاهی MBR در مقایسه با سیستم لجن فعال بکار گرفته شده در تصفیه خانه بیمارستان جهت حذف ترکیبات و آلودگیهای فاضلاب بیمارستانی صورت گرفت. مراحل اجرایی و عملی این تحقیق با بهکارگیری فاضلاب حقیقی و به صورت پیوسته در محل تصفیه خانه بیمارستان بابل انجام گرفت پایلوت MBR به فرآیندهای بیولوژیکی اجازه فعالیت در SRT طولانی در این تحقیقات ۲۶ روز داده و به این ترتیب غلظت MLSS در تانک هوادهی به بالای ۶۰۰۰ میلی گرم در لیتر افزایش یافت. این SRT طولانی مدت اجازه رشد باکتریهای نیتریفایر را میدهد و در نتیجه میزان حذف بسیار بالایی از نیتریت، نیترات و همچنین کاهش فسفات را خواهیم داشت. میزان حذف ۹۸ درصد از نیتریتها و ۹۸ درصد از نیتراتها توسط آزمایشات گوناگون به اثبات رسید. همچنین کاهش میزان فسفر خروجی به زیر mg/l 1 مشاهده گردید.]۴۳[
جمع بندی
همانطور که قبلاً اشاره گردید سیستم غشایی MBR در حال حاضر یکی از سیستمهای تصفیه فاضلاب با مزایای فراوان از جمله صرفه اقتصادی، جانمایی کوچک، کیفیت بالای آب خروجی، روند کاهشی هزینه های غشا و … میباشد. که روند کنونی این سیستم نشان میدهد که با توجه به مزایای فراوان در کل دنیا، به طور گسترده ای در تصفیه فاضلابهای شهری و صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به تحقیقات انجام شده و به منظور اقتصادی تر کردن فرایند تصفیه فاضلاب توسط این سیستم از فاضلاب شهری و صنعتی مختلط شده با تاکید بر بهینه کردن زمان ماند هیدرولیکی در تحقیق صورت گرفته استفاده شده است.
تئوری مدل سازی با شبکه عصبی
فصل سوم |
مواد و روشهای مورد استفاده در تحقیق |
مقدمه
آزمایشاتی که از فاضلاب به عمل میآید شامل آزمایشهای فیزیکی، مطالعات بهداشتی، آزمایشهای شیمیایی و بالاخره آزمایشهای زیستی است . مجموع تمام آزمایشهای معمول در کار فاضلاب را آزمایش تحلیلی فاضلاب مینامند. آزمایشهای فیزیکی برای تعیین درجه حرارت ، رنگ ، بو تیرگی فاضلاب است. تعیین و اطلاع از منابع دفع فاضلاب شهر به شبکه جمع آوری فاضلاب توسط مطالعات بهداشتی صورت میگیرد. در فاضلاب برای تعیین انواع مختلف موجودات ریز ذره بینی مانند ویروسها و باکتریها از آزمایشات زیستی استفاده میشود. آزمایشات شیمیایی که در واقع اساسی ترین آزمایشات فاضلاب محسوب میشود به شرح ذیل میباشند:
الف) تعیین خاصیت اسیدی و یا قلیایی
ب) مواد متشکله
ج) اکسیژن محلول
د) شدت آلودگی
هدف تحقیق
با توجه به اینکه در تحقیق صورت گرفته، ساخت و بهره برداری از پایلوت بیوراکتور غشایی (MBR) جهت تصفیه اختلاط فاضلاب شهری و صنعتی به عنوان هدف تحقیق در نظر گرفته شد، در ابتدا پس از مطالعات و محاسبات مورد نیاز اقدام به ساخت و تجهیز پایلوت مربوطه گردید. در این تحقیق اثرات زمان ماند هیدرولیکی بر بازده حذف COD، BOD، TP، NH4، NO3، TSS مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با توجه به تغییرات زمان ماند هیدرولیکی، کارایی بیوراکتور غشایی مستغرق در تصفیه فاضلاب شهری، فاضلاب شهری و صنعتی مختلط شده و فاضلاب صنعتی بررسی گردید.
پایلوت بیوراکتور غشایی (MBR)
با توجه به تئوریهای ارائه شده جهت حذف نیتروژن و فسفر از فرآیندهای بیولوژیکی اکسیداسیون، نیترات سازی و نیترات زدایی و حذف فسفر تشکیل شده است. در این روش اکسیداسیون کربن و مواد آلی و همچنین حذف ذرات معلق در حوض هوادهی، حذف فسفر در حوض بی هوازی و نیترات زدایی در حوض آنوکسیک صورت میگیرد. اجزای اصلی پایلوت MBR مورد استفاده در تحقیق عبارتند از :