بیماران مبتلا به ترومبوسیتوپنی خفیف تا متوسط و بدون علامت، که به طور تصادفی در آزمایش CBC روتین کشف شدهاند نباید درمان شوند.
از میان بیماران با شمارش اولیه پلاکتی بیش از ۳۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ در میکرولیتر، کمتر از ۱۵% بیماران درمان نشده، دچار ترومبوسیتوپنی شدیدتر شدند، به گونهای که پس از ۳ تا ۵ سال پیگیری، نیازمند درمان شدند(۱۷و۲۴) از این یافتهها میتوان دریافت که چنین بیمارانی باید به دقت پیگیری شوند اما به درمان خاص اولیهای نیازمند نیستند (۳و۲۶).
بیماران بدون علامت حتی با شمارش پلاکتی کمتر باید بدون درمان خاصی فقط پیگیری شوند، چون در بیماران مبتلا به ITP (29) آنمی آپلاستیک (۲۷) و ترومبوسیتوپنی ناشی از ساپرس مغز استخوان که بعد از کموتراپی روی میدهد (۲۸)، به تجربه نشان داده شده که خونریزی عمده رخ نمیدهد مگر اینکه تعداد پلاکت به کمتر از ۱۰۰۰۰ در میکرولیتر برسد.
از ملاحظات دیگری که در بررسی و برآورد فواید و خطرات نسبی درمان اولیه وجود دارد، شیوه زندگی (life style) بیمار است. شمارش پلاکتی که ممکن است برای بیمار مسن و کم تحرک، بیخطر باشد، میتواند برای یک بیمار جوانتر و فعال از نظر فیزیکی، بالقوه خطرناک باشد (۲۶). به هر حال گاهی ممکن است بیماران مسنتر بیشتر در معرض خطر خونریزی باشند که بدلیل شرایط خاص مرتبط با بیمار (مثل PUD ، هیپرتانسیون، بیماری عروقی – مغزی) (۱۴و۱۵)، اختلالات نیازمند درمان با عوامل ضد پلاکتی یا ضد انعقادی (بیماری عروق کرونر قلب) و یا نیاز به جراحی و سایر پروسیجرهای تهاجمی میباشد.
فاکتورهای لازم برای تصمیم گیری در خصوص درمان عبارتند از :
وجود یا عدم وجود خونریزی شدید یا تهدید کننده ی حیات
خطر تروما بدلیل سن، شغل و یا شیوه ی زندگی بیمار
شرایط خاص دارویی و طبی که باعث افزایش خطر ترومبوسیتوپنی، خونریزی و یا عفونت میشوند، بویژه در صورت استفاده از عوامل ایمونوساپرسیو و یا میلوساپرسیو(۳۰).
در یک مطالعه به ۱۵۷ بیمار مبتلا به ITP که دارای شمارش پلاکتی ml/ 20000> و یا شمارش پلاکتی ml /50000 < به اضافه خونریزی قابل توجه بالینی بودند یک دوره ی کوتاه مدت دگزامتازون با دوز بالا (۴۰ میلی گرم در روز بصورت خوراکی به مدت ۴ روز) داده شد. در این مطالعه کرایتریای پاسخ دهی به درمان شامل این موارد بود : افزایش شمارش پلاکتی اولیه به میزان ml /30000 ³ ، شمارش پلاکتی ml /50000 > در روز دهم و قطع خونریزی. عدم پاسخ دهی نیز بصورت افزایش پلاکت به میزان ml /30000 < و یا شمارش پلاکتی ml /50000 £ در روز دهم تعریف شد. اگر طی شش ماه اول شمارش پلاکتی به کمتر از ml /30000 افت میکرد دومین دوره چهار روزه دگزامتازون و سپس پردنیزولون خوراکی به میزان mg/day 15 با Tapering تدریجی تجویز میشد. بیمارانی که به دوره اول و دوم دگزامتازون پاسخ ندارند، درمانهای دیگری دریافت کردند. در این مطالعه نتایج زیر حاصل شد : (۳۱)
در ۱۰۶ بیمار از ۱۲۵ بیمار واجد شرایط (۸۵%) پاسخ اولیه دیده شد. در سومین روز درمان شمارش پلاکت به بیش از ml /20000 افزایش یافت، با تعداد میانگین ml /10000 در یک هفته (از ۵۰۰۰۰ تا ۲۶۰۰۰۰).
۵۳ نفر از ۱۰۶ بیمار فوق که به درمان پاسخ داده بودند (۵۰%) بعد از یک دوره درمان با دگزامتازون شمارش پلاکتی مداوم مساوی یا بیش از ml/ 50000 داشته و طی ۲ تا ۵ سال پیگیری نیازی به درمان اضافی پیدا نکردند.
۵۳ بیمار باقیمانده بطور متوسط ظرف ۴۵ روز (۱۴ تا ۱۲۹ روز) دچار عود شدند که همگی آنان به دوره ی دوم درمان ۴ روزه با دگزامتازون پاسخ دادند.
از میان کسانی که در روز دهم پلاکت کمتر از ml /90000 داشتند ۷۰% دچار عود شدند در حالی که در کسانی که در روز دهم پلاکت بیش از ml /120000 داشتند، میزان عود کمتر از ۲۰% بود.
درمان به خوبی تحمل شد. قطع درمان بدلیل عوارض جانبی غیر قابل تحمل در هیچیک از بیماران اتفاق نیفتاد.
فصل سوم
مواد و روش کار
۳-۱- نوع مطالعه و جامعه مورد آزمون
این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بوده که بر روی ۶۶ بیمار مبتلا به ITP که به کلینیک بیمارستان خوانساری و به مطب مراجعه نمودهاند صورت گرفته است. در این مطالعه جمعیت مورد آزمون ما افرادی بودند که مبتلا به ITP بوده و در بیمارستان خوانساری و یا مطب به تازگی تشخیص داده شده بودند.
۳-۲- روش نمونه گیری
در این مطالعه نمونهها از میان مراجعه کنندگان به مطب و بیمارستان که به علت ترومبوسیتوپنی مراجعه نموده بودند و همچنین سایر یافتههای CBC و لام خون محیطی نرمال داشتند و سایر معیارهای خروج از مطالعه (نظیر سایر شرایط کلینیکی با تظاهرات مشابه مثل SLE، سندرم آنتیفسفولیپید و CLL) را نداشتند انتخاب شدند. روش نمونهگیری به صورت غیر احتمالی آسان میباشد.
نحوه محاسبه حجم نمونه :
نفر از هر گروه ۳۳ =
۰۵/۰ = a
۲/۰ = b
۲۵/۰ = d
۸۴/۰= P1
۱ = P2
در این مطالعه بدون در نظر گرفتن جنسیت و با رعایت معیارهای ورود و خروج که توضیح داده خواهد شد، بیماران وارد مطالعه شدند.
معیارهای ورود به مطالعه :
ترومبوسیتوپنی ایزوله
سایر یافتههای CBC نرمال باشد.
لام خون محیطی نرمال باشد.
معیارهای خروج از مطالعه :
بیمار مبتلا به SLE باشد.
بیمار مبتلا به سندرم آنتی فسفولیپید باشد.
بیمار مبتلا به CLL باشد.
مصرف داروهایی که باعث ترومبوسیتوپنی میشود.
وجود کنتراندیکاسیون مصرف پردنیزولون
۳-۳- زمان و مکان مطالعه
مدت زمان انجام مطالعه حدود ۱۰ ماه بوده است. مکان انجام این مطالعه و جمع آوری نمونهها، کلینیک بیمارستان خوانساری اراک و مطب بوده است.
۳-۴- روش و تکنیک کار
بیماران مبتلا به ITP مراجعه کننده به بیمارستان خوانساری و مطب به دستیار مسئول معرفی میشدند، پس از اخذ شرح حال و بررسی آزمایشات اولیه، در صورت دارا بودن معیارهای ورود به مطالعه، مراحل تکمیل پرسشنامه و رضایت نامه طی میشد و سپس معاینات بالینی توسط دستیار انجام میگردید و آزمایشات اولیه اصلی شامل : BMA & BMB , PBS , HCV Ab , HIV Ab , ANA , INR , PTT , PT , CBC diff , F.B.S انجام شده و نتایج مربوطه به عنوان یافتههای اولیه ثبت میشد. در دو گروه درمانی بیماران از نظر جنسیت، سن، ریسک فاکتورها و بیماریهای زمینهای همسان سازی شدند.
پس از مراحل فوق بیماران در صورت داشتن شرایط درمان، به صورت راندوم – یک در میان – روی رژیم دو هفتهای و سه هفتهای درمان با پردنیزولون با دوز mg/kg/day 1 قرار میگرفتند. تا زمان نرمال شدن پلاکت، هر هفته شمارش پلاکت انجام گردید. همچنین بیماران از نظر بهبود علائم، عود علائم و عوارض درمان پیگیری و مقایسه شدند.
دستیار مسئول نیز موضوع را به صورت تلفنی پیگیری مینمود تا از مصرف دارو مطمئن گردیده و بیمار را جهت ادامه ی درمان و مشارکت در طرح ترغیب نماید. علاوه بر دادن آگاهیهای لازم در خصوص عوارض احتمالی و توصیه جهت مراجعه بیمار در صورت بروز عوارض مذکور، برای بیمار آزمایش F.B.S جهت بررسی عوارض پردنیزولون انجام و نیز فشار خون بیمار در هر ویزیت اندازهگیری میشد. در بررسی عوارض، بر هیپرگلیسمی (۱۲۶ FBS >) و HTN (BP ) تأکید شد. ضمناً چنانچه بیماری از قبل مبتلا به DM بود، هیپرگلیسمی در وی به عنوان عارضه درمان در نظر گرفته نشد، همچنین در خصوص بیماران مبتلا به HTN ، افزایش فشار خون در آنان به عنوان عارضه درمان قلمداد نگردید.
۳-۵- مشکلات و محدودیتها
عدم همکاری بیماران در شروع درمان اولیه و نیز کوتاهی آنان در مراجعه جهت پیگیریها، معاینات و آزمایشات بعدی
پیگیری بیماران جهت مصرف صحیح دارو و کامل کردن دوره ی درمان
مصرف همزمان داروهای دیگر توسط بیمار بدلیل تداخلات احتمالی
خطاهای احتمالی آزمایشگاهی
احتمال گزارش شمارش پایین پلاکتها بصورت کاذب بدلیل استفاده از EDTA
۳-۶- راه حل رفع مشکلات
توضیح و آموزش به بیماران در خصوص ماهیت بیماری و عوارض بالقوه خطرناک آن و ضرورت شروع درمان
به بیماران آموزش داده شد که از مصرف داروهای دیگر نظیر ایبوپروفن یا ASA در طول دوره ی درمان خودداری کنند و همچنین به بیماران دیابتی در خصوص رعایت بیشتر رژیم غذایی و کنترل بیشتر قند خون توضیحات بیشتر داده شد.
با توجه به نظری بودن این پژوهش، نوع روش تحقیق بر طبق استانداردها، تحقیق نظری میباشد، که بر پایهی مطالعات کتابخانه ای انجام شده و از روشهای استدلال و تحلیل منطقی استفاده میگردد، بدین صورت که به تشریح وتوضیح مفاهیم اولیه و نظرات موجود پرداخته و با دسته بندی آرا واستدلال ها به تبیین آنها میپردازیم و با مقایسه بین آنها، بررسی و نقد و نتیجه گیری صورت میگیرد که در این مسیر از تحلیل منطقی بر اساس معیارهای متغیر کمک گرفته میشود.
۱-۱-۷- نوآوری تحقیق
این پژوهش از جهت بررسی نظرات فقهای معاصر امامیه واهل سنت راجع به غنا وموسیقی ونظریات واحکام مراجع راجع به مسایل متفرقه غنا و موسیقی حایز اهمیّت است.
۱-۱-۸- دشواریهای تحقیق
با توجه به موضوع پایان نامه، نگارنده با مشکلات ذیل روبرو شده است:
۱- دور بودن مراکز علمی پژوهشی قم، زاهدان، قشم از محل اقامت.
۲-مواجه شدن با کمبود منابع معاصر اهل سنت.
۳- سختی مصاحبه با مفتیهای اهل سنت.
۴-بیماری چشم
۱-۱-۹- فصول تحقیق
این تحقیق در ۵ فصل تنظیم گردیده است هریک از فصلها به بخش وهر یک از بخشها در صورت لزوم به زیر بخشهایی تقسیم گردیده است.
فصل اول: با عنوان کلیات و مفاهیم ارائه گردیده است که شامل دوبخش میباشد.
فصل دوم: با عنوان ادله ی پرهیز از غنا و موسیقی (مضرات موسیقی از دیدگاه فقه، اخلاق، اجتماع) که شامل دوبخش میباشد.
فصل سوم: باعنوان احکام غنا و موسیقی همراه بامسایل متفرقه میباشد. که شامل سه بخش میباشد.
فصل چهارم: با عنوان احکام موسیقی از نظر اهل سنت، که شامل چهار بخش میباشد.
فصل پنجم: با عنوان راهکارها و نتیجه گیری ارائه شده است که شامل بخش اول و دوم راهکار و بخش سوم تحت عنوان نتیجه گیری میباشد.
۱-۱- بخش دوم: مفهوم شناسی
۱-۲-۱- بحث تاریخی غنا
در دوران جاهلیت و نیز پس از اسلام، همواره تعلیم و تربیت کنیزکان خوش آواز زیبا جهت خوانندگی در مجالس عیش و نوش و خوش گذرانی و اعیان و اشراف، رایج و متداول بود. در این مجالس کنیزان خواننده، گاه به صورت تکنوازی وگاه همخوانی (ارکستر) که گروهی نوازنده باسازهای دف و بربط و نی و غیره همواره با عشوه گری و طنّازیِ فریبنده و مخنث گونه ی خود، به سرمستی میگساران و عیاشان، صفا وجذابیتی دیگر میبخشیدند، تا هر چه بهتر نظر حضار فاسق را برای کسب و منفعت و پاداش بیشتر به خود جلب کند (راغب،۱۲۸۷ ق، صص ۲۳۵-۲۳۸).
برخی از این کنیزکان، علی رغم میل باطنی، توسط اربابهای خود به این گونه اعمال زننده و زشت مجبور میشدند؛ نظیر چنین کارهای ناپسندی بود که قرآن مجید اجبار نمودن کنیزانی که پاکدامنی و عفاف و حیاء را پیش گرفته بودند، ممنوع ساخت و فرمود: «لا تُکرِهُوا فتیاکم علی البغا ان اردن تحصنا»؛ «و کنیزان خود که مایل به عفتاند زنهار برای طمع مال دنیا جبراً به زنا وادار نکنید»(نور،۳۳).
شیوع و رواج این نوع محافل خوش گذرانی و مطربی گری، در دوره سلطنت خلفای بنی امیه و بنی عباس به اوج رذالت و ابتذال خود رسید، چنان که به طبقات پایینتر وعموم مردم هم سرایت کرد و باعث شد که بازار خرید و فروش کنیزکان آواز خوان، پر رونق گردید، به طوری که قیمت آنها تا سه هزار دینار بالا رفت. تاریخ مینویسد: «مهارت برخی از آنان در خواندن و نواختن شیوههای متنوع لهوی، به جایی رسید که گوی سبقت را از نوازندگان صاحب نام ربودند»(جاحظ،۱۳۵۷، صص ۶۸-۹۸،). اسماعیل بن الجامع که از ناموران موسیقی و آهنگ سازان و نوازندگان و دارای ابداعات و تصانیف بسیار در عصر هارون الرشید بود، پس از آن که در مکه ی مکرمه با مشکلات مالی روبرو گردید، به بغداد آمد. به مجلسی وارد شد و دید کنیزی ترانه ای بس دلنشین و بی نظیر میخواند. آن آهنگ را در مقابل سه درهم از او گرفت. وقتی به دعوت هارون به بارگاه او راه یافت، همان آهنگ را نواخت. هارون را به طرب آمد و از خود بی خود شد و به او هزار دینار صله داد برای بار دوم نیز چنین کرد. آن گاه از او خواست آهنگ بهتری را ساز کند. وقتی بهترین آهنگهای خود را اجرا کرد، هارون از وی استقبال چندانی ننمود و اظهار خستگی کرد و هدیه ای هم به او نداد و از وی در خواست کرد همان لحن ترانه ی اول را بخواند.
نظیر همین حکایت را از ابن مسکین نقل کردهاند که؛ لحنی را از کنیزکی سیاه فرا گرفت و سپس نزد هارون الرشید اجرا کرد و او را به طرب آورد و پنج هزار دینار هدیه دریافت نمود. امثال این حکایات بیش از آن است که بتوان احصای نمود و صاحب کتاب عقد الفرید و الآغانی آنها را جمع کردهاند (ایرانی،۱۳۷۶، ص ۱۰۷).
در نتیجه، رواج چشم گیر موسیقی غنایی در مجالس عیش و نوش، موجب گردید که اطلاق لفظ غنای، یک حقیقت عرفی (در این نوع موسیقی مبتذل لهوی) گردید، و مقصود روایاتی که در مذمت غنا وارد شده، همین نوع غناء عرفی است. یعنی آوازهای لهوی که با سازهای موسیقی (در اجرا متناسب با همان آوازهای لهوی)، رقص، کف زدن، اختلاط زن و مرد و معاصی دیگر توأم بوده است.
۱-۲-۲- تعریف غنا
۱-۲-۲-۱- تعریف لغوی غنا
برای دست یابی به معنی درست آواز لهوی، که در متون فقهی و جوامع روایی اصطلاحاً آن را غناء نامیدهاند، ناگزیریم در وحله ی نخست به سراغ کتب لغت رفته سپس در صورت روشن نشدن به عبارات فقها مراجعه نموده و اگر باز هم چنان مجمل و پیچیده باقی ماند نهایتاً به عرف مردم مراجعه کنیم:
۱- صاحب مصباح میگوید: «انّ الغناء الصوت»؛ «غنا صوت است»(مقری فیومی، ۱۳۲۵، ج ۲، ص ۶۵).
۲- در مقاییس اللغه آمده است: «الغناء من الصوت»؛ «غنا از جنس صوت است»(فارس بن زکریا، ۱۴۰۴، ج ۴، ص ۳۹۸).
۳-شیخ أعظم انصاری در «مکاسب محرمه» به بعضی از بزرگان اهل لغت نسبت داده است:
«الغناءهو مدّ الصوت»؛ «غنا کشیدن صوت میباشد»(انصاری،۱۴۱۷، ص ۸).
۴- طریحی در مجمع البحرین دارد:
«الغنا ککساء الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب أُو مایسمی بالعرف غناء و ان لم یطرب، سواء کان فی الشعر أو قرآن أو غیرهما»؛ «غنا مثل کساء صوتی است که در گلو غلتانیده شود و حالت را تغییر دهد یا آوازی که در عرف غنا نامیده شود و لو طرب آور نباشد اعم از این که در شعر باشد یا قرآن یا امثال آن دو»(طریحی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۳۲۱).
۵- غزالی در احیاء غنا را این گونه تعریف میکند:
«صوت طیب موزون مفهوم المعنی محرک للقلب»؛ «غنای صوت موزونی است که در بر دارندهی مفهومی باشد. یعنی قلب را تحت تأثیر خود قرار میدهد»(غزالی، بی تا، ج ۲، ص ۲۶۸).
۶- نظریه ی شافعی در مورد تعریف غناء:
«معناه تحسین القراءه و ترقیقها»؛ «غنا عبارت است از قشنگ و نازک کردن قرائت است»(ابن اثیر ۱۳۳۹ ه، ج ۳، ص ۳۹۱).
۷- نظریه حنبلی در مورد غناء:
«تحسین الصوت و الترنم»؛ «زیبا ساختن صدا به شکلی که سبب تغییر حال و تأثر در عواطف شود»(میرزا خانی،۱۳۷۲، ص ۱۶).
۸- در فقه علی مذاهب الأربعه آمده است:
«تردید الصوت بالحان»؛ «و غناء گرداندن صدا در حلق همراه با نغمهها وآهنگ هاست»(جزیری، ۱۴۰۶ ق، ص ۴۲).
۱-۲-۲-۲- تعریف ماهیت غنا طبق نظر مراجع تقلید شیعه
۱-۲-۲-۲-۱- امام خمینی
حضرت امام (قدس سره) میفرمایند: بهتر است غنا را چنن تعریف کنیم: «صوت رقیق و نازک انسان که به طور اجمال دارای زیبایی ذاتی باشد و به خاطر تناسبی که دارد، شأنیت و قابلیت ایجاد طرب را برای عموم مردم داشته باشد»(خمینی،۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۰۲).
صدای نازک و زیبا صدایی است که خشن (گوش خراش) و ناپسند و تنفر آور نباشد و منظور از شأنیت اطراب نیز آن است که؛ صوت خوش لازم نیست بالفعل و بلافاصله موجب طرب شود، چه حصول حالت طرب، تدریجی و به مرور صورت میپذیرد و بسا با یک شعر و دو شعر پدید نیاید، مانند آن چه دربارهی مسکر گفته شده که زیادش مست کننده است ولی کم آن- گرچه مست آور نیست –ولی حرام است، زیرا شأنیت اسکار را دارد و این حرمت با مسکر نبودن اندک خمر، منافاتی ندارد، چه حکم به طبیعت موضوع تعلق گرفته است و ماهیت غنا نیزچنین است و طرب آورنبودن فعلی بعضی از مصادیق آن، با حرمت اصل غنا منافاتی ندارد.
تناسب آهنگ در صدا، قید دیگری است در تعریف غنا، چه اگر صدای نازک و دل نواز، از تناسب آهنگ موسیقی بی بهره باشد، طرب آور نخواهد بود و به آن غنا، هم گفته نمیشود. در این صورت، صدای کشیده نه مطرب است و نه غنا، هر چند بسیار نازک و لطیف و دل نشین باشد.
تعریف مشهور غنا (صوت کشیده با چهچه ای که طرب آور باشد) با آن چه در ماهیت غنا گفتیم مغایرت دارد، چون که، غنا با کشیدن صدا و چه چهه پدید نمیآید و در بسیاری از اقسام غنا، نه صدای کشیده ای است و نه ترجیع و چهچهه ای و شاید کسانی که این دو قید را در تعریف غنا ذکرکرده اند، صرفاً اقتضای عرف و زمان آنها بوده است (همان).
از آن چه گفته شد معلوم گردید، غنا تنها صوت لهوی و باطل نیست چنان که آوازهایی که در مجالس فساد و قمار خوانده میشود، ارتباطی به ماهیت غنا ندارد و نیز روشن شد که غنا از مقوله ی صوت و یا کیفیت صدا است نه کلام و قول، خواه در پیدایش آن غنا گفتار بیهوده ای بکار گرفته شود، خواه سخن صحیح و یا حکمتی در آن گفته پدید آید و حتی قرآن و یا رثای ستمدیده ای تغنی گردد، در هر صورت اگر صدا نازک، نرم، دلنشین، با طراوت و مطبوع (و متناسب با نتهای موسیقی باشد و موجب طرب گردد). غنا به شمار آید.
۱-چاه گمانه اکتشافی با آزمایشهائی شامل برش پره ای[۱۸] و نفوذ استاندارد[۱۹] و نفوذ مخروط۳
۲-آزمایشهائی شامل طبقه بندی خاک، برش مستقیم، تراکم سه محوری، تست تحکیم و آزمایشهای شیمیائی.
در شکل۵-۷ آزمایشهای مطالعاتی که جهت شناخت لایه های خاک انجام شده اند نشان داده شده است، با توجه به این مطالعات ژئوتکنیکی، پروفیل خاک موردنظر جهت ارزیابی نوع خاک و مشخص نمودن استعداد روانگرائی خاک منطقه مورد مطالعه قرار گرفته است که در شکل های ۵-۸ الی ۵-۱۰آمده است.
شکل ۵-۷-تستهای مطالعاتی انجام شده در سایت
شکل۵- ۸-پروفیل خاک در طول شمع های تیر عقب جرثقیل
شکل ۵-۹- پروفیل خاک در طول دیواره دیافراگمی
شکل ۵-۱۰-پروفیل خاک در طول دیواره نگهدارنده
از میان مطالعات انجام شده از تعدادی از گمانه ها که در آنها آزمایشهای نفوذ استاندارد و نفوذ مخروط انجام شده است جهت ارزیابی پتانسیل روانگرائی محدوده مورد مطالعه استفاده نمود.
با توجه به پروفیلهای حاصل از آزمایشات ژئوتکنیکی انجام شده، به طور کلی ساختگاه پروژه از ۵لایه به شرح زیر تشکیل شده است.
۱)لایه اول لایه ای می باشد که ناشی از فعالیت استحصال است و توسط مصالحی که ترکیبی از شن و ماسه می باشند، پر شده است.
۲)لایه دوم یک لایه ماسه ای رسی سیلت دار است، تعداد ضربات نفوذ استاندارد نشان دهنده سست بودن لایه می باشد.
۳)لایه سوم یک لایه ریزدانه ای شامل سیلت و رس است که قسمت بالا سیلتی بوده و بر روی یک لایه رسی قرار گرفته است.
۴)لایه چهارم مثل لایه ۲ می باشد.
۵)لایه پنجم یک لایه سیلتی همراه با رس وماسه می باشد.
همه این لایه ها شیبی به طرف دریا دارند که در سمت خشکی تراز این لایه ها بالاتر از تراز دریا می باشد.
۵-۷- ضرورت تقویت زمین
در بخش ۵-۴ از این تحقیق نشست المانهای مختلف به روی زمین در محدوده سازه و ساختگاه آن مورد مطالعه قرار گرفت و نتیجه گرفته شد که در شرایط استاتیکی نیازی به تقویت زمین نیست.
مقادیر ثبت شده در تست نفوذ استاندارد نشان می دهد که در لایه ی ماسه ی بالائی، لایه سست بوده و دارای تراکم متوسط است. مطالعات و تجارب عملی نشان می دهد که این نوع از لایه ها مخصوصا وقتیکه دارای دانه های ریزدانه ای هستند و اشباع می شوند پتانسیل روانگرایی دارند که در این شرایط خاک می تواند بقدری ضعیف شود که جریان پیدا کند یا روان شود و باعث تغییر شکل یا نشست بزرگی شود که برای سازه هایی که به این نشستها حساس هستند، خیلی خطرناک است.
تغییر شکل به قدری مهم و حیاتی است که حتی یک طرف لایه روانگرا محدود و محبوس نمی شود(و در شیبها بخاطر وجود شیب روان می شود).
حالت و موقعیت دیگر در پشت دیوارهای حائل پیش می آید که به دلیل خاکی که جاری می شود و به طرف خرابی و تخریب پیش می رود و در فشار زیاد نمی تواند باربری داشته باشد.این پدیده توزیع یا جریان جانبی نامیده می شود. این روانگرایی شامل جاری شدن جانبی است که معمولاً بایستی در سطح زمین پشت دیوارهای حائل محدود شود و بنابراین روانگرائی بایستی به عنوان جریان جانبی منطقهای در نظر گرفته شود. در این چنین وضعیتی که ممکن است با آن روبرو شد بایستی بوسیله تقویت خاک، تا بیشترین عمقی که ممکن است از این پدیده جلوگیری کرد. تقویت خاک می تواند به محدود شدن حرکت جانبی دیواره دیافراگمی و در نتیجه نشست کمتر در آن محدوده کمک کند.
در این نوع روانگرائی که ممکن است با آن روبرو شد لایه های مختلف ماسه ای مورد بررسی قرار گرفته اند که در بخش بعد ارزیابی پتانسیل روانگرائی آمده است.
۵-۸- ارزیابی روانگرایی
در مناطقی که به لحاظ لرزه ای فعال هستند روانگرائی یک مشکل عمومی است که معمولاً خاک اشباع و سست در آنجا قرار دارد.
برای این منطقه از سایت، دو نوع از حرکت زمین در آنالیز لرزه ای انتخاب شده است که پایه طراحی بر مبنای آن انجام می شود. بر طبق آنالیز لرزه ای انجام شده ماکزیمم شتاب حرکت زمین برای ترازهای مختلف طراحی به قرار زیر است.
۵-۳
۵-۴
برای آنالیز های روانگرایی، را در تراز ۲ در نظر گرفته شده است. بر طبق استاندارد لرزه ای که برای ترمینالهای نفتی کالیفرنیا آمده است[۲۰] ضریب اطمینانی که در مقابل روانگرائی ناشی از زلزله در تراز ۲ توصیه شده است بایستی بیشتر از تراز ۱ باشد.
۵-۹- تعیین نوع خاک مستعد روانگرایی
در این بخش از تحقیق جهت بررسی استعداد روانگرائی خاک منطقه، معیارهای چینی را در ۴ عدد از گمانه هائی که اطلاعات موجود در آن گمانه یا نزدیک به آن گمانه مبنای ارزیابی استعداد و حتی پتانسیل روانگرائی هستند، بررسی شده است، نتایج مربوط به این بررسی در پیوست الف آمده است. با توجه به نتایج به دست آمده تقریبا در ترازهای ۹ الی ۱۴ متری در همه گمانه ها شرط حد روانی کمتر از ۳۵ درصد صادق است، ولی چون هر سه شرط با هم برقرار نیست نمی توان در مورد استعداد روانگرائی هیچگونه اظهار نظری نمود. ولی چنانجه در فصل سوم بیان گردید با توجه به زلزله های اتفاق افتاده و بررسی آنها و کنترل با معیارهای چینی مشخص گردید که این معیار، معیار مطلقی جهت ارزیابی استعداد روانگرائی خاک منطقه نیست. با توجه به بخش ۵-۶که در آن با توجه به پروفیل و نتایج ثبت شده از تست نفوذ استاندارد بیان شد که لایه دوم و چهارم مستعد روانگرائی می باشد، ضروریست نسبت به استفاده از روش های قید شده در فصل چهار و نیز مقایسه آنها به نتیجه مناسبی رسید.
۵-۱۰-نتیجه گیری
۵-۱۰-۱-ارزیابی پتانسیل روانگرائی با بهره گرفتن از روش سید و ادریس
با توجه به حجم بالای محاسبات و وجود نرم افزار روانگرائی، جهت محاسبات این بخش، از نرم افزار روانگرائی با ورودی داده های زیر استفاده می شود، فقط اینرا بایستی در نظر گرفت که در ورود اطلاعات جهت خاکی که مستعد روانگرائی نیست مطابق روش چینی درصد ریزدانه ۱۰۱درصد در نظر گرفته می شود. خروجی نرم افزار همچنانکه در ادامه می آید شامل عامل محرک و عامل مقاومت و ضریب اطمینان در مقابل روانگرائی و میزان نشست هر عمق و در نهایت آنالیز روانگرائی که شامل تمامی عوامل ذکر شده است به صورت نموداری نشان داده می شود.
چنانچه در ابتدای فصل بیان گردید PGA در تراز دو که برابر و با بزرگی ۷ ریشتر می باشد در نظر گرفته شده است.
۵-۱۰-۱-۱- حفر گمانه و انجام آزمایش نفوذ استاندارد
در گمانه های ۱۰۵ و۱۱۱و۱۱۵و۱۲۶ که تا اعماق ۵/۲۹متر و۵/ ۲۷متر و۵/ ۲۶متر و۵/ ۴۴متر طول حفاری شده اند بسته به شرایط سطح زمین در ترازهای مختلف و در اعماق مختلف آزمایش نفوذ استاندارد شروع و اطلاعات به دست آمده توسط اپراتور دستگاه بر روی شیت های آزمایشگاهی ثبت میگردد و با توجه به آزمایشات آزمایشگاهی در همان عمق نیز وزن مخصوص را به دست آورده و میزان ریزدانه را به دست آمده است. با توجه به مطالب ذکر شده در فصول مختلف و نیز داده های ورودی و استفاده از نرم افزار روانگرائی[۲۱] نسبت به تحلیل روانگرائی اقدام شده است .نتایج حاصل از این تحلیل در پیوست ب آمده است.
۵-۱۰-۲- ارزیابی پتانسیل روانگرائی با بهره گرفتن از روش روبرتسون و راید
با توجه به حجم بالای محاسبات و وجود نرم افزار روانگرائی، جهت محاسبات این بخش از نرم افزار روانگرائی با ورودی داده های زیر استفاده شده است، فقط اینرا بایستی در نظر گرفت که در ورود اطلاعات جهت خاکی که مستعد روانگرائی نیست مطابق روش چینی درصد ریزدانه را ۱۰۱درصد گرفت. خروجی نرم افزار همچنانکه در ادامه می آید شامل عامل محرک و عامل مقاومت و ضریب اطمینان در مقابل روانگرائی و میزان نشست هر عمق و در نهایت آنالیز روانگرائی که شامل تمامی عوامل ذکر شده است به صورت نموداری نشان داده می شود.
چنانچه در ابتدای فصل قید شد PGA در تراز ۲ که برابر و با بزرگی ۷ می باشد در نظر گرفته شده است.
۵-۱۰-۲-۱- انجام آزمایش نفوذ مخروط
در اطراف یا محدوده گمانه های ۱۰۵ و ۱۱۱و۱۱۵و۱۲۶ بسته به شرایط سطح زمین در ترازهای مختلف و در اعماق مختلف آزمایش نفوذ مخروط انجام و اطلاعات به دست آمده توسط اپراتور دستگاه بر روی شیت های آزمایشگاهی ثبت میگردد و با توجه به آزمایشات آزمایشگاهی در همان عمق نیز وزن مخصوص را به دست آورده و میزان ریزدانه و اندازه الکی که ۵۰ درصد دانه ها از آن عبور میکند به دست می آید. با توجه به مطالب ذکر شده در فصول مختلف و نیز داده های ورودی و استفاده از نرم افزار روانگرائی نسبت به تحلیل روانگرائی اقدام میگردد. نتایج حاصل از این تحلیل در پیوست ت آمده است.
۵-۱۰-۳-آنالیز نشست در سایت مورد بررسی
بایستی اینرا در نظر داشت که می توان لایه های روانگرای عمیق را در آنالیز نشست در نظر نگرفت . ضمن بررسی نشست های به وجود آمده درحین ارزیابی پتانسیل روانگرائی و بعد از ایجاد روانگرائی به هر دو روش سید و ادریس، روبرتسون و راید در طول محدوده سازه اسکله دیافراگمی نمودار ۵-۱۱شکل میگیرد.
نشست (به سانتیمتر)
فاصله از سمت چپ دیواره اسکله (به متر)
شکل ۵-۱۱-نشست سطح زمین در محدوده اسکله دیافراگمی در هر دو روش نفوذ استاندارد و نفوذ مخروط
۵-۱۰-۴- عمق نهائی لازم جهت بهبود زمین
آنالیز روانگرائی نشان می دهد که ترازهای پائین لایه بالای روانگرا، بین نسبت به سطح دریا در پشت دیواره دیافراگمی تغییرات دارد.با توجه باینکه تراز موجود زمین برابر نسبت به سطح دریا می باشد، بنابراین با توجه به اینکه زمین بایستی تا پائین لایه روانگرای بالائی تقویت گردد بنابراین عمق کل لایه ای که دارای مشکل بوده و بایستی تقویت گردد برابر ۱۲ متر می باشد. بنابراین عمقی که جهت بهبود بایستی به آن رسید عمق ۱۲ متر می باشد.
به لحاظ مهندسی هیچگاه روانگرایی به خودی خود اتفاق نیفتاده و یا لایه روانگرا نیز روان و جاری نمی شود مگر اینکه در اثر خرابی سازه هائی که در همسایگی آن است و یا زلزله ای که اتفاق می افتد رخ دهد. در مطالعات ژئوتکنیکی مختلف سایت، یک لایه ماسه ای اشباع که مستعد روانگرائی می باشد دیده شد که به دلیل وجود لایه های سربار غیر روانگرا بر روی لایه مذکور اثری از آن دیده نمی شود. این لایه سربار می تواند بر رسیدن اثرات روانگرائی لایه روانگرا بعد از روانگرا شدن به سطح زمین موثر باشد. بطور کلی برای اینکه به این نتیجه رسید که آیا اثرات لایه های روانگرا بعد از روانگرائی به سطح زمین می رسد یا خیر، ضخامت لایه روانگرا را می توان در مقایسه با ضخامت لایه غیر روانگرای سطحی در شکل ۵-۱۲ نشان داد.
شکل۵-۱۲- منحنی پیشنهاد شده مرزی جهت نشان دادن روانگرائی که باعث خرابی میگردد..
متیلمرکاپتان
۳۴۰
هپتان
۳۶۰
دیسولفیدکربن
۳۶۰
دیاکسیدگوگرد
۱۴۰۰
بنزن
۳۸۰۰
آب
۱۱۰۰۰
با توجه به جدول (۱-۴) حلالیت زیاد مرکاپتانها، سولفیدهیدروژن، سولفیدکربنیل و دیگر ترکیبات گوگردی در حلال نسبت به حلالیت کم اتان، متان، پروپان و تا حدی بوتان (حلالیت متیلمرکاپتان تقریباً ۱۰ برابر بوتان است)، این حلال را برای شیرینسازی گاز طبیعی و برش پروپان مایع مناسب میسازد.
همجذبی هیدروکربنهای سنگینتر از پروپان نیاز به ملاحظات بیشتر در ارزیابی بازده حلال سلکسول و طراحی فرایند دارد. این حلال قادر است که ناخالصیهای گوگرد موجود در گاز طبیعی را به مقادیری کمتر از ppm 16 و مقدار دیاکسیدکربن موجود را به مقادیر کمتر از ppm 2000 برساند و گاز طبیعی شیرینی با نقطه شبنم گاز و نقطه شبنم آب مطلوب تولید نماید [۱۵].
۱-۳-۲-۲-۲- محلولهای سودسوزآور
مدت زیادی است که در صنعت پالایش فرآوردههای هیدروکربنی مایع، از محلولهای سودسوزآور برای استخراج ناخالصیهای اسیدی مانند سولفیدهیدروژن، مرکاپتانها و سایر ترکیبات گوگرددار آلی استفاده میشود. هنوز هم فرآیندهای شیرینسازی با بهره گرفتن از حلال سودسوزآور پرطرفدارترین بین فرآیندهای مرطوب میباشند. حلال فیزیکی سودسوزآور درصورتیکه بهدرستی بازیافت و تصفیه شود، هیچگونه پسماند مضر و خطرناکی را به وجود نیاورده و مورد تأیید قوانین زیستمحیطی نیز میباشد. گازهای پالایشگاهی، گاز مایع و نفتای سبک اغلب در سراسر جهان توسط حلال فیزیکی سود تصفیه میشوند. اگرچه پیش از فرایند شستشو با سود ناخالصیهای سولفیدهیدروژن و دیاکسیدکربن باید توسط حلالهای آمینی یا جاذبهای خشک جداسازی شده باشند.
سود استفادهشده در فرآیندهای شیرینسازی گاز مایع که غنی از مرکاپتان است، در یک سیستم تصفیه کاتالیستی بازیافت میشود [۱۴].
متأسفانه، ترکیبات گوگردی موجود در برشهای هیدروکربنی سنگین مانند نفتای سنگین، سوخت جت و دیزل نمیتوانند با سود استخراج شوند و محلولهای سود در این زمینه تنها برای تبدیل مرکاپتانهای بدبو و خورنده به روغنهای دیسولفید مجاز بکار میروند.
با توجه به مطالب ذکرشده، حلال سود در صنایع پالایش برای حذف ترکیبات گوگردی از برشهای هیدروکربنی سبک و یا اکسایش مرکاپتانهای موجود در برشهای سنگینتر به کار میرود.
در خلال فرآیندهای شیرینسازی برشهای سنگین با سود محصولات جانبی آلیای نظیر سود فنولی و محلولهای سود نفتنی تولید میشوند که بایستی هنگام طراحی واحد تصفیه در نظر گرفته شوند. بخشی از فنولها موجود در بنزینهای حاصل از شکست بهطور اتفاقی با حلال فیزیکی سود استخراج میشوند. محلولهای سود فنولی و نفتنی ممکن است فروخته شوند یا بهگونهای مناسب در واحد به کار روند [۱۴].
مزایای حلال فیزیکی سودسوزآور به شرح زیر است:
در میان حلالهای فیزیکی، سود یکی از ارزانترین بازهای غیرآلی موجود در صنایع پالایش هیدروکربنها میباشد. در طولانیمدت قیمت سود با سرعت اندکی کمتر از تورم افزایشیافته است.
در واحدهای فرآیندی، پمپ کردن و کنترل سود آسان است. در دماهای عملیاتی زیر ۹۳ درجه سانتیگراد، لازمه متالوژی معمولاً کربن استیلی است که هزینه پایینی میبرد.
در مقایسه با فرآیندهای خشک احیاپذیری که در آنها از غربالهای مولکولی استفاده میشود، هزینههای سرمایهگذاری و عملیاتی فرآیندهای مرطوب استفادهکننده از سودسوزآور ۸۰ الی ۹۰ درصد پایینتر است. فرآیندهای شیرینسازی گاز مایع با سود در مقایسه با غربالهای مولکولی نهتنها ارزانتر هستند بلکه اطمینان از حصول محصولی با مشخصات موردنظر در صورت استفاده از سود بیشتر است.
سود مصرفشده برای شیرینسازی برش هیدروکربنی سبک گاز مایع بهراحتی توسط یک فرایند اکسیداسیون کاتالیستی احیاشده و به برج استخراج مرکاپتانها برگردانده میشود. ازآنجاکه سود در هیدروکربنها محلول نیست، جداسازی کامل فازها میتواند در واحدی که بهخوبی طراحی شده است، به دست آید.
در مقایسه با دیگر مواد شیمیایی مورداستفاده در صنایع پالایش و پتروشیمی، سود حین ذخیره، انتقال و در ارتباط با پرسنلی که با آن سروکار دارند، ایمنی بیشتری دارد و مقررات ایمنی مرتبط با سودسوزآور بهسختی مقررات وضعشده برای مواد شیمیایی دیگر موجود در پالایشگاهها مانند سولفیدهیدروژن، آمینها، آمونیاک گازی، اسیدسولفوریک و اسیدهیدروفلوریک و غیره نمیباشد [۱۴].
۱-۳-۲-۳- سولفورزدایی با حلالهای هیبریدی
حلالهایی که بهعنوان حلال «هیبریدی» دستهبندی میشوند، ترکیبی از حلالهای شیمیایی و فیزیکی میباشند. این حلالها معمولاً شامل (۳۰- ۲۰) درصد وزنی آب، (۶۰- ۴۰) درصد وزنی آمین و (۴۰- ۱۰) درصد وزنی حلال فیزیکی میباشند [۱۴]. ترکیب آمینی مورداستفاده در حلالهای هیبریدی معمولاً متیلدیاتانولآمین (MDEA) یا دیایزوپروپانولآمین (DIPA) میباشد.
حلالهای هیبریدی عملکردی مابین عملکرد حلالهای شیمیایی (آمینها) و حلالهای فیزیکی دارند. اگرچه حلالهای فیزیکی مقادیر بسیار زیاد مرکاپتان را از جریان گاز مایع جداسازی میکنند و از این نظر از حلالهای شیمیایی (آمینها) قویتر هستند اما در عوض حلالیت فاز هیدروکربنی در حلالهای فیزیکی بیشتر از حلالیت آن در حلالهای شیمیایی است. حلالهای هیبریدی این توانایی را دارند که در عین جداسازی مرکاپتانها و برخی دیگر از ترکیبات آلی، مقادیر کمتری از برش هیدروکربنی را در مقایسه با حلالهای فیزیکی در خود جذب میکنند. البته نباید فراموش کرد که ازلحاظ جداسازی مرکاپتانها حلالهای هیبریدی بازده حلالهای فیزیکی را ندارند اما از حلالهای آمینی قویتر هستند.
از انواع مختلف حلالهای هیبریدی میتوان از سولفینول[۱۶] حلالهای اختصاصی ارائهشده توسط شرکت داو[۱۷] و حلالهای هیبریدی فلکسورب[۱۸] نام برد.
بههرحال باوجود توانایی این حلالها در جداسازی مرکاپتانها، درصورتیکه مقدار مجاز سولفور در محصول گاز مایع کمتر از ۳۰ میلیگرم بر مترمکعب در محل دریافت محصول باشد. مقدار سولفور قبل از عملیات انتقال باید کمتر از ۲۰ الی ۲۵ میلیگرم بر مترمکعب باشد. در این صورت پس از بازیابی ترکیبات اسیدی توسط حلالهای هیبریدی باید عملیات شیرینسازی تکمیلی نیز صورت گیرد تا مرکاپتانها و سایر ترکیبات در صورت حضور در گاز مایع جداسازی شوند [۱۱ و ۹].
۱-۳-۳- جمعبندی فرآیندهای شیرینسازی گاز مایع
حلالهای آمینی مدتهاست که بهعنوان حلالهای شیمیایی مؤثر در جداسازی سولفیدهیدروژن و دیاکسیدکربن بهکاررفتهاند اما این حلالها برای جداسازی مرکاپتانها چندان مؤثر نیستند.
آمینهای ترکیبی علاوه بر جداسازی سولفیدهیدروژن و دیاکسیدکربن قادر به جداسازی ترکیبات سولفور آلی نظیر سولفیدکربنیل و دیسولفیدکربن نیز میباشند. حلالهای آمینی معمولی سولفیدکربنیل را به میزان کافی جذب نمیکنند یا جذب سولفیدکربنیل به قیمت جذب همزمان هیدروکربنها توسط آمین انجام میشود. حلالهای ترکیبی مانند a MDEA متعلق به شرکت BASF میتوانند مقدار سولفیدکربنیل زیادی را، تقریباً ۹۹ درصد، جذب کنند درحالیکه حلالیت کمی برای هیدروکربنها دارند و این درحالیست که دبی حلال موردنیاز زیاد نیست. مطالعه بر روی این آمینها برای افزایش قدرت آنها در جداسازی مرکاپتانهای موجود در گاز مایع (شامل متیل و اتیل مرکاپتانها) و سایر ترکیبات آلی در حال انجام است.
مرکاپتانها در مقایسه با سولفیدهیدروژن و دیاکسیدکربن اسیدهای بسیار ضعیفتری هستند واکنش آنها با آمینها بسیار کم انجام میشود. درنتیجه بازهای قویتری مانند محلولهای سود برای جداسازی مؤثر مرکاپتانها به کار میروند.
حلالهای هیبریدی در جذب مرکاپتانها موفقتر از حلالهای آمینی هستند اما درصورتیکه محصولی با مشخصات سولفور زیر ppm 30 جرمی مدنظر باشد این حلالها هم برای جداسازی مرکاپتانها پاسخگو نیستند، اگرچه در جداسازی سولفیدهیدروژن، دیاکسیدکربن و ترکیبات گوگردی آلی نظیر دیسولفیدکربن و سولفیدکربنیل بازده بالایی دارند.
طراحی فرآیندهایی که از حلالهای هیبریدی استفاده میکنند مانند فرآیندهای آمینی است؛ اما هزینههای سرمایهگذاری و نیازمندیهای انرژی برای حلالهای هیبریدی کمتر است و علت اصلی آن بازده بالای حلال هیبریدی در دبیهای کمتر میباشد. در مقایسه با حلالهای آمینی دبی حلال هیبریدی در حال چرخش ۳۰ الی ۵۰ درصد کمتر است.
غربالهای مولکولی که احیاپذیر هم هستند، نیز قادر به جداسازی ترکیبات سولفور آلی و مرکاپتانها هستند و البته این جاذبها سولفیدهیدروژن و دیاکسیدکربن را نیز با بازده بالا جداسازی میکنند. غربالهای مولکولی این مزیت را نیز دارا هستند که همزمان با فرایند شیرینسازی، عمل رطوبتزدایی را نیز از جریان هیدروکربنی انجام میدهند.
از میان فرآیندهای خشک، ازلحاظ توانایی جداسازی ناخالصیها، تنها فرآیندهای شیرینسازی توسط غربالهای مولکولی قادر به رقابت با حلالهای فیزیکی مثل سود هستند.
در مقایسه با فرآیندهای شیرینسازی مرطوب که در آنها از حلالهای فیزیکی نظیر سود استفاده میشود، استفاده از غربالهای مولکولی نیازمند صرف هزینههای سرمایهگذاری بالایی بوده و هزینههای عملیاتی مربوط به احیاء بستر آنها نیز زیاد میباشد.
در جدول (۱-۵) هزینههای عملیاتی و سرمایهگذاری بهمنظور شیرینسازی bpsd 10000 سوخت جت، برای فرایند مرطوب سود و فرایند خشک غربالهای مولکولی باهم مقایسه شده است در مقایسه با فرایند تصفیه توسط غربالهای مولکولی، فرایند شیرینسازی با سود نهتنها ارزانتر است بلکه امکان دستیابی به محصولاتی باکیفیت مطمئنتر ازلحاظ ناخالصیهای گوگردی، بیشتر است.
جدول ۱-۵- هزینههای عملیاتی و سرمایهگذاری موردنیاز برای شیرینسازی pbsd 10000 سوخت جت توسط دو فرایند شیرینسازی با سود و شیرینسازی با کمک غربالهای مولکولی [۱۴]
هزینههای سرمایهگذاری
(دلار آمریکا به ازای هر بشکه)
جنبههای حمایتی و رویههای تجاری در قوانین جاری کشور
موانع موجود در قوانین بانکداری در ایران
۲ـ۸ـ۵ـ موانع موجود در قوانین بیمه
-
- بخش بیمه کشور در اختیار و انحصار دولت است (با اجرای بند ج اصل ۴۴ قانون اساسی، این مانع در حال رفع است)
-
- مشارکت شرکتهای خارجی در سیستم بیمههای کشور ممنوع است.
۲ـ۸ـ۶ـ نارسایی قوانین و آییننامههای مربوط به سرمایهگذاری خارجی
اصول ۴۴ و ۸۱ قانون اساسی از جمله موانع بر سر راه سرمایهگذاریهای خارجی محسوب میشوند که با توجه به سیاستهای جدید ابلاغی مقام معظم رهبری و بررسی آن توسط مجلس شورای اسلامی بخش عمدهای از موانع قانونی رفع خواهد شد.
۲ـ۸ـ۷- بخش بودجه دولت
-
- کسری بودجه
-
- ناکارایی نظام مالیاتی
-
- تورم ناشی از استقراض از بانک مرکزی
-
- کاهش نرخ رشد و سهم بخش خصوصی به علت ساختار نامتقارن بودجه سالانه
-
- کاهش موازنه پرداختها
۴ـ۴ـ مشکلات در بخش تراز پرداختها
-
- ثابت و چسبنده بودن دستمزدها و افزایش سهم درآمد حقیقی نیروی کار نسبت به صاحبان سرمایه و نهایتا انبساط مصرف کل و کاهش پسانداز خصوصی
-
- کاهش قیمتهای نسبی کالاهای قابل تجارت به کالاهای غیرقابل تجارت و انتقال تقاضا به واردات کالا
-
- کاهش سودآوری تولید داخلی کالاهای قابل تجارت و نهایتاً کاهش صادرات کالا و خدمات
سازمان تجارت جهانی، نه یک سازمان اهریمنی و نه فرشته نجات کشورهای در حال توسعه و طبقات فقیر جوامع است. این سازمان برای گسترش تجارت خارجی در سطح بینالملل به وجود آمد و نه برای تعادل طبقاتی، ابقاء و گسترش حقوق بشر، حمایت از محیط زیست و سایر مسائل مهمی که حتی ممکن است کلیدی باشند. دستیابی و عضویت سازمان تجارت جهانی برای هیچ کشوری داروی شفابخش تمامی امراض سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن کشور نیست، ولی میتوان گفت که گامی بلند در جهت بهسازی ساختار اقتصادی و رشد اقتصادی کشورهاست.
باید دانست که عضویت ایران یک امر فوری و آنی نیست و این فرایند با خوشبینانهترین حالت روند، حداقل روند پنج سالهای را در پی خواهد گرفت، که تا آن زمان حتی مشخص نیست که این سازمان بتواند به حیات خود ادامه دهد.فرایند طولانی مدت عضویت ایران فرصتی است که سیاستگذاران اقتصادی به بهبود ساختار اقتصاد ایران و بهرهوری و کارایی و از بین بردن رانت و انحصار که با عضویت در تجارت جهانی برچیده میشوند، بپردازند. در این رهگذر، پیگیری عضویت حداقل بهانهای بر بهبود سیستمهای کنترل بهرهوری و افزایش راندمان در اقتصاد کشور خواهد بود. ویژگیهای اساسی کشورمان از لحاظ منابع انسانی، اقتصادی و … در شرایطی بسیار مطلوب و در بسیاری موارد منحصر به فرد قرار دارد و این استعداد و توانایی وجود دارد که بتواند به سرعت خود را به سطوح بالای رقابت در عرصه اقتصادی برساند. این امر نیازمند یک پشتکار جدی در عرصه مدیریتی و کارشناسی در سطح ملی است. تاریخ ایران گاهی بر استعداد و توانایی کشورمان برای حضور در عرصه اقتصاد جهانی است.
قدمهای اساسی همچون رویکرد موجود در سند چشمانداز توسعه کشور و اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، نقش اساسی در افزایش ظرفیت توان رقابتی کشور در تعامل جدیتر با اقتصاد بینالملل خواهند داشت و برنامه چهارم نیز در جهت همپیوندی ایران با اقتصاد بینالملل قرار گرفته است و بستری برای تسریع توسعه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورمان میباشد.
در این میان کاهش تهدیدها و آسیبهای پیشگرفته و استفاده از فرصتها و تقویت آن، زمینه مناسبی برای کاهش آثار منفی حضور در اقتصاد بینالملل و از جمله عضویت در سازمان تجارت جهانی است.
نکته آخر آنکه مناسب است، تاثیرات مثبت و منفی عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی بر بخشهای مختلف اقتصاد کشور از سوی کارشناسان ذیربط مورد تحقیق و بررسی کارشناسی قرار گیرند تا ابعاد تاثیرگذاری عضویت در سازمان تجارت جهانی بر اقتصاد کشور تبیین گردد؛ به طور مثال در زمینه صادرات و واردات، اشتغال، تولید، تراز پرداختها، سیاستهای ارزی، سرمایهگذاری بخش کشاورزی و صنعت. همچنین در خصوص کاهش اثرات منفی عضویت ایران، برنامهریزی شود.
فصل سوم
مواد و روشها
.
۳-۱ جامعه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر عبارتست از کلیه کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی که در مجموع۱۴۶ کشور اعم از عضو اولیه و ملحق شده و همچنین ۲۸ کشور در حال الحاق می باشد.
۳-۲ نمونه آماری
حجم نمونه در این پژوهش ۱۹۲ کشور جهان می باشد که از این میان ۱۲۵ کشور همان کشورهای طرف متاهد گات و عضو اولیه و ۲۱ کشور مانند:
اکوادور،بلغارستان،مغولستان،پاناما،قرقیزستان،لتونی،استونی،اردن،گرجستان،آلبانی،عمان،کرواسی،لیتوانی،مولداوی،چین،ارمنستان،مقدونیه،نپال،کامبوج،عربستان،تونگا اعضای ملخق شده و ۲۸ کشور ناظر در حال الحاق و ۲کشور ناظر غیر متقاضی الحاق و۱ کشور غیر ناظر متقاضی الحاق و ۱۵ کشور غیر ناظر غیر متقاضی الحاق می باشد.
۳-۳ابزار اندازه گیری
ابزار اندازه گیری اطلاعات در این پژهش روش قیاس(حرکت از کل به جزء)،روش استقراء(حرکت از جزء به کل)،روش تمثیل(روش مقایسه ای)می باشد.
۳-۴روش تحقیق
روشی که در این مختصر برای پیش بینی تاثیرات الحاق به سازمان تجارت جهانی بر مقررات داخلی ناظر به اسناد تجارتی اتخاذ شده ، روش تجزیه و تحلیل میباشد.یعنی مواد قانونی و کنوانسیون ها مانند مواد طبیعی در لابراتوار علمی تجزیه و تحلیل شده و اصول و قواعد حقوقی و نظریات علمی که مبنای آنها قرار گرفته ، استخراج میشود.بنظر میرسد تنها روشی که میتواند از جهتی مسائل حقوقی را روشن گرداند ، روش تجزیه و تحلیل است که امروزه در تحقیقات علمی در رشته های مختلف علوم متداول میباشد و از دیر زمانی روش بعضی از فقهاء اسلام بوده است.
کوشش فراوارن بکار رفت تا مواد،بیشتر از نظرحقوقی تحقیق و مطالعه شود و مواردی هم که در عمل ممکن بود پیش آید و حکم قانون درباره آن موارد کامل و یا صریح نمی باشد و یا اصلا قانونی وجود ندارد، موافق روح و مفاد قوانین موضوعه کشوری حکم آن بیان گردد.
در نوشتن این مختصر کوشش بعمل آمد که مطالب علمی حتی المقدور با بیان ساده شرح داده شود و لغات متداول و دور از فهم استعمال نگردد و تا آنجائیکه ممکن بود عبارات و لغات ساده بکار بره و پیرامون اصطلاحات علمی فهم آن احتیاج باطلاعات علمی عمیق دارد نگشته است.
۳-۵چگونگی جمع آوری داده ها
متدلوژی حقوق بصورت توصیفی- تحلیلی
۳-۶ متغیر ها و تعاریف آنها
متغیر های تحقیق به دو دسته متغیر مستقل و وابسته به شرح زیر تقسیم می شود:
۳-۶-۱ متغیروابسته:
مقررات و قوانین داخلی ناظر به اسناد تجاری و عدم تطابق قوانین راجع به اسناد تجاری کشورمان با اساسنامه سازمان تجارت جهانی وهمچنین رشد اقتصادی وبهبود وضع اشتغال و در آمد.
۳-۶-۲ متغیر مستقل:
الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی و چگونگی چانه زنی ها جهت گرفتن امتیازات بیشتر از آن سازمان در حین الحاق .
۳-۷ محدودیت های تحقیق:
-عدم دسترسی به منابع کافی
-احتمال غیر موثق بودن منابع
فصل چهارم
نتایج
جهت برسی تاثیر الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی بر مقررات راجع به اسناد تجارتی،دو سوال مطرح می گردد، اول اینکه آیا ایران قادر به الحاق به سازمان تجارت جهانی خواهد بود.؟ و دوم اینکه در صورت الحاق چه تاثیری بر مقررات داخلی ناظر به اسناد تجارتی خواهد گذاشت؟ در برسی سوال اول باید بدوا شرایط و ،مراحل الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی را برسی کرد.
- ارائه درخواست الحاق ایران به دبیرخانه سازمان تجارت جهانی