فلکس و همکاران[۳۷](۲۰۰۱) معتقدند، مشارکت بیشتر حسابرسی داخلی در فرایند حسابرسی مستقل، با حقالزحمهی پایین حسابرسی مستقل همراه است. برای مثال، اگر در یک شرکت، میزان مشارکت حسابرسان داخلی از مشارکت صفر به مشارکت متوسط افزایش یابد، حقالزحمه حسابرسی مستقل تقریباً ۱۸ درصد کاهش مییابد.
۲-۳-۹ تاکید استانداردها حسابرسی به اتکای حسابرس مستقل برحسابرسی داخلی
انجمن حسابداران رسمی آمریکا، در بیانیهی استاندارد شمارهی ۶۵ خود بر اتکای حسابرسان مستقل بر عملکرد حسابرسی داخلی تاکید دارد. در این استاندارد ماهیت چنین اتکایی بیانشده و راههای ویژهای را توصیف میکند که به وسیله آنها حسابرس مستقل میتواند کارایی و اثربخشی فرایند حسابرسی مستقل را با بهره گرفتن از کار حسابرسان داخلی تقویت کند.
براساس این استاندارد، حسابرسان مستقل در زمان کسب شناخت از سیستم کنترل داخلی صاحب کار در طول دوره حسابرسی صورتهای مالی، شناختی از اجزای کنترل داخلی صاحب کار شامل واحد حسابرسی داخلی صاحب کار به دست می آور د. بر مبنای شناخت به دست آمده از واحد حسابرسی داخلی صاحب کار، حسابرس مستقل باید مشخص نماید، که آیا فعالیتهای حسابرسان داخلی در ارتباط با حسابرسی صورتهای مالی است اگر حسابرس مستقل تشخیص دهد که ا ین فعالیتها مربوط هستند و آنها را برای ملاحظه کار حسابرسان داخلی موثر، بیابد، در این صورت کیفیت حسابرسی داخلی را ارزیابی خواهد کرد (نیکبخت و معاذی نژاد،۱۳۸۷).
همچنین، استاندارد مزبور بیان میکند که اگر کیفیت به اندازه کافی بالا نیست، حسابرس مستقل نباید برای اتکا بر کار انجامشده توسط حسابرسان داخلی برنامهریزی کند؛ اما اگر واحد حسابرسی داخلی از سطح قابل قبولی از کیفیت برخوردار باشد، حسابرس مستقل، ماهیت و میزان اتکا بر کار انجامشده توسط حسابرسان داخلی را تعیین خواهد کرد. بر اساس استاندارد شمار ه ۶۱ از مجموعه استانداردهای حسابرسی ایران، حسابرس مستقل باید چنان شناختی از فعالیتهای واحد حسابرس داخلی به دست آورد که برای کمک به برنامهریزی حسابرسی و تدوین طرح کلی موثر حسابرسی، کافی باشد. حسابرس مستقل در جریان برنامهریزی حسابرسی باید از کار واحد حسابرسی داخلی در زمینههای خاصی که ظاهراً به حسابرسی مستقل صورتهای مالی مربوط می شود، یک ارزیابی مقدماتی به عمل آورد.
۲-۳-۱۰ حوزههای همکاری بین حسابرس مستقل و حسابرسی داخلی
اگر چه، نقش و وظایف حسابرسی مستقل متفاوت از حسابرسی داخلی است، اما نقاط اشتراک زیادی بین این دو مسئولیت وجود دارد. ابعاد مشترک این دو نقش، فضای قابلملاحظهای را برای همکاری با منافع دوطرفه به وجود میآورد. متداولترین اقدامات مشترک هر دو گروه حسابرسان، ارزیابی سیستم کنترل داخلی و بررسی عملکرد گزارشگری مالی شرکت است. اگر چه اهداف و نقشهای خاص آنها، متفاوت است، اما ماهیت آزمونهای بکار گرفتهشده، بسیار مشابه است.
حسابرسان مستقل در دو زمینهی عمومی میتوانند بر کار حسابرسان داخلی اتکا کنند. اول، مشارکت حسابرسان داخلی در ارزیابی کنترلهای داخلی حسابداری سیستم صاحب کار و دوم، عملکرد حسابرسان داخلی در روشهای حسابرسی مهم تحت نظارت و بررسی دوباره توسط حسابرسان مستقل. اتکا به دلیل نقش حسابرسی داخلی در ارزیابی سیستم کنترل داخلی حسابداری مورد تأیید همگان است، اما دیدگاههای متفاوتی در مورد زمینه دوم اتکا وجود دارد.
در تحقیق آلبرت و همکاران[۳۸](۱۹۹۳)، بیست زمینهی همکاری بین حسابرسان مستقل با حسابرسان داخلی شناسایی شده است. برخی از این موارد، شامل گردآوری اطلاعات، حسابرسی سیستم های رایانهای، بررسی حسابها و کمک به اجرای آزمونهای محتوا است.
والاس[۳۹](۱۹۸۴)، شیوههای کمک حسابرسان داخلی به حسابرسان مستقل را به شرح زیر بیان میکند:
همکاری سازمانی: این مورد شامل تهیه جداول کمکی، گردآوری اسناد و مدارک برای بررسی، اصلاح اسناد برای تسهیل امور مختلف و گسترش روشهای حسابرسی مبتنی بر سیستم های رایانهای است.
کمک برای مرور و بررسی: این مورد شامل تجزیه و تحلیل حسابها، بررسی و مستند کردن کنترلها، بررسی دقیق تغییرات و اطلاعات مرکز عملیات و بررسیهای موقت طرحها و راه حل ها میباشد.
تسهیل در انجام آزمونها: این مورد شامل مشاهده موجودیها، تأیید اعتبار مشتریان، آزمون دادههای حقوق و دستمزد، تجزیه و تحلیل حسابهای مشکوک الوصول، آزمون رعایت مقررات و قوانین و کنترل کارمندان و آزمونهای تراز حسابها است.
کمک در تهیه و ارائه یادداشتهای همراه صورتهای مالی: این مورد معمولاً شامل بهرهگیری از محتوا نامهی مدیریت و هماهنگی دیدگاههای مدیریت با حسابرسان مستقل در مورد کنترلها و عملیات است.
کمکهای عمومی: شامل بازرسی محلها، بهکارگیری حسابرسیهای سیستم و حمایت از سیستم های موجود است.
براون[۴۰](۱۹۸۳) معتقد است، رابطهی حرفهای بین حسابرسان مستقل و حسابرسان داخلی در امور خط مشی و روشهای اتکای حسابرسان مستقل به عملکرد حسابرسان داخلی به طور قاطع مشخص نیست. شاید دلیل این امر، فقدان تحقیقات علمی و عملی در این زمینه باشد.
آنچه مسلم است این است که اتکا حسابرسان مستقل بر عملکرد حسابرسی داخلی در فرایند حسابرسی مالی باعث استفاده بهینهسازمانی در (سطح خرد) و منابع اجتماعی (در سطح کلان) خواهد شد.
ریچارد سون[۴۱] (۲۰۰۲)، بر مرتبط کردن حسابرسی داخلی و حسابرسی مستقل تأکید دارد. وی جهت دستیابی به این ارتباط هشت مورد به شرح زیرشناسایی میکند که همکاری در آنان باعث ارتباط نزدیکبین این دو گروه حسابرسان خواهد شد:
ارتباط مؤثر در رابطه با برنامهریزی کلی حسابرسی، زمانبندی حسابرسی و همکاری در حل مشکلات.
بررسی سیستم کنترلهای داخلی
بررسی گزارشهای میاندورهای
تهیه برنامه جمع آوری شواهد برای حسابرسان داخلی
برنامهریزی برای حسابرسی میاندورهای توسط حسابرسان مستقل
برنامهریزی برای حسابرسی پایان سال توسط حسابرسان مستقل
حسابرسی بخشهای مختلف شرکت مورد حسابرسی.
افزایش اتکا بر سطح عملکرد حسابرسی داخلی توسط حسابرس مستقل زمانی امکانپذیر است که آنان بتوانند صلاحیت حرفهای، بیطرفی، کیفیت فعالیتهای حسابرسان داخلی و سایر ویژگیهای مربوط را ارزیابی و با توجه به نتایج حاصله، میزان اتکا و همکاری را تعیین کنند.
۲-۴ پیشینه تحقیق
۲-۴-۱ پیشینه تحقیق های داخلی
نیکبخت و معاذی نژاد (۱۳۸۷)، در پژوهشی تحت عنوان « عوامل موثر در اتکای حسابرسان مستقل بر کار حسابرسان داخلی»با ۹۵ درصد اطمینان نشان دادند که صلاحیت حرفهای، کیفیت کار انجامشده، مراقبت حرفهای و سطح ریسک ذاتی توسط حسابرسان داخلی رابطهی مثبت معناداری با اتکای حسابرسان مستقل بر کار آنان دارد.در این پژوهش، مراقبت حرفهای حسابرسان داخلی به عنوان مهمترین و اساسیترین متغیر و صلاحیت حرفهای حسابرسان داخلی به عنوان کم اهمیتترین متغیر مورد توجه حسابرسان مستقل در ارزیابی عملکرد حسابرسان داخلی شناخته شد.
انصاری و شفیعی (۱۳۸۸)، در بررسی تأثیر متغیرهای حسابرسی داخلی بر برنامه حسابرسی نشان دادند که متغیرهای مستقل عملکرد حسابرسان داخلی، صلاحیت و همچنین بیطرفی حسابرسان داخلی، منجر به ایجاد تغییراتی در متغیرهای وابسته برنامه حسابرسی، بودجه زمانی، بودجه ریالی و میزان اتکای حسابرسان مستقل به حسابرسان داخلی میشود.
سجادی و همکاران (۱۳۸۹)، شش عامل صلاحیت حرفهای، بیطرفی، کیفیت کار انجامشده، مراقبت حرفهای، در دسترس بودن حسابرسان داخلی و سطح خطر ذاتی را در تعیین اتکا بر اطلاعات حسابرسی شده توسط حسابرسان داخلی است مورد بررسی قراردادند نتایج تحقیق نشان داد که عوامل صلاحیت حرفهای، بیطرفی، کیفیت کار انجامشده، مراقبت حرفهای حسابرسان داخلی و سطح خطر ذاتی در اتکای حسابرسان مستقل بر اطلاعات حسابرسی شده توسط آنان مؤثر هستند، اما در دسترس بودن حسابرسان داخلی در اتکا بر اطلاعات حسابرسی شده توسط آنان مؤثر نیست.
۲-۴-۲ پیشینه تحقیق های خارجی:
یوکر و همکارانش [۴۲] (۱۹۸۱) برای ارزیابی سطح گزارش دهی حسابرسی داخلی به عنوان مهمترین عامل مؤثر در بیطرفی آنان، حسابرسی داخلی را به یک تیم بسکتبال تشبیه کردند. اگر حسابرسی داخلی به هیئتمدیره گزارش میکرد، به عنوان مهاجم سطح بالا و اگر به سایرین گزارش میداد، به عنوان مهاجم سطح پایین،طبقهبندی میشد. در این تحقیق متغیر وابسته، میزان هزینه های مطالبات مشکوکالوصول برای حسابهای دریافتنی تعریف شد. نتایج نشان داد که سطح گزارش دهی بر روی متغیر وابسته، تأثیر معنیداری ندارد.
کلی و هاسگین[۴۳](۱۹۸۱) این سوال را مطرح ساختند: آیا حسابرسان داخلی میتوانند هزینه انجام حسابرسی مستقل را کاهش دهند؟ نتایج بررسیهای ایشان بیانگر آن است که اغلب شرکتها خواهان کیفیت بالای کار حسابرسی داخلی میباشند و برای دستیابی به این هدف هزینه بالایی را تحمل میکنند. همچنین اغلب مدیران مالی شرکتهای مورد بررسی احساس میکردند که واحد حسابرسی داخلی نسبت به سازمان مستقل است، بنابراین بایستی بهکارگیری نتایج کار حسابرسان داخلی توسط حسابرسان مستقل بسط و توسعه یابد تا بتوان هزینههای حسابرسی مستقل را کاهش داد.
یافتههای گیبینس و ولف[۴۴](۱۹۸۲) نشان داد که واحد حسابرسی داخلی یکی از عوامل محیطی بالقوه تأثیرگذار بر قضاوتهای حرفهای حسابرسی میباشد. نکته جالبتوجه در تحقیقات ایشان این بود که اگر چه اهمیت حسابرسی داخلی با پیشرفت حسابرسی رو به زوال گذاشته است، اما در وضعیت کنونی اغلب حسابرسان مستقل به ایشان اتکا میکنند و میزان اتکا به حسابرسان داخلی، به ارزیابی حسابرسان مستقل از کار ایشان بستگی دارد.
عبدل خلیق، اسنوبال و راگ[۴۵] (۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان تأثیر متغیرهای حسابرسی داخلی بر برنامهریزی حسابرسی مستقل، روش پردازش الکترونیکی دادهها و همچنین دو متغیر سازمانی را بر برنامهریزی کار حسابرسی مورد بررسی قراردادند. نتایج بررسیهای ایشان نشان میدهد سطح سازمانی که حسابرسان داخلی نسبت به آن گزارش میدهند مهمترین عامل تأثیرگذار بر برنامه حسابرسی میباشد. به عبارتی با افزایش بیطرفی حسابرسان داخلی میتوان میزان اتکا به ایشان را افزایش داد.
براون[۴۶] (۱۹۸۳) در مقاله خود با نام قضاوت حسابرسان مستقل در ارزیابی عملکرد حسابرسان داخلی بیان میدارد: دو عامل بیشترین تأثیر را بر قضاوت حسابرسان در کار حسابرسی دارند که به ترتیب اولویت عبارتاند از: بیطرفی حسابرسان داخلی و گزارشها وی و عملکرد حسابرس پیشین.
کوشینگ و لئوبیک[۴۷](۱۹۸۳)، به این نتیجه رسیدند که تأثیر خطر ذاتی بر تصمیمگیریهای حسابرسان مستقل برای استفاده از خدمات حسابرسان داخلی مهم است.
مارگیم[۴۸] (۱۹۸۴) تأثیر اتکای حسابرسان مستقل به حسابرسان داخلی را بررسی کرد و چنین نتیجه گرفت که: افزایش سطح مهارت حسابرسان داخلی و بهبود عملکرد ایشان سبب خواهد شد که حسابرسان مستقل ساعات کار برنامهریزیشده را کاهش دهند. اما بیطرفی حسابرسان داخلی بر برنامه زمانبندی حسابرسان مستقل بی تأثیر است، زیرا که آنها در استخدام صاحب کارند. همچنین مطالعات نشان داده است که حسابرسان داخلی برخی اعمال خاص را پیش از آنکه حسابرسان مستقل کار برنامهریزی را انجام دهند، به انجام رسانیدهاند که ممکن است در صورت عدم انجام این امور توسط حسابرسان داخلی میزان ساعات کار برنامهریزیشده با میزان بودجه زمانی فعلی متفاوت گردد.
اشنایدر[۴۹] (۱۹۸۴)، پس از بررسی ویژگیهای مطرحشده در بیانیه شماره ۹ استانداردهای حسابرسی، در مقالهای تحت عنوان تصمیمگیری برای اتکا به کار حسابرسان داخلی باید پس از ارزیابی کار حسابرسان داخلی انجام پذیرد بیان میدارد: حسابرسان مستقل باید تا آنجا از حسابرسی داخلی شناخت کسب کنند که مربوط به کنترلهای حسابداری میباشد. اگرچه بیانیه شماره ۹ رهنمودهایی را برای اتکا به حسابرسان داخلی ارائه میکند، اما اولویتی نیز برای ویژگیهای حسابرسان داخلی ارائه نمیکند. وی عوامل تأثیرگذار را به ۱- مهارت، ۲- بیطرفی و ۳- عملکرد تقسیمبندی میکند؛ همچنین نشان میدهد که اولین مرجع قابلاتکا برای حسابرسان مستقل کمیته حسابرسی است و در مرتبه بعدی حسابرسان داخلی جای دارند، کنترلر و کمک کنترلر نیز به ترتیب در مراحل بعدی قرار میگیرند.
لیبی و همکارانش[۵۰] (۱۹۸۵) در تحقیقات خود نشان دادند به موازات افزایش خطر ذاتی، اهمیت عوامل مشخص حسابرسی داخلی نیز برای اتکا افزایش مییابد.
میزر و اشنایدر[۵۱] (۱۹۸۸)، روش تحلیل سلسله مراتبی[۵۲]را برای بررسی اهمیت نسبی ویژگیهایی که در ارزیابی حسابرسان مستقل از عملکرد حسابرسی داخلی مهم هستند، به کاربردند. نتایج تحقیق نشان داد که حسابرسان مستقل، از بین سه عامل صلاحیت حرفهای، بیطرفی و کیفیت کار انجامشده، دو عامل اول را به عنوان مهمترین عوامل درنظرگرفته و کیفیت کار انجامشده را در آخرین اولویت مد نظر قرار میدهند.
ایج و فارلی[۵۳] (۱۹۹۱) عوامل مورد نظر حسابرسان مستقل در استرالیا را در ارزیابی عملکرد حسابرسی داخلی صاحب کار، بررسی کردند. نتایج نشان داد که از بین پنج عامل مورد بررسی، صلاحیت حرفهای به عنوان مهمترین عامل در نظر گرفتهشده و به دنبال آن مراقبت حرفهای (کیفیت کار انجامشده) قرار میگیرد. کارهای حسابرسی گذشته به عنوان سومین عامل در نظر گرفته شد. بیطرفی (جایگاه سازمانی) در درجهی چهارم و حیطهی اختیارات در درجهی پنجم قرار گرفت.
مالتا[۵۴] (۱۹۹۳)، تصمیمگیری حسابرسان مستقل برای استفاده از کار حسابرسان داخلی را بررسی کرد. به خصوص، تحقیق تأثیر خطر ذاتی را در میزان اتکای حسابرسان مستقل بر عملکرد حسابرسی داخلی بررسی کرد. نتایج تحقیق نشان داد که در شرایط عدم وجود خطر ذاتی، صلاحیت حرفهای حسابرسان داخلی مهمترین عامل و به دنبال آن بیطرفی و کیفیت کار انجامشده است، اما در شرایط وجود خطر ذاتی حسابرسان مستقل از فرایند پیچیدهای در فرایند تصمیمگیری برای اتکا استفاده کرده و تأثیر کار حسابرسان داخلی را تنها زمانی که بیطرفی بالا باشد، در نظر میگیرند.
مالتا و کیدا[۵۵] (۱۹۹۳) دریافتند که ریسک ذاتی میزان اتکا بر حسابرسی داخلی را تحت تأثیر قرار میدهد.
نتایج تحقیق اندرسون[۵۶] و همکاران (۱۹۹۴)، نشان داد که یکی از فراگیرترین انواع شواهد حسابرسی، اطلاعاتی است که از مدیریت و واحد حسابرسی داخلی صاحب کار به دست میآید. آنان شایستگی و صلاحیت افراد تهیهکنندهی شواهد را یکی از عوامل مؤثر بر قابلیت اعتماد شواهد گردآوریشده، بیان کردند.
با بهره گرفتن از جدول ضرایب فوق، مدل رگرسیون خطی ساده میان متغیر مستقل محرک تعهد و متغیر وابسته بازخرید عبارت است از:
(۴‑۲۲)
با بهره گرفتن از این مدل رگرسیونی، هر مقدار مدنظر، از بازخرید را میتوان با بهره گرفتن از متغیر محرک تعهد پیشبینی کرد. همچنین ضریب تعیین این مدل ۵۹۵/۰ میباشد یعنی با بهره گرفتن از رابطه رگرسیونی فوق ۵/۵۹ درصد از تغییرات را میتوان توجیه کرد.
در ادامه بررسی میکنیم که آیا مدل رگرسیونی ارائهشده در فوق مناسب است یا خیر، بدین منظور از جدول تجزیه واریانس که با نرمافزار SPSS بهدستآمده است استفاده میکنیم.
در جدول (۴-۲۹) فرضیات زیر آزمون میشوند:
فرض : مدل رگرسیون خطی برازش دادهشده، معنیدار نیست.
فرض : مدل رگرسیون خطی برازش دادهشده، معنیدار است.
اگر سطح معنیداری از ۰۵/۰ کمتر باشد، نتیجه میگیریم فرض مقابل تأیید میشود و مدل رگرسیون خطی برازش دادهشده معنیدار است.
همانطور که در جدول (۴-۲۹) مشاهده میکنیم، سطح معنیداری ۰۰۰/۰ است و از ۰۵/۰ کمتر است؛ بنابراین با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت مدل رگرسیونی ارائهشده در رابطه فوق ازنظر آماری معنادار است.
جدول ۴‑۲۹: جدول تجزیه واریانس فرضیه یازدهم
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
آماره F
سطح معنیداری
رگرسیون
۸۱۴/۱۶۵
۱
۸۱۴/۱۶۵
۴۷۵/۵۶۱
۰۰۰/۰
خطا
۸۱۱/۱۱۲
۳۸۲
۲۹۵/۰
مجموع
۶۲۵/۲۷۸
۳۸۳
فرضیه دوازدهم: محرک تعهد بر مفهوم وفاداری، تأثیر مثبت و معناداری دارد.
برای آزمون این فرضیه، با بهره گرفتن از رگرسیون خطی ساده، بررسی میکنیم که آیا ضریب رگرسیونی میان متغیر مستقل محرک تعهد و متغیر وابسته وفاداری مثبت است یا خیر.
آزمون دوربین واتسون
برای انجام رگرسیون باید همواره خطاها مستقل باشند، بهمنظور بررسی استقلال خطاها از آماره دوربین واتسون استفاده میکنیم و فرضیات زیر مورد آزمون قرار میگیرد:
فرض : خطاها مستقل نیستند.
فرض : خطاها مستقل هستند.
اگر مقدار آماره دوربین واتسون بین ۵/۱ تا ۵/۲ باشد فرض پذیرفته میشود و نتیجه میگیریم خطاها مستقل هستند.
در مدل کلی مقدار آماره دوربین واتسون ۹۴۵/۱ است، چون مقدار این آماره بین ۵/۱ تا ۵/۲ میباشد نتیجه میگیریم که میان خطاها استقلال وجود دارد و میتوانیم از رگرسیون استفاده کنیم.
معادله ساختاری
اهداف و اهداف فرعی، گروه بندی اهداف
تجزیه و تحلیل
تجزیه و تحلیل اسناد
معمولاً غیر مستقیم
با توجه به مدارک موجود متفاوت خواهد بود، تعاملات با متخصصان
تجزیه و تحلیل شبکه اجتماعی
تجزیه و تحلیل پرسشنامه و ایمیل
مستقیم و غیر مستقیم
با ارزش ترین نوع انتقال یا تبادل دانش، تعامل دو سویه است که به هنگام صحبت و جلسات فردی و گروهی با همکاران اتفاق می افتد جدول ۲-۷ ابزارهای انتقال دانش را نشان می دهد که بر حسب میزان اشتراک گذاری دانش رتبه بندی شده اند.
جدول۲- ۷ ابزارهای انتقال دانش بر حسب میزان اشتراک گذاری (Jashapara, 2004)
چهره به چهره
درجه بالا
درجه پایین
کنفرانس ویدیویی
تلفن
گفتگوی نوشتاری (چت)
اینترانت / اینترنت
پایگاه اطلاعاتی اسناد
برخی روش های تبادل دانش را می توان در زیر مشاهده کرد:
فرستادن یا قرار دادن دانش در محلی خاص: با بهره گرفتن از شبکه های الکترونیکی برای مصرف کنندگان احتمالی و بالقوه و در قالب تکه های کوچک یا اسناد طولانی میسّر است و هر اندازه سازمان از تکنولوژی بیشتری برخوردار باشد، به طور مؤثرتری می تواند در این رابطه عمل کند.
به اشتراک گذاشتن دانش: به معنی در دسترس گذاشتن اطلاعات و دانش جهت استفاده تک تک افراد است. این کار می تواند از طریق اسناد در کتابخانه یا محل نگهداری اسناد دانشی صورت گیرد. در این روش که انتقال توسط فرد به اسناد نیز نامیده می شود، کارکنان متخصص که از دانش و مهارت ویژه ای در حوزه شغلی مشخصی برخوردارند، اطلاعات و دانش خود را به پایگاه یا سیستم دانش جمعی در قالب اسناد منتقل می کنند که در هر زمان می تواند در دسترس دیگر کارکنان قرار گیرد. این راهبرد مستلزم دو چیز است: اول ایجاد سیستم الکترونیکی برای جمع آوری و توزیع دانش مدون و دوم در نظر گرفتن پاداش برای کسانی که در تجهیز پایگاه دانش از نظر محتوایی، مشارکت می کنند.
انتقال دانش به صورت رو در رو: انتقال دانش به صورت رو در رو، هم اشاره به انتقال رو در روی دانش در درون گروه غیررسمی دارد و هم به زمینه های آموزش ضمن خدمت به صورت سازمان یافته تأکید دارد. اولی، سطحی را برای انتقال دانش تلویحی از طریق تصریح نمودن آن توسط خود فرد انتقال دهنده به وجود می آورد و دومی ابزار و بسترهایی را برای انتقال دانش به یک روش سازمان یافته و سیستماتیک فراهم می آورد. زمان مورد نیاز برای تبادل دانش، یا مدت زمانی که سعی می شود اطلاعات از یک نقطه به نقطه ای دیگر منتقل شود، یکی از معیارهای مهم در موفقیت حلقه تبادل دانش در چرخه مدیریت دانش محسوب می شود. در اغلب موارد، هر قدر زمان انتقال کوتاه تر باشد، قابلیت استفاده و به کار بستن دانش منتقل شده افزایش می یابد.
آیه مذکور به «حکم» بودن قرآن اشاره دارد.
وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ[۱۸۷]
هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ[۱۸۸]
دو آیه فوق به ناطق بودن قرآن اشاره دارند.
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ [۱۸۹] این آیه نیز فصل بودن آنرا بیان می کند.
یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِیَعْقُوبَ»، وَ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» این فراز از بیانات حضرت صدیقه کبری در فرازهای پیشین نیز تکرار شده بود که استنادهای آن نیز در قسمت قبلی بیان گردید.
حضرت فاطمه در مقابل عدم پذیرش غاصبان حق فرمودند: «بَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ، وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ، وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّکَرانِ وَ الْاِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّهَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ، کَلاَّ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ.»
که از آیه هجده سوره مبارکه یوسف اقتباس فرمودهاند که اقتباسی بدون تغییر است:
وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ[۱۹۰]
فصل سوم: خداوند و صفات او در خطبه فدکیه
۱٫۳٫ شکروثنای الهی
۱٫۳٫ توحید وصفات پروردگار
۳٫۳٫ هدف آفرینش
مقدمه
چنانکه قبلاً نیز بیان شد ظاهراً خلیفه و غاصبین در راستای اجرای اهداف خود مبنی بر غصب خلافت از امیرمؤمنان، به هجوم برخانه حضرت علی وحضرت فاطمه جهت اخذ بیعت اجباری، کفایت نکرده و در جهت تکمیل این برنامه و تضعیف اهل بیت تصمیم به غصب اموال امیرالمؤمنین و حضرت زهرا - که بر اساس دستور الهیوَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّه[۱۹۱] فدک حق مسلم حضرت فاطمه بود- میگیرند.
حضرت صدیقه طاهره با اطلاع از این جریان و برای باز پسگیری فدک و در حقیقت بیان حقانیت حضرت امیرالمؤمنین و آشکار کردن چهره واقعی غاصبان خلافت، شخصاً وارد عرصه شده به مسجدپیامبر میروند و در بین مهاجرین و انصار خطبهای غرا سرشار از معارف الهی ایراد میفرمایند.
انشاء این خطبه در کمال فصاحت و بلاغت که متضمن مبانی و معانی بلند میباشد با توجه به شرایط پس از رحلت پیامبراکرم که مصیبت عظمی برای حضرت فاطمه به شمار میرود از معجزات آن حضرت است و کمال ادبى، علمى، فلسفى، عرفان الهى و بیان احکام و به طور کلى برنامه دین در این خطبه بیانگر این مطلب است که ایراد کننده آن کسى جز معصوم و پرورش یافته مکتب وحى نمیتواند باشد .
این سخنرانى بلیغ، فصیح ومسجع و موزون که از «توحید» آغاز و به «توحید» ختم مىشود توافق آشکاری با قرآن کریم دارد، به گونه ای که به جرأت میتوان ادعا کرد هماهنگی و نزدیکی این کلام با کلام الهی، به قدری زیاد است که آیات قرآن کریم که در ضمن خطبه تلاوت شده، از سخن حضرت زهرا جز با تسلط و آگاهی شنونده و خواننده به آیات الهی، قابل تمیز نیست.
حضرتدر این محاجّه، با بهرهگیرى هوشمندانه و استوار از آیات قرآن کریم، تفسیرى مستندو محکم از آیات قرآن را به نمایش مىگذارند که نشاندهنده اوج اشراف و آگاهى ایشان از رموز آیات است؛ ولذا خطبه را از صبغه سیاسى به درس معرفتى و کلاس تفسیرى و ادبى مبدل مىنماید که مفسّر آن در نهایت درجه فهم و ادراک مبانى آیات الهى و فصاحت و بلاغت در گفتار و سخنسرایى است.
حضرت زهرادر خطبه کلام علاوه بر حمد و ثنای الهى و تبیین علت و نیز تأثیر حمدو ثنا، با شهادت بر وحدانیت خدای متعال به بیان توحید پرداختهاند. در این فصل از نوشتار به مبحث توحید، در خطبه فدکیه میپردازیم.
۱٫۳٫ شکروثنای الهی
حضرت فاطمهبعداز حضور در پایگاه توحید (مسجدالنبی) سخن خویش را با زیباترین ستایشها از خداوند متعال آغاز نمودند. دراین بخش به فرازهای مربوط به شکر وثنای الهی که حضرت در قالب خطبه کلام ایراد فرمودند میپردازیم.
پس از آرامش مجلس، حضرت چنین کلام خود را آغاز فرمودند:
«فَقَالَتْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا وَ سُبُوغِ آلَاءٍ أَسْدَاهَاوَ تَمَامِ مِنَنٍ أَوْلَاهَا جَمَّ عَنِ الْإِحْصَاءِ عَدَدُهَا وَ نَأَى عَنِ الْجَزَاءِ أَمَدُهَا وَ تَفَاوَتَ عَنِ الْإِدْرَاکِ أَبَدُهَا وَ نَدَبَهُمْ لِاسْتِزَادَتِهَا بِالشُّکْرِ لِاتِّصَالِهَا وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى الْخَلَائِقِ بِإِجْزَالِهَا وَ ثَنَّى بِالنَّدْبِ إِلَى أَمْثَالِهَا [۱۹۲]»
«خداوند را بر نعمتهایی که عطا فرموده می ستایم، و بر الهامش سپاس می کنم، و بر نعمتهای گستردهای که ابتداءً عنایت نموده و نعمتهای فراوانی که عطا فرموده و تفضّلات پی درپی که مرحمت کرده ثنا مینمایم. نعمتهای بی پایانی که از حدّ شمارش بیرون است، و قدرت بر شکر همه آنها نیست، و نهایت آن قابل درک نخواهد بود. نعمتهایی که خداوند برای ازدیاد و دوام آنها ما را دعوت به شکرگذاری نموده، و بندگانش را بر فرستادن آنها مطیع خود گردانیده، و برای کامل نمودن بخششهایش از آنان حمد و ستایش خود را خواسته، و در کنار آن به طلب چنین نعمتهایی امر فرموده است.»
۱٫۱٫۳٫ «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ»
۱٫۱٫۲٫۳٫ حمد در لغت و اصطلاح:
در تعریف لغوی «حمد»آمده است: «هو الثناء باللسان على الجمیل الاختیارى نعمه کان او غیرها على سبیل التعظیم[۱۹۳]. حمد عبارتست از ستایش به زبان در مقابل یک وصف نیکوى اختیارى یعنى صاحب آن در کسب آن مختار باشد چه آن صفت نعمت باشد و چه غیر نعمت، نسبت به حامد و باید در حمد قصد تعظیم باشد نه تحقیر و استهزاء». همچنین «حمد» نقیض «ذم» نیز معنا شده که می تواند عمل با دست (یدی) وغیر دست (غیر یدی)[۱۹۴] باشد. راغب درباره حمد مینویسد:
«الْحَمْدُ للّه تعالى: الثناء علیه بالفضیله، وهوأخصّ من المدح و أعمّ من الشکر. یعنى ثنا و ستایش بر اساس فضیلت براى خداى تعالى است . واژه «حَمْد» اخص از« مدح» و از آن بالاتر، و از واژه «شکر» نیز فراگیرتر است [۱۹۵].»
واژه «حمد» در اصطلاح با شکر در لغت به یک معنى آمده که عبارت است ازاینکه بنده تمام آنچه را که خدا برایش آفریده در مسیرى و براى هدفى که آفریده شده بکار برد. مثلاً چشم را آفریده براى دیدن و لکن نه تمام دیدنیها گوش را آفریده براى شنیدن و لکن نه هر نوع شنیدنى و … حمد همیشه از سوى مخلوق نسبت به خالق است[۱۹۶].
آیت الله جوادی آملی در تعریف «حمد» میفرماید:
«حمد در مقابل قدح و ذمّ، و به معنای ستایش در برابر کمال و کار اختیاری زیباست ؛ خواه اثر آن کمال به غیر نیز برسد یا نه و در صورت وصول به غیر، خواه دریافت کننده همان شخص حامد باشد یا غیر او و چه از صاحبان اندیشه باشد یا از غیر ذوی العقول.
حمد خدای سبحان نیز در برابر اسمای حسنای جمالی یا جلالی اوست؛ خواه این اسماء کمالاتی باشد که اثر آن به غیر نیز میرسد، همانند خالقیّت و رازقیّت یا به غیر نمیرسد، مانند تجرّد از ماده و ماهیّت و چه به لحاظ کلمات تکوینی او : الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض[۱۹۷] و چه به لحاظ کلمات تدوینیاش: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتاب[۱۹۸][۱۹۹] »
تعبیری جامع درباره حمد از امام صادق بیان شده است. حضرت میفرمایند:
«مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بِنِعْمَهٍ صَغُرَتْ أَوْ کَبُرَتْ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ إِلَّا أَدَّى شُکْرَهَا[۲۰۰].»
۲٫۱٫۱٫۳٫ فرق حمد و مدح
مشهور این است که حمد و مدح همتا و همانند است (الحمد و المدح أخوان[۲۰۱]). همان گونه که دو واژه مقابل این دو، قدح و هجو، نیز همتا و همانند است. ولی این دو واژه که دو ریشه متفاوت دارد، دارای دو معنای مختلف است و از این رو از نظر کاربرد و مورد استعمال نیز یکسان نیست؛ حمد تنها در برابر صاحب کمالی است که دارای عقل و اندیشه باشد، ولی مدح (قول حاکی از عظمت حال ممدوح) که در مقابل ذمّ است، درباره غیر عاقل نیز به کار میرود؛ مثلاً درباره گوهری زیبا و ارزشمند میتوان گفت ممدوح است، ولی نمیتوان گفت محمود است[۲۰۲] :«یُقال مدحت اللؤلؤ علی صفائه ولا یقال حمدته علی صفائه ».
آیت الله جوادی آملی وجوه دیگری از تفاوت «حمد» و «مدح» رابیان کرده مینویسند:
«در مفهوم حمد، «وصولِ اثرِ کمال محمود به غیر» نهفته است و به اصطلاح ، حمد آن است که نه تنها از فضایل، بلکه از فواضل نیز باشد، برخلاف مدح که از این جهت نیز اعمّ است. این سخن تام نیست؛ زیرا در قرآن کریم و برخی ادعیه، خدای سبحان بر کمالاتی که اثر آن به غیر نمیرسد نیز حمد شده است؛ مانند: اوّلیت، آخریّت، تجرّد و…:
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ …[۲۰۳] « و بگو: «ستایش خدایى را که نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى شریکى دارد» و… .
و معلوم است که بیآغاز بودن در اوّلیت و بیانجام بودن در آخریّت، تجرّد، نداشتن فرزند و ولیّ و شریک و مانند آن از کمالاتی نیست که اثر آن به دیگری برسد.
برخی نیز گفتهاند: حمد تنها در ستایش به حق به کار میرود، اما مدح در ستایشهای باطل نیز به کار میرود ؛ مانند: «أُحثُوا فى وجوه المدّاحین التراب» این فرق نیز تامّ نیست؛ زیرا حمد در مورد ستایش باطل نیز به کار رفته است؛ مانند: یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا[۲۰۴]« دوست دارند به آنچه نکردهاند مورد ستایش قرار گیرند» و… . »[۲۰۵]
تفاوت دیگری که برای «حمد»و «مدح» بیان شده، شایستگی برای ستودن است که حمد را از ثنا ومدح جدا مینماید، زیرا مدح به زبان وقتی تحقق پیدا می کند که بذل و بخششی به وجود آید وبخشنده سزاوار ستودن شود اما حمد این تقابل و شرط در برابرنعمت قراردادن را ندارد[۲۰۶].
در باب عظمت «اَلْحَمْدُ لِلَّه» از امام صادق روایت شده که فرمودند: پدرم (امام باقر ) فرمود:
« اَلْحَمْدُ لِلَّهِ فَلَمْ یَزِدْ ثُمَّ قَالَ مَا تَرَکْتُ وَ لَا بَقِیتُ شَیْئاً جَعَلْتُ کُلَّ أَنْوَاعِ الْمَحَامِدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا مِنْ حَمْدٍ إِلَّا وَ هُوَ دَاخِلٌ فِیمَا قُلْت[۲۰۷].»
درباره ارتباط حمدونعمتهای الهی امیرالمؤمنین علی میفرمایند:«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّکْر[۲۰۸].»
۳٫۱٫۱٫۳٫ «أَنْعَم»
«إِنْعَام» از باب إفعال بهمعنى نعمت دادن میباشد. مادّه «ن ع م» مشتقات فراوانی دارد که به اصل واحدی باز میگردد و معنای آن اصلِ واحد، خوشگواریِ زندگی و نیکو بودنِ حال طیبالعیش و حسن الحال است و در مقابل آن «بُؤس» است که به معنای مطلق شدّت و تنگناست[۲۰۹].
راغب میگوید: نِعْمَه بهمعنى نیکوئى و حالت نیکوست[۲۱۰]. نِعْمه بروزن فِعْله (این وزن یعنى- فِعْلَه- بیانگر حالتى است که انسان بر آن حالت است مثل- جلسه- حالتى از نشستن انسان است) اسم نوع است و بر نوع خاصی از نعمت دلالت میکند و مصادیق آن فراوان و گوناگون است. اطلاق انعام در صورتى است که نعمت داده شده از جنس انسان باشد، زیرا در حیوان نمیگویند: «أنعم على فرسه[۲۱۱]».آیت الله جوادی آملی در معنای «انعام» مینویسند:
« «اِنعام» که به معنای ایصال نعمت به غیر است، تنها در مواردی به کار میرود که دریافتکننده نعمت با شعور باشد؛ با این که آنچه به موجود فاقد شعور میرسد و ملایم طبع آن است نیز نعمت است. سرّ این اختصاص آن است که موجودِ متنعّمِ با شعور قدرت تشخیص امور سودمند از زیانبار را دارد و غیر او فاقد چنین تمیز و تشخیصی است.[۲۱۲] »
در اصطلاح آنچه برای حواس ظاهری یا باطنی و قوای ادراکی یا تحریکی انسان، گوارا و ملایم باشد «نعمت» نامیده میشود.[۲۱۳]
۰۰۰/۰
۱.سطح۱: تئوری ذهن مقدماتی
۲۸۴/۰
۵۹۹/۰
۰۵۳/۰
۴۷۵/۰
۶۳۶/۰
۲.سطح۲:اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی
۵۸۳/۲
۸۷۳/۰
۳۱۴/۰
۹۵۸/۲
۰۰۴/۰
۳. سطح۳: جنبه های پیشرفته تئوری ذهن
۴۱۳/۲-
۵۴۴/۱
۱۷۱/۰
۵۶۳/۱-
۱۲۲/۰
توجه: (۸۸N= ) ضرایب غیر استاندارد=B، خطای استاندارد ضرایب = SE، ضرایب استاندارد= Beta 001/0= **p 05/0= *p
در جدول ۶-۴ برای پیشبینی هوش هیجانی به عنوان متغیر ملاک توسط سه سطح تئوی ذهن(تئوری ذهن مقدماتی، اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی و جنبه های پیشرفته تئوری ذهن) با بهره گرفتن از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش همزمان نشان میدهد که از میان سه سطح تئوری ذهن تنها سطح۲(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی) میتواند متغیر ملاک(هوش هیجانی) را پیش بینی کند. به بیان دیگر فقط اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی در هوش هیجانی دانشآموزان مؤثر است. دیگر سطوح تئوری ذهن در پیش بینی هوش هیجانی نقشی ندارند. معادله رگرسیونی این متغیرها بدین گونه است.
(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی)۵۸۳/۲ + ۶۰۲/۱۰۶Y΄= با بهره گرفتن از نمره های خام
(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی)۳۱۴/۰Y΄= با بهره گرفتن از نمره های استاندارد شده
فصل پنجم
بحث وتفسیر
نتیجه گیری
امروزه، روانشناسی تحولی همواره شاهد پدید آمدن و تکامل مدلها و نظریههای علمی درباره چگونگی تغییرات رفتاری، شناختی، هیجانی و اجتماعی انسان بوده است. تا کنون نظریههای مختلفی در حیطه روانشناسی تحولی ارائه شده که هر کدام باعث پیشرفت علمی گردیده و تغییرهای مهمی در حیطه نظری و عملی تعلیم و تربیت و روانشناسی را در بر داشته است (دامون و لنر، ۲۰۰۶).
شناخت اجتماعی به عنوان یک موضوع مهم در روابط بین فردی و درون فردی افراد جایگاه مهمی در روانشناسی بخصوص در روانشناسی تحولینگر داراست. شناخت اجتماعی به فهم افراد از روابط اجتماعی و نقش خود و دیگران در بافت اجتماع اشاره دارد (وارن، ۱۹۹۴). شناخت اجتماعی با فهم بازنماییها و فرایندهای ذهنی که در امر قضاوت و رفتار اجتماعی انسان نقش دارد، مرتبط است (اسمیت و سمین، ۲۰۰۷). این شناخت شامل ادراک احساسات و هیجانات از نحوه سخن گفتن و کلماتی است که دیگران استفاده میکنند و از صورت و نحوه ایستادن و حرکات بدن آنها حاصل میشود. مهارتهای شناختی اجتماعی پیچیدهتر شامل توانایی برای توجیه و تحلیل کردن حالات روحی، همدلی و لطایف و فکاهیات است (یوکرمان و همکاران، ۲۰۱۰).
دردهههای اخیر پژوهشگران و روانشناسان به بررسی سازه های شناخت اجتماعی نظیر ادراک شخص، مهارتهای پذیرش نقش و تئوری ذهن پرداختهاند. شناخت و روابط اجتماعی موفق مستلزم داشتن مکانیسمی خاص جهت درک حالات درونی دیگران و پردازش حالات ذهنی آنها است که تئوری ذهن با دارا بودن این توانایی اختصاصی در تحول شناخت اجتماعی نقش حیاتی دارد (رازا و بلیر، ۲۰۰۹).
توانایی درک این موضوع که دیگران واجد حالتهای ذهنیای هستند که میتواند با حالتهای ذهنی خود فرد یا واقعیت متفاوت باشد و اینکه اعمال انسان به وسیلۀ حالتهای ذهنی درونی مانند باورها، امیال و مقاصد برانگیخته میشود، تئوری ذهن نامیده میشود (لاکنر، بومن و صباق، ۲۰۱۰).
تئوری ذهن در عمل به کودک ابزار قدرتمندی میدهد تا با آن به اکتشاف، پیش بینی و تغییر رفتار دیگران دست بزند (حسن زاده، ۱۳۸۴). به وسیله تئوری ذهن میتوان حالات ذهنی (باورها، تمایلات، تخیلات، عواطف و…..) که علت اصلی اعمال هستند تفسیر کرد. تئوری ذهن پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و لازمه درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است (نسائیان، بهرامی، میرزمانی و صالحی، ۱۳۸۹). علاوه بر این تئوری ذهن برخودتنظیمی و مهارتهای حل مسئله، فرایندهای مهار اجرایی، خودپنداشت، تشخیص بازنمودن از واقعیت، کفایت اجتماعی و مهارتهای بین فردی، درک هیجانات، تفسیر و درک تصاویر مبهم، و رفتارهای جامعه پسند، همدلی و همدردی مؤثر است (قمرانی، البرزی وخیر، ۱۳۸۵).
با توجه به اهمیت تئوری ذهن و نحوه تأثیرگذاری آن بر سایر توانایی های شناختی، مطالعات فراوانی در زمینه های گوناگون صورت گرفته است. یکی از ابعاد یا توانایی های شناخته شده انسان، هوش هیجانی است. هوش هیجانی نوع دیگر با هوش بودن است که شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی و توانایی کنترل حالتهای اضطراب آور و کنترل واکنش هاست. به طور کلی، هوش هیجانی یک مهارت اجتماعی است و شامل همکاری با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد است و مهارت های هوش هیجانی به افراد اجازه میدهد تحت شرایط سخت، بهتر فکر کند و از هدر رفتن زمان به واسطه احساساتی همچون خشم، اضطراب و ترس جلوگیری نماید (یارمحمدیان، ۱۳۸۷).
از نظر مایر و سالوی(۱۹۹۳)، هوش هیجانی شامل توانایی دریافت دقیق، ارزیابی و بیان هیجانات، توانایی دستیابی به احساساتی که فکر را تسهیل کند و توانایی شناسایی هیجان و تنظیم هیجانات به منظور رشد عقلانی است (نقل از اکرامی، ۱۳۸۰). هوش هیجانی به عنوان نوعی هوش تبیین شده است که شامل درک دقیق هیجانات خود شخص و تعبیر دقیق حالات هیجانی دیگران است (مارانی، ۱۳۸۲).
همان طور که بیان شد هوش هیجانی همانند تئوری ذهن وابسته به شناخت اجتماعی است درواقع هر دو به عنوان توانایی برای برقرای ارتباطات اجتماعی مثبت با دیگران و همسالان لازم و ضروری هستند. این دو توانایی همانند سایرتواناییها از همان دوره رشد کودک و نوجوان همراه بوده و با ورود کودک به اجتماع و داشتن ارتباطات و تعاملات اجتماعی این تواناییها روبه تکامل و پیشرفت میگذارند. لذا ضروری است همه ابعاد و جوانبی که موجب پیشرفت کودکان و نوجوانان در جامعه گردیده و به تعاملات اجتماعی آنان کمک میکند مورد مطالعه و شناسایی قرار گیرد.
با توجه به اهمیت تئوری ذهن و هوش هیجانی در دوره های نخستین زندگی، هدف این پژوهش مطالعه رابطه تئوری ذهن و هوش هیجانی در بین دانشآموزان است. به همین منظور تعداد ۱۰۰ دانشآموز(۵۰ دختر و۵۰ پسر) که در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ در منطقه ۳ آموزش و پرورش شهر تهران مشغول به تحصیل بودهاند به عنوان گروه نمونه به روش نمونه برداری تصادفی انتخاب و به ابزارهای مورد مطالعه پاسخ دادند. پس ازحذف پرسشنامه های مخدوش به علت عدم همکاری، کامل نکردن و ناقص بودن آزمونها در نهایت نمونهای با حجم ۸۸ نفرکه شامل ۴۷ دانشآموز دختر و ۴۱ دانشآموز پسر مورد مطالعه قرار گرفت.
ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل آزمون تئوری ذهن است. فرم اصلی این آزمون دارای ۷۸ سؤال که توسط استرنمن و همکاران (۱۹۹۹)، طراحی گردیده است. در این پژوهش از فرم ۳۸ پرسشی آزمون تئوری ذهن که قمرانی، البرزی و خیر (۱۳۸۵)، ترجمه و اعتباریابی کردند؛ استفاده شد. این آزمون متشکل از سه خرده آزمون به این قراراست: خرده مقیاس نخست: تئوری ذهن مقدماتی(سطح یکم) که به بازشناسی عواطف و وانمودسازی مربوط است که مشتمل بر۲۰پرسش. خرده مقیاس دوم: اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی(سطح دوم) و شامل درک باور غلط اولیه است که شامل۱۳پرسش. خرده مقیاس سوم: جنبه های پیشرفتهتر تئوری ذهن(سطح سوم)که شامل درک شوخی و باور غلط ثانویه است و مشتمل بر۵ پرسش. پاسخ آزمودنی به هر پرسش به صورت۱ (در صورت پاسخ صحیح ) و صفر (در صورت پاسخ غلط) نمره گذاری میشود. ابزار مورد مطالعه دیگر پرسشنامه هوش هیجانی شوت(۱۹۹۸) است. این پرسشنامه شامل ۳۳ سؤال که دارای ۴ خرده مقیاس خوش بینی یا تنظیم هیجان، ارزیابی از هیجانات، مهارتهای اجتماعی، و کاربرد هیجانات است. این پرسشنامه در یک مقیاس لیکرتی۵ درجهای کاملاً نادرست=۱، نادرست=۲، تاحدی درست=۳، درست=۴، و کاملاً درست=۵ نمرهگذاری میشود.
پس از گردآوری داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها، داده ها نخست به صورت توصیفی مورد تفسیر قرار گرفت و شاخصهای مرکزی و پراکندگی نمره های سه سطح از آزمون تئوری ذهن و نمره کلی هوش هیجانی ارائه شد. به منظور بررسی بیشتر بر روی پرسشنامه ها ابتدا، اعتبار هر یک از سه سطح تئوری ذهن و کل پرسشنامه و نمره کلی پرسشنامه هوش هیجانی با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ برآوردگردید. ضریب آلفای کرونباخ برای سطح یکم(تئوری ذهن مقدماتی) برابر ۷۶۸/۰، سطح دوم(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی) برابر ۶۵۷/۰، سطح سوم(جنبه های پیشرفتهتر تئوری ذهن) برابر ۷۷۵/۰ و کل پرسشنامه برابر ۸۱۸/۰ و برای کل پرسشنامه هوش هیجانی برابر ۸۷۹/۰ است.
به منظور اینکه آیا بین هر یک از سطوح تئوری ذهن با هوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد و اینکه سهم هر یک از سطوح تئوری ذهن در پیش بینی هوش هیجانی چه میزان است؟ با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون به منظور تعیین رابطه بین متغیرها و از تحلیل رگرسیون چند متغیری برای پیش بینی هوش هیجانی بر اساس سطوح تئوری ذهن استفاده شد. پس از به دست آمدن یافته های پژوهش حال میتوان به فرضیه های پژوهش پاسخ داد.