سود هموار طبیعی به نوعی از جریانهای سود اطلاق می شود که از فرایند های عملیاتی ذاتاً هموار به دست می آید. به عنوان مثال فرایند درآمد در صنایعی نظیر آب و برق از این نوع است. حجم تولید و فروش و قیمت ها در اینگونه صنایع به طور ذاتی یک روند هموار دارد و این ویژگی به طور طبیعی وارد جریان سود می شود. درمقابل این سودهای هموار، سودهای دیگری قرار دارد که توسط مدیریت و در نتیجه اقدامات و تصمیم های آنان هموار شده است۱۳[۲۷]. که به نوبه خود دو طبقه واقعی و مصنوعی قرار می گیرد.
۲-۳-۲ هموارسازی واقعی۲۴[۲۸]
این نوع از هموارسازی سود، ناشی از برخی تصمیم های مدیریتی است که به منظور کنترل و تاثیر گذاری بر رویدادها و وقایع اقتصادی طراحی می شود. محققین دربیان تفاوت اساسی هموارسازی واقعی و مصنوعی معتقدند که اولی بر جریانهای نقدی موثر واقع می شود، در حالیکه دومی یک نوع بازی داخلی با ارقام است. هموارسازی واقعی منتج از یک سری مبادلات واقعی است که با هدف هموار کردن جریان سود انجام می شود. به عنوان مثال انجام فروش های زودرس و یا در نقطه مقابل، نوعی تعلل در اقدام به فروش است. ازآنجائیکه کنترل رویدادهای واقعی اقتصادی(مبادلات)، مستقیماً برسودهای آتی موثر واقع میشود، هموارسازی از این نوع را واقعی می نامند.
۲-۳-۳ هموارسازی مصنوعی۳۱[۲۹]
هموارسازی مصنوعی نشأت گرفته از اقدام هایی است که اصطلاحاً دستکاریهای حسابداری نامیده می شود. ویژگی بارز این نوع هموارسازی آن است که ناشی از یک رویداد اقتصادی نبوده و تأثیری بر جریان نقد ندارد. به بیان دیگر هموارسازی مصنوعی صرفاً موجب جابجایی هزینه ها و درآمدها بین دورهای مالی می شود.
به عنوان مثال تغییر در روش ها و برآوردهای حسابداری یکی از رایج ترین ابزار دستکاری سود به منظور ایجاد یک جریان مصنوعی از سودهای هموارشده است. کانون اصلی بحث در اغلب تحقیقات انجام گرفته در زمینه هموارسازی سود، صریحاً یا تلویحاً این نوع از هموارسازی بوده است. در تحقیق حاضر نیز هموارسازی مصنوعی سود مورد نظر است.
به نظر می رسد پس از تشریح انواع جریان های هموارسود، به دست آوردن تعریفی از هموارسازی مورد نظر در این تحقیق(هموارسازی مصنوعی)، تسهیل شده باشد. محورمشترک در تعریف های ارائه شده توسط محققین هموارسازی، تاکید بر کاهش نوسان های دوره ای ارقام سودهای گزارش شده، در چار چوب اصول و روش متداول حسابداری است.
کاهش عمدی افت و خیزهای سود در سطح های مختلف، امروزه رفتاری در شرکت هاست، هموارسازی بیانگر تلاش مدیریت برای کاستن از نوسانهای سود است، تا حدی که در محدوده ی خط مشی ها حسابداری و مدیریت منطقی و قابل قبول محسوب می شود۱۲[۳۰].
۲-۴ مفاهیم سود ویژه
در طول چند دهه گذشته احتمالاً اساسی ترین نکته در رابطه با سود ویژه، سود پولی۲[۳۱] و سود واقعی۳[۳۲] بوده است. اعمال حسابداری معاصر تقریباً منحصر به تفاوت بین هزینه ریالی صرف شده و در آمد ریالی تحقق یافته مربوط به آنها بوده است. این مفهوم"سود پولی"است آثلی،۲۰۰۹،ص۵۸)۴۲۴[۳۳] .
اگر سودی را که بیانگر افزایش تسلط روی کالا و خدمات است را در نظر بگیریم، نتایج کاملاً متفاوتی دارد. وضعیت اخیر در بر گیرنده شناخت تغییر ارزشها یا قدرت خرید ریالی است. واژه سود بیانگر"قدرت سود نرمال"واحد تجاری می باشد
که بیانگر اصطلاح سود عملیاتی است که توسط حسابداران بکار گرفته میشود و عمدتاً به عنوان تفاوت درآمد ناخالص حاصل از فعالیت اصلی سازمان و هزینه هایی که ماهیت تکراری و منظم دارند(جدای از اقلام غیر تکراری و غیرعادی) می باشد.
عقاید مختلفی درباره ماهیت واقعی سود و زیان وجود دارد. از یک طرف برخی از حسابداران این نقطه نظر را تجویز می کنند که شکل نهائی صورت سود و زیان می بایستی نشان دهنده"قدرت سود نرمال"یک سازمان باشد بدون توجه به تأثیر هرگونه معاملات غیرعادی و غیر تکراری که در طول دوره بخصوص اتفاق می افتد. نقطه مقابل آن، این تئوری است که صورت سود و زیان می بایست جامعیت کامل داشته باشد، به این مفهوم که نتایج همه درآمدها و هزینه ها، از جمله زیانها را گزارش کند. این عمل اطمینان می دهد که صورت سود و زیان برای دوره یک ساله به طور کامل کل تاریخچه آن دوره را افشا می کند.
اندازه گیری سود به شکل ادواری برای واحدهای تجاری شاید نخستین هدف فرایند حسابداری باشد و اصطلاح “سود"از غیر ثابت ترین مفاهیم در دنیای تجارت است.
سود یکی از مفاهیم حسابداری است که از اقتصاد به عاریه گرفته شده است. اقتصاددانان سود را به عنوان مبلغی از"ثروت واقعی"یک واحد تجاری تعریف می کنند که واحد مزبور می تواند آن را طی یک دوره معرفی کند و وضعیت آن درپایان دوره، همان باشد که در اول دوره بوده است. این تعریف از سود"تعریف سود اقتصادی"در اندازه گیری سود حسابداری بکار نمی رود، زیرا سود اقتصادی مستلزم اندازه گیریهای حسابداری دارای ویژگی قابلیت اتکای کافی می باشد(شباهنگ، ۱۳۷۳،ص۷۷).
لیندال۱ [۳۴]در مورد اندازه گیری سود اقتصادی موسسات این فرضیه را ارائه می دهد:"در صورتی که در یک دوره مالی سود سهامی پرداخت نشود یا سهام جدیدی انتشار نیابد، سود موسسه عبارتست مجموعه ارزشهای تنزیل شده درآمدهای آتی در پایان دوره منهای مجموعه ارزشهای تنزیل شده درآمدهای آتی در اول دوره. “اقتصادیون دیگر نیز با راه حل فوق توافق دارند ولی به این مسئله نیز توجه دارند که حسابداری ناچار به استفاده از ارقام مستند است. اشکالی که به نظریه فوق وارد است این است که با واقعیتهای امور تجاری مطابقت نمی کند. زیرا کلیه تصمیمات مربوط به آینده یک موسسه معین نیست. زیرا چنانچه قرار باشد کلیه درآمدهای حاصل از یک دارائی در سالهای آینده به زمان حال تنزیل شود باید فرض گردد که هیچ تصیم تازه ای در مورد دارایی مورد بحث اتخاذ نشده است و هیچ واقعه پیش بینی نشده ای بوقوع نخواهد پیوست.
سود حسابداری بر مبنای فرض تعهدی و در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری اندازه گیری می شود، به طور کلی می توان گفت هدف از اندازه گیری سود عبارتست از تعیین اینکه وضعیت یک واحد تجاری در نتیجه عملیاتی که در طی یک دوره معین انجام داده به چه میزان بهبود یافته است. اندازه گیری “سود حسابداری"هنگامی ایده آل خواهد بود که مبتنی بر اندازه گیری تغییرات در ثروت واقعی(یعنی ارزش های جاری)یک واحد تجاری طی یک دوره باشد، اما اندازه گیری ارشهای جاری به گونه ای قابل اتکا اغلب دشوار است.
۲-۵ ابزار های هموارسازی مصنوعی سود
تحقیق حاضر به هموارسازی مصنوعی سود می پردازد. در هموارسازی مصنوعی مدیریت با بهره گرفتن از یک سری روش ها به دستکاری سود می پردازد. روش ها یا ابزار های هموارسازی سود را به شرح زیر می باشد. (رونن و سادن، ۱۹۹۱،ص۸۹)۱[۳۵]
الف-زمان بندی رویداد ها
ب-انتخاب روش های تخصیصی
ج-طبقه بندی رویدادها
که هر یک از این ابزار ها در زیر تشریح می شوند.
۲-۵-۱ زمان بندی رویداد ها۲۱[۳۶]
زمان بندی رویدادها یک انتخاب مدیریت است تا یک انتخاب حسابداری. مدیر برای این که سود را هموار کند رویدادهایی را که اتفاق افتاده اند در زمان خود شناسایی و ثبت نمی کند و به سال های دیگر منتقل می کند مثلاً ثبت فروش به عنوان پیش دریافت یا ثبت پیش دریافت به عنوان فروش.
در این روش مدیران در سال هایی که قصد دارند سودشان کمتر شود فروش های آخر سال مالی را دیرتر شناسایی میکنند تا این فروش ها در سال آتی ثبت شود و باعث می شود درآمدهای سال جاری کمتر گزارش گردند و یا اینکه میتواند از طریق شناسایی هزینه های مربوط به آغاز سال آتی در سال جاری، هزینه های سال جاری را بیشتر شناسایی کند تا سود سال جاری کمتر شود.
و یا در سال هایی که قصد دارد سود بیشتری را گزارش کند دقیقتاً عکس حالت قبل رخ می دهد به طوری که درآمدهای سال آتی را در سال جاری و زود تر شناسایی می کند و یا از طریق انتقال هزینه های سال جاری به سال آتی این مهم اتفاق می افتد.
۲-۵-۲ هموارسازی از طریق انتخاب روش های تخصیص۱۲[۳۷]
بعضی از روش ها حسابداری هستند که منجر به سودهای هموار می شوند مثلاً در روش های استهلاک، اگر هزینه استهلاک بر اساس ساعت کارکرد یا تعداد تولید محاسبه شود هر چقدر ساعات کارکرد و تعداد تولید محصول بیشتر باشد هزینه استهلاک نیز به همان نسبت بیشتر خواهد بود. پس هر چقدر درآمد یا فروش بیشتر شود، هزینه هم بیشتر خواهد بود و سود نیز با یک روند ثابت تغییر خواهد کرد. ولی اگر هزینه استهلاک بر اساس یکی از روش های خط مستقیم یا نزولی محاسبه می شود. هزینه های استهلاک محاسبه شده با میزان درآمد یا فروش مرتبط نیست. از بین روش های نگهداری موجودی ها، روش های ذخیره گیری مطالبات، روش هایی که از دیدگاه سود(زیانی)ناشی می شوند، با میزان فروش مرتبط هستند. پس مدیر با بهره گرفتن از روش های حسابداری می تواند سودهای همواری را گزارش کند.
۲-۵-۳ هموارسازی از طریق طبقه بندی۲۱[۳۸]
مدیران با بهره گرفتن از طبقه بندی رویدادها، دست به هموارسازی سود می زنند به عنوان مثال عادی یا غیرعادی تلقی کردن برخی اقلام سود(زیان)منجر به افزایش یا کاهش سود عملیاتی خواهد شد.
۲-۶ تکنیک ها ی هموارسازی سود
در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری، مدیریت انتخابهایی جهت تغییر سود گزارش شده در اختیار دارد. انتخاب هر یک از اصول یا روش های اجرای حسابداری یا هرگونه فعالیتی که در محدوده اختیارات مدیریت است، می تواند به صورت قابل درکی برای تغییر اقلام سود گزارش شده بکار گرفته شود.
استفاده از یک روش اجرا ممکن است سبب هموارسازی شود و انتخاب روش دیگر ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. دو نوع طرح هموارسازی سود وجود دارد. تصمیمات حسابداری که روی سطح سود گزارش شده برای چند دوره بعد تاثیر می گذارد و تصمیماتی که فقط سود را از بین دوره های موفق منتقل می نماید. مشکلات حسابداری برای مزایای سرمایه گذاری یا ادغام در اولین دسته تصمیمات قرار می گیرد. تصمیمات نوع دوم در ارتباط با دارائیها و بدهیهای کوتاه مدت، تعیین تعهدات، قیمت گذاری موجودیها، محاسبه پیش پرداخت هزینه و غیره می باشد (بدری، ۱۳۷۸،ص۱۲۵)۱.
تصمیمات هموارسازی موثر می بایست در قلمرو اصول پذیرفته شده حسابداری باشد. طرح هموارسازی نمی بایست مدیریت را مجبور به افشای حقیقت دستکاری نماید و ظاهراً نمی بایست سبب شود که حسابرس اظهار نظر مشروط نماید.
افشا ممکن است منافع دستکاری را زائل نماید. طرح هموارسازی می بایست دربر گیرنده تفسیر حسابداری یک واقعه باشد نه خود واقعه. به عبارت دیگر دستکاری سود مسئله شکل و فرم است و مسئله ذات یا وجود آن نیست. در ذیل برخی از تکنیکهای هموارسازی سود مورد بحث و بررسی قرار می گیرد:
۲-۶-۱ دستکاری در درآمد ناویژه۱[۳۹]۲
یکی از روش های هموارسازی سود انتقال درآمد ناویژه از دوره ای به دوره ای دیگر است. با در نظر گرفتن آگاهی واقعی یا انتظارات از نتایج عملیاتی دو دوره حسابداری، سرعت یا تاخیر در ارسال محصول یا صورتحساب که سبب تسریع یا تاخیر در شناخت درآمد می گردد، ممکن است تا اندازه ای سبب هم سطح سازی سود دو دوره شود. تاثیر انتقال درآمد ناخالص ممکن است بطور خاص در سازمانهای خدماتی که مقدار هزینه مستقیم مرتبط با چنین درآمدهایی بسیار کمتر از شرکت های تجاری یا تولیدی است، مؤثرتر باشد. در بسیاری موارد میزان تاثیر روی سود ناویژه از این منبع بسیار ناچیز است، زیرا فقط فعالیت های مالی که مستعد چنین انتقال هایی هستند نسبتاً نزدیک تاریخ بستن حسابها وقوع می یابند. چنانچه سازمان تعداد نسبتاً کمی از ثبت فعالیت درآمد داشته باشد که هر یک در بر دارنده مبلغ قابل توجهی باشد، تاثیر انتقال بین دوره ای درآمد می تواند اساسی باشد.
در مواردی که دریافت وجوه فروش به صورت اقساطی است، چنانچه امکان تعیین اطمینان منطقی از دریافت نهایی درآمد در فروش یا ارائه خدمات وجود نداشته باشد، شناخت درآمد به تعویق می افتد و اما هنگامیکه ابهامی در مورد دریافت نهایی وجود نداشته باشد، شناخت درآمد در زمان فروش صورت می گیرد. این آزادی عمل به مدیریت قدرت انتقال ناویژه را از دوره ای به دوره دیگر می دهد.
در فروش هایی که مبتنی بر پیش دریافت اقساطی است(تحویل کالا مبتنی بر آخرین قسط است)، شناخت درآمد ناشی از این گونه فروش ها باید تا تحویل کالا به تاخیر بیفتد. اما چنانچه تجربه نشان می دهد که این نوع فروش ها اکثراً منجر به تحویل کالا می شود، شناخت درآمد می تواند پس از دریافت بخش عمده ای از قیمت کالا صورت می پذیرد. در این نوع فروش نیز مدیریت توانایی و اختیار انتقال درآمد از دوره ای به دوره ای دیگر را دارد.
۲-۷ انگیزه های هموارسازی سود
الف)افزایش رفاه سهامداران
ب)تسهیل قابلیت پیش بینی سود
ج)افزایش رفاه مدیریت
هر یک از انگیزه های هموارسازی سود در ذیل تشریح می شوند.
۲-۷-۱ افزایش رفاه سهامداران۱[۴۰]
انگیزه اصلی مدیران ازهموارسازی سود افزایش ارزش سهام شرکت می باشد چون سهامداران حاضرند برای شرکت هایی که دارای سود پایداری هستند بهای بیشتری را بپردازند و در حالت کلی تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در شرکت هایی دارند که سودهای همواری را گزارش می کنند شرکت هایی که سودهای همواری را گزارش می کنند نسبت به شرکت هایی که سودهای پر نوسانی را گزارش می کنند دارای ریسک کمتری هستند.
مدیریت فرض می کند که سهامداران تمایل بیشتری برای سرمایه گذاری در شرکت هایی که دارای سودهای هموار هستند نشان می دهند، زیرا سودهای هموار نشان دهنده ثبات شرکت است و سودهای پر نوسان دلیلی بر ریسکی بودن عملیات شرکت تلقی می شود.
هموارسازی سود در راستای هدف کاهش عدم اطمینان مربوط به خالص جریان های نقدی مورد انتظار عمل می کند و در نتیجه به صرف ریسک پایین تری در قیمت گذاری دارائی های سرمایه ای می انجاند.
مدیران به این خاطر به هموارسازی سود روی می آورند که معتقدند اگر سودهای همواری را گزارش کنند، نشان از عملکرد خوب آنها دارد و برعکس اگر سودهای پر نوسانی را گزارش کردند نشان از بی ثباتی در شرکت و عملکرد ضعیف آنها دارد.
این نوع استدلال ها از سوی طرفداران فرضیه بازار کارآی سرمایه به باد انتقاد گرفته شد.
جدول (۴-۹): اطلاعات توصیفی دیگر مربوط به متغیر آموزش کارکنان ۱۱۸
جدول۴-۱۰ : نتایج آزمون کو لموگروف اسمیرنوف (K-S) در مورد متغیرهای اصلی مدل تحقیق ۱۱۹
جدول ۴-۱۱ : اطلاعات مدل رگرسیون خطی ساده ۱۲۱
جدول ۴-۱۲: تحلیل واریانس رگسیون ۱۲۲
جدول ۴-۱۳ : ضرایب رگرسیونی ۱۲۳
جدول ۴-۱۴ : اطلاعات مدل رگرسیون خطی چندگانه ۱۲۵
جدول ۴-۱۵: تحلیل واریانس رگرسیون ۱۲۶
جدول ۴-۱۶ : اطلاعات مدل رگرسیون خطی چندگانه ۱۲۸
جدول ۴-۱۷: تحلیل واریانس رگرسیون ۱۲۹
جدول ۴-۱۸: ضرایب رگرسیونی ۱۳۱
جدول ۴-۱۹ : اطلاعات مدل رگرسیون خطی چندگانه ۱۳۳
جدول ۴-۲۰: تحلیل واریانس رگرسیون ۱۳۴
جدول ۴-۲۱: ضرایب رگرسیونی ۱۳۶
جدول ۴-۲۲ : اطلاعات مدل رگرسیون خطی چندگانه ۱۳۸
جدول ۴-۲۳ : تحلیل واریانس رگرسیون ۱۳۹
جدول ۴-۲۴ : ضرایب رگرسیونی ۱۴۱
جدول ۵-۱: تحلیل توصیفی متغیر عملکرد کارکنان دانشگاه کاشان ۱۴۶
جدول ۵-۲ : تحلیل توصیفی متغیر آموزش کارکنان دانشگاه کاشان ۱۴۸
جدول۵-۳ : اطلاعات توصیفی دیگر مربوط به متغیر آموزش کارکنان ۱۴۹
جدول ۵-۴: وضعیت تائید یا رد شدن فرضیات تحقیق ۱۵۰
جدول ۵-۶.: ضرایب بتای استاندارد معنادار متغیرهای مستقل در مدل رگرسیون هر یک از متغیرهای عملکرد ۱۵۲
فهرست نمودارها
(نمودار۲-۱): مراحل مختلف ارزیابی عملکرد ۵۶
(نمودار ۲-۲): مدل ارزیابی عملکرد در سازمان ها ۶۰
(نمودار ۲-۳): فرایند ارزیابی عملکرد کارکنان دانشگاه کاشان………………………………………………………………………………..۵۳
(نمودار ۲-۴):مراحل برنامه ریزی برای آموزش در مدل پارکر ۷۶
(نمودار ۴-۱): اطلاعات پاسخ دهندگان بر اساس جنسیت ۱۰۰
(نمودار ۴-۲: اطلاعات پاسخ دهندگان بر اساس میزان تحصیلات ۱۰۱
(نمودار ۴-۳):اطلاعات پاسخ دهندگان بر اساس سن ۱۰۲
(نمودار ۴-۴): اطلاعات پاسخ دهندگان بر اساس نوع قرارداد ۱۰۳
(نمودار ۴-۵): متغیر عملکرد کل کارکنان………………………………………………………………………………………………………..۹۲
(نمودار ۴-۶): متغیر عملکرد اختصاصی ۱۰۷
(نمودار ۴-۷): متغیر عملکرد ابتکار و خلاقیت ۱۰۸
(نمودار ۴-۸ ): متغیر عملکرد توانمندسازی ۱۰۹
(نمودار ۴-۹): متغیر عملکرد کارکنان در رضایت ارباب رجوع ۱۱۰
(نمودار ۴-۱۰): توزیع فراوانی متغیر ساعات آموزش کارکنان دانشگاه کاشان ۱۱۳
(نمودار ۴-۱۱): متغیر آموزش عمومی ۱۱۴
(نمودار ۴-۱۲): متغیر آموزش تخصصی…………………………………………………………………………………………………………….. ۹۹
(نمودار ۴-۱۳): متغیر آموزش فرهنگی، اجتماعی……………………………………………………………………………………………….۱۱۶
(نمودار ۴-۱۴ ):توزیع های فراوانی محورهای ساعات آموزش کارکنان دانشگاه کاشان ۱۱۷
(نمودار ۴-۱۵):نمودار پراکنش دو متغیر عملکرد کل هر فرد و ساعات آموزش هر فرد ۱۲۰
فهرست اشکال
(شکل ۱-۱): مدل پیشنهادی تحقیق ۱۷
(شکل ۵-۱): مدل تاثیر آموزش ضمن خدمت بر عملکرد کارکنان دانشگاه کاشان ۱۵۵
پیوست ها ۱۶۵
چکیده:
بزرگ ترین سرمایه هر سازمانی نیروی انسانی آن محسوب می شود، که طبیعتا به لحاظ حساسیت و اهمیت بسیار بالایی که امر آموزش ضمن خدمت در جهت توانمندی، افزایش تخصص، مهارت و نهایتا بهبود عملکرد شغلی فرد و تاثیر مستقیم آن بر عملکرد کل سازمان دارد، انگیزه ای مضاعف برای محقق ایجاد نمود تا تحقیق جاری را با هدف بررسی تاثیر آموزشهای ضمن خدمت بر بهبود عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه کاشان آغاز نماید. روش انجام کار در پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان رسمی،پیمانی و قراردادی دانشگاه کاشان می باشد که در سال ۹۲ فرم های ارزیابی عملکرد خویش را تکمیل نموده و به همراه مستندات لازم، و پس از تائید مسئول ما فوق به مدیریت منابع انسانی دانشگاه ارجاع نموده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق به کمک نرم افزار spss، از آمار توصیفی شامل: فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، و از آمار استنباطی
شامل: آزمون کولوموگروف اسمیرنوف جهت تعیین نرمال بودن توزیع هر یک از داده های تحقیق و تکنیک رگرسیون خطی ساده برای آزمون فرضیه اول و تکنیک رگرسیون خطی چندگانه برای آزمون فرضیه های دوم تا پنجم این تحقیق استفاده شده است. برای انجام این تحقیق از نتایج حاصل از فرم های ارزیابی عملکرد کارکنان دولت که در آن محورها و شاخص های ارزیابی عملکرد را در ۴ بخش کلی شامل: شاخص اختصاصی عملکرد و محورهای: ابتکار وخلاقیت، آموزش و رضایت مندی ارباب رجوع تقسیم نموده، همچنین بخشنامه ابلاغی دولت که دوره های آموزش ضمن خدمت را در ۴ سطح کلی (عمومی، تخصصی، مدیریتی، فرهنگی-اجتماعی) تفکیک نموده، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد طبق فرضیه اول پژوهش آموزش های ضمن خدمت تاثیر معنا داری بر عملکرد شغلی کارکنان دارد. ولی براساس فرضیه دوم تا پنجم، انوع آموزش های ضمن خدمت بر عملکرد اختصاصی کارکنان تاثیری نداشته و آموزشهای فرهنگی، اجتماعی برمحورهای عملکرد ابتکاروخلاقیت، توانمندسازی و رضایت ارباب رجوع تاثیرداشته است، ضمن اینکه آموزشهای عمومی فقط بر محور توانمندسازی موثر بوده، ولی متاسفانه آموزشهای تخصصی و آموزشهای مدیریتی بر هیچ یک از محورهای عملکردی اثر گذار نبوده است.
نتیجه گیری که میتوان کرد این است که با میانگین کمتر از ۲ ساعت برای آموزشهای تخصصی و نزدیک به صفر برای آموزشهای مدیریتی، انتظاری بیش از این قابل تصور نمی باشد، ولی اگر دوره های آموزشی کارکنان دانشگاه در تمامی حوزه ها به خصوص بخشهای مدیریتی و تخصصی افزایش یابد، مطمئنا در آینده نزدیک شاهد اثرگذاری شفاف تر و موثرتری بر بهبود عملکرد شغلی کارکنان خواهیم بود.
واژه های کلیدی:
آموزش ضمن خدمت، عملکرد شغلی، ارزیابی عملکرد، کارکنان دانشگاه کاشان.
ولی در سالهای اخیر این مفهوم، غنیسازی شده و از بار محتوایی بسیار عمیقتری برخوردار شده است. به زعم آرمسترانگ[۸۰] (۲۰۰۰: ۱) مدیریت عملکرد، فرایندی راهبردی و یکپارچه است که موفقیت پایدار را برای سازمان از طریق بهبود عملکرد افرادی که در آن کار میکنند و به وسیله ایجاد قابلیتهای نقشآفرینان فردی و گروهی به ارمغان میآورد. مدیریت عملکرد، استراتژیک است از این لحاظ که با موضوعات گستردهای مرتبط است و به دو معنی یکپارچه است؛ یکی یکپارچگی عمودی که معرف پیوند یا همبستگی اهداف سازمان، گروه و افراد با شایستگیهای محوری است و دیگری یکپارچگی بهبود سازمانی، بهبود منابع انسانی و پاداش است.
به زعم ملو[۸۱] سیستمهای مدیریت عملکرد میتوانند به طور چشمگیری بر عملکرد و فرایندهای سازمانی تأثیر بگذارند. با وجود این، برای ایجاد و طراحی یک سیستم اثربخش مدیریت عملکرد، راهی معین و بهینه وجود ندارد. با وجود این که سیستمهای اثربخش مدیریت عملکرد نیاز دارند که در زمینه اقتضائات سازمانی خاص ایجاد شوند، هر سیستم مدیریت عملکرد باید از پنج خطمشی اصلی و مهم پیروی کند:
۱- هرگونه بازخوری که به کارکنان ارائه میشود باید مشخص باشد نه کلی.
۲- بازخور باید فقط از منابع معتبر و اعتمادپذیری کسب شود که از موقعیت و پیشینهی کافی برای ارزیابی عملکرد برخوردارند.
۳- بلافاصله پس از این که وقایع، یا نتایجی که بیشترین منفعت را دارند روی میدهند، باید بازخورد فراهم شود.
۴- معیارهای عملکرد باید بر مبنای اهداف مشخص و اندازهگیریشدنی بنا شوند.
۵- این فرایند باید تبادل نظری را میان کارکنان و مدیر دربرگیرد که به جدیدترین مسائل و همچنین طرحها و برنامههایی برای آینده بپردازند (Mello, 2002: 309).
اصول مدیریت عملکرد
اصول مدیریت عملکرد از سوی IRS[82] به شرح زیر خلاصه شده است:
برگردان اهداف سازمان به اهداف فردی، گروهی، اداری و بخشی.
کمک به وضوح و روشنی اهداف سازمان.
فرایندی مستمر و تکاملی است که در آن عملکرد طی زمان بهبود مییابد.
بر روی اجماع و همکاری به جای کنترل یا توسل به اجبار و زور تکیه دارد.
درک مشترکی از آنچه برای بهبود عملکرد مورد نیاز است و چگونگی تحقق آنها ایجاد میکند.
خودمدیریتی را نسبت به عملکرد افراد تقویت میکند.
مستلزم کسب مدیریتی است که مبتنی بر درستکاری است و ارتباط بین مدیران و کارکنان را تقویت میکند.
مستلزم بازخورد مستمر است.
حلقههای بازخورد از طریق تجربهها و دانش به دست آمده، افراد را قادر میسازد تا اهداف سازمان را تعدیل کنند.
تمام عملکرد را در مقابل اهداف مشترکاً توافق شده، مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد.
باید برای همه کارکنان به کار گرفته شود و اصولاً مربوط به پیوند عملکرد با پاداش مالی صرف نیست.
به طور کلی، نخست آن که مدیریت عملکرد اصولاً مرتبط با بهبود عملکرد به منظور نیل به اثربخشی سازمانی، گروهی و فردی است. دوم آنکه، مدیریت عملکرد مرتبط با بهبود کارکنان است. بهبود عملکرد قابل حصول نیست مگر این که فرایندی اثربخش برای بهبود مستمر باشد. از این رو، توأماً به قابلیتهای محوری سازمان و قابلیتهای خاص افراد و گروهها توجه میکند. سوم آن که، مدیریت عملکرد مرتبط با رضایتمندی از نیازها و انتظارات همه ذینفعان سازمان است. در نهایت، مراتب عملکرد مرتبط با ارتباط و مداخله و مشارکت است و جوی را ایجاد میکند که در آن گفتگوی مستمری بین مدیران و کارکنان به منظور تعریف انتظارات و سهیم شدن در اطلاعات نسبت به مأموریت سازمان ایجاد شود (آرمسترانگ، ۲۰۰۰: ۷).
ابعاد نظام مدیریت عملکرد
تعهد اجرایی[۸۳]
به مجموعه فعالیتهای مدیریتی گفته میشود که سازمان جهت اطمینان از استقرار نظام مدیریت عملکرد در سازمان انجام میدهد. تعهد اجرایی شامل: تدوین سیاستهای سازمانی، حمایت مدیریت ارشد اجرایی، ایفای نقشهای لازم در گستره سازمان به منظور حمایت از نظام مدیریت عملکرد با هدف اداره کردن و ارتقاء ظرفیتها و قابلیتهای منابع انسانی، میباشد.
ظرفیتهای اجرائی[۸۴]
ظرفیتهای اجرائی به وجود شرایط و زمینه لازم در یک واحد درونی یا سازمان اشاره دارد که منجر به فراهم شدن امکان اجرای شایسته فرایند مدیریت عملکرد منابع انسانی میشود. ظرفیتهای اجرایی شامل فراهم بودن ساختار سازمانی، منابع انسانی، مالی و… برای انجام درست فعالیتهای مدیریت عملکرد میباشد.
فعالیتهای اجرایی[۸۵]
به مجموعه اقدامات و فعالیتهایی گفته میشود که به عنوان فعالیتهای محوری نظام مدیریت عملکرد مطرح هستند و به صورت مستقیم منجر به دستیابی به اهداف نظام مدیریت عملکرد میشوند.
اندازه گیری و تحلیلها[۸۶]
اندازه گیری و تحلیل به اندازه گیری فعالیتهای یک فرایند همچون مدیریت عملکرد بر اساس یکسری معیارها و شاخصهای خاص و همچنین تحلیل نتایج و یافتهها بر اساس شاخصهای مورد استفاده، گفته میشود.
همسوییهای اجرایی[۸۷]
بررسیهای تأییدی به انجام اقدامات لازم جهت اطمینان از اینکه فعالیتهای نظام مدیریت عملکرد به صورت سازگار و همسو با ارزشها، راهبردها، سیاستها، آئیننامهها و رویه های مدون و معتبر ویژه نظام مدیریت عملکرد منابع انسانی سازمان، انجام میشوند. بررسیهای تأییدی توسط مدیریت ارشد اجرایی و افراد مسؤل تخصصی صورت میگیرد (حقیقت منفرد، ۱۳۸۹: ۱۶).
مراحل پیادهسازی نظام مدیریت عملکرد
برای عملی کردن نظام حاکم بر مدیریت عملکرد، طراحی و اجرای آن به شکل عملیاتی در سازمان ضروری است. مدیریت عملکرد با یک روش جامعنگر کلیه مؤلفه های درگیر در کار سازمان را تحت مدیریت قرار داده و نهایتاً عملکرد مطلوبی از آنها به دست میدهد و از نتایج مطلوب به عنوان سرمایه اصلی بهره وری، بهرهبرداری میکند. مدیریت عملکرد ضمن بهبود شایستگی فعلی افراد و کل سیستم، ایجاد ارتباط بین شایستگی فرد با کارکرد واقعیشان را نیز مدنظر دارد. برای استقرار نظام مدیریت عملکرد در سازمانها، مراحل مختلفی نیاز است که به صورت خلاصه میتوان مراحل مزبور را به شرح زیر بیان کرد:
۱- بررسی پیشنیازهای نظام مدیریت عملکرد: برای طراحی و اجرای نظام مدیریت عملکرد لازم است ابتدا در مورد پیشنیازهای آن در سازمان بررسی و سپس دست به طراحی آن زد. به طور کلی فهرستوار پیشنیازهای اصلی نظام مدیریت عملکرد که در عمل تجربه شده و مورد نیاز است را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
- وجود نمودار و ساختار سازمانی مناسب و متعادل در سازمان؛
- وجود احساس نیاز به نظام مدیریت عملکرد در سازمان؛
- حمایت مدیریت ارشد سازمان از نظام مدیریت عملکرد؛
- بومیسازی نظام مدیریت عملکرد در سازمان و پذیرفتن این اصل که با استقرار مدیریت عملکرد همه مشکلات سازمان را نمیتوان یکجا حل کرد.
۲- مرحله انتخاب مدل مناسب مدیریت عملکرد برای سازمان: برای استقرار نظام مدیریت عملکرد یک چارچوب نظری و مدل مناسب به عنوان زیربنای کار، مورد نیاز است. در این راستا برای انتخاب مدل مناسب عملکرد برای هر سازمان لازم است. مدلهای موجود مورد بررسی قرار گرفته و متناسب با شرایط فرهنگی، تولیدی، نیروی انسانی و… سازمان، مدلی مناسبی انتخاب و معرفی گردد.
۳- مرحله بومی کردن مدل مدیریت عملکرد در سازمان: برای اینکه مدل مدیریت عملکرد بتواند در سازمان اجرا شود، لازم است که آن را بومی کرد. منظور از بومی کردن مدل این است که ابعاد مدل با شرایط مختلف انسانی، فرهنگی و… در سازمان سازگار شده و سازمان آن را بپذیرد. برای بومی کردن مدل مراحل زیر بایستی طی شود.
الف- توجیه مقدماتی نظام مدیریت عملکرد: در این مرحله با تشکیل جلسات آگاهسازی لازم است کلیات و مفاهیم اساسی و اهداف و فلسفه نظام مدیریت عملکرد برای کارکنان تشریح گردد. در این مرحله لازم است برای کلیه مدیران عالی و میانی و ٢٠ درصد از کارکنان سطوح دیگر سازمان آموزش و آگاهیرسانی لازم صورت گیرد.
ب- نظرخواهی در مورد کلیات طرح مدیریت عملکرد: در این مرحله با تدوین پرسشنامهای که حاوی کلیات و مفاهیم اساسی نظام مدیریت عملکرد است، در مورد لزوم و مناسب بودن مدل عملکرد سازمانی از سطوح مختلف سازمان نظرخواهی صورت میگیرد. برای انجام این مرحله لازم است از ٢٠ درصد کارکنان سازمان در سطوح مدیران عالی، مدیران میانی و سرپرستان، نظرخواهی صورت گیرد.
پس از جمعآوری اطلاعات در مورد کلیات طرح و اینکه به لزوم طراحی نظام ارزیابی صحه گذاشته شد و چارچوب و خطوط کلی طراحی مشخص گردید در این مرحله لازم است در مورد جزئیات و ابعاد مدل معرفی شده مدیریت عملکرد از کارکنان سازمان نظرخواهی شده و با مشارکت دادن آنها، بومی ساختن مدیریت عملکرد را بیمه کرد.
در این مرحله انجام اقدامات زیر لازم به نظر میرسد:
جمعبندی نتایج نظرخواهی اولیه و انتقال آن به کارکنان؛
انتخاب ٢٠ درصد از کارکنان سازمان به روش آماری و علمی در سطوح مختلف؛
تدوین بانک اطلاعاتی در مورد عوامل ارزیابی عملکرد؛
انجام نظرخواهی در مورد عوامل عملکرد سازمانی در مورد فرد، واحد و سازمان؛
انتخاب عوامل ارزیابی که بیشترین فراوانی را در ابعاد فرد، واحد و سازمان داشته است.
۴- مرحله شروع طراحی و پیادهسازی: در این مرحله با توجه به جمعآوری اطلاعات در مراحل قبلی کار طراحی و تدوین بنیادهای نظام مدیریت عملکرد شروع میشود. مرحله طراحی، نیازمند بررسی دقیق و همهجانبه کارشناسی دارد که بتوان اطلاعات و داده های جمعآوری شده را خوب پردازش کرد و آنها را با همدیگر ترکیب و به نحو مطلوبی از آنها ایده گرفت (حقیقت منفرد، ۱۳۸۹: ۱۵-۱۲).
در مرحله طراحی و پیادهسازی اقدامات زیر بایستی صورت گیرد:
الف- طراحی فرم های ارزیابی عملکرد: در این مرحله با در نظر گرفتن شرایط سازمان و اهداف عملکرد سازمانی فرمهای مربوطه طراحی میگردد. طراحیهایی که در این مرحله لازم است، عبارتند از:
طراحی فرم عملکرد سازمانی فردی که در آن عوامل مورد نظر سازمان که بیشترین فراوانی را در نظرخواهیها داشته، در آن گنجانده میشود؛
طراحی فرم عملکرد سازمانی واحدی که عوامل آن از بین عواملی که بیشترین فراوانی را داشته، در نظر گرفته خواهد شد؛
طراحی فرم عملکرد سازمانی که عوامل آن از بین عواملی که بیشترین فراوانی را در نظرخواهیها داشته، انتخاب میگردد.
۱۴
خط سوم آذربایجان
۸۴۶
۴۸
ساوه - همدان - بیجار - بناب
جمع خطوط
۱۲۶۷۸
۴۰ , ۴۸
-
سایر خطوط (در اقطار مختلف)
۲۲۵۲۲
-
-
جمع کل
۳۵۲۰۰
-
-
مطالعه جریان سیال خط لوله و ابزار شبیهسازی
هدف اصلی از اجرای یک خط لوله، برقراری یک جریان سیال درون آن و مطالعه رفتار جریان سیال درون خط لوله است. جهت بهینهسازی، طراحی و روشن کردن مسائل عملیاتی مختلف از شبیهسازی جریان سیال در طول شبکه خطوط لوله استفاده میشود. همچنین شبیهسازی جریان سیال برای آموزش مهندسین و اپراتورها مورد استفاده قرار میگیرد. در طول بهرهبرداری از خط لوله نیز، شبیهسازی برای تخمین زمان واقعی و پیشبینی شرایط عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از نکات مهم در برنامههای شبیهسازی، استفاده صحیح از آنها و فهم چگونگی کار نرمافزار و محدودیتهای آن است. درک امکانات و محدودیتهای نرمافزار شبیهسازی و چگونگی تفسیر و بررسی نتایج، بسیار مهم است. برخی از کاربردهای شبیهسازی جریان سیال در خط لوله گاز در حال بهرهبرداری شامل آموزش، پیشبینی، طراحی و بررسی تغییرات در اثر تغییر شرایط عملیاتی است[۱۱]. کاربردهای شبیهسازی جریان سیال خط لوله به صورت شماتیک در شکل (۱-۵) نشان داده شده است.
شکل ۱-۵ کاربردهای شبیهسازی جریان[۱۱]
شبیهسازی پایا و دینامیک
برخی بستههای نرمافزاری متداول بصورت پایا هستند بدین معنی که تنها میتوانند چگونگی توزیع فشار، جریان و در برخی موارد، دما را در طول خط لوله با برقراری گونهای از حالت پایا بدست دهند. این نرمافزارها نمیتوانند به ما بگویند که چگونه و تحت چه شرایطی منجر به آن تعادل میشوند. اینها نمیتوانند مفاهیم گذرا مانند انباشتگی گاز یا نوسانات فشار را تشریح کنند. همچنین نمی توانند یک نتیجه معنیداری از یک سیستم ناپایا بدست بدهند و بنابراین هرگز به سوی یک حالت پایدار همگرایی پیدا نمیکنند. از سوی دیگر، یک شبیهساز جریان ناپایا (دینامیک)، همه مراحل میانی به سمت یک حالت پایای جدید را محاسبه میکند. بدین مفهوم که شبیهسازیهای حالت ناپایا، اطلاعات بیشتری را تولید میکنند، اما در عوض زمان بیشتری را برای پردازش نیاز دارند[۱۱].
هیدراتهای گازی و شبیهسازی
هیدراتهای گازی، ترکیبات جامد کریستالی هستند که از ترکیب شیمیایی گاز طبیعی و آب، تحت فشار بالا و دمای پایین تشکیل میشوند. فرمولهای هیدرات گاز طبیعی به صورت زیر میباشند[۱۲]:
CH4.7H2O
Methane
C2H6.8H2O
Ethane
C3H8.18H2O
Propane
CO2.7H2O
«ای محمّد! اگر سؤالکننده از زیان سؤال کردن با خبر بود، هرگز کسی از کس دیگر سؤال نمیکرد … ای محمّد! هر کس با وجود داشتن، دست سؤال و گدایی پیش کسی دراز کند، به هنگام دیدار خدا در روز قیامت چهرهای خراشیده (زشت) خواهد داشت.»
همچنین امام صادق (ع) درباره سؤال کردن فرمودهاند:
إِیَّاکُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِی الدُّنْیَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ (حر عاملی، ۱۴۰۹ ق، ج ۶، ص ۳۰۷)
«بپرهیزید از سؤال! زیرا سؤال کردن (و از کسی چیزی خواستن)، مایه خواری در دنیاست، و به استقبال فقر رفتن است؛ و در روز قیامت حساب پس دادن را طولانی میکند.»
یعنی، همواره خود نیاز خود را برطرف سازید، و از کسی درخواست نکنید، که این چگونگی، تن به ذلّت دادن است، و به استقبال فقر رفتن، و به سؤال از دیگران عادت کردن، و قبح آن را فراموش کردن.
نکته قابل توجه این است که بر خلاف برخی روایات که درخواست در هنگام دارایی مذمت شده (مَا مِنْ عَبْدٍ یَسْأَلُ مِنْ غَیْرِ حَاجَهٍ فَیَمُوتُ حَتَّی یُحْوِجَهُ اللَّهُ إِلَیْهَا وَ یُثَبِّتَ اللَّهُ لَهُ بِهَا النَّار) (کلینی، ۱۴۰۷ ق، ج ۴، ص ۱۹) بلکه نفس درخواست کردن از دیگران و درب سؤال را به روی خود گشودن نهی شده است که حتی باعث فقر بیشتر هم میشود.
البته باید در نظر داشت که در معارف دینی و روایت ما همانطوری که به درخواست نکردن از دیگران سفارش شده و از فقرا خواسته شده که در ایام سختی و گرفتاری دست نیاز به سوی غیر خدا دراز نکنند، از اغنیا نیز خواسته شده که از نیازمندان دستگیری کنند و قبل از این که آنها لب به نیاز بگشایند نیاز آنها را برطرف کنند:
بَاعَ عَلِی ع حَدِیقَتَهُ الَّتِی غَرَسَهَا لَهُ النَّبِی ص وَ سَقَاهَا هُوَ بِیَدِهِ بِاثْنَی عَشَرَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ رَاحَ إِلَی عِیَالِهِ وَ قَدْ تَصَدَّقَ بِأَجْمَعِهَا فَقَالَتْ لَهُ فَاطِمَهُ ع تَعْلَمُ أَنَ لَنَا أَیَّاماً لَمْ نَذُقْ فِیهَا طَعَاماً وَ قَدْ بَلَغَ بِنَا الْجُوعُ وَ لَا أَظُنُّک إِلَّا کَأَحَدِنَا فَهَلَّا تَرَکْتَ لَنَا مِنْ ذَلِک قُوتاً فَقَالَ ع مَنَعَنِی عَنْ ذَلِک وُجُوهٌ أَشْفَقْتُ أَنْ أَرَی عَلَیْهَا ذُلَّ السُّؤَال (قمی، ۱۳۶۳، ج ۲، ص ۲۴)
علی (ع) باغی را که پیامبر (ص) درختانش را برای او کاشته و خود به دست خویش آن را آب داده بود، به دوازده هزار درهم فروخت، و هنگامی به خانه بازگشت که همه آن پول را در راه خدا انفاق کرده بود.
فاطمه «س» گفت: «تو میدانی که چند روز است ما مزه خوراک را نچشیدیم و سخت گرسنهایم، تو خود نیز چون مایی، پس چرا از آن پول به اندازه قوتی برای روزی ما نگاه نداشتی؟» گفت: «چهرههایی مرا از نگاهداشتن بازداشت که دلم نیامد خواری سؤال را بر آنها ببینم.»
معلّی بن خنیس میگوید:
قُلْتُ لَهُ (أَبِی عَبْدِ اللَّهِ) مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ… وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِیبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِیضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَ لَهُ حَاجَهً تُبَادِرُهُ إِلَی قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ یَسْأَلَکَهَا وَ لَکِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَهً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِک وَصَلْتَ وَلَایَتَک بِوَلَایَتِهِ وَ وَلَایَتَهُ بِوَلَایَتِک (کلینی، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۱۶۹)
به امام صادق (ع) گفتم: حقّ مسلمان بر مسلمان چیست؟ فرمود: «هفت حق واجب دارد … حقّ هفتم آن است که سوگند او را بپذیری، و دعوت او را اجابت کنی، و به عیادت بیماری او بروی، و در تشییع جنازه او حاضر شوی؛ و چون بدانی که نیازی دارد، هر چه زودتر آن را برآورده سازی، و وادارش نکنی تا از تو درخواست کند؛ پس چون چنین کنی، «ولایت ایمانی» خود را با او محکم کردهای.»
امام حسن (ع) نیز فرمودهاند:
الْإِعْطَاءُ قَبْلَ السُّؤَالِ مِنْ أَکْبَرِ السُّؤْدُد (مجلسی،۱۴۰۳ ق، ج ۷۸، ص ۱۱۳)
«بخشیدن پیش از سؤال، از بزرگترین بزرگواریهاست.»
امام سجّاد (ع) - در دعا برای همسایگان و دوستان میفرمود:
اللَّهُمَّ … وَفِّقْهُمْ…، وَ الْأَخْذِ بِمحاسنِ أَدَبِک … وَ الْعَوْدِ عَلَیْهِمْ بِالْجِدَهِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَال (صحیفه سجادیه امام سجاد (ع)، ص ۱۷۷)
«(خداوندا!) … آنان را توفیق آن ده … که به آداب نیکوی تو خویگر شوند … و (به نیازمندان و ناکامان)، همه گونه کمک رسانند، و آنچه را که لازم دارند پیش از سؤال در اختیارشان قرار دهند …»
شاید اهمیّت بخشیدن مال به فقیران و نیازمندان، پیش از اینکه درخواست کنند و بر چهرهشان خواری سؤال مشاهده شود، امر پوشیدهای نباشد، چه از این طریق، کرامت انسانی و شخصیّت اجتماعی آنان محفوظ میماند، و اعتماد به نفسشان از میان نمیرود، و بر مبانی اعتقادی خویش پایدار میمانند.
با نگاهی دقیقتر به روایات میبینیم که همانطور که اظهار نیازمندی به عنوان رذیلهای خوانده شده، از بینیازی از مردم هم به عزت یاد شده است:
امیرالمؤمنین (ع) میفرمود:
لِیَجْتَمِعْ فِی قَلْبِک الِافْتِقَارُ إِلَی النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَیَکُونَ افْتِقَارُک إِلَیْهِمْ فِی لِینِ کَلَامِک وَ حُسْنِ بِشرک وَ یَکُونَ اسْتِغْنَاؤُک عَنْهُمْ فِی نَزَاهَهِ عِرْضِک وَ بَقَاءِ عِزِّک (کلینی، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۱۴۹)
«باید در قلب تو نیازمندی به مردم و بینیازی از ایشان هر دو با هم جمع باشد: نیازمندی به این معنی که با آنان نرم سخن گویی و گشادهرو باشی، و بینیازی به این معنی که عرض خویش نبری و عزت خود را پاس داری (و از هیچ کس هیچ چیز نخواهی).»
امام صادق (ع) نیز در این باره میفرمایند:
شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِیَامُ اللَّیْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاس (کلینی، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۱۴۸)
«شرف مؤمن به قیام (برای نماز) در شب است، و عزت او به بینیازی از مردم.»
۳-۲- پیامدهای فقر از دیدگاه حضرت (ع)
فقر به معنای عدم توان و قدرت کافی برای تأمین نیازهای فردی و معیشتی و نیز نیازها و احتیاجات متعارف اجتماعی، دارای آثار و پیامدهای متعددی است. بخشی از این آثار با تکیه بر روایات منقول از حضرت علی (ع) به شرح ذیل است.
۳-۲-۱- ایجاد نقصان در دین و تمایل به کفر
در این زمینه حضرت علی (ع) خطاب به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند:
یَا بُنَی إِنِّی أَخَافُ عَلَیک الْفَقرَ فَاسْتَعِذ بِاللَّهِ مِنهُ فَإِنَّ الْفَقرَ مَنْقَصَهٌ لِلدِّینِ مَدهَشَهٌ لِلْعَقلِ دَاعِیَهٌ لِلمَقت (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۵۳۱)
«ای فرزند من، از غلبه فقر بر تو بیمناکم، پس به خدا پناه ببر، به درستی که فقر موجب نقصان دین است…»
همچنین در توصیه به امام حسن مجتبی (ع) فرمود:
لا تَلُم إنساناً یَطَلُبُ قُوتَهُ، فَمَن عَدِم قُوَتَه کَثُرَ خَطایاه (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۲، ص ۴۷)
«انسانی را که طلب روزی خود میکند ملامت مکن، چه هر کس روزی خود (و خانواده خود) را نداشته باشد، خطاهایش فزون گردد.»
امام صادق (ع) نیز در این باره میفرمایند:
غِنًی یَحْجُزُک عَنِ الظُّلْمِ خَیْرٌ مِنْ فَقْرٍ یَحْمِلُک عَلَی الْإِثْمِ (کلینی، ۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص ۷۲)
«غنائی که تو را از ستمگری باز دارد، بهتر از فقری است که به گناهت کشاند.»
در شرایط فقر و فشار ناشی از آن، بخشی از دستورات دینی و پای بندی به آنها ترک خواهد شد و مجموعه دستورات دین که ضامن سلامت و سعادت جامعه است به طور کامل مورد عمل و عنایت قرار نمیگیرد. در روایت دیگری از حضرت علی (ع) آمده است:
الْفَقْرُ طَرَفٌ مِنَ الْکُفر (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۵، ص ۱۲)
«فقر، یک ناحیه از کفر است.»
یعنی رفتار دینی و ارزشهای الهی تحت فشار ناشی از فقر جای خود را به رفتار و هنجارهای نامطلوب خواهد داد تا آنجا که فرد در چنان شرایط سختی قرار میگیرد که اگر عقایدش محکم نباشد و صبر پیشه نکند، لب به کفران نعمتهای الهی گشوده و نزدیک است که کافر شود. «کادَ الفَقرُ أن یَکُونَ کُفراً» (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۳۰۷)؛ حتی رسول اکرم (ص) در روایتی قرض را هم با کفر برابر میدانستهاند:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْکُفْرِ وَ الدَّیْنِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیَعْدِلُ الدَّیْنُ بِالْکُفْرِ فَقَالَ ص نَعَمْ (ابنبابویه، ۱۳۸۵، ج ۲، ص ۵۲۸)
«پناه میبرم به خدا از کفر و بدهکاری؛ گفتند: ای رسول خدا! آیا قرض را با کفر برابر میدانی؟ فرمود: آری.»
۳-۲-۲- اندوه و نگرانی
امیرالمؤمنین (ع) در باره فقر میفرمایند:
مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِن (عبده، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۱۲۷)
«هر کس در دنیا فقیر باشد، همواره اندوهناک است.»
الْفَقْرُ أحزَانُ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۱۳)
«نداشتن، اندوه روی اندوه است.»
إِنَّ الْفَقْرَ… جَالِبٌ لِلْهُمُوم (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۱۰۲)
«فقر سبب گرفتار شدن به غم و اندوه است.»
إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ فَهُوَ مِنَ الذَّنْب (عبده، ۱۳۹۱، ج ۳، ص ۱۹۰)
«اگر (انسان) فقیر شود، نومید و دلسرد خواهد شد.»
امام رضا (ع) نیز در این باره میفرمایند: