تطبیق ایجاد
شناسایی
توزیع فرایند مدیریت دانش
سازماندهی جمع آوری
تکنولوژی
نمودار۲-۱- ۶): مدل مبتنی برفرآیندها وفراهم کننده های مدیریت دانش(ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،ص۵۶)
فرایندهای مدیریت دانش.این فرایندها عبارتند از:
۱-۱ ایجاد دانش: که به روش های مختلف می تواند ایجاد شود.
۱-۲ شناسایی دانش: شناسایی دانش های مفیدی که در فرایندها، رویه های کاری و اقدامات سازمان وجود دارد.
۱-۳ جمع آوری: بعد از اینکه دانش های مفید مورد شناسایی قرار گرفتند کار بعدی جمع آوری این دانش ها می باشد..
۱-۴ سازماندهی : سازماندهی دانش بیشتر دربرگیرندۀ فعالیت های پردازش دانش است در این مرحله ،دانش به شکل مناسبی تبدیل می گردد
۱-۵ توزیع: بعد از سازماندهی دانش، آن بایستی به روش های مختلف بین افراد توزیع شود.در این مرحله با بهره گرفتن از ابزار و سازوکارهای مناسب باید دانش ذخیره شده در دسترس افرادی که به آن نیاز دارند قرار بگیرد.
۱-۶ ارزیابی و تطبیق: این مدل قبل از به کارگیری دانش توصیه می کند که آن از لحاظ صحت و سقم مورد ارزیابی و تطبیق قرار گیرد و این کار باید توسط افرادی حرفه ای در یک سازمان صورت بگیرد.
۱-۷ به کارگیری دانش: تا زمانی که دانش مورد استفاده قرار نگیرد افزایش پیدا نمیکند. در این مرحله دانش در فرایندهای کاری و تصمیمات سازمان جاری می شود.
۲)فراهم کننده های مدیریت دانش: دومین رکن این مدل را عواملی تشکیل می دهند که نقشی اساسی در شکل گیری مدیریت دانش در یک سازمان ایفا می کنند.
این عوامل به چهاردسته تقسیم می شوند:
۲-۱ رهبری. حمایت مدیریت یا رهبری در سازمان از فعالیت های مدیریت دانش ، از مهمترین و مؤثرترین عوامل در شکل گیری مدیریت دانش است. صاحبنظرانی مثل داونپورت ، لی وچوی از حمایت مدیریت عالی بعنوان عاملی حیاتی و مهم یاد کرده اند.
۲-۲ فرهنگ. مدیریت دانش بدون وجود یک بستر فرهنگی مناسب و مبتنی بر اعتماد نمی تواند به طور موفق اجرا شود.مدیریت دانش برخلاف مدیریت اطلاعات با ارزشها و باورها در ارتباط است و چون فرهنگ دربرگیرنده این عوامل است،می تواند نقش مهمی درمدیریت دانش ایفا نماید.
۲-۳ تکنولوژی. تکنولوژی به شکل ابزار و سازوکارهای مناسب می تواند مخصوصاً در ذخیرۀ دانش سازمان نقش مهمی راایفا نماید.
۲-۴ اندازه گیری دانش. اندازه گیری و سنجش دانش به ما کمک می کند که دریابیم تاچه حد به سمت اهداف مدیریت دانش گام برداشته ایم. از طرفی با سنجش وارزیابی دانش می توان ، دانش های کهنه و قدیمی را نیز از سازمان دور کرد. (ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،صص ۵۸-۵۶)
۲-۱-۱۷-۹) مدل استیوهالس:
مدل استیوهالس(۲۰۰۱) شباهت زیادی به مدل ادل وگراسیون دارد .این مدل نیز تاکید زیادی روی فرایندهای دانش دارد:
این مدل استراتژی های شش گانه را،به شرح ذیل ارائه کرده است:
جستجوی دانش جدید
حذف دانشزائد
توزیع
ایجاددانش ویادگیری
ذخیره
بکارگیری
نمودار۲-۱- ۷): مدل مبتنی برفرایندهای دانش(ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،ص۵۸)
۱- جستجوی دانش جدید. دراین مرحله مدیریت دانش باید در حوزه های مختلف ،دنبال دانش های جدید بگردد.این حوزه ها می تواند دردرون سازمان و یا بیرون از آن باشند.
۲- یکی از استراتژیهای مهمی که این مدل ارائه می دهد، ایجاد دانش از طریق یادگیری است. یکی از تاکیدات اصلی این مدل، دستیابی به سازمان یادگیرنده است زیرا سازمان یادگیرنده . بعنوان یکی از ابعاد اصلی مدیریت دانش حائز اهمیت است باید زمینه ای فراهم شود که افراد از اشتباهات و تجارب خود یاد بگیرند.
۳- ذخیره سازی. اگر سازوکاری مناسب برای نگهداری دانش وجود نداشته باشد بخش عظیمی از آن به مرور از بین خواهد رفت.
۴- توزیع. اجرای موفق این استراتژی تا حدود زیادی به فرهنگ سازمان بستگی دارد. اگر توزیع دانش در یک فرهنگ ، مورد تاکید قرار نگرفته باشد، تلاشهای مدیریت دانش با شکست مواجه خواهد شد.
۵- حذف دانش های زائد(دور ریختن). تصور گذشتگان بر این بود که هر چه اطلاعات انسان بیشتر باشد راه حل های بهتری را تدوین خواهد نمود.امروزه این تصور مورد انتقاد قرار گرفته است. زیرا اطلاعات زیاد،الزاماً باعث بهبود راه حل ها و تصمیمات نمی شود. بلکه اطلاعات و دانش های صحیح و به هنگام مورد تاکید است.
این استراتژی بر حذف دانش ها و همچنین نگرش های قدیمی و مخرب تاکید دارد. و مدیریت دانش، تغییری مدنظر می باشد که در راستای اهداف سازمان باشد، لذا دانش های نامناسب و مخرب می تواند مسیر این تغییر را عوض کند.
۶- به کارگیری. دانش به خودی خود ارزشمند نیست. زمانی ارزشمند خواهد بود که به کار گرفته شود، دانشمندی که از دانش خود هیچ گونه استفاده ای نمی کنند قطعاً دانش وی برای دیگران ، هیچ ارزشی نخواهد داشت.( ابطحی ، صلواتی ، ۱۳۹۰،صص۵۹-۵۸)
۲-۱-۱۷-۱۰) مدل مفهومی چندمرحله ای:
دراین مدل که توسط لیوکیم پیشنهاد شد چنین فرض شده که مدیریت دانش و توانایی سازمانی از طریق عبور از ۴ مرحله آغاز- انتشار- یکپارچه سازی- شبکه ای شدن رشد می کند.این مرحله از جنبه نظری طبیعت متناوب دارند ولی از نظر رشد و توسعه درختی و سلسله مراتبی هستند بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که مدیریت دانش به عنوان یک فرایند مدیریتی باید بتواند موجب تغییرات اساسی در رفتارهای فردیو سازمانی شود.عملکردهای مدیریتی به اهداف مدیریتی منجر می شود که در مدل زیر خلاصه شده است.در نتیجه توانایی سازمانی در نتیجه مدیریت دانش شامل گردآوری دا
نش سازمانی و مرتبه ای از توانایی سازمانی است که بصورت منحنی S شکل رشد می کند.(عباسی،۱۳۸۶،ص۹)
آغاز | انتشار | یکپارچه سازی | شبکه سازی |