-خواندن و شناخت نمادهای عددی یا نشانه های حساب
-ادراک فضائی اشیاء و تجسم
-درک ثبات شکل
-تشخیص تصویر و شکل از زمینه
ج )مهارت های ریاضی ،شامل :
-شمارش اشیاء
-رعایت مراحل ریاضی
-یادگیری جدول ضرب
د ) مهارت های مربوط به توجه شامل :
-کپی کردن درست اعداد
-مشاهده نمادهای عملیاتی به طرز صحیح
-هماهنگی چشم و دست(مقدم، ۱۳۸۹، به نقل از لرنر ، ۱۹۹۶).
- در شمردن اعداد با صدای بلند و به ترتیب دچار مشکل است .
- در درک مفهوم عدد دچار مشکل می باشد . مثلا : ۸ تا ااز ۱۲ تا مداد را نمی تواند جدا کند .
- فاصله بین اعدا را تشخیص نمی دهد . مثلا : ۲ به کدام نزدیک تر است ؟ ۴ یا ۷
- در تشخیص ، نام گذاری و تفاوت و ترسیم اشکال هندسی دچار مشکل است
- در شناخت اندازه و حجم مشکل دارد . مثلا در ردیف کردن اشکال هندسی به ترتیب اندازه و حجم مشکل دارد.
- اعداد را به صورت معکوس می نویسد یا می خواند . مثلا ۱۲ را ۲۱ می خواند .
- در درک مفهوم جمع و تفریق دچار مشکل است .
- در جمع و تفریق های چند رقمی یک ستون را جا می اندازد .
- در جمع و تفریق های با انتقال دچار مشکل است .
- در تناظر یک به یک دچار مشکل است .
- توانایی نسخه برداری یا رو نویسی از اشکال و اعداد را ندارد .
- علیرغم تکرار زیاد ، در فراگیری جدول ضرب دچار مشکل می باشد .
- درک کافی از زمان ندارد . ( مفهوم هفته ، روز ، نیم ساعت ، ربع ساعت و غیره )
- در شناخت علائم ریاضی دچار اشکال است . ( = - + و….)
- در درک ارزش پول دچار اشکال است.
- در شناخت مفاهیم مقدماتی دچار اشکال است. ( بالا ، پائین ، جلو ، عقب و ….) .
- در درک ارزش مکانی دچار اشکال است.
- در درک و حل مسئله دچار مشکل است .
- در عملیات ذهنی ( جمع و تفریق ) دچار اشکال است .
موسیقی و مهارت های مربوط به ریاضی:
ارتباط موسیقی و ریاضی که در طول تاریخ مطرح بوده است نشان دهنده ی این است که ارتباط عصبی خاص بین مناطق موسیقی و ریاضی در مغز وجود دارد. با بهره گرفتن از روش های تصویر برداری و رفتاری از مغز محققان به مناطق مشترکی که ضمن انجام عملیات ریاضی در مغز فعال می شوند، پی برده اند.مناطق اصلی ریاضی در مغز ارتباطات اساسی با مناطقی از مغز که درگیر موسیقی هستند، دارند(جنسن، ۱۳۸۶، ص ۵۷-۵۸).
موسیقی واقعاً تاثیراتی سودمند روی یادگیری دارد. شاو معتقد است که موسیقی بسیاری از عملکردهای سطح بالای مغز مانند ریاضی و علوم را مورد استفاده قرار میدهد و آموزش در قالب موسیقی میتواند این عملکردها را افزایش دهد. او به همراه فرانسیس راشر در دانشگاه ویسکونسین مطالعات اضافی دیگری انجام دادند که ارتباط بین موسیقی و استدلال فضایی گیجگاهی را بررسی میکرد(مقدم، ۱۳۸۹، به نقل از شاو، ۲۰۰۰). استدلال فضایی گیجگاهی یک توانایی برای تصور کردن مشکل و راه حل آن است که معمولاً به فهم مفهومی بیشتر یک مساله منجر میشود. تمپل گراندین درباره ریاضیات و موسیقی و ارتباط میان آنها میگوید که: موسیقی و ریاضیات «سطح عمیقی» از فهم قوانین طبیعت و انسان را تداعی میکند، موسیقی تأثیر حسی و ریاضیات یک تأثیر منطقی از طبیعت حرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال اگر یک ریاضیدان بخواهد یک مقالهی ریاضی را درک کند باید ابتدا با تعاریف، قضیهها، مثالها، متن میانجی و صحت و سقم راه های اثبات آشنا باشد.علاوه بر آن هدف ریاضیات، نه تنها فقط پی بردن به صحت یک مسئله نیست بلکه درک دلیل صحیح بودن آن مسئله میباشد. حالت نواختن یک آهنگ درست مثل فهم یک مساله ریاضی است، معنا و مفهوم با نمادهای معتبر مرتبط میشوند. که شامل تمامی اطلاعات ضروری است، اما موفقیت واقعی این ارتباط به زمینه کلی آموزش، فرهنگ و تاریخ بستگی دارد(ساطعی، ۱۳۸۲).
۸- ۳- ۲- اختلال درخواندن :
گرچه سخن گفتن ساده ترین وسیله ارتباط انسانی به حساب می آید ولی خواندن هم در جامعه متمدن امروزی اهمیت ویژه ای یافته است. تا آنجا که اختلال در خواندن، مانند اختلال در گفتار، به عنوان نوعی بیماری در محافل پزشکی مطرح گردیده است(کارل، ۱۳۸۸). کودکانی که ناتوانی های یادگیری دارند امکان دارد دشواری هایی در هر یک از حیطه های یادگیری داشته باشند، اما به نظر می رسد که ضعف در مهارت های خواندن مشکل اکثریت کودکانی است که نمی توانند در برنامه های آموزشی مدرسه پیشرفت هایی حاصل نمایند. از لحاظ تاریخی، آموزش خواندن اولین مسولیت مدارس بوده است(فریار و رخشان، ۱۳۷۹، ص ۲۳۱). فرانک اسمیت به عنوان اولین محقق خواندن را به عنوان طرح مداخله مستقیم خواننده در متن معرفی می کند. او خواندن را به عنوان روش کاهش مجهولات می داند که برای تحقق این امر از طریق خواندن، چهار مرحله وجود دارد. اطلاعات ترسیمی، اطلاعات آوایی (آواشناسی)، اطلاعات ترکیبی و اطلاعات معنایی(ناعمی، ۱۳۸۲، ص ۶۰).
خواندن یک مهارت دریافت زبانی است که با شکل نوشتاری زبان در ارتباط است. یکی از بزرگترین مشکلات تحصیلی کودکان ناتوان در یادگیری ضعف آنها در خواندن است. خواندن به عنوان یک مهارت حیاتی در جامعه، پایه یادگیری هم در محیط مدرسه و هم در خارج آن است(فریار و رخشان، ۱۳۷۹، ص۲۴۷).اصطلاح نارساخوانی در زمینه ناتوانی های یادگیری، معمولا برای کودکانی به کار می رود که مشکلی در یادگیری خواندن دارند. گروهی نارساخوانی را به عنوان ناتوانی خواندن به علت ضایعه مغزی یا اختلال در کارکرد نظام اعصاب مرکزی می دانند. این دیدگاه به طور وسیعی از سوگیری طبی و اکثرا از پژوهش های اروپایی نشات می گیرد. در قطب مخالف، گروه دیگری از مولفان نارساخوانی را به عنوان ناتوانی در خواندن نگریسته و می گویند: «به بیان ساده نارساخوانی اشکالات و اختلالاتی است که در خواندن یک فرد وجود دارد» یا نارساخوان کسی است که «دارای هوش متوسط یا بالاتر است و با این حال در یادگیری خواندن دشواری هایی پیدا می کند.»(همان، ص ۲۴۵). تاخیر در رشد سیستم عصبی مرکزی یا آسیب های مغزی اکثرا به عنوان علت عدم توانایی در خواندن ذکر می شود. صدمه به مراکزی از مغز که کنترل تکلم، شنوایی و بینایی را بر عهده دارند نیز می تواند نارساخوانی یا دیس لکسی را به وجود آورد. کودکان نارسا خوان ممکن است واژه های بسیاری را بدانند و به راحتی آنها را در مکالمه به کار بگیرند، اما قادر به درک و شناسایی نشانه های نوشتنی یا چاپی نیستند. برخی از کودکان حتی می توانند واژه ها را بخوانند اما مفهوم آنها را نمی فهمند این حالت را اصطلاحا هیپرلکسی می نامند. معلمان و مسولان آموزش و پرورش به علت عدم آگاهی از مشکلات ویژه ی این گروه از کودکان معمولا آنها را در شمار عقب ماندگان ذهنی رده بندی می کنند و یا به عنوان کودکان تنبلی که کوشش برای یادگیری نمی کنند، می شناسند. گاهی دشواری های خواندن این کودکان با مشکل هجی کردن نیز همراه است. توانایی خواندن و هجی کردن با اینکه با هم ارتباط نزدیک دارند اما یکی نیست و ممکن است هر کدام جداگانه وجود داشته باشد. گاهی اوقات به علت فشارهای محیطی و عدم درک اطرافیان از توانایی های خاص این کودکان، مشکلات روانی و عاطفی و رفتاری نیز بر مشکلاتشان افزوده می شود. کودکان نارساخوان اکثرا مشکلاتی در جهت یابی فضایی، تشخیص راست و چپ، بالا و پایین، توالی حروف و کلمات، هماهنگی بین چشم و دست، ارتباط بین اعضای بدن خود و دیگران دارند. نسبت پسران نارساخوان سه برابر بیشتر از دختران نارساخوان است. مشکلات اختصاصی خواندن این کودکان به شرح زیر است:
الف. اشتباه کردن کلمات شبیه به هم مانند غاز و غار، چای و جای؛
ب. حدس زدن کلمات با در نظر گرفتن حروف ابتدا و انتهای کلمات؛
ج. آئینه خوانی یا وارونه خوانی کلمات مانند روز به جای زور؛
د. مشکلات شدید در هجی کردن کلمات؛
ه. بی میلی و انزجار از یادگیری خواندن؛
و. دشواری در تشخیص جزء از کل(نادری و نراقی، ۱۳۸۲، ص۳۳-۳۴).
- در تشخیص حروف الفبا و صدای آنها ضعف دارد .
- به اشتباه حرفی را به جای حرف دیگر ( صدائی را به جای صدای دیگر ) به کار می برد این اشکال در حروف مشابه بیشتر بروزمی کند مانند ( ب پ ت ث ج چ ح خ ک گ ع غ و …) به عنوان مثال : پا را با می خواند .
- کلمات را به صورت معکوس می خواند . مانند روز را زور می خواند .
- کلمات کوتاه را جا می اندازد و یا در خواندن اشتباه می کند . اما کلمات بلند را درست می خواند .
- در خواندن ، توالی حروف و کلمات را رعایت نمی کند . به عنوان مثال : جمعیت را می خواند جمیعت
- متن را کند یا بریده بریده می خواند .
- هنگام خواندن خط را گم می کند .
- در بخش کردن و کشیده گفتن صداهای کلمات دچار اختلال یا ناتوانی است .
- به خواندن میل و رغبتی نشان نمی دهد .
- گاهی افعال را به میل خود تغییر می دهد . مانند : “مادر اکرم چای درست کرد . “را می خواند : ” مادر اکرم چای درست می کرد . “
بین اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارو درمانی در کاهش نشانه های افسردگی در مبتلایان به OCD تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارودرمانی در کاهش نشانه های استرس در مبتلایان به OCD تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین اثربخشی طرحوارهدرمانی با رفتاردرمانی در کاهش نشانه های اضطراب در مبتلایان به OCD تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین اثربخشی طرحوارهدرمانی با رفتاردرمانی در کاهش نشانه های افسردگی در مبتلایان به OCD تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین اثربخشی طرحوارهدرمانی با رفتاردرمانی در کاهش نشانه های استرس در مبتلایان به OCD تفاوت معنیدار وجود دارد.
۱-۶ تعریف نظری متغیرها:
اختلال وسواسی – جبری: این اختلال با وسواسها و اجبارهایی مشخص میشود که ایجاد پریشانی کرده و اغلب در عملکرد روزانه تداخل ایجاد میکند. (DSM-IV-TR )
اضطراب: احساسی که با یک تجربه ذهنی ناخوشایند و مبهم که با نگرانی در مورد خطرها و اتفاقات ناگوار آینده و نشانه های جسمی از جمله سردرد، طپش قلب، تعریق و بیقراری همراه است. (سادوک و سادوک ۲۰۰۷)
افسردگی: احساس خلق افسرده که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بیاشتهایی و افکار مرگ و خودکشی مشخص است. (کاپلان – سادوک ۲۰۰۷)
استرس: واکنش فیزیولوژیک بدن در مقابل هر تغییر، تهدید و فشار بیرونی یا درونی که تعادل را بر هم زند. (هانس سلیه)
رفتار درمانی: استفاده از فنون و تکنیکهای رفتاری در درمان بیماران
دارو درمانی: استفاده از دارو برای درمان بیماران
طرحوارهدرمانی: درمانی نوین و یکپارچه که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی – رفتاری کلاسیک بنا شده است. اصول و مبنای مکتبهای شناختی – رفتاری، دلبستگی گشتالتی، روابط شی، سازندهگرایی و روانکاوی در قالب یک مدل دزمانی و مفهومی تلفیق شده است. (یانگ و همکاران ۱۹۹۹ و ۱۹۹۰)
۱-۷ تعریف عملیاتی متغیرها:
اختلال وسواسی – جبری: تشخیص افراد مبتلا به OCD توسط روانپزشک یا روانشناس بالینی
اضطراب: نمره ای که فرد در زیرمقیاس اضطراب آزمون DASS21 کسب میکند.
افسردگی: نمره ای که فرد در زیر مقیاس افسردگی آزمون DASS21 کسب میکند.
استرس: نمره ای که فرد در زیر مقیاس استرس آزمون DASS21 کسب میکند.
رفتار درمانی: بیمارانی که تحت درمان رفتاری مبتنی بر اصول رفتاردرمانی توسط روانشناس بالینی قرار گرفتهاند.
دارو درمانی: بیمارانی که تحت درمان دارویی سروتونرژیک (کلومیپرامین، سرترالین، فلوکسیتین،
فلووکسامین، و سیتالوپرام) توسط روانپزشک قرار گرفتهاند.
طرحوارهدرمانی: درمانی که توسط پژوهشگر طبق کتاب طرحوارهدرمانی و طرحوارههای شناختی و
باورهای بنیادین در مشکلات روانشناختی و با بهره گرفتن از راهنمای درمان اختلال وسواس در بیماران
وسواسی صورت گرفته است.
۲-۱تعریف:اختلال وسواسی – جبری(OCD ) یک اختلال اضطرابی است که در آن ذهن فرد از افکار مهارنشدنی و پایدار لبریز شده و فرد را مجبور به تکرار مجدد اعمال مشخصی می کند که سبب درماندگی و اخلال در کارکردروزانهاشمیشود.(دیویسون،نیلوکرنیک۲۰۰۴،۲:۱۸۸)
ویژگی اختلال وسواسی _ جبری علامت وسواسهای فکری و عملی است که شدت آنها برای ایجاد ناراحتی قابل ملاحظه برای شخص کافی است.وسواسهای فکری و عملی وقتگیر بوده و به طور بارز در عملکرد روزمره و شغلی، فعالیتهای اجتماعی معمول یا روابط تداخل ایجاد می کند.بیمار مبتلا به OCD ممکن است دچار وسواس فکری، وسواس عملی یا شکل توأم آنها باشد.(سادوک و سادوک۲۰۰۷،۲:۱۸۲)
فکر وسواسی[۲۰]یک فکر، احساس، عقیده یا حس[۲۱] مزاحم و تکرارشونده است. عمل وسواسی[۲۲] رفتار خودآگاه، میزان شده، تکراری نظیر شمارش[۲۳]، یا اجتناب است. فکر وسواسی موجب افزایش اضطراب شخص می شود. در حالی که انجام عمل وسواسی اضطراب را کاهش میدهد. (سادوک و سادوک ۲۰۰۷،۲:۱۸۲)
وقتی شخص در مقابل انجام عمل وسواسی مقاومت می کند اضطراب افزایش می یابد.شخص مبتلا به اختلال وسواسی – جبری معمولاً غیرمنطقی بودن افکار وسواسی خود را درک می کند.هم اعمال وسواسی و هم افکار وسواسی برای بیمارخود ناهمخوان[۲۴] شناخته می شوند. (سادوک و سادوک ۲۰۰۷،۲:۱۸۲)
۲-۲همهگیرشناسی:
شیوع اختلال وسواسی – جبری در طول عمر در جمعیت کلی ۲ تا ۳ درصد تخمین زده میشود.بعضی از پژوهشگران تخمین زدهاند که بین بیماران سرپایی کلینیکهای روانپزشکی میزان شیوع این اختلال تا ۱۰ درصد میرسد.این ارقام اختلال OCD را پس از فوبیها[۲۵]، اختلالات وابسته به مواد و اختلالات افسردگی[۲۶] در ردیف شایعترین تشخیصهای روانپزشکی قرار می دهند. مطالعات همهگیرشناسی در اروپا، آسیا و آفریقا این نسبت را بین مرزهای فرهنگی تأئید کردهاند.(سادوک و سادوک ۲۰۰۷،۲:۱۸۲)
بین بزرگسالان احتمال ابتلاء مرد و زن یکسان است؛ معهذا بین نوجوانها، پسرها بیشتر از دخترها به اختلال وسواسی – جبری مبتلا میگردند.میانگین سن شروع حدود ۲۰ سالگی است. هر چند در مردها سن شروع کمی پایینتر(حدود ۱۹ سالگی) از زنها (حدود ۲۲ سالگی) است. در مجموع تقریبا در دوسوم بیماران شروع علائم قبل از ۲۵ سالگی است. و در کمتر از ۱۵ درصد موارد علائم پس از ۳۵ سالگی شروع میشود. (سادوکوسادوک۲۰۰۷،۲:۱۸۲)
اختلال وسواسی – جبری ممکن است در نوجوانی یا کودکی، در مواردی حتی در ۲ سالگی شروع شود. افراد مجرد بیشتر از متاهلین به اختلال وسواسی – جبری مبتلا میشوند،هرچند این یافتهها احتمالاً بازتاب مشکل بیماران مبتلا به OCD در حفظ روابط است. اختلال وسواسی – جبری بین سیاهپوستان کمتر از سفیدپوستان شایع است. هرچند تفاوت دسترسی به مراقبت های بهداشتی میتواند قسمت عمده این اختلاف را توجیه کند تا تفاوت شیوع بین نژادها. (سادوک و سادوک ۲۰۰۷،۲:۱۸۲)
۲-۳همایندیباسایراختلالات:ابتلا به سایر اختلالات روانی در میان بیماران دچار اختلال وسواسی – جبری شایع است. اختلال OCD با بسیاری از اختلالات محور I و II در DSM همایندی دارد.(کرنیک و دیگران ۲۰۰۴،۲:۱۹۰)
میزان شیوع مادام العمر دو اختلال افسردگی اساسی[۲۷] و جمعیت هراسی[۲۸]در بیماران دچار اختلال وسواسی – جبری به ترتیب حدود ۶۷ و ۲۵ درصد است. بیشتر بیماران دارای نوعی اختلال خلقی[۲۹] ثانوی بر وسواس بودهاند. سایر بیماریهای روانپزشکی شایعی که در بیماران مبتلا به OCD به صورت همزمان[۳۰]پیدا میشوند عبارتند از: اختلالات مصرف الکل، اختلال اضطراب فراگیر[۳۱]، اختلال شخصیتی، هراس اختصاصی و اختلالات غذا خوردن. میزان بروز اختلال توره[۳۲]در بیماران مبتلا به OCD 5 تا ۷ درصد است و سابقه تیک در۲۰تا۳۰درصداینبیمارانوجوددارد.(سادوکوسادوک۲۰۰۷،۲:۱۸۲)
فروید چنین میانگاشت که اختلالات اضطرابی نشانگانی هستند که ماهیت آنها از یکدیگر متفاوت است و پیرژانه،ترس های مرضی[۳۳]،حالت وحشتزدگی و تیکها را در طبقه گستردهتری با عنوان بیقراری اجباری[۳۴] جای می داد. (راسموسن وایسمن۱۹۹۸) وی می پنداشت که بی قراریهای اجباری، ریشه در اختلال کلی تری با عنوان ضعف روانی[۳۵]دارد و علامت آن را نوعی ضعف اراده ارثی میدانست. امروزه یافته های پژوهشی فرضیهپردازی ژانه را مبنی بر ارتباط نزدیک میان اختلالات یاد شده را تأئید میکند.(گودمن ۱۹۹۲)
جدول۲-۱همایندی OCD با سایر اختلالات
محورI | محورII |
اختلال توره اختلال افسردگی اساسی اضطراب سوء مصرف الکل اختلال سلوک[۳۶] |
الگوریتم بهینهیابی جامعه پرندگان یک تکنیک بهینهسازی مبتنی بر قوانین احتمال است که توسط دکتر راسل ابرهات و دکتر جیمز کندی در سال ۱۹۹۵ ارائه شده است. اصول الگوریتم پیشنهادی حاصل از رفتار اجتماعی پرندگان یا ماهیها جهت جستجو برای یافتن غذا در طبیعت میباشد. جامعه از تعداد زیادی از پرندگان یا حشرات تشکیل شده است. در طبیعت رفتار تیمی در بسیاری از حیوانات دیده می شود. برای بعضی از حیوانات، تیم یا گروه به وسیله یک رهبر هدایت می شود. در این جوامع رفتار افراد متناسب با گروه تنظیم می شود. برای گروههایی که فاقد رهبر هستند، رفتار خود سازمانده اعضا نحوه عملکرد گروه را تعیین می کند. یک چنین رفتاری را میتوان در گروه ماهیها یا دسته پرندگان مشاهده کرد. در این گروه ها، هیچ اطلاعی از رفتار کلی گروه و همچنین هیچ اطلاعی از کل محیط پیرامون برای اعضا وجود ندارد. با این وجود آنها قادرند دور هم جمع شده و با بهره گرفتن از بر همکنش محلی روی هم به صورت گروهی رفتار کنند. به منظور درک چگونگی نحوه حرکت گروهی، دانشمندان زیادی به بررسی رفتار ماهیان و پرندگان پرداخته و توانسته اند قوانین حاکم بر زندگی آنها را شبیهسازی کنند. این شبیهسازی تلاشی برای قانونمند کردن حرکت گروهی ماهیها و پرندگان با بهره گرفتن از فاصله میان افراد گروه بود. این قوانین برای هر فرد از افراد گروه عبارتند از:
جلوگیری از تصادف با سایر همگروهیهای مجاور
تطبیق سرعت با سایر همگروهیهای مجاور
تلاش برای نزدیک گروه ماندن
و در نتیجه اعضای گروه حین حرکت بایستی یک فاصله بهینه را بین یکدیگر رعایت کنند. البته مشابه این رفتار را میتوان در جامعه بشری نیز یافت. انسانها مسائلشان را به کمک یکدیگر و با همصحبتی و نیز برهمکنش با باورهایشان، گرایشهایشان و تغییر رفتارشان حل می کنند. این تغییرات را میتوان به طور نمونه به شکل حرکت افراد به سوی یکدیگر در فضای آگاهی اجتماعی مجسم کرد. این تحقیقات و شبیهسازیها، ماده اولیه روش بهینهسازی توده ذرات را فراهم کرد. روند الگوریتم بهینهیاب فوق بر این اساس است که یک گروه از پرندگان به صورت تصادفی در یک منطقه به دنبال غذا میگردند. در حالی که تنها در یک قسمت از ناحیه جستجو، غذا وجود دارد و پرندگان از مکان غذا خبر ندارند و فقط میزان فاصله خود تا آن محل را میدانند. استراتژی به کار رفته این است که پرندگان به دنبال پرندهای حرکت می کنند که نزدیکترین فاصله را تا غذا دارد و همزمان از تجربه قبلی خود برای پیدا کردن غذا استفاده می کنند (Kennedy & Eberhart, 2001).
هر جواب مسئله یک پرنده در فضای جستوجو است که ذره نام گرفته است. هر ذره دارای یک مقدار شایستگی است که توسط تابع شایستگی مسئله به دست می آید. این الگوریتم با بهره گرفتن از ارتباط و اندرکنش بین ذرات که ناشی از رفتار آنها در جامعه است، کار می کنند و در حقیقت یک بازی از زندگی حقیقی است.
در الگوریتم جامعه پرندگان، که در بعضی از مقالات الگوریتم اجتماع ذرات نامیده می شود، همانگونه که ذکر آن رفت، هر پرنده یک جواب از مسئله است. پرندهای که به غذا نزدیکتر است، شایستگی بیشتری دارد. این الگوریتم دارای ماهیت پیوسته است و امروزه در بسیاری از مسائل مهندسی و علوم پایه کاربرد داشته و از آن به طور گستردهای استفاده می شود. الگوریتم جامعه پرندگان جهت بهینهیابی مسئله با بهینهسازی خود تابع هدف به شرح زیر اقدام به بهینهیابی مسئله مینماید. الگوریتم جامعه پرندگان با یک گروه از جوابهای تصادفی شروع به کار می کند سپس برای یافتن جواب بهینه در فضای مسئله با به روز کردن نسلها به جستجو می پردازد. هر ذره به صورت چند بعدی (بسته به طبیعت مسئله) با دو مقدار Xid و Vid که به ترتیب معرف وضعیت مکانی و سرعت مربوط به بعد d ام از i امین هستند، تعریف میشوند. در هر مرحله از حرکت ذرات، سرعت و مکان هر ذره با دو مقدار بهترین بهروز می شود:
بهترین محلی؛ مکان بهترین بهترین جواب از لحاظ شایستگی است که تاکنون برای هر ذره از ابتدا تا آن مرحله اتفاق افتاده است و هر ذره برای خود بهترین مقدار جداگانه ای دارد این مقدار Pki نامیده می شود.
بهترین عمومی؛ مقدار بهترین دیگری که توسط الگوریتم محاسبه می شود مکان بهترین جوابی است که تاکنون توسط تمام ذرات به دست آمده است. این مقدار، بهترین کلی است و برای تمام ذرات یکسان است که Pkg نامیده می شود.
بعد از یافتن بهترینها هر ذره سرعت و مکان خود را طبق فرمول زیر بهروز می کند:
(۴‑۵۲)
(۴‑۵۳)
w: وزن اینرسی که پیشنهاد می شود در بازه (۴/۱، ۸/۰) انتخاب شود.
و عوامل یادگیری (ضرایب شتاب) و، و اعدادی تصادفی بین صفر و یک هستند. و برای جلوگیری از جواب پرت، سرعت هر ذره به بازه زیر محدود می شود.
(۴‑۵۴)
رابطه بهروز رسانی سرعت شامل سه عبارت است که عبارت اول نسبتی از سرعت جاری ذره است و نقش آن شبیه مومنتم در شبکه های عصبی مصنوعی است و عبارت دوم که تفاضل مکان پرنده با بهترین موقعیتی که پرنده تاکنون تجربه کرده است که این ترم را میتوان به تجربه شخصی پرنده تعبیر کرد که پرنده با کمک تجربه قبلی خود مسیر را پیدا می کند. عبارت سوم که تفاضل مکان پرنده با بهترین جواب در میان کل پرندهها است که این ترم را میتوان به تجربه جمعی تعبیر کرد که هر پرنده برای یافتن مکان غذا از تجربه سایر پرندهها استفاده می کند.
برای درک بهتر فرمول مربوط به بهروز رسانی سرعت و مکان پرنده به شکل (۴-۱۸) توجه کنید:
شکل ۴‑۱۸: مفهوم اصلاح نقطه جستوجو توسط الگوریتم PSO
الگوریت جامعه پرندگان در دو ترکیب اسلوبشناسی ریشه دارد شاید آشکارترین آنها با زندگی مصنوعی در حالت کلی و با گروه پرندگان یا ماهیها و تئوری جمعی به طور خاص گره خورده است. میتوان پیشنهاد کرد که قوانین منطقی خاصی بر نحوه رفتار موجودات اجتماعی حکمفرما است. پرندگان با تنظیم حرکت فیزیکی خود با اجتناب از سعی و خطای شانسی، به دنبال غذا و هدایت جمعیت به منطقه امید بخش در فضای جستجو میباشند. به طور تئوری حداقل هر پرنده به عنوان یکی از اعضای گروه از تجربه قبلی خود و یافتههای سایر اعضا برای یافتن غذا بهره میبرد و این مشارکت یک مزیت قطعی بر جستجوی رقابتی برای یافتن غذای توزیع شده است. پایه این نظریه همین تسهیم اطلاعات بین اعضای یک گروه است. میتوان این تأثیر گروهی بهترین ذره روی سایر ذرات را در شکل (۴-۱۹) دید:
شکل ۴‑۱۹: چگونگی حرکت یک ذره در فضای جستوجو و تأثیر بهترین ذره روی سایر ذرات
مراحل الگوریتم جامعه پرندگان
تشکیل جمعیت اولیه: یک گروه از جوابهای محتمل برای مسئله مورد نظر انتخاب میکنیم که این جوابها هر کدام یک مکان n بعدی برای پرنده مزبور است که n در اینجا تعداد متغیرهای تصمیم مسئله است.
تعیین مقادیر پارامترهای برنامه
تعیین سرعت ماکزیمم اولیه از فرمول زیر که در اینجا Xiub بیشترین مقدار متغیر i ام است و Xilb کمترین مقدار متغیر i ام است و Vi0max بیشترین مقدار سرعت اولیه برای متغیر i ام است.
(۴‑۵۵)
محاسبه شایستگی هر ذره؛ که این مقدار از فرمول زیر حساب می شود:
(۴‑۵۶)
که Fmax بیشترین مقدار تابع هدف در بین پرندگان است و Fi مقدار تابع هدف برای ذره i ام است.
بهروز کردن Pki برای هر پرنده و Pkg.
کاهش مقدار w و Vmax در صورت پیشرفت برنامه به صورت زیر:
(۴‑۵۷)
(۴‑۵۸)
بهروز رسانی سرعت و مکان پرندگان؛ که به این مرحله عملگر بهبود میگویند.
شرط همگرایی؛ که به چند صورت میتوان در نظر گرفت. یکی اینکه هر وقت مقدار تابع هدف برای Pkg در طی چند مرحله بهبودی حاصل نشد و یا هر زمان فرمول (۴-۵۸) ارضا شد، الگوریتم متوقف شود.
(۴‑۵۹)
در صورتی که شرط توقف ارضا نشود برنامه به مرحله ۴ برگردد.
کاربرد الگوریتم جامعه پرندگان
آ) مسائل بهینهسازی مقید
ب) مسائل ماکزیمم-مینیمم
ج) مسائل با چند تابع هدف
د) مسیریابی دینامیک
ه) تکامل وزن و ساختار شبکه های عصبی
اگر یک سری گاوسین که در آن به ازاء تمامی مقادیر ، است باشد، نسبت t را می توان به عنوان یک متغیر تصادفی نرمال استاندارد با توزیع مجانبی در نظر گرفت. بنابراین اگر باشد، فرض رد می شود ( صدک ام توزیع نرمال استاندارد می باشد. ( تی سی، ۲۰۰۵، ص۲۵-۲۷)
-
- تابع خودهمبستگی جزئی[۸۲] (PACF)
تابع خودهمبستگی جزئی یک سری زمانی مانا تابعی از تابع خودهمبستگی آن می باشد و ابزار مناسبی در تعیین مرتبه p در یک مدل اتورگرسیون می باشد.مدل AR زیر را در نظر بگیرید:
(۳-۱۴)
به طوریکه ، و به ترتیب جزء ثابت، ضریب و جزء اخلال در یک مدل AR(j) می باشند. این مدل به شکل رگرسیون خطی چندمتغیره می باشد و می توان آن را با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات تخمین زد. برای یک مدل AR(p) ، تابع خودهمبستگی جزئی نمونه ای با p وقفه، مخالف صفر می باشد. اما برای تمامی مقادیر نزدیک به صفر می باشد. از این ویژگی می توان در تعیین مرتبه p استفاده کرد. برای یک مدل AR(p) گاوسین که مانا نیز می باشد می توان نشان داد که تابع خودهمبستگی جزئی یک نمونه ، از ویژگی های زیر برخوردار می باشد:
-
- با افزایش اندازه نمونه (T) به سمت بی نهایت، به میل می کند.
-
- به ازاء تمامی مقادیر ، به سمت صفر میل می کند.
-
- واریانس مجانبی برای تمامی مقادیر ، می باشد.
بنابراین برای یک سری AR(p) ، تابع خودهمبستگی جزئی نمونه، در وقفه p ام متوقف می شود. ( تی سی، ۲۰۰۵، ص۴۰-۴۲)
۳-۸ . مدل GARCH(1,1)
عمومی ترین روش های پیش بینی نوسان، مدل های پارامتریک با گسستگی زمانی هستند، که نوسان مورد انتظار یعنی ht+T ( واریانس T دوره بعد) را به صورت یک تابع غیرجزئی از مجموعه اطلاعات تاریخی، مدل سازی می کنند. بدین منظور چنین مدلهایی دو گشتاور شرطی اولیه ( میانگین و واریانس) سری بازده ها را تعیین می نمایند. ( تاپر[۸۳]، ۲۰۰۶)
۳-۸-۱٫ مدل سازی
را بازدهی بلندمدت در زمان t قرار دهید و فرض کنید میانگین شرطی به صورت زیر است:
که به جزء ثابت انباشته می باشد، واریانس شرطی خطاهای و و همه ی اطلاعات در دسترس تا زمان t-1 می باشد.
مدل های گارچ به منظور مدل سازی واریانس شرطی بازده ها، رواج و مقبولیت بیشتری را نسبت به سایر مدل ها به دست آورده اند . ( تاپر، ۲۰۰۶)
پایین ترین مرتبه گارچ که بطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد و جایگزینی مناسب برای مدلهای آرچ مراتب بالا می باشد، GARCH(1,1) است. رابطه (۳-۱۵) این مدل را به نمایش می گذارد.
(۳-۱۵)
با توجه به معادله GARCH(1,1) می توان دریافت که واریانس شرطی از سه میانگین وزنی واریانس بلندمدت ، واریانس گذشته با وزن و مجذور جمله اختلال با وزن تشکیل شده است.
۳-۸-۲٫ خطاهای غیرنرمال
تابع توزیع سری مورد مطالعه دارای دنباله های پهن[۸۴] می باشد. در واقع در توزیعی که دنباله ها پهن هستند نسبت به توزیع نرمال، وزن بیشتری به دنباله ها داده می شوند. فرض کنید که احتمال وقوع افزایش یا کاهش قابل ملاحظه در نرخ سود یک سهم خاص بیشتر از احتمالی است که از طریق تابع توزیع نرمال بدست می آید ( یعنی احتمال وقوع انحراف از میانگین بیشتر است.) در این صورت برآورد حداکثر درستنمایی توزیع نرمال چندان معقول نخواهد بود. همانطور که میدانیم در توزیع t احتمال وجود مقادیری که با میانگین فاصله زیادی دارند بیشتر از توزیع نرمال است، به همین علت در بسیاری از بسته های نرم افزاری این امکان وجود دارد که مدل های گارچ را با بهره گرفتن از توزیع t برآورد نماییم.
- توزیع های خطای استاندارد شده
گاهی توزیع نرمال استاندارد برای توصیف ویژگی های بازده های مالی کافی نیست، برای توصیف و به تصویر کشیدن ویزگی دنباله های پهن در داده ها بالرسلو در ۱۹۸۷ میلادی و نلسون در ۱۹۹۹ میلادی، توزیع های t-استیودنت و توزیع خطاهای تعمیم یافته [۸۵](GED) را پیشنهاد دادند. با اینکه این دو توزیع نیز مثل توزیع نرمال متقارن اند، آنها دارای دنباله های پهن تر از توزیع نرمال هستند. در این مطالعه فرض می کنیم خطاها از توزیع های t-استیودنت و توزیع خطاهای تعمیم یافته (GED) و نیز توزیع نرمال هستند.
در حالت توزیع نرمال، تابع چگالی احتمال شرطی خطاها به صورت زیر تعریف می شود:
(۳-۱۶)
وقتی که فرض می شود خطاها از توزیع t-استیودنت پیروی میکند، تابع چگالی احتمال شرطی به صورت زیر تعریف می شود:
(۳-۱۷)
که تابع گاما می باشد. نیز درجه آزادی است و باید بیشتر از ۲ باشد. وقتی که میل کند، توزیع t-استیودنت به توزیع نرمال تبدیل می شود و بنابراین مقدار کم بیانگر دنباله های پهن تر می باشد و اگر توزیع خطاها GED در نظر گرفته شود تابع چگالی احتمال شرطی خطاها به صورت زیر تعریف می شود:
(۳-۱۸)
که می باشد و تابع گاما و نیز پارامتر پهنی دنباله ها می باشد. وقتی که باشد، توزیع GED تبدیل به توزیع نرمال استاندارد می شود. این توزیع دارای دنباله های پهن تری نسبت به توزیع نرمال در حالت می باشد. توزیع نرمال وقتی که باشد نسبت به توزیع GED دارای دنباله های پهن تری است.
۳-۸-۳ . تخمین میانگین و واریانس شرطی با بهره گرفتن از مدل GARCH(1,1)
پارامترها در مدل گارچ معمولا بوسیله روش حداکثر درست نمایی برآورد می شوند[۸۶]. ایده ی ورای این روش این است که مجموعه ای که با داده های نمونه تحت فرض باقیمانده استاندارد شده، پارامترهایی را مشخص می کند که تابع درست نمایی را حداکثر می کند. این کار بوسیله ی تشکیل تابع درستنمایی انجام می شود. از آنجاکه تابع حداکثر درستنمایی نمی تواند بطور تحلیلی برای مدل های نوع گارچ بدست آید تکنیک های بهینه سازی عددی برای پیدا کردن مجموعه ای از پارامترها که تابع درستنمایی را حداکثر می کند استفاده می شود. تابع لگاریتم درستنمایی برای نمونه ای با Tمشاهده بصورت زیر است:
(۳-۱۹)
و برای توزیع t-استیودنت بصورت:
(۳-۲۰)
و برای توزیع GED به صورت زیر خواهد بود:
فصل اول: شکایت از بطلان حکم ۱۱۷
فصل دوم: تجدیدنظرخواهی ۱۱۹
عنوان نهم: حکم مختومه و اعاده کامل ۱۲۲
فصل اول: حکم مختومه ۱۲۲
فصل دوم: اعاده کامل ۱۲۳
عنوان دهم: هزینههای قضایی و کمکهای حقوقی رایگان ۱۲۴
عنوان یازدهم: اجرای حکم ۱۲۴
جزء دوم: فرایند منازعه شفاهی ۱۲۶
بخش سوم: فرایندهای خاص ۱۲۸
عنوان اول: فرایندهای مربوط به ازدواج ۱۲۸
فصل اول: دعاوی مربوط به اعلام بطلان ازدواج ۱۲۸
گفتار اول: دادگاه صالح ۱۲۸
گفتار دوم: حق اعتراض به اعتبار ازدواج ۱۲۹
گفتار سوم: وظایف قضات ۱۲۹
گفتار چهارم: دلایل ۱۳۰
گفتار پنجم: صدور حکم و تجدید نظرخواهی ۱۳۱
گفتار ششم: فرایند مستند ۱۳۲
گفتار هفتم: معیارهای عمومی ۱۳۲
فصل دوم: دعاوی مرتبط با جدایی همسران ۱۳۳
فصل سوم: فرایند اجرای ازدواج تأیید شده و غیر کامل ۱۳۴
فصل چهارم: رویه در دعوای مرگ فرضی همسر ۱۳۶
عنوان دوم: دعاوی مربوط به اظهارنامه بطلان رتبههای مقدس ۱۳۶
عنوان سوم: شیوههای اجتناب از محاکمه ۱۳۷
بخش چهارم: فرایند کیفری ۱۳۸
فصل اول: بازپرسی مقدماتی ۱۳۸
فصل دوم: روند دعوای حقوقی ۱۳۹
فصل سوم: اقدام برای جبران خسارت ۱۴۱
بخش پنجم: آیین دادرسی در مراجعهی اداری و در حذف و یا انتقال کشیشان بخش ۱۴۲
جزء اول: مراجعه برعلیه احکام اداری ۱۴۲
جزء دوم: آیین دادرسی حذف یا انتقال کشیشان بخش ۱۴۴
فصل اول: آیین دادرسی حذف کشیشان بخش ۱۴۴
فصل دوم: آیین دادرسی انتقال کشیش بخش ۱۴۶
واژهنامه ۱۴۹
واژگان تخصصی کلیسایی: ۱۴۹
واژگان تخصصی حقوقی: ۱۴۹
بخش اول
مقدمه تحلیلی
پیشگفتار
کلیسا به عنوان جامعه ایمانداران مسیحی، در ابتدای پیدایش، با توجه به تفسیر پولس از شریعت، فاقد احکام عبادی و قوانین خاص و نظام حقوقی ویژه بود. این امر از همان قرن های اولیه دلمشغولی الاهیدانان مسیحی بود. رفته رفته الاهیدانان مسیحی برای پر کردن این خلأ ایده هایی را مطرح کردند که می توان آن را در اندیشه های الاهیدان قرن سیزدهم، توماس آکوئیناس مشاهده نمود. منابع و اندیشههاى قانونی متکثر و گاه ناهمگون در مسیحیت بوجود آمدند، این امر ضرورت ایجاد مجموعهی منسجم قوانین، از سوی کلیسا را ایجاب نمود. در سال ۱۹۱۷ میلادی، به دستور پاپ بندیکت پانزدهم، مجموعه قوانین کلیسا تدوین گردید و در سال ۱۹۸۳، این مجموعه به دستور پاپ ژان پل بیست و سوم، مطابق با تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر، بازنگری شد. آشنایی با مجموعه قوانین کلیسا ۱۹۸۳ از جهاتی برای جامعه علمی دارای اهمیت است:
نخست اینکه، این مجموعه یکی از متون رسمی و معتبر جامعه کلیسایی است؛ از این رو برای شناخت کلیسا به ویژه کلیسای کاتولیک، آشنایی با متون آنها ضرورت دارد.
دوم اینکه، در این کتاب کلیه ی مسائل مربوط به جامعه ی کلیسایی به طور همه جانبه در نظر گرفته شده است و در عین حال که مجموعه قوانین است، اطلاعات گسترده ای را هم در زمینههای آداب و مراسم عبادی کلیسایی، اقتصادی وحقوقی در اختیار خواننده میگذارد.
در این بخش، ابتدا به روند شکل گیری مجموعه قوانین کلیسا در طول تاریخ کلیسا می پردازیم و در ادامه مجموعه های مختلف موجود در جامعه کلیسایی را به اجمال بررسی می کنیم. سپس مفهوم لغوی و اصطلاحی قانون از دیدگاه کلیسای کاتولیک و انواع آن، از دیدگاه توماس آکوئیناس را بررسی می کنیم. در ادامه قوانین کلیسایی را با سایر قوانین (الاهی، بشری و طبیعی ) مقایسه می کنیم. نظام کیفری کلیسای کاتولیک که کتاب ششم از قوانین کلیسایی را به خود اختصاص داده است نیز یکی از بحث های اصلی در این بخش به شمار می رود. در پایان، جمع بندی کوتاهی از مطالب این بخش خواهیم داشت.
۱٫ قوانین کلیسا
«قوانین کلیسا »[۱] عنوان مجموعهای است که «در قرون وسطی، توسط شورای اسقفان وضع شد و به موضوعاتی از قبیل ایمان، اخلاق و نظم و انضباط میپردازد. مفهوم قوانین کلیسا، در میان جوامع کاتولیک رمی، ارتدوکس شرقی، و فرقههای کلیسای انگلیکن رایج است.»[۲]
عنوان معروف این مجموعه در زبان انگلیسی، (code of canon law) و در زبان لاتین، Corpus juris canonici) ) است. در زبان فارسی، عنوان «مجموعه قوانین کلیسا» یا «قانون نامه ی کلیسایی» برای این کتاب به کار میرود.
۱-۱٫ فرایند شکل گیری
مجموعه قوانین کلیسا، به تدریج، طی دورههای مختلف شکل یافته است. در دورههای اولیهی شکل گیری کلیسا، جمع آوری قوانین درون یک کتاب برای شناخت آسان، استفاده و رعایت این قوانین بویژه توسط کشیشان مرسوم بوده است. خاستگاه قوانین کلیسا در کتاب مقدس است، به طور مثال میتوان به قواعد کلیسای اولیه حاکم بر ختنه و قربانی به بتها[۳]، پوشش سر در عبادت و رفتار مناسب در طول مراسم عشای ربانی اشاره کرد[۴]. [۵]
در اوایل قرن چهارم، شوراهای کلیسایی، برای حل و فصل اختلافات مربوط به آموزه و نظم، قوانینی را مصوب کردند. در این دوره، قوانین از احکام نخستین شوراهای جهانی- نیقیه اول[۶]، قسطنطنیه اول[۷]، و کالسدون[۸] - برخوردار از قدرت فوق العاده جهانی، به دست آمدند و بسیاری از شوراها به احکام پدران کلیسا، با ترکیب آنها با احکام و قوانین خود، وضعیت متعارف دادند. قلمروهای سراسقفی آفریقا و اسپانیا بسیاری از شوراهای جهانی را برگزار کردند و مجموعه بزرگی از قوانین کلیسایی را تهیه نمودند، قوانینی که به موضوعاتی مانند سازمان کلیسایی، رفتار کشیشها، و توبه و طلب بخشایش مرتبط بودند. احکامی که توسط پاپها صادر شدند، نیز از اهمیت خاص برخوردار بودند، این احکام در رابطه با مشکلات کلیسا بودند، و به عنوان «احکام پاپی» شناخته شدند، این احکام با حکم پاپ سیریکیوس[۹] در سال ۳۸۵ آغاز گردید. هنگامی که امپراطوری رم در غرب حدود سال ۴۷۶ سقوط کرد، قانون کلیسایی در مناطق مختلف اروپا به صورت مستقل به اجرا درآمدند و به استثنای چند زیر مجموعه سازمان یافته (به عنوان مثال، توبه و طلب بخشایش)، سایر مجموعهها تا حد زیادی مجهول و درهم و برهم باقی ماندند. حدود سال ۵۵۰ یوحنا اسکولاستیکوس[۱۰] (م.۵۷۷)، پاتریارک قسطنطنیه، با سازمان دهی قوانین یونانی بر اساس موضوع، در قانون کنیسهای خود، به دنبال برقراری نظم در این آشفته بازار بود. در غرب دیونیسیوس[۱۱] (قرنهای پنجم تا ششم)، تاریخ تولد مسیح را تثبیت کرد، قوانین یونانی را به لاتین ترجمه کرد.[۱۲] در واقع، در طی ده قرن نخست، کمابیش همه جا مجموعههای بی شمار از قوانین کلیسایی گسترش یافته بود؛ این مجموعههای غیررسمی شامل قواعدی بودند که توسط شوراها و پاپهای رم صادر شده بودند و همچنین سایر قواعدی که از منابع کم اهمیت تر گرفته شده بودند.[۱۳]
در اواسط قرن دوازدهم، انبوهی از مجموعهها و قوانین، که اغلب متناقض با یکدیگر بودند، وجود داشتند. در این دوره، ایوو اهل کارترس[۱۴] (۱۰۴۰- ۱۱۱۵) قواعدی برای تفسیر و هماهنگ سازی قوانین متضاد وضع کرد. سازمان دهی قوانین کلیسایی، با مجموعه راهب بزرگ قرون وسطی، گراسییَن[۱۵]، به اوج خود رسید. که بعدها «مجموعه مقررات گراسییَن»[۱۶] نامیده شد. گراسییَن، پدر قانون کلیسایی مدرن نامیده شد، او بیش از چهار هزار متون کشیشی، شورایی، و پاپی و از جمله تصمیمات شورای دوم لاتران[۱۷] در تمام زمینههای نظم و انضباط کلیسایی را جمع آوری، مدون و هماهنگ کرد. اگرچه، مجموعه گراسییَن هرگز اعتبار رسمی پیدا نکرد، با این حال، به طور مداوم تا الحاق رسمیاش به مجموعه قوانین کلیسایی، توسط قانونگذاران ذکر میشد.[۱۸]
قوانین بعدی، بویژه آنهایی که توسط شورای ترنت[۱۹] در طی دوره نهضت اصلاح دین کاتولیک تدوین شدند و آنهایی که توسط دادگاههای مختلف رم صادر شدند هرگز به صورت یک مجموعه منسجم تنظیم نشدند. فقدان نظم و ترتیب نظام مند قوانین و فقدان قطعیت قانونی به اضافه کهنگی در بسیاری قوانین وضعیتی را بوجود آورد که به طور فزایندهای نظم کلیسا به مخاطره افتاد. بنابراین، در طی دوره ای پیش از شورای اول واتیکان[۲۰]، بسیاری از اسقفها تقاضا کردند که مجموعه جدید قوانین برای تسهیل مراقبت شبانی قوم خدا به شیوه مطمئن تر و یقینی تر تهیه شود. پاپ پیوس دهم[۲۱]، در آغاز پاپی اش، این وظیفه را پذیرفت. پس از گذشت دوازده سال با همکاری متخصصان، مشاوران و اسقفان سراسر کلیسا، در ۲۷ می ۱۹۱۷، این مجموعه توسط بندیکت پانزدهم[۲۲]، جانشین پاپ پیوس دهم، تدوین شد و از ۱۹ می۱۹۱۸ به اجرا درآمد. این مجموعه «مجموعه پیوسی _ بندیکتی»[۲۳] نامیده شد. ویژگی این مجموعه ایجاد همکاری چشمگیر برای حمایت موثر از کشیش شبان کلیسا بود.[۲۴]
وضعیت بیرون کلیسا، در جهانی که تغییرات وسیع و چشمگیر آداب و رسوم را تجربه میکرد و هم چنین عوامل ذهنی مترقی درون جامعه کلیسایی، ضرورت اصلاح قوانین کلیسایی را ایجاب کرد. پاپ ژان بیست و سوم[۲۵] این ضرورت را به خوبی تشخیص داد و شورای رم و شورای دوم واتیکان[۲۶] را تشکیل داد، او همچنین اعلام کرد که این رویدادها باید مقدمه ضروری برای بازنگری مطلوب در مجموعه گردد. سالها پس از فرمان پاپ ژان بیست و سوم برای بازنگری، در نهایت مجموعه جدید قوانین کلیسایی متکی بر ایمان و مقررات بر اساس زندگی کلیسایی، توسط کلیسا در سال ۱۹۸۳ تدوین شد.[۲۷]